یک‌شنبه 4 آذر 1403

چگونه موجوز توحش در ایران به آمریکایی‌ها داده شد / مجاهدت‌هایی که به لغو کاپیتولاسیون انجامید

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
چگونه موجوز توحش در ایران به آمریکایی‌ها داده شد / مجاهدت‌هایی که به لغو کاپیتولاسیون انجامید

هدف آمریکایی‌ها از تصویب قانون بی‌شرمانه و ضد انسانی کاپیتولاسیون این بود که اتباع‌شان در کشور ما آزاد باشند تا هر کاری خواستند انجام دهند و دادگاه‌ها هم حق هیچگونه دخالت و محاکمه اتباع آمریکایی را نداشته باشند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صاحب نیوز؛ در روز سه شنبه 21 مهر 1343 لایحه قضاوت کنسولی مشهور به کاپیتولاسیون، با وجود مخالفت گروه کثیری از وکلای مردم، در جلسه ای پرتنش به تصویب اکثریت نمایندگان مجلس شورای ملی رسید.

"کاپیتولاسیون" به معنی انعقاد عهدنامه و قرارداد یا خود عهدنامه و مفهوم عام حقوقی آن عبارت است از پیمان‌هایی است که حقوق قضاوت کنسولی و حقوق برون مرزی را به کشور دیگری در قلمرو حاکمیت ملی کشور میزبان اعطا می کند.

این مقررات برای اولین بار در 1828 میلادی به موجب عهدنامه ترکمانچای از طرف دولت روسیه تزاری بر ایران تحمیل شد. پس از آن بود که انگلستان و سایر کشورهای اروپایی رسما از این امتیاز بهره مند شدند. فصل هفتم، هشتم و نهم معاهده ترکمانچای که به مسائل حقوقی و جزایی اتباع روسیه در ایران مربوط است، مهم ترین قسمت عهدنامه بود؛ چرا که با اجرای این فصول رژیم کاپیتولاسیون به نفع روس ها برقرار شد.

اگرچه در 1921 میلادی، یک روز قبل از کودتای سید ضیاءالدین طباطبایی، شوروی به طور یکجانبه کاپیتولاسیون را به عنوان نهاد استعماری تزارها لغو کرد اما معاهده کاپیتولاسیون منعقد شده با تزارها 99 ساله بود و دستور رضاخان برای لغو این امتیاز درست در پایان دوره یعنی سال 1927 صادر شد. به هرحال، آنچه که از 1307 شمسی توسط رضاخان به عنوان اعلام لغو کاپیتولاسیون آغاز شد، در دوران فرزند وی، به فراموشی سپرده شد.

آغازگر دعوت آمریکایی ها به ایران پس از جنگ جهانی دوم و واگذاری امتیازات قضایی و امنیتی به آنان "قوام السلطنه" بود. اولین دسته از نیروهای نظامی امریکا تحت عنوان «میسیون نظامی»، آذر 1321 همزمان با دوره نخست وزیری قوام السلطنه با مصونیت های قضایی وارد ایران شدند.

در دوران حکومت سهیلی نیز قراردادهای دیگری در زمینه استخدام مستشاران امریکایی، به بهانه اصلاح سیستم اداری ارتش به امضا رسید که هریک از آنها دربرگیرنده امتیازات خاصی برای خانواده ها و وابستگان نظامیان امریکایی بود. اما نقطه اوج این امتیازدهی ها، به دوران نخست وزیری حسنعلی منصور و اسدالله علم باز می گردد. در همین دوران بود که لایحه کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی مطرح شد. این لایحه پس از برگزاری رفراندوم انقلاب سفید و تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی که هر دو با انتقادات فراوانی از سوی محافل مذهبی و در راس آن ها امام خمینی قرار گرفت، در مجلس طرح شد.

امام خمینی یک هفته پس از سخنرانی علیه کاپیتولاسیون بازداشت و به ترکیه تبعید شد اما این پایان پیامدهای تصویب لایحه نبود که اول بهمن ماه همان سال حسنعلی منصور نخست وزیر که تصویب کاپیتولاسیون و تبعید امام، بنام وی ثبت شده بود توسط یکی از اعضای هیات های مؤتلفه اسلامی به نام محمد بخارایی ترور شد.

اینچنین بود که مخالفت با قانون تبعیض آمیز کاپیتولاسیون به یکی از محورهای اصلی مبارزات و مطالبات انقلابیون تبدیل شد و سرانجام بعد از سال ها مبارزه و در حالی که چند ماه از پیروزی انقلاب می گذشت، در 23 اردیبهشت 1358 بر اساس مصوبه شورای انقلاب به صورت رسمی و برای همیشه لغو شد.

در بیانیه وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران چنین آمده بود: به پیشنهاد هیأت وزیران دولت موقت جمهوری اسلامی ایران و تصویب شورای انقلاب اسلامی، قانون و مصوب 21 مهرماه 1343 راجع به اجازه استفاده مستشاران نظامی امریکا در ایران از مصونیتها و معافیت های قرارداد وین (کاپیتولاسیون) از تاریخ 23 / 2 / 58 لغو شد.

کاپیتولاسیون؛ حقی که از ایران گرفته شد

خدابخش قربانپور دشتکی، پژوهشگر تاریخ پهلوی و نویسنده کتاب در این خصوص اظهار داشت: کاپیتولاسیون در واقع حق قضاوت کنسولی است که در سال 1815 در کنگره وین مصوب شد. در واقع این اتفاق اوایل قرن 19 افتاد و در اروپا مصوب شد که اگر کشوری به کشور دیگر حق کاپیتولاسیون را می‌دهد، کشور مقابل نیز این حق را برای کشور مقابل قائل بشود.

وی افزود: متاسفانه در کشور ما و به خصوص در دوره پهلوی دوم بعد از جنگ جهانی دوم و کودتای 28 مرداد به لحاظ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آمریکا بر کشور ما حاکم شد. آمریکایی‌ها بدنبال تصویب کاپیتولاسیون بودند تا اتباعی که در کشور ما دارند آزاد باشند و هر کاری خواستند انجام بدهند و دادگاه‌ها حق هیچ گونه دخالت و محاکمه اتباع آمریکایی را نداشته باشند.

دشتکی گفت: بعد از اینکه انجمن‌های ایالتی و ولایتی با شکست مواجه شد، در اواخر 1342 و اوایل 1343 بحث کاپیتولاسیون در کشور مطرح شده و تصویب شد. این مسئله با توجه به پیشینه‌ای که ما در حوزه دینی و ملی داشتیم، یک ضرر و آسیب جدی برای کشور ما محسوب می‌شد و به همین دلیل بسیاری از شخصیت‌ها به خصوص امام راحل علیه این مسئله موضع گیری کردند و بر اساس همین موضع گیری بود که منجر به دستگیری و تبعید حضرت امام به ترکیه شد و بعد از آن هم در نهایت به پاریس تبعید شدند.

نمایندگان مردم علیه مردم!

این محقق تاریخ معاصر بیان داشت: مجموعه مباحثی که در آن دوره مطرح شده است در واقع کار خلاف تمام شئونات دینی و فرهنگی و جنسی بوده است. عملا حقی بود که آمریکایی‌ها از ما گرفتند و تعابیر مختلفی از آن وجود دارد. مثلا اگر یک آمریکایی یک اهانتی به شخص اول مملکت می‌کرد، اگر یک ملکی را تصرف می‌کرد، کسی را از بین می‌برد یا هر اتفاقی در حوزه اجتماعی و سیاسی می‌افتاد و یک آمریکایی در آن دخیل بود، کشور ما و مراجع ما تحت عنوان دادگاه‌ها هیچ حقی برای محاکمه آن تبعه نداشتند.

وی ادامه داد: بر اساس آن مباحثی که خودشان مطرح می‌کردند که بر می‌گردند در کشور خود محاکمه صورت می‌گیرد، اینگونه هم نبود. این حق توحش تا پایان حکومت پهلوی وجود داشت. همین مسئله به عنوان اصلی ترین مسئله تبعید حضرت امام به ترکیه شده است. جالب اینجاست که این مسئله در مجلس وقت هم تصویب شده است!

اساس مخالفت با کاپیتولاسیون خود حضرت امام (ره) بود

دشتکی بیان داشت: بعد از اینکه حضرت امام طی یک سخنرانی، مخالفت خود را با بحث کاپیتولاسیون مطرح کردند، بلافاصله دستگیر شدند. در مدت کوتاهی ایشان به تهران منتقل شدند و سپس به ترکیه تبعید شدند. البته مخالفت‌های متعددی با این مسئله صورت گرفت، اما اساس کار با خود حضرت امام بود که در مدرسه فیضیه و حوزه علمیه قم سخنرانی و اعلام موضع داشتند و مخالفت علنی خود را با این مسئله اعلام کردند. اساسی‌ترین مسئله‌ای که باعث تبعید حضرت امام شده است، همین مسئله مخالفت با کاپیتولاسیون بوده است.

وی افزود: در معاهده ترکمنچای همانطور که در جریان هستید ما در اوایل قاجار و در دوره فتحعلی شاه، دو دوره جنگ با روسیه داشتیم. جنگ اول منجر به عهدنامه گلستان شد و جنگ دوم باعث عهدنامه ترکمنچای شد. البته ما در ترکمنچای حق کاپیتولاسیون به روسیه دادیم اما به شکلی که آمریکایی‌ها در دوره پهلوی دوم در کشور ما اجرا می‌کردند، به هیچ وجه به این صورت نبوده است.

این نویسنده گفت: واقعیت این است که ما بعد از معاهده ترکمنچای خود روس‌ها نیز خیلی توجهی به کاپیتولاسیون نکردند و ما به هیچ کشوری این حق را نداده بودیم تا سال 1343 که این حق را شخص اول مملکت در اختیار آمریکایی‌ها گذاشت به شکلی هم که در مجلس مصوب شده و همین امر باعث مخالفت‌های متعدد از طرف نخبگان و به خصوص جامعه روحانیت و در راس آن حضرت امام بر علیه آمریکایی‌ها و علیه حکومت پهلوی دوم بوجود بیاورد.

ترور منصور در اعتراض به کاپیتولاسیون بود

وی اظهار داشت: کنگره‌ای که در سال 1815 در وین تشکیل شده بود و مرزبندی برای اروپا و مباحث دیگر را تعیین کردند. مسئله حق قضاوت کنسولی مطرح بوده است اما به صورت دو طرفه بوده است. اگر ما چنین حقی را به کشوری مانند روسیه می‌دادیم، متقابلا این حق را کشور روسیه نیز به ما باید بدهد. اما متاسفانه این مسئله در دوره پهلوی دوم یک طرفه بوده و آمریکایی‌ها بحثی در خصوص کاپیتولاسیون یا امتیازی راجع به آن به کشور ما اعطا نکردند.

دشتکی بیان داشت: آمریکایی‌ها تمام جوانب آن را به نفع خود مصادره کردند و ما حقی نداشتیم. در واقع حقی بود که از دوره‌ای که بحث‌های استعماری و از دوره قاجار شروع شده بود و بصورت عیان و اشکار بود، این اولین بار بود که بصورت عملی و با مصوبه مجلس این حق را به آمریکایی‌ها دادیم. خیلی از مواردی که آمریکایی‌ها در همین قضیه به ایران تحمیل کردند، در کنگره وین مطرح نبوده است. آمریکا هر چه از لحاظ فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی میخواستند در بحث کاپیتولاسیون گرفتند و در جریان هم هستید که همین امر باعث شد آقای حسنعلی منصور که نخست وزیر بود توسط فدائیان اسلام ترور بشود. چون در واقع این نخست وزیر بود که تلاش زیادی برای تصویب کاپیتولاسیون داشت.

توجه بیش از حد به فرهنگ باستان، هویت مذهبی ملت ایران را مخدوش کرد

وی گفت: دولت پهلوی اول و دوم از زمانیکه رضا شاه به روی کار آمد و سلسله پهلوی تاسیس شده است، بدنبال احیای هویت گذشته بوده‌اند! که عملا برگشت به ایران باستان مطرح بوده است. ایرانی دو هویت دارد؛ که یکی از آن هویت دینی است که اساس و مبنای آن اسلام و مذهب تشیع است. هویت دیگر هویت ملی است که در واقع در حوزه مسائل فرهنگی و سیاسی است.

این پژوهشگر تاریخ تصریح کرد: در دوره پهلوی یکی از مواردی که باعث شده است هویت مذهبی ما در حاشیه قرار بگیرد، توجه بیش از حد به فرهنگ ایران باستان بوده است. به همین خاطر نیز اگر اطلاع داشته باشد شهید مطهری کتاب "خدمات متقابل ایران و اسلام" را در راستای همین مباحث به رشته تحریر در آوردند و معتقد بود که "اسلامیت" و "ایرانیت" دو بال است؛ هر موقع ما یکی را گرفتیم و دیگری را رها کردیم ضرر کردیم.

دشتکی خاطرنشان کرد: در دوره پهلوی دوم به خصوص پس از آنکه جنگ‌های اعراب و اسرائیل هم شروع شد و قیمت نفت نیز بالا رفت و گران شد و در آمد زیادی به لحاظ پولی و ارزی وارد کشور ما شد، دولت به سمت و سوی مباحث ملی رفته است و این مبحث نیز عملا در مخالفت با مبحث اسلام و تشیع بوده است.

پهلوی به دنبال حذف یکی از مهمترین ابعاد هویتی جامعه ایران یعنی تشیع بود

وی افزود: با تمام شرایط آن دوره و به خصوص امکانات کمی که وجود داشت، خرج های بسیار گزاف و بیهوده‌ای در راستای برپایی این جشن‌ها صورت گرفت. در واقع اسراف‌هایی صورت گرفته است که اگر بخواهیم با ارقام امروزی مقایسه بکنیم، رقم‌های سرسام آوری خواهد شد. به همین دلیل به دنبال حذف یکی از مهمترین ابعاد هویتی جامعه ایران تحت عنوان تشیع بودند.

دشتکی بیان داشت: کشورهای مختلفی به این جشن‌های 2500 ساله دعوت می‌شدند و اسراف‌های متعددی نیز صورت می‌گرفته است. کلیت کار این بوده است که این‌ها بحث‌های ملی را مطرح بکنند و بحث‌های دینی و مولفه‌های آیین تشیع را به حاشیه ببرند. همین موضوع نیز مخالفت‌های متعددی را از طرف جامعه روحانیت و اعضا و گروه‌های سیاسی به دنبال داشت و دستاوردی هم نداشتند و تنها تبعات مالی برای جامعه ما داشته است.

انتهای پیام /