جمعه 9 آذر 1403

کانادا باید در جایگاه پاسخگویی به نقض حقوق بشر قرار گیرد

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
کانادا باید در جایگاه پاسخگویی به نقض حقوق بشر قرار گیرد

تهران - ایرنا - کارشناس مسائل بین‌الملل با اشاره به نقض گسترده حقوق بشر از سوی کشورهای غربی و کانادا، گفت: باید با اقدامات گسترده رسانه‌ای، پژوهشی و حقوقی در سطح بین‌المللی، کشورهای غربی از جمله کانادا را از جایگاه پرسشگری به جایگاه پاسخگویی کشاند.

به گزارش روز شنبه ایرنا از ستاد حقوق بشر، کانادا که یکی از بانیان قطعنامه‌های حقوق بشری علیه ملت ایران است؛ خود به طور سیستماتیک ناقض حقوق بشر است و این مسئله در سال‌های اخیر با کشف گورهای جمعی کودکان بومی، برای جهانیان آشکار شده است؛ با این وجود علیه کشورهای در حال توسعه مانند جمهوری اسلامی ایران که همواره برای ارتقاء و حمایت از حقوق بشر تمام تلاش خود را به کار گرفته، ایران را متهم به نقض حقوق بشر می‌کند.

سعید محمدی، کارشناس مسائل بین الملل و کانادا رویکرد دوگانه حقوق بشری کانادا را مورد بررسی و تحلیل قرار داده است که مشروح آن را در ادامه آمده است.

 با توجه به سابقه طولانی نقض حقوق انسان‌ها در کانادا، جایگاه حقوق بشری این کشور را در عرصه بین‌المللی تشریح بفرمایید؟

کانادا کشوری است که در حوزه حقوق بشر دچار یک نوع تضاد شده است که البته دلیل اصلی آن رویکرد سیاسی این کشور به مسئله حقوق بشر است زیرا شاهدیم کانادا در بسیاری از موارد حقوق بشری دچار نقصان‌های جدی است. حقوق شهروندان خود را که عمدتا از گروه‌های اقلیت نژادی هستند رعایت نمی‌کند. اگر وضعیت اسفناک بومیان کانادا را ملاحظه کنید متوجه می‌شوید که چقدر اوضاع در کانادا وخیم است. مردمان بومی این کشور حتی دسترسی به آب سالم ندارند و دولت با آن‌ها همچون بیگانگان رفتار می‌کند. اقلیت‌های سیاه‌پوست نیز وضعیت مشابهی دارند. آن‌ها عملا شهروند درجه دو هستند و به راحتی حقوقشان نادیده گرفته می‌شود. در میان اقلیت‌های دینی هم وضعیت کم و بیش همین است. برای مثال اگر به وضعیت یهودیان کانادا نگاه کنیم متوجه می‌شویم که حتی شعارهای کانادا برای آزادی حقوق اقلیت‌های دینی بی‌اعتبار است. سالانه چندین و چند تعرض به یهودیان در کانادا صورت می‌گیرد واین‌ها آمارهایی است که سازمان‌های دولتی و غیردولتی حقوق بشری در کانادا ارائه می‌دهند.

وضعیت زندان‌ها، وضعیت زنان، وضعیت کودکان و بسیاری موارد متعدد دیگر نشان می‌دهد که کانادا اساسا یک ناقض جدی حقوق بشر است. اما این وضعیت به دلیل سلطه رسانه‌ای بازتاب نمی‌یابد. اسفناکی این مسئله تا آنجا است که حتی برخی افراد داخل کشور خود ما، کانادا را نماد حقوق بشر می‌دانند و گمان می‌کنند کشوری پیشرو در این حوزه است.

اما یک نکته دیگر وجود دارد. آن هم اینکه کشورهای غربی از جمله کانادا، از مسئله حقوق بشر استفاده ابزاری می‌کنند تا سیاست‌های خود را در سطح بین‌الملل توجیه کنند. کار به جایی رسیده که کشوری با این حجم از نقض حقوق بشر، می‌تواند به دیگر کشورها خرده بگیرد که حقوق بشر را رعایت نمی‌کنید. حتی برخی تحریم‌های سیاسی و غیر انسانی را به بهانه حقوق بشر اعمال می‌کنند. این در حالی است که خود این تحریم‌ها علیه کشورهای دیگر ناقض حقوق بشر است. کانادا نباید در جایگاهی باشد که درباره حقوق بشر اظهار نظر کند، آن هم با این وضعیتی که در کشور خود دارد. اما متاسفانه می‌بینیم که نظام سلطه بین‌الملل این حق را به چنین کشوری می‌دهد؛ همچنین سلطه رسانه‌ای غرب هم تصویری تطهیر شده و پاک از این کشور ارائه می‌کنند.

سال گذشته، کشف گورهای دسته جمعی کودکان بومی و نژادپرستی نظام‌مند و نقض حقوق اقلیت ها در کانادا، سالی پرتنش را برای دولت این کشور رقم زد، ولی کشورهای اروپایی که همواره علیه ایران موضع می‌گیرند نه تنها به نقض حقوق بومیان در کانادا اعتراضی نداشتند بلکه با این کشور همسو هم شدند، تحلیل شما در این رابطه چیست؟

حقوق بشر در جوامع غربی، در بسیاری از موارد نقض می‌شود؛ همان حقوق بشری که خودشان تدوین کردند و به آن رأی داده‌اند. یعنی حتی به همان چیزی که خودشان باور دارند (اگر حقیقتا باور داشته باشند) عمل نمی‌کنند. از سوی دیگر این مسائل را در سیل خبرهای مختلف پنهان می‌کنند و اجازه نمی‌دهند به گوش کسی برسد. وقتی موارد نقض حقوق بشر در کشورهای غربی را حتی برای کارشناسان نقل می‌کنیم تعجب می‌کنند، چرا که تحت تأثیر همین جو رسانه‌ای هستند و تصویر غرب را تطهیرشده می‌بینند.

کشورهای اروپایی و به طور کلی کشورهای غربی، سیاست‌های مشترکی در حوزه حقوق بشر دارند و همانطور که پیشتر ذکر کردم، رویکرد حقیقی‌شان به این مسئله، صرفا سیاسی است. برای همین است که می‌بینیم به دلیل منافع سیاسی از برخی موارد که مربوط به خودشان یا همپیمانان‌شان است چشم‌پوشی می‌کنند، اما کوچکترین مسائل را در دیگر کشورها بزرگ می‌کنند. حتی هدفشان هم بهبود وضعیت حقوق بشر نیست بلکه مهمترین مسئله برای آن‌ها تحت فشار قرار دادن کشورها به بهانه حقوق بشر است وگرنه دولت کانادا و کلیسای کاتولیک در خون کودکان بومی کشته شده در این کشور شریک و سهیم هستند. اما شاهد بودیم که دولت کانادا این مسئله را به گردن کلیسا انداخت و تا حد زیادی از زیر بار مسئولیت این ماجرا شانه خالی کرد. کشورهای اروپایی و غربی هم هیچ نقد جدی‌ای به این وضعیت در کانادا نداشتند، آن هم به همان دلیلی که عرض کردم. موضع‌گیری این کشورها هم به صورت هماهنگ علیه کشورهایی نظیر چین و ایران هم با همین اهداف سیاسی است.

البته این مسئله به این معنا نیست که ایران و چین اشکالات حقوق بشری ندارند، اما مسئله این است که کسی که درباره این موضوع اظهار نظر می‌کند و دیگری را متهم می‌کند، نمی‌بایست وضعیتش بدتر از کشور مورد اتهام باشد. این همان چیزی است که امروز با آن مواجه هستیم. کشورهای غربی از جمله کانادا در حالی دیگران را متهم به نقض حقوق بشر می‌کنند که وضعیت خودشان به هیچ‌وجه قابل دفاع نیست اما رویکرد هماهنگ این کشورها باعث می‌شود که به جای قرار گرفتن در جایگاه پاسخگو، همیشه در جایگاه پرسشگر قرار گیرند. تا زمانی که حقوق بشر ابزار سیاسی در دست کشورها باشد، شاهد این گونه رفتارها خواهیم بود و آنچه که در این میان قربانی می‌شود، حقوق انسان‌های بی‌گناه و بی‌پناه است.

جمهوری اسلامی ایران با اتکا به چه راهکاری می تواند رویکرد دوگانه و ریاکارانه بانیان قطعنامه های حقوق بشری را خنثی کند؟

امروز در جهان رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی افکار عمومی را شکل می‌دهند. کشورهای غربی با اتکاء به همین دو ابزار چهره خود را تطهیر می‌کنند و چهره‌ای پلید از دیگر کشورها می‌سازند. بنابراین باید ابتدا با کار پژوهشی دقیق موارد نقض و اشکالات حقوق بشری این کشورها را شناخت و چهره واقعی آن‌ها را به جهان نشان داد. البته این معنای مقابله به مثل نیست، بلکه حداقل فایده آن این است که این کشورها را می‌بایست از جایگاه پرسشگر به جایگاه پاسخگو رساند. همانطور که دیگر کشورها می‌بایست پاسخگوی موارد نقض حقوق بشر باشند، کشورهای غربی هم باید درباره نواقص و کاستی‌های خود به جامعه جهانی پاسخ بدهند. اما می‌بینیم که آن‌ها خود را نماد حقوق بشر معرفی می‌کنند و دیگران را ناقض.

این مسئله کار پژوهشی گسترده و کار رسانه‌ای درست و حرفه‌ای می‌طلبد. امروزه مخاطب رسانه، فرق سیاه‌نمایی و کار حرفه‌ای را تشخیص می‌دهد. از این رو است که کار حرفه‌ای نیاز به موارد متقن و مستند دارد و این مسئله با کار پژوهشی حاصل می‌شود.

از سوی دیگر، باید با کارهای حقوقی در سطح بین‌الملل، این کشورها را به جایگاه پاسخگویی کشاند. مجامع بین‌المللی حقوق بشری و دادگاه‌های بین‌المللی را باید پرکرد از پرونده‌های گوناگون علیه نقض حقوق بشر در این کشورها. وضعیت اقلیت‌های قومی، نژادی و دینی در عموم کشورهای غربی اسفناک است و سالیانه تعداد زیادی از این افراد حتی جان خود را از دست می‌دهند. وقت آن رسیده که کشورهای دیگر با کشاندن پای کشورهای غربی به دادگاه‌ها و مجامع حقوق بشری، آن‌ها را به جایگاه پاسخگویی بکشانند. این مسئله محقق نمی‌شود مگر با کار پژوهشی درست و متقن.

اشاره داشتید به اینکه کشورهای غربی باید در جایگاه پاسخگویی قرار بگیرند؛ آیا تحقق این امر با وجود نگاه ابزاری و سیاسی غربی‌ها به حقوق بشر، امکان‌پذیر است؟

بحث این نیست که کشورهای غربی هیچ دستاورد حقوق بشری ندارند و یا ما اشکالات حقوق بشری نداریم. بحث اصلی این است که باید کاری کنیم نگاه سیاسی به حقوق بشر از بین برود؛ چه از جانب کشورهای غربی و مدعی حقوق بشر، چه از جانب دیگران. باید کاری کنیم که حقوق بشر از حالت یک ابزار سیاسی خارج شود. تحقق چنین مسئله‌ای به نفع تمام مردم جهان، به خصوص مردمانی که مورد ظلم واقع شده‌اند، خواهد بود. شاید تحقق این امر مسئله‌ای آرمانی به نظر برسد اما باید برای رفتن به این سمت تلاش کرد.

نکته دیگر این است که تحقیق و پژوهش در حوزه حقوق بشر، نباید صرفا جنبه تقابلی پیدا کند. باید از دستاوردهای دیگر کشورها، حتی کشورهای غربی، آموخت و استفاده کرد. کار جدی کردن در حوزه حقوق بشر بی‌شک ثمرات عظیمی برای ما خواهد داشت. برای مثال، وضعیت زندانیان و خانواده‌های آن‌ها در بعضی از کشورها برای ما آموزنده خواهد بود؛ یا نحوه مواجهه با بزهکاری نوجوانان در دیگر کشورها. موارد این‌چنینی متعدد است و باید کار جدی بر روی آن صورت بگیرد، تا ان‌شاالله شاهد بهبود وضعیت حقوق بشر در کشور خودمان باشیم. امیدوارم بتوانیم رنگ و بوی سیاست را از چهره حقوق بشر بزداییم. 1352

*س_برچسب‌ها_س*