یک‌شنبه 4 آذر 1403

کدیور و ابتذال در تاریخ‌نگاری انقلاب؛ مطالعه موردی آیت‌الله آذری قمی

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
کدیور و ابتذال در تاریخ‌نگاری انقلاب؛ مطالعه موردی آیت‌الله آذری قمی

نامه عذرخواهی آیت‌الله آذری قمی از رهبر انقلاب در سال 75 به‌تازگی از سوی تسنیم منتشر شد که در رسانه‌ها بازتاب یافت. انتشار این نامه موجب شد تا برخی از جمله کدیور و سایت های اپوزیسیون در اصالت آن تشکیک کنند.

- اخبار سیاسی -

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، اخیرا نامه‌ای از سوی خبرگزاری تسنیم منتشر شد که حاوی اعتذار آیت‌الله آذری قمی در سال 75 از محضر رهبر معظم انقلاب بود. منبع نامه اخیر که در روزنامه‌ها و رسانه‌ها بازتاب یافت، کتاب جدید الانتشار آیت‌الله ری‌شهری با عنوان "روشن‌بینی امام خمینی در نامه 6 فرودین 68" بود.

نگاهی به 5 برهه از زندگی آیت‌الله آذری قمی؛ "بر مدار تندروی و پریشانی" برای اولین بار منتشر شد: متن نامه تاریخی آیت‌الله آذری قمی در عذرخواهی از رهبر معظم انقلاب نگاهی به کتاب جدید آیت الله ری‌شهری | آنچه امام (ره) در خشت خام دید...

این نامه دستاویز برخی همچون سایت ایران وایر قرار گرفت و با استناد به مطلبی که اخیرا محسن کدیور نوشته تلاش کردند تا اصالت نامه را زیر سوال ببرند. محسن کدیور در مطلب جدیدی که بر روی کانال شخصی خود بارگذاری کرده با عنوان "آذری قمی از منظر شبیری زنجانی؛ حاشیه انتقادی بر مدخل آذری قمی کتاب «جرعه ای از دریا»" تلاش می‌کند تا ضمن زیر سوال بردن نامه‌ی مذکور، به قضاوت آیت‌الله شبیری زنجانی از آذری قمی نیز بتازد و ایشان را مورد حمله قرار دهد؛ چراکه این نامه قبل از انتشار از سوی آقای ری‌شهری در کتاب آیت‌الله شبیری مورد اشاره قرار گرفته بود.

آقای کدیور از شاگردان آیت‌الله منتظری است که تخصص خود را چند سالی است پیرامون برخی روحانیون جداشده از مسیر انقلاب قرار داده است؛ اگرچه شاید این حوزه مطالعاتی برای وی که سابقه ملبس بودن به روحانیت دارد قابل توجه باشد اما بنای او نه براساس روش صحیح تاریخ‌نگاری و استناد به مکتوبات و حتی شنیده‌ها، بلکه خلق نقل‌قول و استناد به مواردی است که بارها تکذیب شده و به تاریخ‌نگاری انقلاب را به ابتذال کشانده است.

برای مثال، یکی از اشخاص مورد مطالعه‌ی او آیت‌الله آذری قمی است. آیت‌الله آذری قمی از شخصیت‌های مبارز در دوران نهضت اسلامی و از بنیانگذاران جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود که بعد از پیروزی انقلاب مسئولیت‌هایی همچون دادستانی دادگاه انقلاب در تهران، نمایندگی مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان و ریاست جامعه مدرسین را عهده‌دار بود اما از نیمه اول دهه هفتاد به مرور شروع به مخالفت با رهبری و مرجعیت آیت‌الله خامنه‌ای کرد و با نوشتن نامه‌های سرگشاده و بیانیه دادن مخالفت خود را آشکار نمود تا اینکه بعد از سخنرانی آقای منتظری در 13 رجب سال 1376 و تجمعات مردمی علیه وی، محدودیت‌هایی نسبت به منتظری و آذری قمی اعمال شد و در 22 بهمن سال 77 بعد از شدت گرفتن بیماری سرطان درگذشت.

کدیور در یادداشت اخیر خود و البته کتاب پیشین تحت عنوان "فراز و فرود آذری قمی" ادعاهایی مطرح کرده که نه تنها سندیت ندارند بلکه کذب است و تلاش می‌کند تاریخ را به نفع خود مصادره به مطلوب کند. برای مثال او در یادداشت اخیرش مدعی است که "آذری قمی با اینکه به اجتهاد مطلق آقای خامنه ای قائل نبود بنا بر مصلحت نظام به رهبری وی رای داد و از ولایت مطلقه ایشان هم دفاع کرد، اما از ابتدا خط قرمز وی «ادعای مرجعیت آقای خامنه‌ای» بود. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم - که خود وی از مؤسسان و مدتها دبیر آن بود - در تاریخ 11 آذر 3731 خامنه ای را به عنوان یکی از هفت مرجع جامع الشرایط اعلام کرد، آذری مخالف بود. از این تاریخ او بتدریج مخالفت خود را با مرجعیت رهبری ابراز می‌کند."

مخالفت نشان دادن آذری قمی با مرجعیت رهبر انقلاب در حالی است که وی اولا جزو جامعه مدرسین بود و در هنگام انتشار بیانیه‌ی معرفی 7 مرجع در جلسه شرکت داشته و می‌توانسته اظهار عقیده کند، ثانیا وی از جمله شخصیت‌هایی است که بعد از معرفی آیت‌الله خامنه‌ای بعنوان مرجع، نامه‌ای بلندبالا در تایید مقام علمی ایشان می‌نویسد. دست‌خطی که کدیور در مطلب جدیدالانتشار خود سعی می‌کند حرفی از آن نزند. آذری قمی در نامه خود به تاریخ 14 آذرماه 73 می‌نویسد: "بعد از اظهار نظر انقلابی و حکیمانه جامعه محترم مدرسین دایر به جواز رجوع به مقام معظم رهبری - دامت برکاته - که از اعتبار شرعی و قانون بالایی برخوردار، نیازی به تایید خاص حقیر نیست.... عمل امروز جامعه محترم مدرسین، یادآور اظهار نظر جامعه محترم درباره امام راحل، در سال چهل و نه دایر به جواز تقلید حضرت امام، از سوی عده‌ای از آقایان و تعیین تقلید ایشان از سوی عده‌ای دیگر است.... مصلحت نظام از شرائطی است که به هیچ وجه قابل اغماض نیست. در دنیایی که کفر و استکبار جهانی کمر به قتل جمهوری اسلامی و نظام مقدس ما و انکار علم و اجتهاد مقام معظم رهبری، وارث و جانشین بزرگ‌ترین مرجع جهان اسلام بسته، حوزه علمیه و مجتهدین آن هرگز اجازه‌ی رمی علی را به بی‌علمی نمی‌دهند...."

تعابیر به‌کار رفته در مرقومه‌ی مرحوم آذری قمی آنچنان سنگین است که در کمتر نوشته‌ای از بزرگان حوزه در آن مقطع می‌توان دید. پس چنین برمی‌آید که وی مشکلی با مرجعیت رهبری نداشته اما آنچه موجب شده تا وی در ادامه مسیر بر مرجعیت ایشان بتازد، احتمالا عقب ماندن خودش از قافله مرجعیت و احساس انزوا و نداشتن جایگاه در میان هم‌درسان قدیم بوده لذا می‌توان گفت نقد وی بر مرجعیت رهبری فرع این مسئله و اصل، تأکید بر اعلمیت خود بوده است!

آیت‌الله آذری در نامه‌ای خطاب به هاشمی رفسنجانی می‌نویسد که «امروز خود را در مسائل حکومتی به ویژه مسائل اقتصادی اعلم می دانم.» و در نوشته‌ای دیگر، صریحا همگان را به تقلید از خود فراخواند و برای آن قید الزام و باید قائل شد: «امروز لازم می‌دانم در بسیاری از مسائل، که اتفاقا در رساله های فعلی موجود نیست، ضرورت دارد که از من تقلید شود خصوصا مسائل اقتصادی و قضائی و اجتماعی نظام.»

حتی یکی از موارد اختلاف او با مدیران روزنامه رسالت، عدم استفاده از عنوان آیت‌الله العظمی برای وی بوده؛ محمدکاظم انبارلویی سردبیر اسبق روزنامه رسالت نیز در گفتگویی عنوان کرده است: «آقای آذری قمی هم بعد از فوت امام و مراجعی چون آیت‌الله مرعشی و گلپایگانی ادعای مرجعیت داشت. حتی به خود من می‌گفت وقتی اسم مرا در رسالت می‌نویسی بنویس آیت الله العظمی. من هم گفتم نمی‌نویسم... آقای آذری می‌گفت آقای شبیری از نظر فقهی از من اعلم است اما چون فهم سیاسی ندارد پس من اعلم هستم.» پس اشکال وارد کردن او به مرجعیت آیت‌الله خامنه‌ای نه ناشی از عدم علمیت ایشان بلکه ترجیح خود برای مرجعیت بوده است.

اما دروغ‌پردازی کدیور درباره آیت‌الله آذری تنها به این مورد خلاصه نمی‌شود. وی دروغی را به نقل از یکی از شخصیت‌های برجسته حوزه چندسال پیش مطرح کرده بود که صاحب نقل‌قول خودش آن را تکذیب می‌کند!! وی به نقل از مرحوم آیت‌الله مومن از اعضای ارشد جامعه مدرسین و عضو فقهای شورای نگهبان چنین می‌نویسد: "کمی قبل از فوت آیت‌الله آذری‌قمی من به دیدار آقا [آیت الله خامنه‌ای] رفتم و از ایشان درخواست کردم اگر اجازه بفرمایند حصر بیت آیت‌الله آذری برداشته شود تا بلکه ایشان بتواند برای درمان بیماری حادش روانه بیمارستان گردد که در غیر این صورت در مورد ایشان بیم جانی می‌رود. آقا در پاسخ خواسته من گفتند: به درک!"

آیت‌الله مومن چندسال قبل چنین نقلی را کذب محض خوانده و در مصاحبه‌ای می‌گوید: "این تعبیری که در برخی رسانه های ضد انقلاب به نقل از بنده مطرح شده است کذب محض است. در شان رهبری نیست که اینگونه بخواهند سخن بگویند و هرگز چنین مطلبی را در خصوص آیت الله آذری قمی به زبان نیاورده اند. رهبر معظم انقلاب هیچ گاه از چنین ادبیاتی استفاده نمی کنند، مخصوصا نسبت به آیت الله آذری قمی که برای ایشان همواره احترام قایل بودند. لذا چنین شایعاتی از اساس کذب محض است."

این نقل کذب که از سمت راوی آن تکذیب شده، شواهد دیگری بر رد خود دارد. مرحوم روح‌الله حسینیان رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی درباره اواخر عمر مرحوم آیت‌الله آذری چنین می گوید: "آیت‌الله آذری‌قمی این اواخر معترض شده بود و منزوی شد و در مقابل حضرت امام موضع‌گیری کرد ولی آیت‌الله خامنه‌ای چنان با آیت‌الله آذری از در مسالمت وارد شدند و به وی محبت کردند که باید بگوییم آیت‌الله آذری عاقبت بخیر شد و با محبت و ولایت آیت‌الله خامنه‌ای از دنیا رفت یعنی پزشک آیت‌الله آذری، مشکلات مالی وی و آن چیزی که یک رهبری به آحاد مردم باید لحاظ کند، خصوصا درباره نخبگان تأثیر بسیار عمیقی در نگرش آیت‌الله آذری گذاشت و ایشان واقعا همان طور که عرض کردم، با محبت حضرت آقا از دنیا رفتند." همچنین موافقت با درمان او در آلمان و تحت نظر پزشکان بودن وی و دفن او در مقبره شهید مهدی عراقی در حرم حضرت معصومه (س) نیز شاهدی براین مدعاست.

اما در رابطه با نامه‌ی مذکور، کدیور که خود می‌داند نمی‌تواند بطور قطع از عدم اصالت نامه سخن بگوید، تلاش می‌کند تا آیت‌الله شبیری را مورد حمله قرار دهد و دلایل عدم صحت نامه را یکی نقل آن بعد از دوازده سال از فوت آقای آذری و دیگری عدم انتشار اصل نامه دانسته است. دلیل دیگر وی تکذیب آن از سوی خانواده مرحوم آذری است و مواضع او بعد از سال 75 است.

اولا در گزارش روز گذشته تسنیم درباره فراز و فرود زندگی آقای آذری قمی اشاره شد که وی بعد از انتشار این نامه همچنان مواضع افراطی خود را ادامه داد؛ هرچند در سال 77 گفته بود دیگر بنای مخالفت ندارد و جز مرگ به چیز دیگری نمی‌اندیشد (رجوع به در جستجوی مصلحت، هاشمی رفسنجانی سال 1377). در حقیقت قصد ما افشای سندی بود که امثال کدیور حتی با اهانت به مقام مرجعیت درصدد سانسور آن بوده‌اند و به خاطر مقاصد شوم سیاسی نسبت نا روا به مقام مرجعیت داده‌اند؛ ثانیا اینکه آقای مسعودی از افراد نزدیک به آذری قمی بوده و اینکه بخواهد نامه‌ای دروغین جعل کند و درباره آن با آقای شبیری صحبت کند، دور از ذهن است.

البته پرداخت و بررسی آثار کدیور در حوزه تاریخ انقلاب نیازمند فرصتی بیشتر است تا سایر دروغ‌های و اطلاعات اشتباه وی کشف و برملا شود اما برافروخته شدن او از یک نامه نشان داد وی که به بهانه مسائل اخیر درباره آیت‌الله صافی گلپایگانی مدعی حمایت از این مرجع معظم بود، در مخالفت با نامه‌ی اخیر از آذری قمی - که آیت‌الله شبیری بر آن صحه گذاشته بود -، بیش از 20 صفحه در نقد و حمله به آیت‌الله شبیری نوشته است.