کسادی روزنامهها در رونق کرونا
تهران - ایرنا - هیچ کس نیست که بگوید از شیوع ویروس کرونا تاثیری نپذیرفته باشد. تکلیف آنها که به این ویروس مبتلا شدند مشخص است؛ اگر در جدال با آن مقاومت کرده باشند اینک از روایت تنگینفس، درد قفسه سینه، ناتوانی در دم و بازدم عمیق، تب و لرز و... هم ابا دارند و خاطره جدال با این بیماری را نمیخواهند مرور کنند. آنها که عزیزشان را بر اثر ابتلا به این ویروس از دست دادهاند، نتوانستهاند سوگواری...
در گزیده ای از گزارش روزنامه اعتماد آمده است: دیگران که کارگران رستوران و فستفودها بودهاند مدتهاست چشم انتظار آمدن مشتری ماندهاند و نمیدانند آیا بار دیگر هم مردم برای صرف غذا به بیرون از خانه خود میآیند و در صفهای طولانی انتظار میکشند. کاسبان بسیاری هستند که کرکره مغازهها و حجرههایشان همچنان پایین است و آنها هم چارهای جز صبر نداشتهاند. حساب کارمندان و کارگران دولت شاید ذرهای بهتر باشد. در این میان کسانی هم هستند که کارشان نوشتن همین مطالبی است که آیا شما بخوانید یا نه! معلوم نیست کارگرند یا چیز دیگر. اسم بلندبالایی دارند؛ «خبرنگار» یا «روزنامهنگار». عنوانی که آنها را در زمره اهل فرهنگ جا میدهد. در همه این روزهایی که لشگر کرونا بر شهروندان تاخته حتی همان یک هفتهای که چاپخانهها براساس تصمیم ستاد مبارزه با کرونا تعطیل بود و روزنامههای کاغذی منتشر نشد آنها مشغول کار بودند تا زیر و بم آنچه کرونا بر سر دیگران آورده را روایت کنند. اما کرونا که نفس اقتصاد را به شماره انداخت، نبض روزنامهها هم به شماره افتاد و کندتر زد. دستکم در این سالهایی که شبکههای اجتماعی و فضای مجازی هووی مطبوعات کاغذی شدهاند، شب عید همچنان فرصتی برای مطبوعات بود تا با ویژهنامههای نوروزی بتوانند قدری جبران مافات کنند. اما آخرین روزهای 1398 چنان گذشت که هیچکس در خیابانها نباشد تا احیانا از مقابل دکهها بگذرد و بسیاری از ویژهنامههای نوروزی و سالنامهها چشمشان به آمدن مخاطب و خرید آنها سفید شد. پیشتر روزنامهها مخاطبان خود را از دست داده بودند و فقط آنها که به عادت یا به شکلی سنتی اهل روزنامه بودند، پای دکه میآمدند و دیگران که خیل عظیم جمعیت باشند همان طور که گوشی هوشمندشان همه زندگیشان شده، فرصت خواندنشان هم شده بود. پس ریزش مخاطبان چندان متاثر از شیوع کرونا نبود. اما به شماره افتادن جریانهای اقتصادی و کاهش فعالیت کسب وکارهای مختلف، قلب تپنده روزنامهها یعنی سازمان آگهیهایشان را شوک داد. روزنامهها ماندند با دکههایی که دیگر مردم خانهنشین در قرنطینه، مقابل آنها نمیایستادند و فعالان اقتصادی که چنان کسب وکارشان ضربه خورده بود که ریسک هیچ هزینهای از جمله آگهی را به جان نمیخریدند.
شاید با دورکاری و فاصلهگذاری اجتماعی میشد از ابتلا به ویروس کرونا کاست اما برای زنده ماندن روزنامه هر نسخهای به کار نمیآید. حتی با تعدیل پرسنل که معمولا در نخستین گام مدیران به سراغ آن میروند. خیلیها که پیشتر هم میگفتند عمر روزنامههای کاغذی به سر آمده باز هم پیدایشان شد و نهیب زدند که ما گفته بودیم دورهتان تمام شده! حالا چهارمین روزی است که روزنامههای کاغذی منتشر شدهاند ولی زمزمههایی شنیده میشود. شاید کسی که به ویروس کرونا مبتلا شد را بتوان در آی. سی. یو بستری کرد و با مراقبتهای ویژه نجاتش داد اما روزنامهها و مطبوعات که بیمارستانی ندارند! در همین روزهای کرونایی مطبوعات در بسیاری از کشورهای درگیر با این ویروس منتشر شدهاند. در ایتالیا روزنامهها بیوقفه کار کردند و در شرایطی که کل این کشور در قرنطینه بود، نسخههای چاپی را به قرنطینه میبردند و به دست مردم میرسیدند. شاید به این دلیل که نیازهای مردم را همچنان پاسخگو هستند. قطعا در ایتالیا هم شبکههای اجتماعی فعالند و اینترنت بدون هیچ فیلتری در دسترس است، اما مردم خواهان روزنامه هستند، چون روزنامهها نیازهایی را پاسخ میدهند که شبکههای اجتماعی نمیتوانند. گذر از این روزها برای همه مطبوعاتیها سخت است چه آنها که تیراژهای میلیونی در کشورهای پیشرو داشتهاند و چه برای مطبوعاتی که به دولتهایشان وابستهاند. در ایران مهم این است که یک بار بهطور جدی مطبوعاتیها و دولت دست به دست هم بدهند و برای گذر از این بحران به هم کمک کنند.
زمزمههایی از دل واقعیت دو پاییز قبلتر بلایی نفسگیر به جان مطبوعات زد. واردات «کاغذ» که به واسطه تحریمهای امریکا سخت انجام میشد. کاغذ نایاب شد و قیمتش در هر کیلو به 15 تا 19 هزار تومان رسید. بسیاری از روزنامهها با کاهش تیراژ، مصرف کاغذ خود را کاهش دادند تا بیشتر دوام آورند. عمده هزینه اداره یک روزنامه میزان مصرف کاغذ آن است. البته وقتی تیراژ از عددی پایینتر بیاید بقیه هزینهها خود را بالاتر نشان میدهند ولی اگر تیراژ از عددی بالاتر باشد، کاغذ مهمترین هزینه تولید روزنامه است. با چنین ترفندهایی روزنامهها آرامآرام نفس کشیدند و حمایتهای سنتی دولت هم از درمان اساسی جلوگیری کرد تا به زمستان گذشته و هجوم کرونا رسیدیم. اگر از روزنامههایی که به درآمدهای حکومتی وابستهاند، بگذریم روزنامههای دیگری هم داریم که تکلیفشان روشنتر از روزنامههای بخش خصوصی است. روز
اما روزنامههایی که به هیچ جایی وابسته نیستند، حکایتشان متفاوت است. یکی از همین روزنامههای تازه متولد شده در شرایطی منتشر میشود که هیچ یک از نیروهای خود را بیمه نکرده و در نتیجه به آنها سنواتی هم تعلق نمیگیرد. خبرنگاران از زمانی که دورکاری مطرح شد، دستمزد آنها عملا به شیوه حقالتحریری محاسبه شده است. روزنامههای بخش خصوصی به شیوههای مختلفی عبور از این بحران را در پیش گرفتهاند. برخی تیراژ را به زیر هزار نسخه رساندهاند. برخی تعداد صفحهها را از 16 صفحه به 12 و برخی به 8 صفحه کاهش دادهاند. طبیعی است در چنین حالتی دیگر نیازی به تعداد سابق ندارند و تعدادی از نیروهای خود را تعدیل کردهاند. برخی دیگر با تکیه بر دورکاری، هزینههای دفتر را کاهش دادهاند. حتی از پرتیراژترین روزنامه کشور هم تعداد صفحههای چاپی خود را کاهش داد. سایه این بحران بر سر روزنامههای مهم بخش خصوصی بیشتر سنگینی میکند و دور نیست که این روزنامهها نیز راهکارهای انقباضی بیشتری به کار ببندند. همه روزنامهها همچنان سعی میکنند با سیلی صورت خود را سرخ نگهدارند و هنوز تصمیم قطعی برای تغییرات کاهنده نگرفتهاند.
نامههایی چشم انتظار پاسخ در تعطیلات نوروزی وقتی سخن از تعطیلی چاپخانهها سپس تعطیلی روزنامهها مطرح شد، مدیران مسوول روزنامههای خصوصی با امضای نامهای خطاب به رییسجمهور خواهان چارهجویی شدند. مدیران مسوول با این استدلال به رییسجمهور نامه نوشتند که این مطبوعات هستند که میتوانند از جولان خبرهای جعلی و مرجع قرار گرفتن «فیکنیوز» ها جلوگیری کنند. تجربه «آمدنیوز» برای دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی خود گواه آن است که چگونه حجم قابل توجهی از انرژی آنها صرف رصد یک رسانه فاقد شناسنامه و اصالت شد در حالی که رسانهها به ویژه رسانههای سنتی علاوه بر اصالت از سهولت دسترسی و نظارت بیشتری برخوردارند و اگر قید و بندهای دست و پا گیر از آنها برداشته شود و صرفا قانون و اجرای آن ملاک عمل باشد بهتر میتوانند سلامت خبری در جامعه را تامین کنند. علیرضا بختیاری، رییس هیات مدیره انجمن و مدیر مسوول روزنامه دنیای اقتصاد، الیاس حضرتی عضو هیاتمدیره انجمن و مدیرمسوول روزنامه اعتماد، محمدعلی وکیلی عضو هیاتمدیره انجمن و مدیرمسوول روزنامه ابتکار، مصطفی کواکبیان عضو هیاتمدیره انجمن و مدیرمسوول روزنامه مردمسالاری، منصور مظفری عضو هیاتمدیره انجمن و مدیرمسوول روزنامه آفتاب یزد، نعمتالله شهبازی عضو هیاتمدیره و دبیر انجمن و مدیرمسوول روزنامه گل، محمدرضا سعدی نایبرییس هیاتمدیره انجمن و مدیرمسوول روزنامه جهان صنعت امضاکنندگان این نامه بودند. در همین روزها برخی روزنامهها توان حفظ نیروهای خود را نداشتند و آنها را تعدیل کردند. جمعی از خبرنگاران نیز با نگارش نامهای به رییسجمهور و امضای آن از او خواستند از بیکار شدن همکارانشان همچنین وضعیتی که بر مطبوعات سایه افکنده جلوگیری کند. عمده استدلال مدیران مسوول و خبرنگاران بر این نکته متمرکز بود که این مطبوعات و روزنامهها هستند که میتوانند فضایی که فیکنیوزها و تولیدکنندگان اخبار جعلی میسازند را خنثی کنند.
در نامهای که بیش از 130 خبرنگار آن را امضا کرده و آن را تحویل علی ربیعی، سخنگوی دولت برای تحویل به حسن روحانی دادند خطاب به رییسجمهور آمده است:«همانطور که مستحضرید، روزنامههای این دیار در طول سالهای گذشته با کملطفی و بیتدبیری مسوولان مربوطه و البته اضافه شدن لطف فضای مجازی، بارها تا پای احتضار پیش رفتهاند اما باز هم به هزار جهد و کوشش به دنیای دوستداران مطبوعات که همچنان لذت خواندن متون کاغذی را جزو ملزومات زندگی خود قرار دادهاند، بازگشتهاند. با این وجود رسانهها و خبرنگاران بدون پشتوانه خاصی، همچنان برای بقای این قدیمیترین ابزار اطلاعرسانی جنگیده و میجنگند. اما دریغ که به نظر میرسد، تلاشهای وفادارانه و شجاعانه خبرنگاران برای یافتن راهکارهایی برای ادامه بقای مطبوعات در طول این سالها هر بار با مانع جدیدی روبهرو میشود. در بخش دیگری از این نامه به شیوع ویروس کرونا و تلاش خبرنگاران روزنامهها برای اطلاعرسانی صحیح و مبارزه با اخبار جعلی و فیکنیوزها اشاره شده و تعطیلی یک هفتهای روزنامهها را اینگونه توصیف کرده است: همین وقفه ساده یک هفتهای باعث شد تا مدیران برخی از رسانههای مکتوب با اعلام اینکه توان تمدید قراردادهای خبرنگاران و روزنامهنگاران و پرداخت حقوق آنها را ندارند از ادامه همکاری با ایشان خودداری کرده و عملا آنها را اخراج کنند و یا تصمیم به کاهش حقوق آنها گرفتهاند. این مساله در شرایطی اتفاق افتاده است که حقوق و درآمد اصحاب رسانه در ردیف حداقلهای دریافتی عرف جامعه بوده و به نوعی حداقل حقوق کارگری محسوب میشود. امضاکنندگان این نامه از حسن روحانی خواستهاند: امیدواریم که هر چه سریعتر و پیش از آنکه بخواهیم بر سر قبر پیکر نحیف مطبوعات ایران فاتحه بخوانیم، این درخواست را بررسی و نتیجه را اعلام و اجرایی کنید.
تولدی دوباره شاید نفس روزنامهها در این روزها بیش از هر زمان دیگری به شماره افتاده باشد و شاید در نگاه اول مهمترین نسخه درمانی آن حمایت دولت از این بخش فرهنگی کشور باشد اما موضوع بحران کنونی میتواند تولدی دیگر برای روزنامهها رقم بزند. این تولد نیازمند یک خانهتکانی جدی است. خانهتکانیای که فقط شامل تعدیل خبرنگاران نباشد. شاید حتی شدت این خانهتکانی به شدت یک زلزله باشد. اما واقعیت این است که مدیران و گردانندگان روزنامهها از یک سو و خبرنگاران به عنوان تولیدکنندگان اصلی محتوا از سوی دیگر باید در این خانهتکانی، عادتها و روشهای کهنه را شناسایی کرده و کنار بگذارند. روشهای سنتی دیگر نمیتواند مطبوعات را در این وضعیت همراهی و پشتیبانی کند. کرونا میخ آخر بر مطبوعات کاغذی نیست. کرونا همانطور که عادتهای عجیب و غریب ما را تغییر داد، میتواند سنتهای کهنه شده و ناکارآمد مطبوعات را برای همیشه بشکند و فرصتهای جدید خلق کند. شاید مطبوعاتیها به ویژه گردانندگان مطبوعات باید از اقتصاددانان و جامعهشناسان کمک بگیرند و به طور جدی از تخصصهای بازاریابان برای شناسایی نیازهایی از مردم که هنوز میتوان در روزنامه به آنها پاسخ داد، کمک بگیرند.
منبع: روزنامه اعتماد *س_برچسبها_س* *س_پرونده خبری_س*