یادداشت | تلازم فلسفی ایران و جمهوری اسلامی
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نوشت: جمهوری اسلامی بیش از چهار دهه توانسته از هویت ملی ایرانیان در مقابل متجاوزین و زورگویان حراست کند. در حالی که جبهه ضد انقلاب تاکنون نتوانستند حتی بدیلی مردمی برای نظام اسلامی ارائه کنند.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، حجتالاسلام داود مهدویزادگان عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی طی یادداشتی به شرح زیر نوشت:
علمای اصول الفقه بحثی درباره استعمال لفظ در بیشتر از یک معنا را طرح میکنند. مساله این است که اگر لفظی برای چند معنا وضع شده باشد، آیا ممکن است که در استعمال واحد همه آن معانی اراده شود یا خیر؟ مرحوم امام خمینی ره چنین استعمالی را جایز میداند و بهترین دلیل بر امکان این امر را استعمال آن در جملات ادباء و شعراء آورده است. ایشان ادله مخالفین را یک به یک بر می شمارد وآنها را رد کرده است (ر. ک: خمینی روح الله، 1400، تهذیب الاصول: 1/ 130 ).
برای تفصیل این مبحث باید در جای خود به منابع مربوطه مراجعه کرد. دیدگاه امام راحل ره سخن درستی است. اجمالاً اگر معانی وضع شده برای لفظ متضاد نباشند و یک نحو تلازمی میانشان باشد، چنین استعمالی جایز و ممکن است. مگر آن که بین معانی لفظ تضاد باشد یا متکلم تلازم بین معانی را نخواهد اراده کند، در این صورت باید همراه با استعمال لفظ قرینهای بیاورد که لفظ را در چه معنایی قصد کرده است.
گفته شده واژهI.R در دو معنای ایران و جمهوری اسلامی استعمال میشود. یکی دو حرف اول واژه ایران (Iran) و دیگری، جمهوری اسلامی (Islamic Republic) است. سپس سوال شده که آیا میتوان این واژه مخفف آی. آر را به هر دو معنا به کار برد؟ پاسخ این است که طبق تحقیق چنین استعمالی جایز است. یعنی متکلم میتواند با لفظ آی. آر هر دو معنا را اراده کند.
متفاهم ملی و عرف بین الملل همین معنا را میفهمد بلکه تلقی دیگری از آن ندارد. برای همین است که مستشکل گفته است که: «لذا افرادی که در محاورات سیاسی شرکت میکنند تعمد دارند که بگویند منظورشان کدام آیآر است».
همانطور که گفته شد جواز چنین استعمالی در مانند واژه آی. آر به وجود تلازم فلسفی میان سرزمین و نظام سیاسی باز میگردد. این دو مفهوم لازم و ملزوم یکدیگرند. سرزمین لازمه تحقق نظام سیاسی است و نظام سیاسی نیز لازمه حفظ سرزمین است. سرزمین بدون نظام سیاسی چونان گوشت لخمی است که بیگانگان و متجاوزین بر آن طمع میورزند و در صد تصرف آن بر میآیند. نظام سیاسی به مثابه حصار و نگهبان سرزمین عمل میکند. هویت ملی بدون فرض نظام سیاسی ناقص میماند و متصور نیست.
مردم با فرض نظام سیاسی احساس مالکیت سرزمینی و خویشتنیابی میکنند. کما اینکه نظام سیاسی فاقد سرزمین در حد نظریه و گفتگوهای انتزاعی فلسفی باقی میماند. ایدئولوژی سیاسی تا وقتی در سرزمینی تحقق پیدا نکند، هویت ملی پیدا نمیکند. ایدئولوژی ملی گفتمانی است که در عالم مُلک تعین پیدا کرده است. لذا مفهوم دولت - ملت سابقهای کهن دارد و نمیتوان از نوآوریهای سیاسی اندیشه مدرن تلقی کرد.
اساساً وعده آسمانی سرزمین موعود به مستضعفین بر پایه همین تلازم فلسفی میان سرزمین و نظام سیاسی است: «وَنُرِیدُ أَن نَمُنَ عَلَی الَذِینَ استُضعِفُوا فِی الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَهً وَنَجعَلَهُمُ الوَارِثِینَ» (القصص: 5) مستضعفین بدون برخورداری از سرزمین و نظام سیاسی از استضعاف رهایی پیدا نمیکنند.
اصرار رسول الله صلی الله علیه و آله بر یافتن سرزمین مناسب برای همین بود که اولاً اسلام دارای ایدئولوژی سیاسی است و ثانیاً میبایست این ایدئولوژی یا فلسفه سیاسی اسلام بواسطه سرزمین تعین خارجی پیدا کند. در غیر این صورت، مسلمانان در امان نخواهند بود.
مهاجرت امام علی علیه السلام از مدینه به کوفه نیز بر اساس چنین تلازم عقلی بوده است. حکمرانی علوی که استمرار حکمرانی نبوی است به سرزمین مساعد نیاز دارد. مردم مدینه اگر چه با آن حضرت بیعت کردند ولی بطور جد پذیرای حکمرانی علوی نبودند. به همین خاطر با مهاجرت و انتقال پایتخت اسلامی از مدینه به کوفه مخالفت چندانی نکردند. امام حسین علیه السلام با مشاهده نمایندگان و نامههای مردم کوفه شرایط را برای تحقق عینی حکمرانی نبوی / علوی مساعد دید که به همراه اهل بیت و یارانش عازم کوفه شد.
گفتمان سیاسی اسلام بر اساس چنین درکی از هویت ملی؛ یعنی آمیختگی و تلازم عقلی میان سرزمین و نظام سیاسی، در دنیای معاصر وارد صحنه سیاست شد. رهبران فکری گفتمان اسلام سیاسی بویژه امام خمینی ره به این نتیجه رسیده بودند که نظام پوشالی سلطنت پهلوی قادر به حراست از موجودیت سرزمینی ملت ایران نیست و معلوم نبود حاکمان بی کفایت بخاطر حفظ سلطنت تا چه میزان از سرزمین ایران را به تاراج میدادند. امام راحل ره بر اساس چنین درکی بود که در صبح دم پیروزی انقلاب اسلامی اولین وظیفه خود را تعیین نظام سیاسی جدید میدانست.
اگر جمهوری اسلامی به تایید قاطبه مردم نرسیده بود؛ بدون شک با تجاوز رژیم بعث عراق و جداییطلبیهای جریانات تجزیهطلب و اقتدارگرایی پارهای از جریانات سیاسی مانند سازمان منافقین، ایران به ایرانستان تبدیل شده بود. برای همین است که امام راحل و رهبری همواره تاکید داشته و دارند که حفظ نظام از اوجب واجبات است.
حفظ نظام اسلامی ضامن بقای هویت ملی ایرانیان است. جمهوری اسلامی بیش از چهار دهه توانسته از هویت ملی ایرانیان در مقابل متجاوزین و زورگویان حراست کند. در حالی که جبهه معارض و ضد انقلاب تاکنون نتوانستند حتی بدیلی مردمی برای نظام اسلامی ارائه کنند. آخرین بدیل آنها نظام مشروطه بود که آن هم به دیکتاتوری وابسته به غرب تبدیل شده بود. دیکتاتوری که خود تهدیدی علیه هویت ملی و سرزمین ایران بود.
به همین خاطر است که گفتمان اسلام سیاسی توانسته هر دو معنای واژه آی. آر (سرزمین ایران و جمهوری اسلامی) را در اذهان عمومی و محاورات سیاسی جا بیاندازد. بطوری که جریان مخالف و معاند و معارض مجبور است این واژه را همراه با قرینه ذکر کند تا مخاطبانشان از گفته آنها جمهوری اسلامی را برداشت نکنند.
بنابر این، اصل در استعمال آی. آر و هویت ایرانی افاده توأمان هر دو معنای سرزمین ایران و جمهوری اسلامی است. هر گویندهای اعم از گوینده انقلابی و ضد انقلاب بخواهند یکی از این دومعنا را مستقلاً افاده کنند از روی جهل یا غرض ورزی بر ملت و نظام اسلامی ستم کرده است. یکی ایدئولوژی سیاسی اسلام را از عینیت و سرزمین دور ساخته است و دیگری ملت ایران را بیسپر و حصار کرده است.
بطور قطع، اگر چنین استعمال تفکیکی در محاورات سیاسی مردم و نخبگان هژمونی پیدا کند تا اضمحلال هویت ملی و سرزمین ایران راهی نخواهد ماند. بحمدالله چنین بیمی از جانب ملت منتفی است؛ لکن از ناحیه برخی از نخبگان سیاسی اقتدارگرا چنین نگرانی وجود دارد.