یک‌شنبه 4 آذر 1403

یک نفر که بهتر از امیرعلی اکبری بود را در ترکیه کشتند

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
یک نفر که بهتر از امیرعلی اکبری بود را در ترکیه کشتند

فعالیت MMA در ایران رسمی شد و نخستین مسابقات رسمی این رشته هفته اول بهمن در قالب مسابقات قهرمانی کشور برگزار شد.

ریحانه اسکندری: خردادماه سال1396 بود که وزارت ورزش و جوانان فعالیت ورزش MMA را در ایران ممنوع کرد. این اتفاق پس از حضور ورزشکاران ایرانی در مسابقات مختلف که فیلم کتک‌خوردن آنها بازتاب بسیاری در ایران داشت، رخ داد. در واقع وزیر وقت راحت‌ترین کار را انتخاب کرد نه درست‌ترین کار را! او به‌کل صورت مسئله را پاک کرد تا پس از حدود5 سال وزارت ورزش بار دیگر مجوز فعالیت این رشته را در ایران صادر کند. امید نوروزی فردی است که زحمت زیادی برای شناخته شدن این ورزش و مسابقاتش در ایران کشید. با هم بعد از برگزاری اولین دوره مسابقات رسمی MMA به گفت گو با او و یکی از بهترین شاگردهایش در این ورزش پرداختیم که آن را در زیر می خوانید:

از رزومه خودتان شروع کنید، در ایران وقتی نام MMA می آید همه می گویند علی اکبری و سجاد غریبی، از خودتان بگویید.

راجع به سجاد غریبی اصلا نباید صحبت کرد، صحبت کردن در مورد سجاد غریبی به غیر از این که شان ورزش را زیر سوال می برد هیچ چیز دیگری ندارد. به غیر از فوتوشاپی بودن اصلا ورزشکار نیست، اصلا رزمی کار نیست. باز حداقل علی اکبری چند بازی خوب داشته است، از 10 یا 8 بازی دو بازی خوب داشته است. ولی اصلا اسم مبارز برای سجاد غریبی نیست. هیکل بزرگش هم به درد نمی خورد. بازی اش مشخص است، رویش را آن طرف می کند و مشت می خورد. دیگر تکلیف این روشن است. ما سال 85 که MMA وارد ایران شد که ممنوع هم بود، تمریناتمان را شروع کردیم. یک باشگاهی در فدراسیون بود، یک تیم از ارمنستان دعوت کردند که MMA کار بودند، یک نفر که بازی عالی داشت را هم با خودشان آوردند که همه را زد. به من گفتند تو هم بازی کن.

یک نفری 10نفر را زد؟

بدون تعارف همه را شکست داد، حالا با شیوه های مختلف. من با او بازی کردم و در سه راند حرفه ای شکستش دادم، دماغش هم شکست و حسابی آسیب دید. آن جا من به ارمنستان برای مبارزه دعوت شدم. اولین مبارزی که از ایران برای مبارزه به خارج از ایران دعوت شد من بودم. آن زمان اصلا MMA کاری در ایران نبود، با سند و مدرک می توانم ثابت کنم من اولین نفری بودم که به خارج از ایران برای مبارزه رفتم. 10 سال در ارمنستان بازی کردم، جوایز زیادی گرفتم و بعد رفتم در مالزی بازی کردم. بعد از مالزی دوباره برای بحث برگزاری مسابقات به ارمنستان برگشتم.

اولین رشته شما چه بود؟

من سال 70 وارد کنگ فو شدم، بعد تکواندو، بعد شیتوریو، بعد سال 78 وارد کیک بوکس شدم و بدون غرور همه را بردم. من شاگرد استاد مالکی بودم و خیلی چیزها از ایشان یاد گرفتم.

یک زمانی نقل قولی از استاد مالکی بود. همیشه می گفتند که با فرانکی مبارزه کردند، درست است؟

فرانکی اصلا کاراته کار بود. قدیم ها چون تازه ورزش رینگی آمده بود از این حواشی و شایعات زیاد بود.

شایعه مبارزه با بروسلی هم بود.

نه، اصلا شما به رزومه نگاه کنید، اصلا سنی به هم نمی خوردند. آن زمان هم فضای مجازی نبود که آدم ها تحقیق کنند. اصلا بروسلی دهه 50 فوت کرده و استاد خودش متولد 50 بوده. این ها صحت نداشت ولی می گفتند. مثل حرف هایی که در مورد پروفسور میرزایی می گفتند.

اینکه قطار را با چشمانش نگه داشته است؟

ما بچه بودیم این ها را به ما می گفتند. فضای رسانه ای هم کم بود و همه چیز را هم باور می کردیم.

بعد از همه این ها شما رسیدید به MMA که در ایران غیر قانونی بود. چه شد؟

بله غیر قانونی بود.

زیرزمینی تمرین می کردید؟

نه اصلا، در غالب جوجیتسو تمرین می کردیم. جوجیتسو ترکیبی است، مثل همین رشته. ورزشMMA مبتدی و حرفه ای دارد و خارج از ایران حرفه ای بازی می شود. حدودا 10 سال با پیگیری ها آقای خرمی طول کشید تا ما مجوز بگیریم. موافقت علما و یک سری نماینده مجلس هم باید می گرفتیم. یک زمانی می گفتند که کشتی نباشد پخش شود. الان انجمن راه انداخته شده. من قبلا هم تیم اعزام می کردم، ولی هم زمان هم در خارج از کشور و هم داخل کشور مسئولیت داشتم و هر دو را پیش می بردم. اعزام ها به دلیل محدودیت ها خصوصی بود ولی خداراشکر درست شد.

جرقه این اتفاق از کجا خورد؟

این رشته جهانی است و دنیا دارد از آن از نظر سیاسی، مالی و ورزشی بهره برداری می کند. ما اصلا نمی توانیم بگوییم این نیست. این هست و دارد همه جای دنیا انجام می شود. ما از عراق و ارمنستان و افغانستان کمتر نیستیم که. آن ها لیگ دارند و ما نداریم. بعضی ها چون منفعتشان در این بود که از مسابقات زیرزمینی پول دربیاروند مانع می شدند. الان با لطف آقای بهداری و خرمی موافقت وزارت ورزش گرفته شد. وقتی موافقت گرفته شد افتادیم به دنبال کار های مجوز. من هم از نظر رزومه با جاهای بسیار معتبری کار کردم، ارمنستان، روسیه و مالزی. این رزومه باعث شد که مجوز را به من بدهند. من هم توانم را گذاشتم که این مسابقات فراتر از دید رسانه و مردم برگزار شود. سطح مسابقات بالاتر از اروپا بود.

اسم انجمن های این رشته چه طور است؟ مثلا ما فوتبال را می گوییم فیفا، در این رشته چه طور است؟

در این رشته چیزی که زیاد است انجمن است. انجمن ها و سازمان ها مسئول برگزاری مسابقات هستند، مثل خود من. یک کشوری وان چمپیون شیپ را دارد، یک جا چیز دیگر. سازمان ها مسئول برگزاری و کشف استعداد هستند. با این تفاوت که در جهان رئیس این انجمن و رشته باید ورزشکار این رشته باشد، باید ضربه هایش را خورده باشد تا نیاز مبارز را درک کنند. برعکس این جا که هیچ ارتباطی ندارند. سازمان ها و انجمن ها که در دنیا سازمان گفته می شود، مسئول برگزاری هستند که بزرگ ترین آن ها Ufc است. الان بلاتو روسیه قوی است. هر چه برگزاری سطح بالاتری داشته باشد سطح سازمان هم بالاتر می رود.

الان مسابقاتی که شما برگزار کردید آماتور بود؟

بله اما بدون کلاه. یک ساق بند و دستکش آماتور. به این علت که بچه ها کمترین آسیب را ببینند. این رشته بر خلاف چیزی که در ذهن مردم است اصلا آسیب دیدگی ندارد. در فوتبال اگر پایت به توپ نگیرد رباط پاره می کنی ولی در این رشته مگر ما این چیز ها را داریم؟

در مورد همین تفکر هم حرف بزنیم. این که یک عده فکر می کنند این رشته کتک کاری، دعوا یا چیزی شبیه به این است.

من سه ماه پیش هم یک مصاحبه تلوزیونی داشتم و گفتم، رزمی کار اصلا دنبال دعوا نیست، خوشش نمی آید و اصلا مرام ورزشی اش اجازه نمی دهد. طبق قوانین کسی که کمربند مشکی دارد در دعوای خیابانی حکم سلاح سرد را دارد. من اگر دعوا کنم انگار سلاح گرم است. ما اصلا به دنبال دعوا نیستیم مگر دور از جان حیوانیم که ما را بدون قوانین در قفس بیاندازند و ما هم را بزنیم؟ MMA قانون دارد. اگر این طور باشد که آسیب دیدگی در کنگ فو و کاراته بیشتر از این هاست. قفس به این خاطر است که در رینگ چهار طناب است و احتمال این که به طناب بخوری و پرت شوی و ضربه مغزی شود زیاد است. قفس نمی گذارد شما پرت شوی. قفس چیزی که در ذهن مردم است نیست. قفس خونین و این ها توهین به ورزشکاران است. تمام جامعه ایران مخصوصا قشر ضعیف عاشق رشته های رزمی به خصوص MMA هستند چون یک ترکیب کامل از همه رشته های رزمی است. بوکس دارد، کشتی دارد، جودو دارد. خود مبارز آن قدر آموزش دیده است و شعور دارد که اگر حریفش آسیب دیده باشد ادامه ندهد و خود طرف مقابل می تواند تب بنزد و بگوید دارد آسیب می بیند. غیر از این ها داور وسط آموزش دیده است و نمی گذارد 6 ثانیه خون به مغز نرسد و به محض این که اتفاقی بیافتد جدا می کند. پس آسیب بسیار کم است. در کاراته پا در صورت آزاد است ولی دست آزاد نیست، پاهایی به صورت هم می زنند که فک طرف بیرون می زند.

ما در حال حاضر لیگ نداریم، بچه هایی که آمدند مسابقه دادند چه طور انتخاب شدند؟

آمدیم یک سری از بچه هایی که قبلا اعزام شده بودند و بعضی ها را از مبارزات قبلی را انتخاب کردیم. برای بقیه هم فراخوان دادیم که 400 نفر را برای لیگی که به اسم انجمن خودم است انتخاب کنیم. تیم الف و ب تشکیل می دهیم و لیگ را از سال بعدی آغاز می کنیم. حداقل 20 تیم در لیگ هستند. دو تیم از سازمان باشد، دو تا از فدراسیون و بقیه از بخش خصوصی باشند.

چه طور باید قفس را عادی کرد تا پخش تلوزیونی هم داشته باشد؟

قبلا خانواده ها می ترسیدند بچه ها را بفرستند. الان ما داریم اثبات می کنیم که این رشته کمترین آسیب و بیشترین بازدهی را برای جوان وجود دارد. فدراسیون پزشکی و اورژانس می گوید در مسابقاتی که برگزار کردیم یک نفر هم نیاز به فوریت پزشکی پیدا نکرده است. اگر بگوییم خون از دماغ کسی نیامده که دروغ است. مشت بزنی قطعا خون می آید، ولی شکستگی و مشکل نخاعی نداشتیم. ما داریم انتقال می دهیم که قفس برای این نیست که دو نفر به جان هم بیافتند و همدیگر را کتک بزنند بلکه برای این است که محافظت شوند و بیرون نیافتند. حتی مبارز حق ندارد قفس را بگیرد و مشت بزند. این رشته قانون دارد، در MMA هیچ کس تا به حال فوت نکرده ولی در کیک بوکس بارها فوت کرده اند. قوانین این رشته پیشرفته است. سال ها این رشته در ایران مورد بی مهری قرار گرفته است و عده ای سود جو نگذاشتند بچه ها دیده شوند. همین چند وقت پیش یکی از بچه ها ما را بردند ترکیه، قرص دادند و کشتند. قهرمان نامبروان ایران بود. از علی اکبری بالاتر بود. این طور آدم ها در ایران زیاد هستند که نمی خواستند این ماجرا رسمی شود ولی ما خداراشکر با بازی برگزار کردن ثابت کردیم که می توانیم بدون آسیب مسابقه برقرار کنیم. هدف ما جوان ها و دیده شدن آن ها است. اعزام ها سالی یک بار خواهد بود. چرا آن ها نیایند؟ ما رکورد جوان هایمان را گرفتیم حالا آن ها بیایند. یک ارمنستان می رفتیم500 دلار خرج داشت. چرا ارز خارج شود و وارد نشود؟ ما این کار را کردیم که جوان ها از این اعزام های خصوصی که بچه را به اصطلاح "چیکن" می کردند راحت شوند. این طور که با حریف قوی تر از خودش برایش مسابقه می گذارند که ببازد و رکورد طرف مقابل بیشتر شود. آن بچه آرزویش این است که عکس با قفس داشته باشد پس از خدایش است. الان این ها قفس را دیده اند، چیزی که قبلا آرزو بود. بچه ها قفس را می دیدند کپ می کردند. به ما که نرسید انشالله این جوان ها پیشرفت کنند.

خب الان در پیام هایی که برای ما هم می آید مشخص است که بعضی ها فکر می کنند این رشته صرفا زد و خورد است.

خدا را شکر نود درصد نظرات امیدوار کننده دادند. من این را برای آن ده درصد می گویم. من توهین نمی کنم، این ها علمش را ندارند. در همه دنیا برای این رشته سر و دست شکسته می شود. بعد از فوتبال پر بیننده ترین و پول ساز ترین رشته دنیا است و هیچ کجا هم به آن وحشی بازی نمی گویند.

اتفاقا می خواستم ضمن عذرخواهی خیلی رک این را سوال کنم. واقعا تفکر خیلی ها این است که این رشته وحشی بازی است و...

در متمدن ترین کشورها که مهد دموکراسی است این ورزش هر هفته برگزار می شود. مدام دیده می شوند و از این شهر به آن شهر می روند. اگر وحشی بازی بود آن ها خودشان جلویش را می گرفتند. در اسلام هیچ جا گفته نشده است که این ورزش خطا است و اشتباه است. حدیث پیغمبر است که شنا، سوارکاری و تیراندازی را به بچه ها خودتان یاد دهید. قرار نیست این ها را بیرون استفاده کنند و در خیابان دعوا کنند. ولی من چیزی را یاد گرفتم و دوست دارم خودم را در عرصه ورزشی نشان دهم. شما شطرنج هم بازی کنی بعد از مدتی مویرگ های مغزت بر اثر فکر کردن زیاد پاره می شود، در شنا چیزی به غیر از بدن در آب نیست ولی باز هم آسیب دارد و همیشه طناب به پایشان وصل است. این هم مثل بقیه است. این که بگوییم این کشت و کشتار است از عدم علم و آگاهی است. اگر کسی تحقیق کند و با چشم باز حرف بزند دلایل را می فهمد، می فهمد این ورزش از کجا آمده است و منشا آن از کجاست. یک مسابقه است که فیلمش هم موجود است که یک "کیک بوکس باز "با یک جوجیتسو کار بازی می کند، بعد از آن یک فکری می زند به سرشان که این ها را با قوانین درست ترکیب کنند و خدا ا قوانین شان آن قدر کامل است که کسی آسیب نمی بیند.

خب این می تواند تبعاتی داشته باشد که ورزشکار آن قدر در قفس جنگیده است آن روحیات را به جامعه بیارود.

اصلا چنین چیزی نیست. من شاگردهایی دارم که همه بچه های جنوب شهر و پایین ترین نقاط شهر هستند. این ها آن قدر افتاده هستند که اگر توی گوششان بزنند هم سرشان را بالا نمی آوردند. من مبارز آن قدر مبارزه کرده ام که وقتی یک نفر را نگاه می کنم اصلا دستم را هم بالا نمی آورم چون هم سطح من نیست. چون اتفاق خیلی بدی است. ورزشکاران رزمی هیچ وقت چنین کاری نمی کنند چون می دانند دست شان سنگین است و طرف مقابل عادی است. این ها آن قدر تخلیه روحی و جسمی می شوند که وقتی بیرون می آیند به این چیزها فکر نمی کنند و فقط دغدغه قهرمانی دارند. من خودم فقط رئیس انجمن نیستم، من سال ها مسابقه دادم. من جاهایی مسابقه دادم که رویای بعضی هاست. شاید عصبی شوم و حرفی بزنم ولی دستم بلند نمی شود. چون این می شود وحشی بازی نه آن چیزی که بچه ها تمرین می کنند. بچه ها آن قدر در این رشته پخته و فرهیخته شده اند که این کار ها را نمی کنند.

امثال علی اکبری چه قدر در شناخته شدن این رشته نقش داشتند؟

منکر نقش این ها در دید مردم نمی توان شد، چون مبارزهایی هستند که زحمت کشیدند اما این که این رشته با ایشان شناخته شده را من تکذیب می کنم.

پس با چه کسی شناخته شده؟

این رشته در ایران با کسانی که به بحث رسانه نیامدند دیده شده است. ما رضا ملالی را داریم که در یو اف سی بازی کرده است. خیلی آدم هایی را داشتیم که دیده نشدند. این آقا و خیلی های دیگر خوشبختانه حمایت و اسپانسر داشته و باعث افتخار شده اند. ولی این که بگوییم او باعث شناخته شدن این رشته است را قبول ندارم و در روی خودش هم می گویم. آن قدر آدم جنگیده اند که این رشته در ایران سرپا باشد که خدا می داند.

آقای استکی را به عنوان مبارز قبول ندارید؟

با آقای استکی هم در حال مذاکره برای مربی گری هستیم. نه به عنوان مبارز قبول ندارم، ایشان یک مربی بسیار خوب است. ایشان بعد از ورود به این رشته آن قدر تجربه کسب کرده است که برای من بسیار قابل احترام است.

یک نفر می گفت 60 درصد MMA کشتی است، درست است؟

من جویباری ام و جویبار پایتخت کشتی جهان است. با همه بچه ها کشتی از کمیل گرفته تا یزدانی ها هم دوست هستم. کشتی خیلی خوب است که بلد باشی ولی اصلا 60 درصد این رشته نیست. چون اصلا زیرگیری ها فرق می کند. کشتی گیر موقع زیر گرفتن اگر یک زانو بگیرد تمام است. کشتی خوب است که سرعتت را بالا می برد ولی داستان به طور کلی فرق دارد.

گفتید این رشته بعد از فوتبال پول ساز ترین است، درست هم است چون یک مسابقه می دهند اندازه یک سال یک بازیکن پول می گیرند. این مبارزهایی که در ایران هستند می توانند به این جا برسند یا باید حتما در کشور دیگری بازی کنند؟

نه اصلا به بازی کردن برای یک کشور دیگر و پناهنده شدن ربطی ندارد. به نظر من آدم ها به خاطر دلایل شخصی پناهنده می شوند.

یعنی اصلا ربطی ندارد؟

اصلا. ورزش ما تحریم نیست و المپیکی هستیم. کسی که جای دیگری بازی می کند هم وطن فروش نیست دوست نداشته است این جا زندگی کند. ما می خواهیم این جا این بستر را فراهم کنیم که مبارز به ایران بیاید، رکوردش را ثبت کند بعد من به جاهای بالاتر ببرمش تا به یک مدیر برنامه خوب برسد و درآمد دلاری اش شروع شود. از 50 هزار دلار تا 250 هزارتا. همین آقای علی اکبری هم خدا را شکر درآمد خوبی دارند. پول هایی که در این رشته رد و بدل می شود زیاد است. من قول داده بودم در مسابقاتم فقط یک کمبرند طلایی بدهم. قول دادم به بهترین بازی بدهم حتی اگر بازنده باشد. به بازنده هم دادم چون بی نظیر بازی کرد. این کار را انجام دادم که بگویم من پارتی بازی نمی کنم، برایم مهم نیست چه کسی ببرد و شاگرد خودم باشد. کسی که به این رشته می آید از نداری می آید، من اگر داشته باشم می روم بدنسازی، صبح می خوابم، ظهر می روم تمرین، غذای خوبم را می خورم و بعد هم گردن کلفت می کنم و همه را چپ چپ نگاه می کنم. پک دارویی این ها 20 میلیون است. البته نمی خواهم بد بگویم خیلی از رفقای خودم بدنساز هستند ولی بچه رزمی کار ضعیف است و از نداری آمده به رشته ای که یک دستکش و لباس خانه ای بخواهد. بچه های می بینند پول دارد و آینده برای همین می آیند. بخواهد برود فوتبال باید پارتی داشته باشد. کشتی هم همین است و باید هزینه کنند. این جا باید جنگنده باشند و ما حمایت کنیم. ما به امید خدا برج 12 انتخابی داریم و در فروردین مسابقاتی داریم که 10 کشور را دعوت می کنیم و در کیش برگزار می کنیم. بحث کمپ ها را داریم و در شهر های دیگر راه اندازی می کنیم، استعداد ها را می شناسیم و در شهرهای مختلف مسابقه می گذاریم. چکیده این بازیکنان به انتخابی ما می آیند و بعد لیگ و اعزام ها شروع می شوند.

برگزاری این مسابقات چه قدر سخت بود؟

یک عده آدم های سودجو که زیرزمینی مسابقه می گذارند دنبال سود هستند. در یک باغ مسابقات را برگزار می کنند و یک ورودی می گیرند. ما 400 تا 500 میلیون بدون اسپانسر هزینه کردیم. اسپانسر که دوست خودمان هم هست در جایزه به ما کمک کرد. یکی از دوستان به ما لباس داد. یکی هم آبمیوه داد و یک مبلغ جایزه که بچه ها ترغیب شوند. بازخورد ها 90 درصد خوب است، ولی 10 درصد آدم را زده می کنند. البته من مثل کوه پشت این کار هستم مگر این که من را بکشند. هر کاری می کنم که این بچه ها به آن شرایط سابق بر نگردند. در مسابقه خود من آمدند به بازیکن من پیشنهاد مبارزه دادند. حتی برای یکی کارت بازی در عراق چاپ کرده بودند. چرا باید بروند عراق؟ کشورهای حرفه ای مثل روسیه و ارمنستان این ها را ندارند. ولی کشوری مثل عراق می آید برای دیده شدن این بازی هارا راه می اندازد. چرا باید مبارز ایرانی آن جا برود؟ من به مبارز خودم گفتم که اگر خوب باشی من خودم تو را به جایی معرفی می کنم که قرارداد ببندی پول درست بگیری. چرا جایی بروی که قرص و دارو می دهند و می کشند؟ مجبورت می کنند ببازی و خیلی از این اتفاقات که می افتد. من خیلی زحمت کشدیم. من با گریه برای شاگردانم از گذشته می گویم. این زحماتی که کشیدم برای این است که این بچه‌های دهه 70 یا 80 سختی من را نکشد. این بچه ها چیزهایی که ما تجربه کردیم را نمی توانند تجربه کنند. من می خواهم این جا رشد کنند و بعد بروند در چهارچوپ مبارزه کنند و اصلا ببازند. ممنون از بچه های رسانه که باعث شدند این بچه ها دیده شوند و عکس هایشان را پخش کردند. این ها لذت می برند. مگر این بچه ها از فوتبالیست ها چه کم دارند؟ این هم یک رشته ورزشی است و نباید به آن ظلم شود چون این بچه ها زمین خورده هستند. همین که بچه ها دیده شدند کافی است. یک عکس از ما نبود، نیت ما همین بود که بچه ها دیده شوند و یک عکس داشته باشند نشان مادرشان بدهند. ما مبارز از 17 سال داشتیم تا 40 سال. فکر کنید وقتی تصاویر خودشان را می بینند چه قدر کیف می کنند. ما به قصد خودمان رسیدیم.

استقبال اسپانسر ها خوب است؟

یواش یواش داریم با شرکت ها صحبت می کنیم. برای شرکت های بزرگ هم چیزی نیست و باعث می شود بچه ها انگیزه بگیرند. برای اسپانسر هم بازخورد دارد. مبارز هم ذوق می کند.

در این رشته شریط بندی هم می شود؟

نه اصلا، با اطمینان می گویم. از کسی هم نمی ترسم. من نمی گذارم این اتفاق بیافتد. مگر حیوان اند که این کار را با آن ها بکنند؟ خودشان اگر می کنند گناهشان با خودشان است. ولی من برگزار کننده اگر کاری کنم که روی مبارز شرط بسته شود در معرفت و شخصیتم نیست. ما می توانیم جلویش را بگیریم، این طور که تمیز نگه داریم و اجازده ندهیم هر کسی وارد شود. کسی اگر در خانه اش شرط بندی می کند به ما مربوط نیست.

من شاگرد دارم از کوچه و پس کوچه های زاهدان می آید و شب بر می گردد. سپهر ترغیبی شاگرد من پدرش فوت کرده است و خودش از مادر و خواهرش مراقبت می کند. من نمی خواهم این ها مثل من سختی بکشند و به جایی برسند. همین که ورزش کنند بس است. من بچه بودم بلال می فروختم. برای این جوان ها اگر سختی از یک حدی بیشتر شود دیگر نمی توان آن را جمع کرد. این ها مثل بند ناف به من وصل هستند. بند اگر پاره شود یا مشکل جامعه می شوند یا خودشان را نابود می کنند. من مربی یک وظیفه تربیت جسمی دارم، یکی هم روحی است. من در کلاس هفته ای یک ساعت حرف می زنم. می گویم ورزش را دور بریزید و با هم درو دل می کنیم. با من رفیق هستند. مربی و شاگردی خیلی وحشتناک است و در تمرین بسیار بد اخلاق ام. ولی بیرون از اینجا تا مشکلی پیش می آید به من زنگ می زنند. این نسل را باید این طوری حمایت کرد. دولت مردان اگر می خواهند برای دهه 80 کاری کنند باید مغز و تفکر آن ها را ببیند. این ها دیده شدن می خواهند، پول نمی خواهند. سرانه ورزش ایران پایین ترین حد ممکن است و هزینه درمان بسیار بالا است. چون پیشگیری نمی کنیم و به زبان می گوییم ورزش برای سلامتی خوب است. اگر همین درآمد درمان به ورزش تزریق شود همه چیز درست می شود. جسم به سختی مریض می شود این روح است که مریض می شود. در خارج از کشور یک جوان یک مدال می گیرد بعد رئیس جمهور تقدیر می کند این جا می گویند وحشی بازی است. من ناراحت هستم و حلال نمی کنم کسانی که راجع به بچه های ما این ها را می گویند. یک سری کامنت ها را خواندم. خیلی کم بود ولی همان 20 نفر را من می گویم، این ها فراستی هستند، علم ندارند و فیلم را ندیده اند، می گویند مخالفند. این ها کسانی هستند که هیچ جا دیده نشدند و آویزان هستند، می آیند این طور نظر می دهند.

این ها ورزشکار را دل سرد نمی کند که برود؟

کسی که قلبش برای وطن بتپد می رود خارج ورزش‌اش رامی کند پول را می گیرد و بر می گردد. کسی که می رود انتخاب خودش است.

حریف ها چه طور مشخص می شوند؟

بر اساس وزن است. مثلا این جا در این وزن کسی قهرمانی می شود و می رود با کسی که در همان وزن در شمال قهرمان شده است مبارزه می کند. بحث سطح هم است که باید هم سطح باشند و تعداد برد ها و بازی ها چه طور بوده است که به اصطلاح چیکن نشود و یک طرف نابود شود. این کاری که انجام شد کار بزرگی بود و بزرگ ترین کار در ایران بود. ریاست فدراسیون هم گفتند. الان یک ایران می خواهند بازی کنند.

سپهر ترغیبی مبارزی که آرزوهای بزرگی دارد

دوست دارم در اوج بمیرم

شما از کجا شروع کردید؟

من قبلا از 13 سالگی تا 18 سالگی بوکس کار کردم. بعد در این مدت در فضای مجازی استاد نوروزی را دیدم، تحقیق کردم و گفتم می خواهم به باشگاهشان بروم که متاسفانه نشد. مشکلاتی برای من پیش آمد که نرسیدم. در 18 سالگی دیگر گفتم باید برای زندگی ام کاری بکنم. رفتم به باشگاه استاد نوروزی و خیلی از تمریناتشان خوشم آمد. من از 4 سالگی بازی های MMA را می دیدم و خیلی دوست داشتم. ولی خب در آن سن خاواده اجازه نمی دادند و برای بوکس هم خودم فرار کرده بودم. به هر طریقی بود یک سال با استاد نوروزی تمرین کردم. خیلی مربی خوبی هستند. همیشه مثل یک پدر پشت ما هستند و واقعا خیلی دوستشان دارم. خیلی جاها کمک ما کردند و شاید ما قدر نمی دانیم. در تمرینات به من گفتند اگر بازی کنی شاید ببری و من هم ترغیب شدم. در وزن 69 کیلوگرم بودم. الان خودم اصلا دوست ندارم چه با پول چه بی پول زیرزمینی بازی کنم. آدم ارزش و شرف دارد. یا شما وفادار هستی که فوتبال را در زمین خاکی بازی کنی یا وفادار هستی که در زمین چمن بازی کنی. من هم دوست داشتم در سازمان استاد نوروزی بازی کنم. جاهای دیگر خیلی تعریفی ندارند. سطحشان پایین است. حقیقتا نمی دانستم سطح این جا آن قدر بالاست و خیلی استرس گرفتم. قبول کردم و مسابقه دادم. یک تک بازی بود و بردم.

مسابقه بعدی چه زمانی است؟

هر زمان استاد بگویند، نفراتی که این جا قهرمان شدند عازم کیش می شوند و آن جا بازی می کنند.

چشم اندازت چیست؟

الان من 20 سال ام است، متولد تهران ام و دوست دارم در اوج بمیرم. بازنشسته و این ها نشوم.

قد و وزن اثر دارد یا فکر و تاکتیک؟

مهم طرز فکر است. اگر فکرت درست نباشد و بترسی چه فایده دارد که قهرمان شوی؟ بالاخره آدم باید از این مسیر عبور کند. حالا در این مسیر رقیب قد بلند است. اگر از این ها رد نشود که به مسیرش نمی رسد.

از رقیبی که با او بازی کردی هم بگو. ظاهرا از تو خیلی بلندقدتر بود و...

قد و وزن مهم نیست. من چربی افتاده شکم هم داشتم و رقیبم سیکس پک داشت. برد اصلا مهم نیست. مهم مرام، ادب و شخصیت است. ما همه یک خانواده ایم و برد و باخت هم مهم نیست. مهم بازی خوب است و این است که همه ببینند. حریف من قشنگ بازی کرد. از شهرستان به تهران آمدن قدرت و شجاعت می خواهد، من از او تشکر می کنم.

251 251

کد خبر 1728327
یک نفر که بهتر از امیرعلی اکبری بود را در ترکیه کشتند 2
یک نفر که بهتر از امیرعلی اکبری بود را در ترکیه کشتند 3
یک نفر که بهتر از امیرعلی اکبری بود را در ترکیه کشتند 4