آوار قدرت پوشالی منافقین در چهارزبر
تهران - ایرنا - منافقین با انداختن خود در دامن رژیم بعثی، عملیاتی برای هجوم به ایران را شروع کردند اما پس از چند روز درگیری در نهایت رزمندگان ایران پیروز شدند و با وارد آوردن، خسارات جانی و مالی بسیار، قدرت پوشالی و خیالی آنها را بر سرشان آوار ساختند.
بیست و هفتم تیر 1367 خورشیدی، ایران با اعلام به دبیرکل سازمان ملل رسما قطعنامه 598 را پذیرفت تا آتش بس در جبهه های جنگ اعلام شود اما این اتفاق به آن معنا عملی نشد و صدام در کاخ ریاست جمهوری با مسعود رجوی دیدار کرد؛ دیداری که در خصوص اجرای عملیات برای چگونگی پیشروی سریع و عمیق نیروهای گروهک منافقین از خانقین به طرف تهران برای به دست آوردن قدرت در ایران با پشتیبانی محدود نیروهای مسلح عراق بود که این نقشه هم عملی شد و سرانجام شوم و دردناکی برای منافقین داشت.
آغاز حمله
بعدازظهر سوم مرداد 1367 خورشیدی نیروهای گروهک منافقین عملیات خود را برای حمله به ایران آغاز کردند. آنها برای این عملیات نیروهای خود را در بخش هایی متشکل کردند. یکی نیروهایی که به صورت ثابت و سازمان یافته، هسته اصلی ارتش آزادی بخش منافقین را تشکیل میدادند و بخش دیگر افرادی که قبل از آغاز عملیات از هواداران سراسر کشورهای اروپایی طی یک فراخوان آمده بودند.
منافقین در این عملیات از هزار دستگاه خودرو، 70 دستگاه خودروی زرهی، 100 قبضه تفنگ 106 میلیمتری، 300 قبضه انواع خمپاره اندازهای 60 و 81 کماندویی، 100 قبضه توپ پدافند هوایی، 80 قبضه دوشکا و 50 قبضه موشک دوش پرتاب سهند برخوردار بودند. بنابراین سران منافقین با چنین تجهیزاتی به نیروهای خود وعده داده بودند که با رسیدن به تهران، جشن پیروزی را در میدان آزادی برگزار کنند.
در چنین شرایطی ارتش رژیم بعث در ساعت 14 و 30 دقیقه سوم مرداد آتش سنگین توپخانه خود را در محور سرپل ذهاب آغاز و سپس یک ساعت پس از اجرای آتش، گروهک منافقین حمله خود را به خاک ایران آغاز کرد و در ساعت 18 و 30 دقیقه همان روز نخستین تانکها و نفربرهای منافقین به شهر کرند غرب وارد و حدود 2 ساعت بعد شهر اسلامآباد را به تصرف خود در آوردند.
مردم بیدفاع
این گروهک در سر راه خود بسیاری از مردم بیدفاع را به ضرب گلوله از پای درآوردند. در شهر اسلامآباد اوج این فجایع رخ داد. یکی از ناظران می گوید: اولین جایی که مورد حمله منافقین قرار گرفت، بیمارستان بود که به آتش کشیده شد و جنایت های زیادی در آنجا مرتکب شدند، آزمایشگاه، تخت بیماران و حتی پیکرهای زیادی از بیماران و مجروحان سوزانده شدند و بر مردم بی دفاع و حتی کودکان تیر خلاص زدند. با آتش زدن بیمارستان دیگر جایی نبود که بیماران در آنجا مداوا شوند، دسترسی به یک باند نبود که جلوی خونریزی مجروحان گرفته شود، جایی برای طبابت مجروحین نبود؛ از این رو مجروحین را جمع آوری و برای مداوا به طرف روستای تجر و میرعزیزی انتقال داده شدند. (1)
گلاب پروین مادر شهید باقر پرویزیانی نیز می گوید: ما فکر می کردیم عراق مجددا حمله کرده است. مردم سراسیمه و سرگردان، نگران، در حال خالی کردن شهر از سکنه بودند و بدون امکانات، بچه ها و زنان از شهر خارج می شدند، وقتی بازگشتیم و سراغ فرزندان خود آمدیم، متوجه شدیم که همگی در بیمارستان سوخته و چیزی از آنها باقی نمانده است؛ پسرم هم که بی سیم چی تیپ نبی اکرم (ص) بود به شهادت رسیده بود. (2)
شناسایی ماهیت دشمن
در ساعت های نخست پیشروی منافقین به درون خاک ایران عملا ماهیت برای نیروهای ایرانی مشخص نبود و با وجود پذیرش قطعنامه مشخص نبود که چرا نیروهایی با این حجم در حال پیشروی هستند. آیت الله هاشمی رفسنجانی در خاطرات روزانه خود در تاریخ سوم مرداد 1367خورشیدی نوشته است: ناگهان خبر رسید که عراق از تنگه پاتاق گذشته و به طرف کرند پیش میرود و سپس اعلان شد که نیروهای منافقیناند. (3)
شهید علی صیاد شیرازی فرمانده عملیات مرصاد در این خصوص می گوید: شبانه خودم را با یک فروند هواپیمای فالکون، به کرمانشاه رساندم و صحنه پیشروی دشمن را از نزدیک مشاهده کردم و متوجه اوضاع شدم. چنان جو پریشانی و اضطراب در مردم ایجاد شده بود که سراسیمه از خانه بیرون آمده بودند. از طرفی جاده کرمانشاه به بیستون از خودروهایی که در انتظار جابه جایی بودند، مملو بود و ترافیک سنگینی ایجاد شده بود. بر این اساس با یک فروند هلیکوپتر از فرودگاه به سمت یکی از قرارگاههای تاکتیکی سپاه پاسداران مستقر در طاق بستان حرکت کردیم، نیمه شب چهارم تیرماه بود و تا ساعت یک و نیم نتوانستیم ماهیت دشمن را به دست آوریم که چه کسی است همین طور در حال پیشروی است... ساعت 5 به پایگاه رفتم. همه را آماده و مهیا برای توجیه دیدم.(4)
آغاز عملیات مرصاد
پس از شناسایی نیروهای منافقین توسط رزمندگان ایران عملیات مرصاد آغاز شد. شهید صیاد شیرازی در ارتباط با آغاز عملیات می گوید: پس از توجیه خلبانان تأکید کردم، وضعیت خیلی اضطراری است، چارهای نداریم، هلیکوپترهای کبری باید آماده باشند. یک تیم ارتش آماده شد، ابتدا خودم با یک هلیکوپتر 214 برای شناسایی دقیق و هماهنگی به سمت مواضع حرکت کردم و به این ترتیب اولین عملیات را علیه نیروهای مهاجم و منافق آغاز کردیم. صبح روز پنج مرداد عملیات با رمز یا علی (ع) آغاز شد. در تنگه چهارزبر چنان جهنمی برای یاران صدام برپا شد که زمانی برای پشیمانی نمانده بود. (5)
همزمان با عملیات هوانیروز گروههای مردمی و تعدادی از لشکرهای سپاه نیز که از جنوب به غرب آمده بودند، وارد عملیات شدند. راه ها از هر طرفی برروی منافقان بسته شده بود و آنان بهسختی میتوانستند به عقب برگردند. بعضی از آنها به روستاها پناه بردند و بعضیهایشان با خوردن قرص سیانور به زندگی خود پایان دادند.
ظهر روز چهارم تیرماه توسط نیروهای ایران، 2 جبهه از طرف پادگان اللهاکبر به قصد قطع ارتباط میان منافقین در اسلامآباد و کرند، باز شد که حملات و سرکوب تا نیمههای شب ادامه داشت و صبح فردای آن روز رزمندگان ایرانی به طرف اسلامآباد رفتند و مناطق غربی و جنوبی شهر را کلا زیر فشار قرار دادند، به طوری که حتی در جنوب شهر پیشروی داشتند. در ساعت آغازین روز چهارشنبه نیروهای منافقین با امیدواری به پیشروی به طرف باختران، برای گرفتن تنگه چهارزبر به آن منطقه هجوم آوردند که تلاششان ناکام ماند.
حملات هوایی مکرر و هجوم هلیکوپتر و کاتیوشا به منطقه، امکان سازماندهی را از منافقین گرفت و نیروهایشان به تعجیل در ماشینهای انباشته از نفرات، در حالی که بعضی افراد به جاهای مختلف ماشین آویزان بودند، عقبنشینی میکردند. غروب همان روز درگیری تنگه چهارزبر با عقبنشینی منافقین به پایان رسید و از شب پنجشنبه عقبنشینی کامل آغاز شد و از صبح روز پنجشنبه نیروهای در حال فرار آنها، در حوالی اسلامآباد مورد چند حمله مختصر قرار گرفتند و مجروحان یا خود را میکشتند یا امیدوار بازگشت نیروهای تازهنفس میماندند.
سرانجام هشتم مرداد 1367 خورشیدی پس از چندین روز نبرد بیامان، با پاکسازی منطقه اسلامآباد و کرند غرب از وجود اعضای منافقین که با حمایت ارتش بعث وارد خاک ایران شده بودند، عملیات مرصاد به پیروزی رسید تا بنابر گفته آیت الله هاشمی رفسنجانی، مسیر بین تنگه چهار زبر و گردنه حسنآباد، به همت و دلاوریهای مردم منطقه، سیل عظیم و خروشان نیروهای مردمی و به ویژه سلحشورهای مثال زدنی هوانیروز گورستانشان شد و آرزوی حاکمیت بر مردم را با خویش به گور بردند و بقایای آنان که روی برگشت به دامان وطن و خانوادههای خویش را نداشتند، آرزوهای بر باد رفته خویش را در قتل و غارت مردم عراق دیدند تا خوش خدمتی خویش به یک دیکتاتور سفاک را به کمال برسانند. (6)
منابع
1- پایگاه اطلاع رسانی حوزه
2- پایگاه اطلاع رسانی حوزه
3- مرکز اسناد آیت الله هاشمی رفسنجانی
4- پایگاه تاریخ ایرانی
5- پایگاه تاریخ ایرانی
6- پیام آیت الله هاشمی رفسنجانی درباره عملیات مرصاد، پنجم مرداد 1389خورشیدی
*س_برچسبها_س*