شنبه 3 آذر 1403

احیای برجام یا ادامه ماراتن دیپلماسی؟ / آیا حماس پشت جهاد را خالی کرده است؟!/ سران قوا و روز خبرنگار

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع

کارنامه یک ساله شورای ششم تهران زیر ذره بین، کورس روایات برجامی در وین، کوتاه‌قدی در انتظار کودکان مناطق محروم، افت شدید تقاضا در بازارها، برجام در انتظار بلی یا خیر؟ همکاری فضایی ایران و روسیه؛ رصد زمین با دقت یک متر، قیمت خانه در تهران سه برابر میانگین کشور، تاثیر انقلاب مشروطه ایران بر دیگر کشور‌ها و رؤیافروشی‌های مافیای مشاوره انتخاب رشته، از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و...

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز چهارشنبه 19 مردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که مسیر پرپیچ‌وخم احیای دریاچه، خیمه «خیام» بر آسمان منطقه، سناریوی مقصرنمایی غربی‌ها در مذاکرات با یک کلیدواژه جدید و مذاکرات برجام در پایان راه؟ از مواردی است که در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در شماره امروز روزنامه‌ها را مرور می‌کنیم:

احیای برجام یا ادامه ماراتن دیپلماسی؟

حشمت ا... فلاحت پیشه نماینده ادوار مجلس طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی با عنوان احیای برجام یا ادامه ماراتن دیپلماسی؟ نوشت: مذاکرات وین به رغم برخی خوش‌بینی‌ها باز هم منجر به امضای توافق نشد و هیات ایرانی بازگشت و متن جمع بندی شده در عمل بدون حضور هیات ایرانی بود که در اختیار همه هیات‌ها گذاشته شد. اروپایی‌ها اعلام کردند این متن پیشنهادی آنهاست و آخرین متن مذاکره شده است و آمریکا اعلام کرد حاضر است براساس این متن برجام را احیا کند. روسیه هم موضوع را به گونه‌ای به پذیرش ایران منوط و به نوعی موافقت با متن را اعلام کرد. به عبارتی همه طرف‌ها توپ را به زمین ایران انداختند که ایران اگر امضا کند، عملا برجام احیا می‌شود. متن عملا در اختیار شورای عالی امنیت ملی است و تصمیمی که اتخاذ شود، می‌تواند منجر به احیای برجام و یا ادامه ماراتن دیپلماسی هسته‌ای منجر شود. در اینجا چند واقعیت را بیان می‌کنم که به شخصه معتقدم اگر 15 ماه پیش برجام احیا می‌شد الان ایران در طول این 15 ماه شاید بیشتر از زمان دوران احیای برجام از مزایای برجام استفاده می‌کرد، چون بخش عمده این 15 ماه زمانی بود که دنیا تشنه انرژی بود و فضا برای مانور ایران فراهم بود ضمن اینکه آمریکا و غرب یک جنگ گرم در اوکراین و یک جنگ سرد در چین را شروع کرده بودند و ایران بیش از پیش می‌توانست از این فضا استفاده کند. از طرفی الان در متن نهایی چند بحث اساسی وجود دارد. نخست تعهدی است که ایرانی‌ها از دولت آمریکا می‌خواهند که طبق این تعهد ایران از مزایای اقتصادی احیای برجام برخوردار شود. اروپایی‌ها سعی کردند یک تعهد کلی مبنی بر اینکه حداقل در زمان دولت بایدن خللی در قرارداد‌ها ایجاد نشود را روی میز بیاورند. بعد از برجام شاید بیش از صد میلیارد یورو قرارداد امضا شد که ممکن است به همین میزان ایران بتواند موافقتنامه‌هایی را امضا کند. آمریکایی‌ها به گونه‌ای بپذیرند که این موافقتنامه‌ها اجرایی شود. بحث اساسی‌تر موضوع سایت هسته‌ای ایران است که غربی‌ها تحت عنوان اصرار مشکوک ایران با عدم توافق با آژانس از آن یاد می‌کنند که به شخصه معتقدم ایرانی‌ها حق دارند بیشتر به نیت کشور‌های غربی مشکوک شوند. چون در سال 1394 زمانی که برجام امضا شد، اولین پرونده‌ای که بسته شد، پرونده پی‌ام‌دی یا پرونده ابعاد نظامی احتمالی بود یعنی اینکه دیگر تهدیدی تحت عنوان ارجاع پرونده ایران ذیل فصل هفتم حداقل در آن شرایط اجرای برجام وجود نداشته باشد. الان اگر این کار صورت نگیرد یعنی پرونده این سه سایت بسته نشود، ایران با دو مکانیزم ماشه مواجه است: یک مکانیزم ماشه که در دل برجام وجود دارد و براساس بند‌های مواد 11 تا 13 قطعنامه 2231 است که در برجام وجود داشت و یک قسمت دیگر همان مکانیزم ماشه‌ای است که از طریق آژانس ممکن است شکل بگیرد و به عنوان مثال همین شهریورماه قرار است نشست بعدی آژانس باشد و آنجا شورای حکام می‌تواند پرونده ایران را به عنوان یک ماده اضطراری در دستور قرار دهد و امکان ارجاع پرونده را به شورای امنیت مطرح کند. بنابراین این موضوع حتما باید بسته شود. وقتی ایران بازرسی‌های پادمانی را بپذیرد به این معناست که دیگر تخطی‌ای در برنامه ایران وجود ندارد. اینکه در گذشته چه اتفاقی افتاده همه این‌ها با یک توافق سیاسی قابل رفع است. البته یک امکانی هم وجود دارد اینکه ایران و آژانس بتوانند تا قبل از نشست شورای حکام این اختلافشان را رفع کنند. ایران به یکسری از ابهامات یا سوالات آژانس پاسخ دهد ولی با توجه به تجربه رابطه چند ماه اخیر آژانس با ایران و به ویژه سفر گروسی به اسرائیل معتقدم این یک ریسک است که شاید ایران نباید این ریسک را قبل از احیای برجام انجام دهد. به هر حال با همه این شرایط هیچوقت در زمان دولت آقای رئیسی تا این حد مواضع ایران و آمریکا در موضوع هسته‌ای به‌هم نزدیک نشده است. این فرصت را نباید از دست داد و همین حالا هم اگر یک روز زودتر برجام احیا شود با توجه به اینکه بازار انرژی تشنه است و همین حالا اروپایی‌ها برای انرژی فصل زمستان کمیته‌های اضطراری درون اتحادیه‌ای و هم بین اتحادیه اروپا و آمریکا را دارند شکل می‌دهند، در چنین شرایطی می‌تواند به سود کشور باشد. هرچند که معتقدم بسیاری از فرصت‌هایی که از دست رفت شاید دیگر احیا نشود ولی همین که دیپلماسی هسته‌ای شکل بگیرد، شرایط به گونه‌ای است که بتوان در طول دوران باقیمانده دولت بایدن به گونه‌ای برجام را تبدیل به یک فضای حیاتی برای کشور کرد، حتی اگر شخصی مانند ترامپ هم در آمریکا روی کار بیاید دیگر نتواند لطمه‌ای به برجام وارد کند. ضمن اینکه یک واقعیت وجود دارد؛ چالش اصلی آمریکا و غرب اول روسیه و بعد چین است. من معتقدم الان آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها نه به دلایل اخلاقی بلکه به دلایل تاکتیکی مجبور هستند که چالش با ایران را تعدیل کنند.

سران قوا و روز خبرنگار

احمد زیدآبادی روزنامه نگار طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان سران قوا و روز خبرنگار نوشت: سران قوا به مناسبت روز خبرنگار پیام داده‌اند. اگر از توییت کوتاه رییس قوه مقننه که «نظام مردم‌سالاری» را مستلزم «نقش‌آفرینی روزنامه‌نگاران» دانسته است، صرف‌نظر کنیم؛ محتوای پیام روسای دو قوه دیگر با مضمونی مشابه، جای تاملِ جدی دارد. در واقع روسای قوای مجریه و قضاییه پیام‌های خود را به گونه‌ای تنظیم کرده‌اند که پنداری، روزنامه‌نگاری ابزاری در خدمت حکومت برای مقابله با مخالفان خارجی و بعضا داخلی آن است و وظیفه‌ای جز این برای روزنامه‌نگاری وجود ندارد. با همین نگاه، سید ابراهیم رییسی در پیام خود به مناسبت روز خبرنگار آورده است: «در روزگاری که بدخواهان انقلاب اسلامی با تحریف و روایتگری مغرضانه به نبردی جدی و مستمر با حقیقت برخاسته‌اند، نقش اصحاب رسانه، در ایستادگی در برابر امواج تخریب، دروغ و فریب، بیش از همیشه مهم است.» آقای محسنی اژه‌ای نیز با مضمونی مشابه تاکید کرده است: «در عصر جنگ ترکیبِ دشمنان حق و حقانیت علیه اسلام ناب و تلاش همه‌جانبه سلطه‌گران برای نفوذ فرهنگی در کشور، خبرنگاران و اصحاب رسانه می‌توانند در جبهه جهاد تبیین و روشنگری، فعالانه و حق‌طلبانه کنشگری کنند.» بدون تردید، این نوع تلقی‌ها از حرفه روزنامه‌نگاری، با فلسفه این حرفه سنخیتی ندارد. طبعا حکومت‌ها از ابزار رسانه در جهت توجیه و ترویج سیاست‌های خود یا مقابله با مخالفان و دشمنان‌شان بهره می‌برند....

اما روزنامه‌نگاری مستقل و حرفه‌ای به عنوان نهادی مدنی، اصولا برای کنترل سیطره بلامنازع حکومت، افشای سوءاستفاده از قدرت، تحقیق و تفحص در ساختار‌های فسادزا یا در معرض فساد، نقد سیاست‌ها و تصمیمات دولتی و هشدار درباره پیامد‌های آن‌ها برای جامعه و کشور و نهایتا ایفای نقشی واسط برای انتقال مطالبات منطقی و عقلایی عموم مردم به قوای حاکم و پاسخ طلبیدن از آن‌ها برای کمک صادقانه و بی‌طرفانه به کشف حقیقت و اجرای عدالت در مجموعه جامعه، پدید آمده است. روزنامه‌نگاری برای عمل به این دست از وظایف خود به فضایی کاملا امن و آزاد نیاز دارد و این امنیت و آزادی، صرفا در سایه حمایت کامل قانون از این حرفه قابل دستیابی است. از این رو در یک نظام مردم‌سالار نهادینه شده، هیچ ارگان و نهاد وابسته به حکومت، حق مانع‌تراشی و ایجاد مزاحمت در کار روزنامه‌نگاری مستقل و حرفه‌ای ندارد. روشن است که در حوزه روزنامه‌نگاری نیز بعضا تخلفات و حتی جرایمی صورت می‌گیرد. برای اینکه حکومت‌ها این تخلفات را دستمایه محدود کردن دامنه آزادی و امنیت روزنامه‌نگاری قرار ندهند، در بسیاری از کشور‌ها نهاد صنفی روزنامه‌نگاری، مسوولیت رسیدگی عادلانه و علنی و شفاف به این نوع جرایم و تخلفات را به عهده دارد و، چون چنین نهادی برای اجرای عدالت از اعتبار خود مایه می‌گذارد، بنابراین در کشف حقیقت مسوولانه‌تر از نهاد‌های وابسته به حکومت عمل می‌کند. قاعدتا این سازوکار‌ها به منظور فلج کردن دستگاه دولت در اجرای وظایف قانونی خود پدید نیامده است. این سازوکار‌ها نتیجه قرن‌ها تجربه بشری برای کمک به حکمرانی بهتر و ارتقای سطح کمی و کیفی زندگی عموم مردم است. حکومت‌هایی که به این سازوکار‌ها بی‌اعتنایند یا نسبت به آن‌ها موضع منفی و تخاصم‌آمیز دارند، در واقع با حکمرانی خوب و بهروزی و بهزیستی مردم خود مشکل دارند. خلاصه اینکه در پیام‌های روسای قوای مجریه و مقننه به مناسبت روز خبرنگار به این وجوه از وظایف حرفه روزنامه‌نگاری و ضرورت‌های قانونی آن، هیچ توجه و حتی اشاره‌ای نشده و در عوض از روزنامه‌نگاران درخواست شده است که نقطه ثقل حرفه خود را متوجه کشور‌ها و نیرو‌های آن سوی مرز‌ها کنند. پنداری از نگاه آنان در داخل جامعه ایران، همه امور وفقِ قوانین عادلانه و برنامه‌های کارشناسانه و علمی و بدون از هرگونه سوءمدیریت، سوءاستفاده، بی‌لیاقتی، ناکارآمدی، بی‌انصافی، اجحاف و فساد پیش می‌رود و تنها مساله، «تحریف‌ها و روایت‌های مغرضانه بدخواهان انقلاب اسلامی» است که روزنامه‌نگاری باید تمام نیروی خود را «به ایستادگی در برابر امواج آن» متمرکز کند!

آیا حماس پشت جهاد را خالی کرده است؟!

مرتضی سیمیاری طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان آیا حماس پشت جهاد را خالی کرده است؟! نوشت: با عنوان سال 1395 مرحوم رمضان‌عبدالله شلح، دبیر کل وقت جنبش جهاد اسلامی در همایشی که به‌منظور بیست و نهمین سالگرد تأسیس این جنبش و نیز سالگرد ترور شهید فتحی شقاقی برگزار شده بود از طرحی ده‌بندی رونمایی کرد. این طرح مهم بعد‌ها باعث تغییر در ساختار و تشکیلات مقاومت اسلامی در فلسطین شد و اثری بزرگ در تحولات آینده داشت.

دکتر عبدالله در این طرح از ساف (سازمان آزادی‌بخش فلسطین) خواسته بود مسئله به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی را پس بگیرد و طرح سازش اسلو را پاره کند. در آن زمان سران عرب به منظور پیشبرد طرح سازش سعی می‌کردند که با دادن کمک مالی به ساف این گروه را به‌عنوان تنها نماینده قانونی مردم فلسطین جا بیندازند، ابتکار عمل جهاد اسلامی این توطئه را خنثی کرد و با اعلام طرح «آزادیخواهی ملی» و «اعتباربخشی مجدد به مقاومت» مقدمه انتفاضه سوم پدید آمد. نکته قابل تأمل آن بود که طرح دهگانه جهاد اسلامی با واکنش بسیار مثبت از جانب حماس روبه‌رو شد، پذیرش طرح عبدالله رمضان از سوی گروه‌های مؤثر فلسطینی نشانه آن بود که این تشکیلات علاوه بر مقابله میدانی در برابر دشمن، وارد فاز سیاسی شده و می‌تواند نقشی تعیین‌کننده در معادلات داشته باشد. در آن زمان جنبش جهاد اسلامی با گرفتن اسلحه مقاومت در یک دست و در پیش گرفتن سیاست ایجابی در دست دیگر نشان داد به رشد و بلوغ نهایی رسیده و آماده شکوفایی است. حتی شکل حضور جهاد اسلامی در سیاست داخلی فلسطین برای مقاومت فلسطین یک الگوی مهم محسوب می‌شد. تا پیش‌ازاین بسیاری گمان می‌کردند که گروه‌های مقاومت اگر وارد سیاست شوند، به‌تدریج در معادلات حل‌شده و خاصیت اولیه خود را از دست می‌دهند، جهاد اسلامی، اما خط بطلان بر این فرضیه کشیده و انگیزه سیاسی و نظامی را در میان گروه‌های فلسطینی از جمله حماس بالا برد. در آن زمان روایت شده است که سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در تماس با رهبران این جهاد و حماس از ایجاد موضع مشترک میان آن‌ها قدردانی کرده و از آمادگی تهران در حمایت همه‌جانبه از مقاومت فلسطین خبر داده بود، در آن زمان جهاد اسلامی توانست حماس را دوباره ترمیم کند. در طول کوتاه زمانی پیوستگی استراتژیک میان حماس و جهاد افزایش پیداکرد. تا جایی که در سال 2019 وقتی رژیم صهیونیستی در عملیاتی وحشیانه مناطق مسکونی در صورباهر را تخریب کرد، دو گروه جهاد و حماس در بیانیه مشترک علیه محمود عباس موضع رسمی گرفته و خواستار تشکیل دولت وحدت ملی شدند. در ماجرای خیانت بار صلح آبراهام همگرایی میان گروه‌های مقاومت به اوج خود رسیده و پس از رونمایی از معامله قرن توسط ترامپ، حماس و جهاد دو نشست در رام الله و بیروت برگزار کردند تا زمینه اقدامات عملی در برخورد با دشمن را بررسی کنند. از هفته گذشته زمزمه‌هایی از احتمال افزایش تنش و حتی امکان درگیری میان رژیم کودک کش صهیونیستی و نیرو‌های جهاد اسلامی به گوش می‌رسید. ماجرا از جایی جدی شد که نیرو‌های اشغالگر با یورشی شبانه به شهر جنین در قلب کرانه باختری، شیخ بسام السعدی از رهبران بلندپایه جنبش جهاداسلامی را دستگیر کردند. یکی از مهم‌ترین سؤالات در طول این جنگ سه‌روزه آن بود که چرا حماس به‌عنوان متحد استراتژیک با جهاد وارد میدان نشده و گستره عملیات را افزایش نداد. پس از پایان جنگ رسانه‌های نزدیک به رژیم موقت صهیونیستی با القای این موضوع که حماس پشت جهاد را خالی کرده است، سعی کردند میان گروه‌های مقاومت به سود محمود عباس فاصله سیاسی بیندازند. البته این بار اول نیست که چنین القائاتی از جانب صهیونیست‌ها مطرح می‌شود. نزدیک به سه سال پیش وقتی ارتش صهیونیستی ابوالعطا، از فرماندهان جنبش جهاد اسلامی در غزه را به همراه همسرش ترور کرد و در حمله‌ای دیگر منزل اکرم العجوری، یکی دیگر از رهبران این جنبش را در دمشق هدف حمله قرار داد، جهاد پاسخ شدید راکتی و موشکی داده و مناطقی از سرزمین‌های اشغالی را برای شهرک‌نشینان به‌شدت ناامن کرد، پس از آن اقدام غرورآفرین روزنامه اورشلیم پست با هدف ایجاد انشقاق میان گروه‌های مقاومت ادعا کرد که حماس از جهاد در جنگ حمایت نکرده و این نشانه رقابت سیاسی در غزه است! البته مدتی بعد در عملیات سیف‌القدس جهاد و حماس در بزرگ‌ترین عملیات پیش‌دستانه بیش از 4 هزار موشک روی سر صهیونیست‌ها ریختند و علاوه بر کشیدن خط بطان بر توطئه دشمن، با ترک انداختن روی سد اجتماعی در مناطق اشغالی این رژیم موقتی را در مرحله مهاجرت معکوس قراردادند. آخرین عملیات جهاد اسلامی بیخ گوش صهیونیست‌ها را نیز باید به همین شیوه تحلیل و تفسیر کرد. سطح عملیات جهاد اسلامی نشان داد که دوره «بزن‌دررو» تمام‌شده و موازنه امنیتی پیشین در مناطق اشغالی به‌هم‌خورده است، از سویی مقاومت نیز به سطحی از توانایی رسیده است که می‌تواند بدون به کار بردن همه توانایی‌های خود رژیم صهیونیستی را به‌زانو درآورد. اجرایی شدن عملیاتی درخشان و پر دستاورد از سوی دانشجویان سابق دانشگاه اسلامی غزه (جهاد اسلامی) نشان داد که دامنه مقاومت افزایش‌یافته و سطح شکنندگی رژیم بسیار بالا رفته است. عملیات یک‌جانبه از سوی گروه محبوب و پرطرفدار، چون جهاد اسلامی نشان از رویش‌های جدید از سوی مقاومت در منطقه دارد، در شرایطی که ظرفیت پناهگاه در مناطق اشغالی کمتر از 2 میلیون نفر است، رژیم صهیونیستی با چالش جا دادن به 5 میلیون آواره روبه‌رو شده است. این مسئله به‌زودی سطح تنش‌های سیاسی در اسرائیل را به‌شدت بالا خواهد برد. از سویی رژیم صهیونیستی، چون ماجرای عملیات سیف‌القدس مجبور شد با پذیرش طرف فلسطینی جنگ را تمام کند، این وضعیت در آینده باعث خواهد شد هر بار اقدامی، چون ماجرای شیخ جراح یا دستگیری رهبران مقاومت پیش آید، حق واکنش برای همه گروه‌های مقاومت محفوظ باشد. این روز‌ها رژیم صهیونیستی با طرح مسئله انشقاق میان گروه‌های مقاومت سعی دارد دوباره معادله بازدارندگی را برای خود تعریف کند. این رژیم منحوس به‌خوبی می‌داند که هرقدر که ثبات سیاسی در غزه بالاتر باشد، قدرت مقاومت نیز افزایش خواهد یافت. دور جدید از عملیات صهیونیست‌ها نشان داد که دشمن سعی دارد همزمان زیرساخت‌های فکری، سخت‌افزاری و دفاعی را با هم بر هم بزند، ارتش صهیونیست تازه متوجه شده است که دو سال بدون هیچ درز اطلاعاتی مقاومت زیر گوش آن‌ها به شدت رشد کرده است. در شرایطی که میان سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی و ارتش آن اختلافات به‌شدت عمیق بوده و قدرت عاقله سیاسی از بین رفته است، دوران میوه‌چینی از ثمره کار سید حسن نصرالله و شهید سلیمانی فرارسیده است. هرقدر اسرائیل عریان‌تر عمل کند، مقاومت هوشمندانه‌تر عمل خواهد کرد. مسلح شدن کرانه باختری با ابتکار عمل امام خامنه‌ای (حفظه الله) راهبردی بود که دشمن را در وضعیت آژیر قرمز دائمی قرار داده است، این توانایی دور ایستا با استفاده از عملیات شبکه محور و نیز انگیزه بالا در تمامی گروه‌های مقاومت باعث ایجاد یک قدرت هوشمند علیه رژیم صهیونیستی شده است. فقط کافی است سنگر‌های اجتماعی دشمن را نشانه برویم تا سطح پایداری و آستانه تحمل آن مشخص شود، به اعتقاد کارشناسان این آستانه تحمل بیشتر از 48 ساعت نخواهد بود! درحالی‌که رژیم صهیونیستی انتظار جنگی بزرگ برای نابودی‌اش را می‌کشد در جنگی کوچک یا متوسط کارش تمام خواهد شد.