از هنر آشپزی در سینما و تلویزیون تا دیپلماسی خوراکی
دیر زمانیست که پیتزا و پاستا و نوتلا و اسپرسو و... نیز کمابیش همین نقش را برای اروپا (امپراطوری رُم) با استفاده از زبان هنر به خصوص سینما ایفا کرده اند و مثالهای بسیار دیگر از این دست از سینمای آمریکا تا سینمای چین و کره و فرانسه و....
عصر ایران؛ امید شریف موسوی - در این سالها که تماشای آموزش غذاها و سفرنامه های خوراک و فیلم های سینمایی مهمی مثل سوزاننده، شف، خوک و... در سینما و از شبکه های تلویزیونی دنیا، موضوعی عادی به نظر میرسه شاید جالب باشدکه بدانیم اصلا از چه وقت سینما و تلویزیون به این موضوع روی آورد. قرن بیستم نزدیک به نیمه رسیده بود که تلویزیون با مشاهده اهمیت یافتن نگاه به خوراک که تا پیش از آن اغلب به منظور رفع گرسنگی بود به یک دریافت مهم رسید. اینکه به دلایل مختلف اقتصادی و فرهنگی باید هرچه سریعتر غذا را مقابل دوربین بیآورند. برنامه هایی که از سویی منجر به تبدیل سرآشپز ها و همینطور گردشگران غذا به سوپر استار های این دنیای جدید شد.
البته رادیو زودتر از تلویزیون شروع کرده بود. اولین برنامه آشپزی رادیویی جهان، در سال 1924 با یک سرآشپز خیالی! (عکس و توضیح این شخصیت عجیب در استوری امروز) به نام خانوم «بتی کراکر» آشپزی را به خانه های آمریکایی ها برده بود. اما درباره اینکه اولین برنامه تلویزیونی آشپزی جهان چه بوده، دو روایت متفاوت وجود دارد.
برخی منابع، برنامه ای را که در 21 ژانویه 1937 در بریتانیا پخش شد و آموزش یک املت فرانسوی را در 15 دقیقه به نمایش گذاشت نخستین برنامه آشپزی تلویزیونی دنیا میدانند و دسته ای دیگر معتقدند نخستین برنامه در چهارشنبه، 12 ژوئن 1946 ساعت 8:55 بعدازظهر پخش شد که "کوکی" نام داشت و 10 دقیقه طول کشیده است.
اما از دیگر کشورها، در 30 فوریه 1953 بود که اولین نمایش آشپزی در آلمان غربی آن زمان، پخش شد و دستورالعمل هایی برای «تُست هاوایی» ارائه داد. در همان سال، دو کشور دیگر در اروپا و آسیا هم دست به کار شدند. فرانسوی ها، با ایده گرفتن از برنامه آلمان ها، برنامه ای با نام «آشپزی هنری و شعبده بازی» را ساختند که تا 1967 در فرانسه پخش آن ادامه یافت و در ژاپن هم با ارائه هاتسوکو کورودا، آموزش سالاد مرغ، از تلویزیون کشور پخش گردید. بعد هم که در 1957، شبکه «رای» ایتالیا، برنامه «در جستجوی غذا سفر کنید» را ساخت که هدفش معنایی صلح آمیز بخشیدن به خوراک در سالهای پس از جنگ جهانی بود. و به این ترتیب، خوراک رفته رفته سینما و تلویزیون های دنیا را به تسخیر در آورد هرچند که متاسفانه درباره زمان شروع به ساخت این برنامه ها در ایران اطلاعات دقیق و ثبت شده ای وجود ندارد.
شاید نیازی نباشد به حافظه مان فشار زیادی بیاید تا به یاد آوریم چند بار اتفاق افتاده در حال تماشای فیلمی و یا مجموعه ای تلویزیونی بوده باشیم و بارها و بارها با اسامی و تصاویر مختلف و متنوعی از پیتزا و پاستا و برگر و سوشی و چایینیز فود ها و برندهای مختلف نوشیدنیها و... روبرو شده باشیم. موضوعی که شاید بدیهی و طبیعی و موضوعی دم دستی به نظر برسد که شخصیت های داستان بخواهند چیزی بخوردند یا بنوشند درحالیکه این تصاویر به ظاهر ساده نه در همه ی موارد که در بسیاری از آنها حاوی تأثیرگذاری فرهنگی بوده و هستند.
"تام ستندیچ" مورخ حوزه ی خوراک، نظریه شنیدنی و جالبی دارد مبنی بر اینکه در روزگاری که ملت های اروپایی گرم رقابت با یکدیگر بر سر برپایی امپراتوری های جهانی بودند، خوراک، دومین تغییر بزرگ در تاریخ بشر را پدید آورد که همان خیزش پیشرفت اقتصادی از رهگذر صنعتی شدن بود و اینگونه بود که شکر و سیب زمینی به همراه ماشین بخار، پایه و مایه انقلاب صنعتی شدند.
از آن سو، درگیری های نظامی بزرگ سده های 18 و 19 بودند که بر اهمیت نقش آفرینی آن افزودند. همچنین در فرجام دو جنگی که به شکل گیری ایالات متحده آمریکا انجامیدند، خوراک سهم بزرگی داشت: جنگ انقلابی دهه های 1770 تا 1780 و جنگ داخلی دهه 1860. اما این کارکردها که از این مورخ نقل شد فقط منحصر به مقطع زمانی و جغرافیای خاصی نمیشود. جایی که ناپلئون بناپارت میگوید " سرنوشت اروپا و تمام محاسبات دیگر به خوراک وابسته اند " و یا اعتقاد ژان بریات ساراوین به این نظریه که "گزینش ِ خوراک است که سرنوشت ملت ها را رقم میزند"، نشان از آن دارد که در طول تاریخ و در تمام نقاط دنیا همواره امری پر اهمیت معنی و دیده شده است.
بنابر این " خوراک " یا دقیق تر بگوییم " کنترل خوراک " از روزگاران باستان، جایگاهی بسیار بیشتر و فراتر از سیر کردن شکم انسان ها داشته است. خوراک در طول تاریخ، منشا تاثیرات مهم و تعیین کننده ای بر تغییرات جفرافیایی، مرزی، اجتماعی و سیاسی بوده و در حکم عامل پیش برنده ای برای بسیاری از جابجایی ها و نقل مکان ها، دست اندازی و لشگر کشی به سرزمین های دیگر و گسترش قلمرو ها، انگیزه ای برای دفاع و حفظ قلمرو، دلیلی برای پیمان ها و اتحادها و یارگیری ها در عرصه سیاست و وسیله ای برای فشار سیاسی - اجتماعی به کشورهای دیگر بوده و همواره قدرت سیاسی یگانه ای داشته است.
خوراک، ثروتمندترین مصرف کنندگان جهان را با تهیدست ترین کِشت کنندگانش پیوند میدهد یا دچار چالش میکند.
بدون آنکه بخواهیم در این نوشته وارد این موضوعات شویم که چرا و به چه علت برخی از تحلیلگران اجتماعی معتقدند که امروزه نوع دیگری از جنگ خوراک و به خصوص از طریق سینما و تلویزیون در جریان است و اَبَر برند های این عرصه همچون ک. اف. سی و مک دونالد و استارباکس و کوکاکولا و... اهداف و وظیفه ی یکسان سازی فرهنگی در سراسر دنیا داشته و دارند، اما حداقا میبینیم که امروزه فیلمها و سریالها توانسته اند حامل و پیام آور کلام و زبان و نگاه فرهنگی کشورها بر مبنای تاریخ و تمدن و باورهای مردمان خود باشند. چنانچه در ساده ترین شکل آن شاهد هستیم که چطور و چگونه سینمای ژاپن به عنوان یکی از مهمترین امپراطوری های دیروز و حال حاضر جهان با "سوشی"، به سادگی مرزهای قراردادی در دنیا را نادیده گرفته است و نه تنها ذایقه انسانهای بسیاری را در قاره های مختلف دنیا با سلیقه ی خود آشنا و علاقمند کرده، بلکه صنعت تولید ظروف و ابزار سرو غذای خود را در آن کشورها پایه گذاری کرده و درک افراد بسیاری از زیبایی شناسی را با هنر گارنیش ژاپنی (تزئین خوراک) دستخوش تغییر کرده است. فیلمها و سریالهای ژاپنی همانگونه که زبان خود را از طریق اصطلاحات فرهنگ غذایی خود به میلیونها نفر شناسانده اند، فرهنگ و آداب حضور اجتماعی و معاشرت ژاپنی را به رستوران های سراسر دنیا سرایت داده است.
از سوی دیگر دیر زمانیست که پیتزا و پاستا و نوتلا و اسپرسو و... نیز کمابیش همین نقش را برای اروپا (امپراطوری رُم) با استفاده از زبان هنر به خصوص سینما ایفا کرده اند و مثالهای بسیار دیگر از این دست از سینمای آمریکا تا سینمای چین و کره و فرانسه و....
بنابراین نقش دیپلماسی خوراک چه با کرد جنگ افزار گونه اش و چه صلح آور، امروزه دارای کارکردی شگفت آور است و به طبع آن، اجرای این نقش دیپلماتیک خوراک توسط سینما و تلویزیون. نقشی دارای آثاری عمیق و طولانی مدت که در قرن حاضر موازی با صنعت گردشگری، در میان ملت ها دارای تاثیرات و کارکرد "فرا مرزی" معنی شده و میشود.
اینکه به لحاظ تاریخی رواج گردشگری از هر نوع آن و به خصوص گردشگری خوراک (فود توریسم) بود که به گسترش "دیپلماسی خوراک" انجامید یا به عکس، موضوع این بحث نیست؛ اما آنچه مسلم است تاثیر بسیار سینما و تلویزیون در این عرصه است که متاسفانه در سینمای ایران تلاشها و نمونه های بسیار معدودی از آن دیده ایم و در مطلب بعدی به ذکر نمونه ها و دلایل این غفلت فرهنگی که تاثیر بسیاری در ارتباط اقوام ایرانی و همبستگی ملی دارد خواهیم پرداخت.
تماشاخانه