دوشنبه 5 آذر 1403

بازخوانی ماجرای کوی دانشگاه سال 1378

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
بازخوانی ماجرای کوی دانشگاه سال 1378

نزدیک به 24 سال از غائله کوی دانشگاه سال 78 می‌گذرد؛ صحنه‌گردانان این ماجرا از ماه‌ها پیش از آن اتفاق، به خوبی می‌دانستند که چگونه امور را برای پیشبرد اهداف خود به پیش ببرند.

به گزارش مشرق، نزدیک به 24 سال از غائله کوی دانشگاه در تابستان داغ 78 می‌گذرد و اگرچه در ظاهر همه آن جنجال، آشوب و فتنه‌انگیزی‌ها به اقدام غیرقانونی یک روزنامه برمی‌گشت؛ اما صحنه‌گردانان این ماجرا از ماه‌ها پیش از آن اتفاق، به خوبی می‌دانستند که چگونه امور را برای پیشبرد اهداف خود به پیش ببرند. دفتر تحکیم وحدت که در آن برهه با عنوان انجمن‌های اسلامی دانشجویان شناخته می‌شد، پیاده‌نظام دولت اصلاحات به‌ویژه وزارت کشور و معاونت سیاسی آن بود که اصلاح‌طلبی را با رادیکالیسم عجین کرد و مسیر این جریان را با انسداد مواجه ساخت.

بر اساس روایتی که از 18 تیر 1378 وجود دارد، پیش از ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای، سعید امامی در 16 مهرماه 77 در نامه‌ای خواستار ایجاد شرایطی شده بود که در آن نویسندگان نشریات و روزنامه‌ها، همراه مدیرمسئول، پاسخگوی مطالب منتشر شده خود باشند. ماه‌ها بعد، سعید حجاریان از متفکرین اصلی جنبش دوم خرداد، درست چند روز مانده به تعیین تکلیف اصلاحیه قانون مطبوعات در مجلس پنجم، تصمیم به انتشار این نامه محرمانه گرفت و در این راه بنا به روایت نقل شده در برخی رسانه‌ها، ابتدا به سراغ مجید انصاری رفت تا هم‌زمان با طرح اصلاح قانون مطبوعات، این نامه در صحن علنی مجلس قرائت شود؛ اما انصاری چنین مسئولیتی را نمی‌پذیرد. حجاریان در این شرایط به سراغ سید محمد موسوی‌خوئینی‌ها، صاحب امتیاز روزنامه سلام رفت تا این نامه به نحوی منتشر شود. در این شرایط انتشار تصویر نامه منتسب به سعید امامی در روزنامه سلام با تیتر «سعید اسلامی، پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است» در فضای عمومی، بحران‌ساز شد.

آشوب به بهانه آزادی مطبوعات؛ به کام رادیکال‌ها

پس از تمامی این جریانات بود که کشور به مدت چند روز با فضای التهابی و ساختارشکنانه‌ای مواجه شد تا جایی که برگزاری تجمعات اعتراضی در کوی دانشگاه، تحریک و شعارهای ساختارشکنانه، در کنار تجمع تظاهرات‌کنندگان مقابل وزارت کشور و تغییر مسیر تظاهرات به سمت بیت رهبری، تنها به بخشی از اتفاقاتی مبدل شد که از شب هجدهم تا 23 تیر 78 صورت گرفت. کنار گذاشتن همه این اتفاقات در کنار هم و تحلیل آنان، پیام معناداری را با خود داشت و آن این‌که توقیف یک روزنامه و اعتراض به اصلاح قانون مطبوعات؛ اگرچه نقش مهمی در آن غائله داشت؛ اما تمام ماجرا نبود و التهاب، اغتشاش و ناآرامی و کِش پیدا کردن تمامی این جریانات را نمی‌توان بدون دخیل دانستن جریان‌های رادیکال اصلاح‌طلب، طبیعی و منطقی دانست.

18 تیرماه 78 به روایتی دیگر

بستن مطبوعات ساختارشکن نظیر سلام، تنها بهانه‌ای برای جریان رادیکالیسم دوم خرداد شد تا بتوانند به مخالفت با اصلاح قانون مطبوعات که در آن زمان توسط نمایندگان مجلس پنجم در حال تدوین بود، بپردازند. در آن شرایط انتشار این نامه به نوعی این خط‌دهی را به افکار عمومی جامعه القا کرد که برخی، به دنبال محدود کردن آزادی مطبوعات و رسانه‌ها هستند و همین مساله با به میدان آمدن و فضاسازی نیروهای ضدانقلاب، بستری را فراهم کرد که آنان این موضوع را به اهرم فشاری برای تحمیل خواسته‌های خود بدل کنند.

بر اساس آنچه رسانه‌ها در این ماجرا بازگو کرده‌اند، عصر روز هفدهم تیرماه 78 اعلام‌های دست‌نویس اطلاعیه‌ای را در خصوص برگزاری تجمع دانشجویی برای اعتراض به توقیف روزنامه سلام مطرح می‌کند و پس از این اتفاق جمعیت بالایی با میدان‌داری اعضای تحکیم وحدت و انجمن دانشگاه تهران با شعارهای ساختارشکنانه و رفتارهای رادیکال، از دانشگاه به خیابان می‌روند و همین مسأله موجب ادامه درگیری‌ها در داخل و خارج کوی دانشگاه می‌شود. به گفته علیرضا زاکانی، مسئول وقت بسیج دانشجویی کشور، در همان شب یکی از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت بیانیه‌ای در میان معترضان می‌خواند و از آن تجمع به عنوان تلافی تعطیلی روزنامه سلام یاد می‌کند.

نقش مؤثر طیف رادیکال‌های اصلاحات در غائله کوی‌دانشگاه

روند مذکور، به‌صورت جسته و گریخته تا صبح فردای آن روز ادامه پیدا می‌کند. با نظر شورای تأمین استان و برای آرام شدن اوضاع در کوی دانشگاه، نیروی انتظامی از صحنه خارج شده و به نحوی اوضاع آرام شده بود. حضور چهره‌های رادیکال اصلاحات در میدان و تحریک دانشجویان، بر آتش این ماجرا اضافه کرد. رفت‌وآمد چهره‌های نزدیک به جریان دوم خرداد مانند اکبر گنجی، تاج‌زاده معاون وزیر کشور، محمدرضا خاتمی معاون وزیر بهداشت، مصطفی معین وزیر علوم، فائزه هاشمی نماینده مجلس، عزت‌الله سحابی، ماشاءالله شمس‌الواعظین، عبد الله نوری، مجید انصاری، مصطفی معین، فاطمه کروبی، ابراهیم اصغرزاده و تعدادی دیگر از چهره‌های اصلاح‌طلب، عملا اوضاع را به نحو دیگری رقم زد تا جایی که صبح 18 تیر، تجمع دیگری از سوی افراد داخل کوی دانشگاه صورت گرفت و دفتر تحکیم وحدت با صدور اعلامیه دیگری، به دروغ مدعی کشته شدن پنج دانشجو در شب قبل از این حادثه شد. البته حضور فعالان رادیکال اصلاح‌طلب به اینجا ختم نشد و در روزهای بعد از آن هم افرادی همچون عبدالله نوری و محتشمی‌پور هم در بین معترضان حاضر شدند. در این شرایط طبیعتا از مسئولان دانشجویی انتظار می‌رفت با حضور خود در دانشگاه بتوانند به آرامش بیشتر فضا کمک کنند؛ اما این طیف با اهداف دیگری در دانشگاه حضور پیدا کرده بودند.

کشته‌سازی تحکیم وحدت برای دانشجویان

تحکیم وحدتی‌ها ماجرا را تا جایی پیش بردند که حجله‌هایی را برای دانشجویان خیالی کشته شده، ترتیب دادند و مراسم یادبودی را برای این افراد که عملا وجود خارجی نداشتند، برگزار کردند. همه این اتفاقات کافی بود تا این مسأله به تیتر اول همه روزنامه‌های کشور مبدل شود و برخی از روزنامه‌های دوم خردادی در رویه‌ای مشکوک به ادامه خط‌دهی صورت گرفته از سوی دفتر تحکیم وحدت، ادامه دادند.

البته ماجرا به اینجا ختم نشد و علی افشاری، مسئول سیاسی دفتر تحکیم وحدت چند روز پس از این ماجرا، خواستار تحویل گرفتن پیکرهای این دانشجویان خیالی شد. در همین راستا، شورای متحصنینی از سوی او به راه انداخته شد. همچنین تحکیم وحدتی‌ها در 20 تیرماه، از برگزاری تجمع دیگری در مقابل سردر دانشگاه خبر دادند که به نوعی به میتینگ جریانات ضدانقلاب مبدل شد.

در یکی از همین روزها که اغتشاشگران قصد کشاندن درگیری‌ها به سمت محورهای مختلف و نهادهای مهم حاکمیتی مثل صدا و سیما، میدان جمهوری اسلامی، بیت رهبری و وزارت کشور را داشتند، تعدادی از آن‌ها به سمت میدان فاطمی رفتند و با کندن درب بزرگ آهنی وزارت کشور، وارد حیاط آنجا شدند.

تاج‌زاده، معاون سیاسی وزیر کشور با حضور بین اغتشاشگران، روی صندلی رفت و با بلندگوی دستی، چند دقیقه‌ای برایشان صحبت کرد.

مهم‌ترین حرفی که از او شنیده شد، این بود که «شما چرا آمده‌اید اینجا؟ شما چرا درب وزارت کشور را از جا می‌کنید؟ اینجا که مال شماست. شما باید جای دیگری بروید و درب آنجا را بکنید.» و پای بلندگوی دستی مدام می‌گفت: «اینجا متعلق به خود شماست و شما اشتباهی آمده‌اید.»

افراد حاضر در این تجمعات، در مسیر حرکت خود به سمت میدان انقلاب و دانشگاه تهران اقدام به سردادن شعارهایی چون «می‌کشم، می‌کشم، آن که برادرم کشت»، «توپ، تانک، مسلسل، دیگر اثر ندارد»، «عزاعزاست امروز، دانشجوی آزاده، صاحب عزاست امروز»، «خاتمی، خاتمی، واکنش، واکنش» و «دانشجوی مبارز، حمایتت می‌کنیم» کردند که در این میان سینما ملت، بانک‌های تجارت و سپه، چند اتوبوس واحد، پمپ بنزین، محل برگزاری نماز جمعه، یک بیمارستان و چند دستگاه خودروی سواری و موتورسیکلت تخریب یا دچار آتش سوزی شدند. در این میان پیاده‌نظام‌هایی از عناصر نهضت آزادی، حزب ملت، نیروهای ملی مذهبی، سلطنت‌طلبان و افراد وابسته به کانون نویسندگان خود را به تظاهرکنندگان رساندند و با توزیع اعلامیه‌ها و بیانیه‌هایی سعی در تهییج و گسترش دامنه آشوب‌ها در سطح شهر داشتند. رسانه‌های بیگانه و اپوزیسیون خارج کشور در اقدامی هماهنگ تمام پوشش خبری خود را به این مسأله اختصاص داده بودند که پیام هشداردهنده و آرامش‌بخش رهبر معظم انقلاب، تمامی این فتنه‌ها را در نطفه خفه کرد.

حسن روحانی: اوباش‌ها خیلی پست و حقیرند

نماز جمعه روز 23 تیرماه و تجمع مردم پس از نماز، پایان کار فتنه‌گران بود. برای سخنرانی این روز، از محمد خاتمی، اکبر هاشمی رفسنجانی و علی‌اکبر ناطق‌نوری دعوت شد که هیچ‌کدام قبول نکردند. در این میان حسن روحانی قبول کرد که سخنران این مراسم مهم باشد. حسن روحانی در این سخنرانی، اظهارات محکمی علیه کسانی که درصدد به هم زدن نظم عمومی بودند، مطرح کرد.

او گفت: «در کدام کشور جهان، حرکت‌های آشوب‌طلبانه این‌چنین تحمل می‌شود، این‌ها خیلی پست‌تر و حقیرتر از آن هستند که بخواهیم نسبت به آنها تعبیر حرکت براندازی را مطرح کنیم. در کجای دنیا و در کدام کشور و توسط کدام دولت، آشوب، تخریب و بر هم زدن نظم جامعه، تحمل می‌شود. مگر دولت مقتدر جمهوری اسلامی ایران و مسئولین امنیتی نظام، این‌گونه حوادث را تحمل خواهند کرد. این صبر و متانت، در یکی دو روزه برای این بود که ماهیت این چند صد نفر اوباش به‌خوبی برای مردم ما روشن می‌شود و همه به‌خوبی بدانند این‌ها چه کسانی و دارای چه ماهیتی هستند.»

بازگشت طیف رادیکال اصلاحات در تیرماه 1402

اکنون از آن روزهای پرالتهاب سال‌ها می‌گذرد و گذشت زمان، بسیاری از مسائل را برای همگان روشن کرده است. افرادی همچون علی افشاری، احمد باطبی و برخی دیگر از تندروهای تحکیم وحدت و عناصر آشوب‌های فتنه 78 و چهره‌هایی مثل گنجی و سازگارا که روزی نظام را به بهانه‌های مختلف زیر هجمه قرار دادند، سال‌هاست در بی‌بی‌سی، صدای آمریکا و ارگان‌های مطبوعاتی تحت‌الحمایه دشمنان انقلاب، مشغول هستند و در برهه‌های مختلفی همچون کنفرانس برلین، غائله خرم‌آباد، لوایح دوقلو و استعفای دسته‌جمعی مجلس ششمی‌ها برای تعویق انتخابات و تهدید به خروج از حاکمیت، ماهیت پلید خود را نشان داده‌اند.

از این مسأله نباید غفلت کرد که چهره‌های تندروی اصلاح‌طلب مثل فائزه هاشمی، تاج‌زاده، حجاریان، عبدالله نوری و امثالهم در نقش اپوزیسیون سال‌هاست همان روند سال 78 را ادامه می‌دهند. در روزهای اخیر بازگشت طیف اتحادملتی‌ها (که در واقع ادامه طیف مشارکتی‌ها هستند) به رأس جبهه اصلاحات، این نگرانی را ایجاد کرده است که اصلاح‌طلبان عنان کار را مجددا به دست جماعت تندرویی بسپارند که در برهه‌های مختلف، اقدامی جز بلواآفرینی و آشوب از خود به جای نگذاشتند. انتخاب آذر منصوری، از اعضای فعال سابق جبهه مشارکت، به‌عنوان رئیس جبهه اصلاحات، عملا مسیر اصلاح‌طلبان را به وادی رادیکالیسم می‌برد که از آن، جز آشوب، بلوا و درگیری، امر دیگری حاصل نمی‌شود.

منبع: روزنامه صبح نو