شنبه 3 آذر 1403

بهره‌وری محور تقویت سیستم‌های کشاورزی جهان در دهه آینده

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
بهره‌وری محور تقویت سیستم‌های کشاورزی جهان در دهه آینده

نوآوری در ژنتیک حیوانات و محصولات زراعی، مواد شیمیایی، تجهیزات مکانیزه و سازمان مزرعه و... بهره‌وری را محور تقویت سیستم‌های کشاورزی جهان در دهه آینده خواهد بود.

نوآوری در ژنتیک حیوانات و محصولات زراعی، مواد شیمیایی، تجهیزات مکانیزه و سازمان مزرعه و... بهره‌وری را محور تقویت سیستم‌های کشاورزی جهان در دهه آینده خواهد بود.

به گزارش خبرنگار مهر، انجام فعالیت با بیشترین کارآمدی بهره‌وری را به ارمغان می‌آورد که تفاوت امروز کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته به شمار می‌رود. به گفته یکی از کارشناسان حوزه توسعه پایدار «نقطه آغازین بهره‌وری و گسترش آنکه منجر به توسعه اقتصادی شود، ایجاد تغییر و تحول در ذهنیت‌ها و مدل‌های تفکر و سپس، ایجاد و فراهم کردن فضای گفت‌وگو برای حل مسائل و مشکلات با ذهنیت‌های تحول‌یافته است. اگر باورها و رویکردها تغییر نکند و همچنان اصرار به سوار شدن بر اسب مرده باشیم، بهره‌وری در جامعه و کسب و کارها ریشه نمی‌دواند و موجب عدم توسعه یافتگی در اقتصاد کشور می‌شود.»

کشاورزی به دلیل تأمین امنیت غذایی یکی از بخش‌های مهم بوده که تولید کالاهای اساسی را برعهده دارد. تغییرات اقلیمی، کمبود آب، فرسایش خاک، گسترش شهرها و تغییر کاربری‌ها و... تهدید برای این بخش بوده که لحاظ کردن بهره‌وری را برای تولید ضروری می‌کند. مهر این موضوع را در گفت‌وگو با حسین شیرزاد، تحلیل گر و کارشناس توسعه بخش کشاورزی پیگیری کرد که در ادامه می‌خوانید.

بهره‌وری یکی از حلقه‌های گم شده در بخش تولید و خدمات کشور است. چه عواملی بهره وری را در بخش کشاورزی افزایش می‌دهد؟

خوشبختانه، پیش‌بینی‌های «مالتوسی» در مورد آینده، عمدتاً به دلیل فن‌آوری‌ها و شیوه‌های نوآورانه کشاورزی که دستاوردهای قابل‌توجهی را در بهره‌وری کشاورزی ایجاد کردند، محقق نشد. بهره‌وری کشاورزی مفهومی ژرف با تأثیرات عظیم جهانی است و با مدیریت کارآمد در مزرعه شروع می‌شود؛ اینکه چقدر سیستم‌های تولید غذا در جهان می‌توانند مولد یا کارآمدتر شوند، تأثیر قابل‌توجهی بر آینده رفاه انسان خواهد داشت چون ارتقای بهره وری در بخش کشاورزی، غذای فراوان و مقرون به صرفه را تضمین و در عین حال رشد اقتصادی و امنیت غذایی را تقویت می‌کند، حتی منابع طبیعی پایه محدود مانند زمین و آب را حفظ می‌کند. همچنین با توجه به کمبود عوامل تولید، افزایش بهره‌وری به عنوان بهترین راه برای دستیابی به رشد پایدار کشاورزی ضروری است.

از نگره تاریخی، رویدادهای مهمی، کارایی کشاورزی و در نهایت بهره‌وری تولید را افزایش داده‌اند. نوآوری‌های اولیه در زمینه فناوری قنات یا آبیاری مصنوعی در بین‌النهرین باستان، پیشران تمدن‌های ابتدایی بود و به جوامع اولیه اجازه داد تا «نظام کشتمانی» را برنامه‌ریزی و مدیریت کنند. اختراع گاوآهن فولادی در سال 1837 میلادی از سوی «جان دیر» کشاورزی را متحول کرد و به کشاورزان این امکان را داد که دشت‌های حاصلخیز را به سرعت به اراضی زراعی تبدیل کنند.

اقتصاددانان بر اساس تجربه انگلستان در دوران انقلاب صنعتی، بهره‌وری کشاورزی را پیش شرط توسعه اقتصادی دانسته و بحث رایج این بود که برای اینکه جامعه تلاش‌های خود را به سمت تولید صنعتی سوق دهد، باید شکم‌ها به طور کارآمد تغذیه شوند تا نیروی کار مازاد را بتوان به تولید کالاهای صنعتی اختصاص داد. بدین گونه افزایش بهره وری کشاورزی، درآمد سرانه را افزایش داد و تقاضا برای کالاهای تولیدی را ایجاد کرد. در قرن نوزدهم تا آغاز قرن بیستم، تولیدکنندگان در سراسر جهان، زمین‌های جدیدی را برای کشت و چرا کشف کردند تا بازده فعالیت خود را افزایش دهند.

سیستم غذایی جهانی شده؛ از دوره بازسازی اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم، بر اساس «رشد بهره وری مبتنی بر سرمایه گذاری و افزایش تجارت» به وجود آمد. «انقلاب سبز» یک برنامه تحقیق و توسعه بین‌المللی به رهبری آمریکا «برای ایجاد و تولید انواع پرمحصول ذرت، گندم و برنج و روش‌های کشاورزی فشرده» بود و «به رشد قابل‌توجه عملکرد در سراسر آسیا و آمریکای لاتین منجر شد و توانایی کشاورزی کشورهای در حال توسعه را برای پیوند به بازارهای بین المللی کالا تقویت کرد. البته تمرکز اولیه بر رشد محصول در انقلاب سبز به هدف کاهش گرسنگی از طریق افزایش دسترسی به غذا موفق شد و نسبت افراد مبتلا به سوءتغذیه در طول زمان کاهش یافت.

این تحول در چه بازه زمانی بود؟

انقلاب سبز در دهه‌های 1960 تا 1970 سرآغاز دوره رشد قابل توجه در بهره‌وری کشاورزی بود، زیرا استفاده از کودها و آفت‌کش‌های شیمیایی به‌علاوه پیشرفت‌های سریع در اصلاح نباتات و ژنومیکس دامی به کشاورزان اجازه داد تا نرخ تولید خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهند و نیازهای غذایی بسیاری از جوامع کمتر توسعه یافته را برآورده کنند.

از اواسط دهه 1980 در سراسر جهان در حال توسعه، آزادسازی تجارت از طریق کمک‌های فنی و برنامه‌های تعدیل ساختاری بانک جهانی و صندوق بین المللی پول به عنوان بخشی از «اجماع واشنگتن» تجویز شد و باز کردن بازارها به روی رقابت بین المللی یک شرط متداول تأمین مالی بود. البته قبل از آن تجارت در محصولات کشاورزی، مواد غذایی و مواد تشکیل دهنده آن، تحت حمایت آزادسازی تجارت و سرمایه گذاری در رشد بهره وری، از دهه 1960 به طور تصاعدی رشد کرده بود، به طوری که تا سال 2008 بیش از 60 درصد از ارزش کل مواد غذایی در سطح بین المللی (معادل 1780 میلیارد دلار) مبادله صورت می‌پذیرفت. بنابراین، سرمایه‌گذاری‌های مشترک در رشد بهره‌وری و تجارت بین‌المللی (ایجاد بازارهای رقابتی در سطح جهانی) منجر به کاهش بلندمدت قیمت‌های بین‌المللی مواد غذایی شد و توجیهی قوی برای این سیاست‌ها بر این اساس ارائه کرد که مواد غذایی ارزان‌تر مزایای اجتماعی بسیاری را برای دولت - ملت فراهم می‌کند.

از دهه 1990 آزادسازی تجارت چندجانبه از طریق موافقتنامه عمومی تعرفه‌ها و تجارت (گات) که در سال 1995 به سازمان تجارت جهانی تبدیل شد، پیشرفت کرد. دولت‌های کشورهای توسعه یافته برای ترویج رشد بازده و محافظت از بخش‌های کشاورزی خود در برابر اثرات کامل رقابت جهانی فزاینده ناشی از تجارت، سرمایه گذاری هنگفتی در یارانه‌های کشاورزی انجام دادند که امروزه نیز ادامه دارد. داده‌های موجود در سال‌های 2012-2014، برای 52 کشور - مسئول تقریباً دو سوم ارزش کشاورزی جهانی - حاکی از آن است که سالانه 519 میلیارد دلار از کشاورزی حمایت می‌شود. طی این دهه، رشد بهره‌وری کشاورزی جهانی محرک اصلی رشد تولیدات کشاورزی جهانی و بسیار بالاتر از هدف رشد سالانه 1.73 درصدی طی سال‌های 2001-2010 بود. با این حال، رشد TFP طی سال‌های 2011 تا 2020 به شدت کاهش یافت. در عین حال، سهم گسترش زمین در رشد تولید در این دوره بیش از دو برابر شد. در سال‌های اخیر، کشاورزان کشورهای توسعه‌یافته نرخ رشد بهره‌وری آهسته‌تری را تجربه کرده‌اند، زیرا سطح تولیدات کشاورزی آنها در حال حاضر بسیار بالاست. به بیان ساده، کشاورزان در کشورهایی مانند کانادا، استرالیا، برزیل، ایالات متحده و بریتانیا مشغول کشاورزی با استفاده از شیوه‌های بسیار کارآمدی هستند که بهبود نرخ بهره‌وری بالای مزرعه را دشوار می‌کند. اما در عین حال، کشاورزان در مناطق در حال توسعه جهان، مانند آسیا، با نرخ بهره‌وری کشاورزی نسبتاً پایین به دلیل پذیرش کندتر نوآوری‌های فناورانه و شکاف تکنولوژیک شاهد کندی رشد نرخ بهره‌وری خود هستند که عمدتاً به دلیل فقدان سرمایه گزاری، نظام ناکارآمد ترویج، آموزش و تحقیقات و اثرات نامطلوب تغییرات اقلیمی است.

آیا تغییرات اقلیمی در ادامه منجر به کاهش بهره‌وری در بخش کشاورزی جهانی خواهد شد؟

با وجود پیشرفت‌های مهم کشاورزی برای تغذیه جهان در 60 سال گذشته، یک مطالعه جدید نشان می‌دهد که بله بهره‌وری کشاورزی جهانی 21 درصد کمتر از آن چیزی است که بدون تغییرات آب و هوایی می‌توانست باشد. این معادل از دست دادن حدود 7 سال افزایش بهره‌وری مزارع از دهه 1960 است.

به هر حال از سال 2010 سیاست‌های حمایت از بهره‌وری کشاورزی، همراه با آزادسازی تجاری برای افزایش رقابت پذیری در بازار، در دسترس بودن مواد غذایی را افزایش و قیمت‌ها را کاهش داده است و این امر تا حدی از طریق تخصصی شدن تولید به وجود آمد. اکنون کشاورزی جهانی به طور فزاینده‌ای بر روی چند محصول بسیار پربازده و مناسب برای سیستم‌های کشاورزی صنعتی متمرکز شده است که در مناطق موسوم به «سبد نان» جهان تولید می‌شود. این محصولات اصلی، جایگزین گونه‌های بومی شده و سهم بزرگی از تحقیق و توسعه را به خود اختصاص داده‌اند.

یعنی یک تغییر در عادات غذایی بومی رخ خواهد داد؟

تا حدودی این طور خواهد بود. اکنون بیش از 50 درصد کالری جهان از محصول گندم، برنج و ذرت تأمین می‌شود که با افزودن شکر، جو، سویا، نخل و سیب زمینی به 76 درصد می‌رسد. اما این شیوه از تولید غذای متکی بر بهره وری تا کنون بی نقص نبوده و پیامدهای مخربی دارد. اولاً، تولید کالری از نظر ژنتیکی و جغرافیایی در مناطق خاصی از جهان متمرکز می‌شود و یک سیستم غذایی جهانی شکننده را ایجاد می‌کند که در برابر اختلالات در سبد نان یا آفات و بیماری‌های مؤثر بر غلات اصلی آسیب‌پذیر است. دوم، تسلط فزاینده این مواد اولیه پر انرژی در عرضه جهانی غذا به رشد غذاهای فرآوری شده مولد چاقی کمک کرده است، زیرا تولیدکنندگان مواد غذایی، محصولات مشتق شده از این کالاهای اساسی فراوان، کم هزینه و پر کالری را در صنایع تبدیلی فرموله کرده‌اند. سوم، رشد تجارت و تولید مواد غذایی منجر به زنجیره‌های تأمین طولانی و پیچیده‌ای شده است که چالش‌هایی در زمینه شفافیت، قابلیت ردیابی و ایمنی مواد غذایی ایجاد می‌کند. چهارم، افزایش در دسترس بودن خوراک دام به دست آمده از مواد اصلی کالا - به ویژه سویا، ذرت و غلات درشت - زمینه ساز رشد تصاعدی بخش دام و افزایش مصرف گوشت و لبنیات بوده است. بنابراین سیستمی که در تولید کالری ارزان‌تر، در دسترس‌تر و بهره‌ورتر تخصص دارد، منجر به تحمیل هزینه‌های قابل‌توجهی بر سیستم‌های بهداشتی از طریق رژیم‌های غذایی مسئله دار و مولد چاقی و تخریب محیط زیست از طریق تولید، ساخت، پردازش و مدیریت زباله و جنگل زدایی شده است.

همان طور که رشد بهره‌وری و رقابت جهانی قیمت مواد غذایی را به سمت پایین سوق داده است، انگیزه اقتصادی برای جلوگیری از اتلاف مواد غذایی هم کاهش یافته است چون با رشد بازده، ضایعات سریع‌تر رشد می‌کنند. استفاده روزافزون از محصولات زراعی برای خوراک در سیستم‌های دام فشرده منجر به شکل دیگری از ناکارآمدی از طریق تلفات تغذیه‌ای می‌شود که بیش از یک سوم کالری جهانی به عنوان خوراک استفاده می‌شود. تلاش برای بهره‌وری در سطح مزرعه و به طور کلی بهره‌وری کشاورزی و رقابت از طریق تجارت، قیمت‌ها را پایین نگه می‌دارد، ضایعات را از نظر اقتصادی برای بسیاری از مصرف کنندگان منطقی می‌کند و تمرکز بازار بر روی مواد اولیه غذایی پر انرژی ایجاد می‌کند. در نهایت، پارادوکس بهره‌وری در این گزاره نهفته است که هرچه بهره‌ورتر و بیشتر تولید کنیم، غذا ارزان‌تر می‌شود و رژیم غذایی شمال جهان، چاق‌تر می‌شود. غذای ارزان‌تر به کشاورزی فشرده در مقیاس بزرگ نیاز دارد. این امر تنوع زیستی و سرمایه توارث ژنتیک طبیعی را تضعیف می‌کند و رقابت بر سر بهره برداری از منابع را افزایش می‌دهد و در نتیجه تشدید و گسترش بیشتر منجر به انتشار بیشتر گازهای گلخانه‌ای ناشی از افزایش استفاده از انرژی و سموم شیمیایی و علف کش کشاورزی، علاوه بر مواردی که از بخش رو به رشد دامداری و گسترش اراضی زراعی می‌شود، تخریب حاصل می‌شود.

آیا امروز بهره‌وری خود معضلی است که نیاز به دستورالعمل‌های جدید دارد؟

گسترش به معنای تبدیل بیشتر زمین به مزارع و پیامدهای زیست محیطی آن، تغییرات اقلیمی فشار بر زمین را تشدید کرده است زیرا هم بر عملکرد (و انعطاف‌پذیری آن‌ها) تأثیر می‌گذارد و هم نیاز به ترسیب کربن در زمین را افزایش می‌دهد. به عنوان مثال از طریق جنگل‌کاری و احیای جنگل‌ها یا از طریق فناوری‌های انتشار منفی مانند انرژی زیستی با جذب و ذخیره کربن؛ مطالعه‌ای که در اکتبر گذشته توسط وزارت کشاورزی آمریکا منتشر شد، نشان می‌دهد که برزیل از ابتدای دهه 2000 در میان 187 کشور مورد بررسی، از نظر بهره‌وری کشاورزی در جهان پیشتاز است. بهره وری کشاورزی برزیل تا سال 2019 به طور متوسط 3.18 درصد در سال افزایش یافته است. این عملکرد را می‌توان به تلاش‌های دولت برزیل مرتبط با اصلاحات در سیستم تأمین مالی، سیاست قیمت گذاری، کاهش یارانه‌ها، گسترش بیمه محصولات و تأمین اجتماعی روستاییان نسبت داد؛ علاوه بر این، سرمایه‌گذاری در تحقیقات و اتخاذ شیوه‌های کشاورزی کم کربن نیز به افزایش بهره‌وری کمک کرده و برزیل را در بهره‌وری کشاورزی برجسته‌تر کرده است. اما پایه‌های موفقیت برزیل در بهره‌وری بر اساس جنگل زدایی و پذیرش دانه‌های سویای تراریخته بنا نهاده شده است. نتیجه آنکه در طول نیم قرن گذشته، پیشرفت‌ها در تولید محصولات زراعی ناشی از گسترش در مناطقی بود که با استفاده بیشتر و شدیدتر از کودها، سموم شیمیایی و آبیاری تحت فشار و با گونه‌هایی که بیشتر به نهاده‌های فنی و مدیریتی پاسخ می‌دادند، کشت می‌شدند

پیشرفت در تولید دام نیز ناشی از پیشرفت‌های ژنتیکی و پیشرفت در تغذیه حیوانات است. از طرفی به واسطه مکانیزاسیون، تفاوت بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه در تولید در هکتار و به ازای هر کارگر بیشتر شده است. اگر قرار است این شکاف‌ها کاهش یابد، ظرفیت تحقیقات و ترویج کشاورزی در کشورهای در حال توسعه باید به طور قابل توجهی تقویت شود. سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) رشد سالانه 1.4 درصدی تقاضای مواد غذایی را طی سال‌های 2022 تا 2031 پیش بینی کرده است که بیشتر به دلیل رشد جمعیت است. همچنین رشد کل تولید کشاورزی به طور متوسط 1.93 درصد طی سال‌های 2011 تا 2020 بوده است. در نتیجه با توجه به پیش بینی‌های رشد جمعیت رشد سرانه تولید ناخالص داخلی جهان از رشد جمعیت فراتر خواهد رفت، به این معنی که درآمد سرانه خالص باید در سراسر جهان افزایش یابد. این روند به ویژه در هند، چین و آسیای جنوب شرقی پیش بینی می‌شود. در مقابل، رشد جمعیت در جنوب صحرای آفریقا بیش از دو برابر تولید ناخالص داخلی خواهد بود. بنابراین، افزایش رشد بهره‌وری کل عوامل (TFP) به ویژه در این منطقه برای پاسخگویی به تقاضای غذا و حفظ عرضه غذای مقرون به صرفه و در عین حال محافظت از سرمایه طبیعی که تولید کشاورزی بر آن متکی است، حیاتی خواهد بود.

معمولاً در تحلیل‌ها، رشد بهره‌وری کشاورزی، که به عنوان بهره‌وری کل عوامل (TFP) اندازه‌گیری می‌شود، زمانی افزایش می‌یابد که تولیدکنندگان با استفاده از همان مقدار یا کمتر از زمین، نیروی کار، سرمایه، کود، خوراک و دام، تولید محصولات زراعی، دام یا آبزی پروری خود را افزایش دهند. به عبارت دیگر، TFP زمانی افزایش می‌یابد که تولیدکنندگان از فناوری‌های نوآورانه کشاورزی برای افزایش تولید با همان مقدار یا منابع کمتر استفاده کنند. به عنوان مثال، حیوانات سالم گوشت بیشتری تولید می‌کنند تا کشاورز بتواند تولید خود را بدون حیوانات اضافی افزایش دهد. با ترکیب تجهیزات دقیق، تجزیه و تحلیل داده‌ها و انواع بذر پیشرفته، تولیدکنندگان می‌دانند که چه زمانی باید کاشت کنند، هر بذر در کجا قرار دارد و مقدار دقیق کود یا محصولات حفاظتی مورد نیاز در هر بخش از مزرعه چقدر است. از آنجایی که TFP طیفی از ورودی‌ها و خروجی‌ها را در محاسبات خود گنجانده است، «گسترده‌ترین معیار موجود برای کارایی فنی و بهره‌وری در طول زمان» است؛ در نتیجه، ردیابی تغییرات در TFP اطلاعات زیادی در مورد سیستم‌های کشاورزی نشان می‌دهد. اول، افزایش TFP نشان می‌دهد که تعداد زیادی از تولیدکنندگان در حال اتخاذ فناوری‌ها و شیوه‌های جدید هستند. همچنین این شاخص نشان دهنده میزان دسترسی کشاورزان به فناوری‌های جدید است و اثربخشی سیستم‌های آموزشی و ترویجی کشاورز را نشان می‌دهد. دوم، رشدTFP، بخش کشاورزی، از جمله تولیدکنندگان را با کاهش هزینه‌های تولید، رقابتی تر می‌کند. یک درصد افزایش در رشد بهره‌وری معادل یک درصد کاهش در هزینه تولید، ذخیره و فروش یک واحد از یک محصول خاص است. مصرف‌کنندگان نیز می‌توانند سود ببرند، زیرا قیمت هر واحد برای تولیدکنندگان مسیر خود را از طریق زنجیره ارزش طی می‌کند و بر قیمت‌هایی که مصرف‌کنندگان می‌پردازند تأثیر می‌گذارد. سوم، TFP شامل سه ورودی زمین زراعی، کود و دام است که به طور قابل توجهی به اثرات زیست محیطی کشاورزی کمک می‌کند؛ بنابراین، افزایش TFP ناشی از استفاده کارآمدتر از زمین، کود یا دام نشان دهنده پیشرفت به سمت یک رویکرد پایدارتر برای تولید کشاورزی است. شاخص «GAP 2022» کمترین سطح رشد TFP را تا به امروز نشان می‌دهد، به طور متوسط 1.12 درصد در سال (2011-2020)، که بسیار کمتر از هدف رشد سالانه 1.73 درصد است. اگر این نرخ بدون تغییر باقی بماند، شکاف در طول زمان افزایش می‌یابد.

پیامدهای این شکاف رو به رشد چیست؟

استفاده گسترده از شیوه‌های کشاورزی ناپایدار، از جمله تبدیل زمین‌های مرتعی کم بازده و حاشیه‌ای به چرخه تولیدات کشاورزی است. در نتیجه، بخشی از شکاف پر نشده باقی خواهد ماند که منجر به سطوح بالا و غیرقابل قبول گرسنگی، سوءتغذیه و فقر روستایی خواهد شد. این انقباض در رشد TFP ممکن است سطوح بالای ناامنی غذایی و سوءتغذیه را تشدید کند و چشم‌انداز توسعه اقتصادی در این کشورها را تهدید کند. تجربه چین و آسیای جنوب شرقی نشان می‌دهد که اگر تولیدکنندگان بتوانند به نوآوری‌ها و خدمات برای افزایش بهره‌وری خود دسترسی داشته باشند، بخش کشاورزی می‌تواند نیروی محرکه‌ای برای رشد اقتصادی باشد. بنابراین با توجه به نرخ رشد منفی فعلی TFP در کشورهای کم درآمد، واضح است که رویکردهای فعلی کافی نیستند. کشورهای با درآمد متوسط نرخ رشد TFP بالاتر از میانگین جهانی و در عین حال کمتر از هدف جهانی دارند. رشد بهره‌وری در دو منطقه چین و کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق که رشد TFP بالایی را در دهه 2000 تجربه کردند، اکنون کاهش یافته است.

در مجموع رشد بهره‌وری کشاورزی جهانی در حال کاهش است. برای تولید پایدار مواد غذایی و محصولات کشاورزی برای بیش از 9 میلیارد نفر در سال 2050، بهره وری کشاورزی باید به طور متوسط سالانه 1.73 درصد افزایش یابد. از سال 2011 تا 2020، بهره‌وری کشاورزی جهانی به طور متوسط تنها 1.12 درصد در سال رشد کرد که کاهش قابل توجهی از میانگین نرخ رشد 1.99 درصدی از 2001-2010 است. از سویی تجارب علمی نشان داده، رشد بهره‌وری وابسته به مقیاس نیست.

در این بخش فناوری کمک کننده هستند. درست است؟

بله. به عبارتی چشم‌انداز رشد بهره‌وری کشاورزی منحصر به مزارع بزرگ نیست. تعداد فزاینده‌ای از فناوری‌های کشاورزی و خدمات مدیریت مزرعه برای استفاده کارآمد در مقیاس‌های کوچک‌تر طراحی شده‌اند. اما متأسفانه، اکثر تولیدکنندگان در مقیاس کوچک نمی‌توانند به نوآوری‌ها و اطلاعاتی که برای اطمینان از آینده‌ای سازنده، سودآور و پایدار نیاز دارند دسترسی داشته باشند. همچنین اینکه رویدادهای شدید آب و هوایی باعث اختلال در افزایش بهره‌وری می‌شود. تخمین زده می‌شود که رویدادهای آب و هوایی شدید به طور متوسط تأثیر منفی و معنی‌داری بر نرخ رشد TFP داشته باشند. مثلاً خشکسالی بیش از سه برابر تأثیر متوسط یک رویداد شدید آب و هوایی است. این شوک‌های اقلیمی می‌توانند تأثیر پایداری بر مسیر رشد بهره‌وری کشاورزی داشته باشند. مثلاً در جنوب صحرای آفریقا، اگرچه طی سال‌های (2011-2020) تولید کشاورزی سالانه 2.98 درصد رشد کرد با این حال، بیشتر رشد ناشی از کشف زمین‌های جدید برای کشت و مرتع بود، در حالی که بهره‌وری کشاورزی سالانه 0.12 درصد کاهش یافت.

تبدیل مراتع، جنگل‌ها و سایر زمین‌های وحشی به محصولات کشاورزی می‌تواند تنوع زیستی و زیستگاه حیات وحش را کاهش دهد، تخریب و فرسایش خاک را افزایش دهد. در جنوب آسیا، به ویژه هند و بنگلادش، از سال 2001 رشد بهره‌وری ثابتی داشته‌اند. TFP به طور متوسط سالانه 2.34 درصد از سال 2001 تا 2010 رشد کرده است، که از 2011-2020 در 2.28 درصد سالانه ثابت مانده است. نکته مهم آنکه به طور نگران کننده‌ای، رشد بهره‌وری کشاورزی جهانی بسیار کمتر از سطح مورد نیاز برای رشد پایدار تولیدات کشاورزی بوده است. چون بهره‌وری در کشاورزی زمانی افزایش می‌یابد که دولت‌ها در تحقیقات عمومی، توسعه و خدمات آموزشی - ترویجی سرمایه‌گذاری کنند. به عنوان مثال، رشد بهره‌وری دیگر محرک اصلی رشد تولید کشاورزی در آمریکای لاتین و کارائیب نیست. در مقابل، تولیدکنندگان به تشدید استفاده از نهاده تکیه می‌کنند و از نهاده‌های بیشتری (کار، کود، سرمایه) در هر هکتار زمین برای افزایش تولید استفاده می‌کنند. اما تلاش‌های کنونی برای تسریع رشد بهره‌وری برای دامنه چالش‌ها ناکافی است. دولت‌ها، بخش خصوصی، مؤسسات تحقیقاتی، سازمان‌های توسعه بین‌المللی و گروه‌های جامعه مدنی باید اقدامات فوری و جدی برای تسریع رشد بهره‌وری انجام دهند؛ تنها در این صورت می‌توان به مردم اطمینان داد که سیستم‌های کشاورزی آن در برابر شوک‌ها پایدار و مقاوم هستند چون تحولات فناورانه در کشاورزی تا کنون در ایجاد تغییرات ساختاری در بخش کشاورزی تأثیرگذار بوده است.

نوآوری‌ها در ژنتیک حیوانات و محصولات زراعی، مواد شیمیایی، تجهیزات مکانیزه و سازمان مزرعه، رشد مداوم تولید را بدون افزودن چیزهای زیادی به نهاده‌های اصلی (زمین، نیروی کار، ماشین آلات و کالاهای واسطه‌ای) ممکن کرده است. از این روی بهره‌وری کشاورزی محور تقویت سیستم‌های کشاورزی جهان در دهه آینده خواهد بود.