یک‌شنبه 15 مهر 1403

به قرن آسیایی سلام کنید

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
به قرن آسیایی سلام کنید

بوشهر - ایرنا - رضا مقاتلی پژوهشگر روابط بین الملل در یاداشتی با عنوان "به قرن آسیایی سلام کنید" به بررسی آخرین مسائل جهان پرداخت.

در ادامه این یادداشت آمده است: به تازگی جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و جانشین فدریکا موگرینی قرن 21 را قرن آسیایی نامیده است و بخصوص عنوان کرده پایان رهبری آمریکا نزدیک است و به وضوح عنوان می‌کند مدت هاست تحلیل گران درباره پایان سیستم تحت رهبری آمریکا و ورود به عصر آسیا صحبت می‌کنند و این مسئله امروز در مقابل چشمان ما در حال روی دادن است.

اگر تحولات جهانی را بر اساس رخدادهای شکل گیری اقتصاد سیاسی جهانی تقسیم بندی کنیم سه رخداد در راس قرار می گیرد: نخست فتح آمریکا توسط اروپائیان، دوم انقلاب صنعتی و در نهایت رخداد سوم انقلاب اطلاعات که به خصوص به تازگی تاثیرات آن به خوبی در حال نمایان شدن است.

انقلاب صنعتی که ابتدا از بریتانیا آغاز شد و در واقع می‌توان آن را شروع کاربرد ماشین برای تولید نیز تفسیر کرد از اواسط 1700 تا 1870 میلادی طول کشید پس از آن انقلاب صنعتی دوم از 1870 آغاز شد که توسط آلمان و ایالات متحده هدایت می‌شد.

بعد از رویدادهای یاد شده اتفاق‌های فراوانی در عرصه نظام بین الملل حادث شد و به تبع آن رخدادهای گوناگون و گاه رفتارهای متناقضی را نیز از سوی برخی از این قدرت های زمان‌های یاد شده شاهد بودیم.

تعدادی از نظریه پردازان روابط بین الملل آن چنان تحت تاثیر نقش های متناقض بریتانیا و ایالات متحده در سده‌های 19 و 20 قرار گرفته بودند که نظریه ثبات بین المللی را ارائه کردند که آن را نظریه "ثبات هژمونیک" می خواندند.

در پی جنگ جهانی دوم ایالات متحده نقش قدرت هژمونیک را بر عهده گرفت و نظام اقتصادی بین المللی لیبرال را ایجاد کرد و از آن برای نفوذ قدرت سیاسی خود نیز بهره گرفت تا آنجا که بسیاری بر این باورند که دوران نیمه قرن 21 را می توان "قرن آمریکا" نامید چرا که در این دوره شاهد رشد فزاینده قدرت آمریکا بوده ایم.

شکل گیری سه جهان تعریفی یعنی جهان اول شامل خود ایالات متحده، متحدین اروپای غربی اش، کانادا، استرالیا، نیوزیلند و بعدها ژاپن، جهان دوم شامل دولت‌های کمونیست اروپای شرقی و اتحاد جماهیر شوروی و در نهایت جهان سوم که اصطلاحی برای بقیه دولت‌های جهان بود نیز از دیگر وقایع قابل ذکر در این برهه می‌تواند تفسیر شود که البته در رابطه با کشورهایی نظیر چین - که در ادامه مورد نظر خواهد بود_می‌توان چنین تفسیر کرد که همزمان هم در زمره جهان دوم و هم سوم در تعریف ذکر شده گنجانده می‌شدند.

اما اوج گیری تناقض‌ها، تعاریف و تفاسیر یک جانبه و تلاش برای حفظ هژمونیک از سوی برخی قدرت‌ها به ویژه ایالات متحده به هر شکل و حتی درگیر نمودن کشورهای دیگر در قالب تعاریفی چون جهانی سازی این نگاه و دیدگاه را ایجاد نموده است که نظام بین الملل بناست بر اساس یک اجماع جهانی شاید نظیر «اجماع واشنگتن» تلاش کند در قالب اجماعی بین الملل در راستای قبضه منافع ملت‌ها و دولت‌ها تعریف دهکده جهانی را به عنوان پدیده‌ای در اختیار خود تبدیل کند تا شاید بتواند بهره برداری مدنظر خود را از آن حاصل نماید.

جهانی سازی و عضویت در جهان بین الملل برای جهانی شدن با شعارهای اساسی چون حقوق بشر، حقوق شهروندی و نیز قانون های بین المللی و لزوم دستیابی و رعایت آنها قابل پذیرش تعریف شد و بسیاری از کشورها حتی ناقضان این تعاریف نیز برای ساختن وجهه برای خود در مسیر حمایت از این تعاریف قرار گرفتند تا حداقل مشروعیت و تصویری حداقلی از این حیث برای خود ایجاد نمایند.

خروج یکجانبه از پیمان هایی چون پاریس، پیمان تجاری اقیانوس آرام، نفتا، پیمان نیویورک و نیز خروج از سازمان‌هایی چون یونسکو، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد و به‌صورت ویژه و قابل لمس تر برای ما ایرانیان خروج از پیمان بین المللی موسوم به برجام و به تازگی تهدید به کناره گیری از سازمان جهانی بهداشت و البته به اینها بیفزاییم قتل تاسف برانگیز جورج فلوید در مینیا پولیس ایالت مینه سوتا که هم حقوق بشر و حقوق شهروندی را در کنار نقض قانون‌های بین المللی در ایالات متحده به سیاهه ای حداقل توسط دولت کنونی این کشور تبدیل کرده است این ذهنیت را ایجاد می‌کند که براستی ایالات متحده کنونی روندی رو به افول را آغاز نموده است یا زمان پایان هژمونی تحت زعامت این کشور فرا رسیده است؟

قدرت رو به فزونی برخی کشورها که بعضا غیرقابل تصور بوده است این احتمال را به سرعت تقویت می‌کند که می‌توان به جد درباره این ادعا _ افول یا پایان هژمونی _ در رابطه با ایالات متحده بحث نمود پیشی گرفتن چین و ظهور این کشور در عرصه نظام بین الملل بعنوان یک رقیب جدی نه تنها برای ایالات متحده که بسیاری از کشورهای همسو گواه این مدعاست.

در کنار آنچه ذکر شد بیان احتمال خروج ایالت کالیفرنیا_ بعنوان پرجمعیت ترین ایالت در ایالات متحده _ از دولت فدرال آمریکا و حتی گمانه آن نیز می‌تواند ذهنیت احتمال جنگ داخلی نظیر آنچه در گذشته بر سر جدایی ایالت‌های شمال و جنوب در این کشور شاهد بودیم را تقویت نماید.

آمریکایی‌ها در سال‌های گذشته به طور فزاینده‌ای دچار دو دستگی شده اند طبق نتیجه بررسی مرکز تحقیقاتی پیو، جمهوری خواهان میانه رو از 97 درصد دموکرات‌ها محافظه کارتر هستند و دموکرات‌های میانه رو، از 95 درصد جمهوری خواهان لیبرال تر هستند.

این ارقام از آن حیث اهمیت می‌یابند که در سال 1994 به ترتیب 64 و 70 درصد بوده است یعنی جمهوری خواهان میانه رو محافظه کارتر از 64 درصد دموکرات‌ها و دموکرات‌های میانه رو، لیبرال‌تر از 70 درصد جمهوری خواهان بوده‌اند و این عاملی است که برخی محققان معتقدند هرگز قبلا به این اندازه تنش‌های ایدئولوژیک زیاد نبوده‌اند.

شروع اعتراضات در برخی کشورهایی که ایالات متحده و جامعه بین الملل بدنبال ادغام آنان در جامعه جهانی و در حقیقت حضور آنها در روند جهانی سازی بودند و از باب مثال در تونس با خودسوزی محمد بوعزیزی سبزی فروش شعله گرفت و بسان آتش زیرخاکستر زبانه کشید.

از دید نگارنده مطلب قتل فجیع جورج فلوید که بر این باورم می توان بدان "خروش زانو بر گلو" نیز اطلاق کرد شاید جرقه و یا زبانه کشیدن آتشی از همان نوعی گردد که ذکر آن رفت و باعثی برای تنفس کسانی شود که اعلام کرده‌اند خواهان نفس کشیدن هستیم در حقیقت همان عبارتی که آخرین جمله فلوید بود و بر اساس گفته شاهدان قتل او، وی در حال جان باختن تنها عنوان کرده است «نمی توانم نفس بکشم.»

همچنین می‌توان عنوان کرد که باتوجه به خروج ترامپ از چارچوب‌ها و قوانین هنجاری پذیرفته شده نه تنها در عرف بین الملل که در خود ایالات متحده، دیر یا زود حدوث برخی نارضایتی ها و در نهایت تبدیل آنها به اعتراضاتی به سبک کنونی در زمان خود ترامپ حتی در درون ایالات متحده محتمل به نظر می رسید، اما رخداد جهانی کووید19 و ناتوانی دولت ترامپ باعث آمادگی بیش از پیش در این کشور برای وقوع این حوادث و قضیه جورج فلوید باعث تسریع در این روند شد.

حال باید به نظاره نشست و منتظر ماند تا شاهد اتفافاتی باشیم که اثبات خواهد نمود ایالات متحده مسیری رو به افول را طی می کند یا زمان پایان هژمونی ایالات متحده در بازه زمانی کنونی در عرصه بین الملل فرا رسیده است.

*س_برچسب‌ها_س*