بورس، مهجور بازارهای موازی
امرالله امینی - اقتصاددان
آنچه که تورم امسال بر سر اقتصاد ایران آورد، مانند انفجار چرنوبیل بر سفره معیشت و داراییهای افراد تاثیر گذاشت و قیمتها را دچار تزلزل کرد و مردم برای تبدیل داراییهایشان با هدف حفظ ارزش، به بازارهای واسطهگری و رسمی هجوم بردند که همین افزایش تقاضا و کمبود عرضه به گرانتر شدن کالاهای سرمایهای دامن زد. در شرایط فعلی بسیاری از بازارها رشد بسیار تند و سریعی را تجربه کردهاند و بهاصطلاح اشباع شدهاند و احتمال رشد چند باره آنها در مدت زمان کوتاه پایین است. اما در رابطه با سرمایهگذاری اشخاص گزینههای مختلفی وجود دارد. هر شخص بسته به میزان دارایی یا دانش و تجربه در سرمایهگذاری در بخش خاصی نظیر مسکن، سکه، دلار، بورس، بانک و خودرو سرمایهگذاری کرد، اما موردی که مهجور ماند بخش بورس بود، زیرا ریزش عمده شاخصها در سال گذشته ریسک سرمایهگذاری در این بخش را بالا برد.
آمارها و شاخصهای اقتصادی نشان میدهد، بازار سهام طی 10 سال اخیر بیشترین بازدهی را نصیب سهامداران خود کرده است. بررسی آمارها نشان میدهد، در یک بازه زمانی دهساله از آبان 88 تا آبان 98 میانگین بازدهی بازار بورس بیش از 2400 درصد بوده است؛ بهعبارتی اگر فردی در سال 88 یک میلیون تومان از سبدی از سهامهای موجود بازار را خریداری کرده باشد، در طول 10 سال ارزش سهام وی به 24 میلیون تومان رسیده است. این موضوع در هیچ کدام از بازارهای پولی و مالی مصداق نداشته، اما در پی نوسانات بورس طی 2 سال گذشته و ریزش شدید شاخصها، همچنین از آنجایی که سرمایه ترسو است، سرمایههای زیادی در سال جاری از بورس بیرون کشیده شد.
دیگر محل امن سرمایهگذاری بانکها بودند که بنا بر سیاستهای غلط بانک مرکزی در پی افزایش ناچیز سود بانکی، اقبال عمومی را خلاف سالهای قبل از تورم از دست دادند؛ بنابراین در سالی که گذشت آمار سپردههای بانکی خلاف آمار سالهای گذشته بورس کمی متفاوت است و باتوجه به پیشی گرفتن نرخ تورم از نرخ سودهای بانکی بهنظر میرسد افرادی که سرمایههای خود را در بانکها سپردهگذاری کردهاند باوجود دریافت سود تضمینشده ماهانه، در کل ارزش اندوختههایشان کاهش یافته است؛ در نتیجه همین افراد سرمایهها را از بانکها خارج کردند و به سمت بازارهای واسطهگری بردند. در اقتصادی که بیماری تورم در آن بیداد میکند، نسخهپیچیهای غلط دولت سرمایهها را از مکانهای درست سرمایهگذاری نظیر بورس و بانک به سمت بازاری غیررسمی و دلالی هدایت کرد.
با تمامی این اوصاف کارنامه عملکرد بازارها در سالی که گذشت نشان میدهد، باوجود ریزش محسوس شاخص کل بازار سرمایه در سال 1400 و 1401، این بازار همچنان سودهترین بازار برای معاملهگران حرفهای است. در هر حال سرمایهگذاری در هر بازاری ملزومات و ویژگیهایی دارد که هنگام ورود باید به این ملزومات نیز توجه کرد. واضح و مبرهن است که اقتصاد مبتنی بر سرمایهگذاری در بازارهای موازی که برپایه دلالی و واسطهگری اداره میشوند، در غیاب سیاستهای تنظیمی دولت محکوم به شکست است؛ بنابراین دولتها باید تلاش کنند که بازارهای موازی غیررسمی را از میان ببرند؛ نه اینکه برای جبران کسری بودجه اقدام به فروش خودرو، دلار و سکه کنند. سرمایههای سرگردان یا همان نقدینگی افسارگسیخته باید به بازارهای مالی نظیر بورس و بانک هدایت شود تا رشد اقتصادی پس از سالها رکود در کشور تحقق یابد.
براساس آنچه گفته شد تا زمانی که بازارهای موازی بهینهسازی نشود و سرمایهها با اقدامات غلط دولت بهسوی بازار دلالی خودرو و دلار هدایت شود، رشد اقتصادی به هیچ وجه در کشور رخ نخواهد داد.