بیتعصب بودن در برابر رخدادهای علیه دین / حمایت از مردم مسلمان جهان و مبارزه با فتنه مسئولیت دینی است
رونق گرفتن بازار خودپسندی و کاهش دستگیری مردم از مسلمانهای درگیر بحران در دنیا نشانهای است که در روایتهای بسیاری به دوران آخرالزمان نسبت داده شده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، جایی جنگ میشود و جمعی به خانه و کاشانه مسلمانها حمله میکنند. آن طرف تر، درگیریهای طولانیمدت کافران با مظلومان فلسطین را میشنویم. این موقع است که بیمحابا مهربان میشویم. راستش دست و بال خودمان هم تنگ است اما همان چندرغاز پساندازمان را به حساب کمکهای مردمی واریز میکنیم تا به دست جنگزدهها برسد. به خیابانها میرویم و شعار مرگ بر ظالمان را سر میدهیم.
حقیقت این است که این جور مواقع راهپیماییها، تظاهرات، صدور بیانیه، تجمعهای مردمی و... همه و همه نشاندهنده غیرت دینی مردم ماست. آنهایی هم که با این رفتارها کاری ندارند، شعور نشسته در پشت این شعارها را درک نمیکنند.
درواقع دین چیزی جز مجموعهای از تعهدها نیست. تعهد به خدا، به آدمهای اطراف، به دنیایی که در آن زندگی میکنیم و به همه چیزها. کسی که بخواهد آدم دینداری باشد ناچار است که آدم غیرتمندی هم باشد و در برابر ماجراهایی که موجب هتک حرمت مسلمانها میشود و یا جریانهای ضد اسلامی، واکنش نشان بدهد.
خبرگزاری تسنیم در گفتوگویی با حجتالاسلام سید کاظم ارفع، کارشناس دینی و پژوهشگر اسلامی به بررسی اهمیت غیرتورزی دینی و بیتعصب بودن در برابر رخدادهای علیه دین پرداخته است. آن طور که این محقق اسلامی شرح میدهد، نکته مهم این است که یکی از ارکان زندگی دینی، تلاش برای وحدت اسلامی است. پس اگر مردم جامعهای صدای مسلمان مظلوم و ستمدیدهای را بشنوند و به کمک او نروند، نمیتوانیم به آن جامعه صفت اسلامی را اطلاق کنیم. این نکته را مقام معظم رهبری به خوبی تبیین کردهاند، آنجا که فرمودند: «ملتهای مسلمان نمیتوانند اشغال روستاها و خاک لبنان و تعرض مستمر رژیم صهیونیستی را به فضای این کشور اسلامی نادیده بگیرند. در شرایطی که صهیونیستها از حمایت بدون قید و شرط استکبار جهانی برخوردار هستند ما نمیتوانیم در برابر بیرون رانده شدن فلسطینیهای مظلوم از خانه و مرزهای زادگاه خود بیتفاوت بمانیم.»
غیرت دینی، لازمه امنیت و آسایش زندگی
چرا غیرت دینی تا این اندازه در آموزههای دینی ما مورد توجه قرار گرفته است؟
غیرت دینی به عنوان یکی از واجبات در آیین اسلام مطرح است. به این علت که اگر انسان نتوانست در روند معمول زندگی به واقع و در میدان مبارزه با متجاوزان به دین، مقابله کند باز هم از حق جدا نشود و در مقابل رویدادهایی که علیه دین و اعتقاد اسلامی روی میدهد، بیتوجه و بیتفاوت نماند. به همین منظور راهکارها و شیوههای متنوعی برای نشان دادن غیرت دینی وجود دارد از حضور در میدان جهاد گرفته تا امر به معروف و نهی از منکر، مناظره، راهپیمایی و بسیاری موارد دیگر. درواقع راه برای عرض ارادت به ساحت مقدس اسلام و انجام واجبات دینی باز است و مسیر گسترده است. اگر کسی نتوانست جهاد عملی کند و یا در جامعه امکان مبارزه عملی وجود نداشت، انسان میتواند از ابزارها و شیوههای دیگر راه را پیموده و مسئولیت دینی و غیرت اسلامی خود را به نمایش بگذارد.
تقدیر خداوند از غیرت دینی
آیا در آیات قرآن کریم هم به موضوع غیرت دینی اشاره شده است؟
بله. آیاتی در این رابطه وجود دارد که خداوند متعال به غیرت دینی انسانها اشاره کرده و درواقع از آن تجلیل کرد است. به عنوان مثال میفرماید: «و لا علی الذین اذا ما أتوک لتحملهم قلت لاأجد ما أحملکم علیه تولوا و أعینهم تفیض من الدمع حزنا ألا یجدوا ماینفقون؛ بر کسانی که وقتی نزد تو آمدند که آنها را بر مرکبی (برای میدان جهاد) سوار کنی و تو گفتی که: «مرکبی که شما را بر آن سوار کنم، ندارم.» و آنها از نزد تو بازگشتند در حالی که چشمانشان از اندوه اشکبار بود ایرادی نیست چراکه چیزی که در راه خدا انفاق کنند، نداشتند.»
در این آیه شریفه به نکته مهمی اشاره شده است؛ اینکه وقتی انسان غیرتمند ابزار و وسایلی برای حضور در میدان مبارزه با ناحق پیدا نمیکند از روی غرور و تعصب قابل تقدیری، به حال مجاهدان الهی غبطه میخورد، اشک میریزد و دلش میشکند. نکته جالب این است که در آیه مورد نظر، منظور از «تقیض» فروریختن فراوان است. فروریختن فراوان اشک در اثر غیرت دینی که خدای متعال از آن تقدیر کرده است.
نکته جالب توجه این است که داشتن غیرت دینی بهاندازهای مهم و سرنوشتساز است که حتی خانمها برای این کار نیاز به اجازه همسر هم ندارند. آیتاللهالعظمی مکارم شیرازی به این نکته اشاره کردهاند که: «وقتی خانمی از ما سؤال میکند که همسرم راضی به شرکت من در این راهپیمایی نیست، به او میگوییم شرکت کنید چراکه همسر نمیتواند مانع از این واجب بزرگ اسلامی و این مبارزه مؤثر شود.»
همین موضوع در روایات اسلامی مستند و معتبری هم مورد اشاره قرار گرفته و بر آن تأکید شده است.
درست است. به عنوان مثال در سخنان حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در موارد متعددی به اهمیت غیرتورزی در امر دین برخورد میکنیم. به عنوان مثال در روایتی آمده است که روزی مسلمانها در مسجد نشسته بودند و امام علی علیه السلام برایشان سخن میگفت. همان موقع بود که خبر آوردند: «چند نفر در فلان سرزمین به خانواده یهودی مذهبی حمله کردند و خلخال را از پای زن یهودی دزدیدند و رفتند.» امام علیه السلام با شنیدن این سخن بلند شد و طوری که همه مسلمانهای حاضر در مسجد بشنوند، فرمود: «اگر مسلمان از این داغ بمیرد، رواست».
پای ایمان و اعتقاد که به میان میآید دیگر نمیتوانیم و نباید که ساکت بنشینیم. جمعی به خانه مسلمان چند خیابان آن طرف تر حمله کنند و تمام دار و دارشان را به غارت ببرند. غیرت دینی در چنین شرایطی به هیچ مؤمنی اجازه نمیدهد ساکت بنشیند و به فکر امرار معاش خودش و خانوادهاش باشد.
ضرورت حمایت از مردم مسلمان عراق
سؤال و شبههای در این زمینه برای برخی افراد پیش میآید. گاهی اتفاق میافتد که میان دو کشور که مردمی مسلمان دارند به دلایلی جنگ روی میدهد، ولی بعد از مدتی متجاوزان به یکی از آنها حمله میکنند. شبهه این است که چرا مردم مسلمان کشور دیگر باید از آن مردمی که زمانی با آنها درگیری نظامی داشتهاند، حمایت کنند و به یاری آنها بروند؟ همان طور که در جنگ کشور ما با کشور عراق اتفاق افتاد.
در میان کشورهای اسلامی هم ممکن است که بعضی اختلافات پیش بیاید، همان طور که بین هر دو انسان مؤمن هم ایجاد اختلافنظر امری طبیعی است؛ اما این دلیل نمیشود که وقتی کافران به یک کشور اسلامی حمله کردند و به جان مسلمانها افتادند، بقیه مردم دنیا ساکت بنشینند و تماشا کنند.
بیغیرت بودن در چنین مواقعی مثل این است که کافری به خانه و کاشانه خود آدم حمله کند و او به جای کمک به خانوادهاش، فقط فکر آرامش و آسایش خودش باشد! چون مسلمانها در هر کجای این عالم که باشند با هم برادر دینی هستند و وقتی جان و مال و ناموس مسلمانی به خطر میافتد، خون را در رگ بقیه مؤمنین به جوش میآورد تا از او دفاع کنند.
دقت کنید که بیغیرتها مثل بید هستند. همان طور که بید با ورزش باد ملایمی تکان میخورد و ساقه لرزانش نمیتواند روی ریشههای در خاک فرورفتهاش بایستد، کسانی که نسبت به رخدادهای دینی بیتعصب هستند هم روی ایمانشان میلرزند.
این نکته را هم نباید از یاد برد که همان طور که مسئولان نظام اسلامی تأکید کردهاند و مردم غیرتمند کشورمان میدانند، کمک ما به مسلمانان مظلوم جهان بر اساس وظیفه شرعی بوده و قصد دخالت در امور داخلی کشورهای اسلامی نداشته و نداریم.
محک ایمان
آیا میتوان این طور تعبیر کرد که اگر این حمایت را انجام ندهیم، یعنی مسلمانی ما کامل نشده است؟
همین عرق برادری و غیرت دینی است که ایمان آدمها را محک میزند و مشخص میکند چه کسی در ایمانش محکم است و چه کسی میلرزد. درواقع خودخواهی و خودبینی صفت اهل ایمان نیست. چون کسی که تنها خودش و منافع زندگی خودش را در نظر میگیرد، نمیتواند ادعای ایمان داشته باشد.
نکته مهم این است که یکی از ارکان زندگی دینی، تلاش برای وحدت اسلامی است. پس اگر مردم جامعهای صدای مسلمان مظلوم و ستمدیدهای را بشنوند و به کمک او نروند، نمیتوانیم به آن جامعه صفت اسلامی را اطلاق کنیم.
این نکته را مقام معظم رهبری به خوبی تبیین کردهاند، آنجا که فرمودند: «ملتهای مسلمان نمیتوانند اشغال روستاها و خاک لبنان و تعرض مستمر رژیم صهیونیستی را به فضای این کشور اسلامی نادیده بگیرند. در شرایطی که صهیونیستها از حمایت بدون قید و شرط استکبار جهانی برخوردار هستند ما نمیتوانیم در برابر بیرون رانده شدن فلسطینیهای مظلوم از خانه و مرزهای زادگاه خود بیتفاوت بمانیم.»
همچنین آیتاللهالعظمی جوادی آملی، غیرت دینی را زمینه پیشرفت کشور دانسته و تأکید کردهاند که: «این غیرت دینی بوده که تاکنون کشور را حفظ کرده است، ما به تعصب قائل نیستیم، اما غیرت دینی موجب پیشرفت میشود.»
نشانه آخرالزمانی در سستی غیرتها
سست شدن ایمانها و افزایش بیتفاوتی در برابر اتفاقات دینی در دنیا، یکی از نشانههای دوره آخرالزمان است. رونق گرفتن بازار خودپسندی و کاهش دستگیری مردم از مسلمانهای درگیر بحران در دنیا نشانهای است که در روایتهای بسیاری به دوران آخرالزمان نسبت داده شده است.
در چنین روزهایی است که راه نجات را باید در تلاش برای افزایش بصیرت دینی نسبت به ماجراهای مذهبی در دنیا پیدا کرد. چون کسی که نسبت به دین خودش بصیرت کافی ندارد و فقط به دلیل مسلمان بودن پدر و مادرش، خود را مسلمان مینامند نمیتواند در آزمایشهای بزرگ الهی در این دنیا سربلند بیرون بیاید و بحرانهایی که درباره مذهبهای گوناگون ایجاد میشود، او را از ایمان موروثیاش دور خواهد کرد.
سرسپردههای هوای نفس
چرا تعصب داشتن در زمینه امور دینی و بحرانهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه اسلامی تا این اندازه اهمیت دارد که آن را محک ایمان و ابزار شناخت ایمان حقیقی از غیرحقیقی معرفی میکنند؟
دقت کنید که یکی از خصوصیات آدمهای بیتعصب در برابر رخدادهای دینی، این است که آنها به جای اینکه بنده خالق خود باشند، بندگی هوای نفس خود را میکنند؛ به عبارت دیگر هر کاری که دلشان بخواهد انجام میدهند و از آنجایی که آرامش و امنیت خودشان بر هر چیز دیگری در دنیا برایشان تقدم دارد، پس نه برای هموطن خودشان دل میسوزانند و نه برای غیر. این صفت یکی از مهمترین خصلتهای آدمهای بیتعصب دینی است.
این در حالی است که هوای نفس به آسانی برای آدمها دام پهن میکند تا هر کسی را که ذرهای از ایمان دور افتاد، در خودش گرفتار کند. آدمی هم که گرفتار هوای نفس خود شود دیگر نمیتواند خوب را از بد و حق را از ناحق تشخیص بدهد و درنتیجه هوای نفسش را حق میداند.
در چنین شرایطی است که اگر جنگ میان حق و باطل هم اتفاق بیفتد، چنین فردی به باطل گرایش پیدا میکند. چون در اثر پیروی از هوای نفس دیگر عزت و غیرتی در برابر دین و حق برایش باقی نمیماند که در مواقع بحرانی به فریادش برسد.
زمینهای برای هرجومرج
از طرف دیگر، اگر قرار باشد هر کسی به خواستههای ناحق خودش بخواهد به هر ضرب و زوری برسد، دنیا به هرجومرج میافتد. باید کسانی باشند که جلوی آن عده بایستند و نگذارند دنیا را به تباهی و نابودی بکشانند. در این میان کسانی که در برابر ماجراهای بزرگ دینی مانند حمله کافران به مسلمانان هم ساکت مینشینند و کار و زندگی خودشان را ادامه میدهند، درواقع دنیای بیقانون و هرجومرج را میپسندند.
در این میان طبیعی است وقتی اختلافی بین عدهای میافتد و به آشوب میکشد و طرف مقابل حرف ناحق میزند و بالاخره به کشوری حمله میکند یا حرف زور میگوید، نباید طرفداران حق و راستی بایستند تا او بزند و هر آنچه دارند را ببرد و مرد و زن و بچه را به خاک و خون بکشد که شاید روزی پشیمان شود.
اگر کافری در برابر مؤمن مظلومی آشوبی به پا کرد، همه مسلمانهای دنیا باید وحدت داشته باشند و با او مقابله کنند تا این فتنه را بخوابانند. باید جلوی ظالم ایستاد تا نتواند هر آنچه که خواست انجام دهد. در حالی که اگر هر کسی سرش به کار خودش باشد و در برابر تحریمها، تهدیدها، حملهها و آزارهای کافران نسبت به جمع مظلومی بیتفاوت باشد، دنیا را هرجومرج فرامیگیرد و دیگر نمیتوان روی امید و آرزوهای انسان برای داشتن آینده بهتر حسابی باز کرد.
بیغیرتی نشانه بیایمانی است
آیا میتوان این نوع بیغیرت بودن و بیتعصبی در برابر رخدادهای دینی را نشانی از بیایمانی و یا مترادف آن تعبیر کرد؟
نداشتن تعصب در برابر اتفاقاتی که در کشورهای مسلماننشین میافتد در حقیقت به معنی نداشتن ایمان است. چون کسی که دیندارد، باید در حفظ حرمت دین و اعتقادات خودش تلاش کند و اگر غیرتی در این باره نداشته باشد، نمیتواند ادعای ایمان کند. چون تعصب دینی از آن ابزارهایی است که در بسیاری از مواقع به کار انسان میآید و نمیشود بدون آن خود را جزء دیندارها دانست؛ به عبارت دیگر، غیرت دینی داشتن نشانه دیندار بودن است یا نشانه این است که انسان استعداد و توانایی این را دارد که دیندار باشد.
انتهای پیام /