ترور سردار برای رهایی از عواقب استیضاح
تهران - ایرنا - ایران اسلامی، صبح روز جمعه 13 دی ماه سال 98 را با خبری تلخ و دردناک آغاز کرد که بیشک این جمعه را به جمعه سیاه دیگری در خاطره تاریخی ملت ایران تبدیل خواهدکرد.
در پی حمله هوایی نیروهای آمریکایی در نزدیکی فرودگاه بغداد، سردار سپهبد پاسدار حاج قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و چند تن از همراهان وی از جمله فرماندهان و رزمندگان حشد الشعبی، به شهادت رسیدند.
در حالی که رئیس جمهوری آمریکا بعد از هدف قرار دادن پایگاه کتائب حزب الله و به شهادت رساندن شماری از نیروهای محور مقاومت، در مراسم آغاز سال نو اعلام کرده بود که قصد افزایش تنشها با ایران را ندارد، اما در اقدام خصمانه و تنشزای دیگر، پهبادهای آمریکایی فرمانده سپاه قدس ایران را در کشور دوست و همسایه، عراق هدف قرار دادند و به شهادت رساندند.
بعد از این حمله، مقامات آمریکایی در اقدامی بزدلانه از همه شهروندان آمریکایی و حتی نیروهای ناتو خواستند که به سرعت خاک عراق را ترککنند و وزیر خارجه این کشور نیز با دستپاچگی و نگرانی از خشم ایران، اعلام کرد که قصد افزایش تنشها و درگیری نظامی با ایران را ندارد.
اما به راستی در مقطعی که ایالات متحده آمریکا به انتخابات ریاست جمهوری نزدیک میشود و دونالد ترامپ هم به این نکته واقف است که آغاز جنگی دیگر در خاورمیانه به نقطهای سیاه در پرونده او تبدیل میشود که حتی در صورت رهایی از بحران استیضاح، باز هم امکان انتخاب مجددش را کاهش میدهد، چرا باید دست به چنین اقدامی بزند؟
پاسخ شاید در بحرانهای داخلی آمریکا، وضعیت ناامید کننده ترامپ در رقابتهای سیاسی و تضعیف هر چه بیشتر موقعیت و جایگاه وی بر اثر به جریان افتادن فرایند استیضاح باشد. در واقع بعد از جدی شدن مسأله استیضاح، رئیس جمهور به شدت از طرف منتقدان دموکرات خویش مورد حمله قرار گرفت و بخش زیادی از اعتبار و پایگاه مردمی خود را از دست داد. در نتیجه وی نیازمند ایجاد یک بحران خارجی و نمایش قدرت و اقتدار در آن بود تا بتواند در نقش یک ناجی به مردم آمریکا، جمهوریخواهان و لابی صهیونیستی نشان دهد او تحت هر شرایطی قدرت و ابهت آمریکا را در اولویت سیاستهای خود قرار میدهد و اگر خطری متوجه منافع کشورش و نیروهای آمریکایی باشد، به صورت پیشگیرانه علیه آن اقدام خواهد کرد. کما اینکه بعد از شهادت سردار سلیمانی، بسیاری از مقامات جمهوری خواه آمریکا و همچنین بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی از این تصمیم رئیس جمهور آمریکا حمایت کردند و در موضعی واحد این اقدام را تصمیمی درست دانستند.
با این وجود، موضعگیری وزیر امور خارجه آمریکا و خروج سریع نیروهای آمریکایی از منطقه نشان میدهد این اقدام تروریستی سیاستی برنامه ریزی شده در جهت یک استراتژی جدید امنیتی نبوده و ایالات متحده قصد تغییر رویکرد نسبت به جمهوری اسلامی ایران و ایجاد یک درگیری تمام عیار و جنگ علیه کشورمان را ندارد، بلکه تنها یک سیاست تاکتیکی در راستای منافع شخصی و حزبی ترامپ بوده است.
البته همانگونه که دموکراتهای آمریکایی نیز اذعان کردهاند، اقدام مذبوحانه آمریکا در ترور یک فرمانده ارشد ایرانی نمیتواند بی پاسخ بماند و قطعا معادلات امنیتی در منطقه خلیج فارس و کل خاورمیانه را تغییر خواهد داد.
شهادت سردار سلیمانی قلب و روح مردم ایران و نیروهای مقاومت را جریحهدار کرده و حال همه بیصبرانه منتظر پاسخ شکننده هستند. با این وجود واکنشها به شهادت سرداری که جان خود را برای امنیت ایران فدا کرد نیز باید در راستای اهداف خود وی باشد. بنابراین انتظار میرود در مقام پاسخ به این جنایت، این نکته به خوبی لحاظ شود که چه اقداماتی میتواند ضمن تسلی روحیه مردم، منافع و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را در بالاترین سطح تأمین کند.
در حال حاضر شهرها و مکانهای دیپلماتیک و مهم آمریکا در داخل و خارج این کشور در بالاترین سطح وضعیت هشدار امنیتی قرار گرفتهاند تا از اقدامات تلافی جویانه احتمالی ایران محفوظ بمانند. قرار گرفتن مردم آمریکا در چنین وضعیت امنیتی آن هم در نخستین روزهای سال نوی میلادی که قرار بود زمان تفریح و استراحت آنها باشد، به خودی خود اشتباه بودن این سیاست و بارسنگینی را که بر دوش ملت آمریکا تحمیل کرده نشان میدهد و پیشاپیش تنبیهی برای مقامات و مردم این کشور خواهد بود. بنابراین تا زمانی که آنها در دلهره نتایج تصمیمات اشتباه خود به سر می ببرند، مقامات امنیتی، نظامی و دستگاه سیاست خارجی کشورمان این فرصت را دارند که فارغ از احساسات و دستپاچگی به همه پاسخهای ممکن به این حمله بیاندیشند و تصمیم بگیرند که کدامیک منافع و امنیت بیشتری را نصیب ملت داغدار و رنج دیده ایران خواهد کرد.
هر چند بر اساس عرف و حقوق بین الملل، ایران حق اقدام متقابل را دارد و بنابراین این پاسخ میتواند شامل انتقام نظامی باشد که البته نظامیان و مقامات امنیتی باید در مورد آن اظهارنظر کنند، اما بی شک راههای دیگری نیز برای محکوم و پاسخگو کردن دولت یاغی آمریکا وجود دارد.
حمله پهبادی به خودروی حامل سردار سلیمانی بی شک مصداق بارز تروریسم دولتی است و مقامات دستگاه سیاست خارجی کشور باید هر چه سریعتر پرونده شکایت خود را علیه ایالات متحده تنظیم کرده و این کشور را در دادگاههای بین المللی به چالش کشیده و مجبور به پرداخت غرامت کنند.
شکایت به سازمان ملل و درخواست از دبیر کل این نهاد بینالمللی برای محکومیت اقدامات تروریستی آمریکا از دیگر اقدامات دیپلماتیک و اثرگذاری است که موفقیت درآن میتواند بیش از پیش اعتبار بین المللی آمریکا را خدشه دار کرده و حقانیت ایران در جامعه بین المللی را به تصویر بکشد.
*س_برچسبها_س*