دوشنبه 17 شهریور 1404

توپخانه منتقدان علیه روحانی و ظریف روشن شد / تناقض در مواضع مخالفان مذاکره / اگر محدودیت‌های برجام بد بود چرا از مکانیسم ماشه به‌عنوان تهدیدی بزرگ یاد می‌کنید؟

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
توپخانه منتقدان علیه روحانی و ظریف روشن شد / تناقض در مواضع مخالفان مذاکره / اگر محدودیت‌های برجام بد بود چرا از مکانیسم ماشه به‌عنوان تهدیدی بزرگ یاد می‌کنید؟

اقتصادنیوز: روحانی در سخنان اخیرش به صراحت گفت که همه چیز در سال 1400 آماده بود. توافقات در وین نهایی شده و تنها نیازمند تصمیم نهایی در داخل بود. به گفته او، اگر آن توافق اجرایی می‌شد، ایران ظرف چند ماه می‌توانست روزانه دو تا سه میلیون بشکه نفت بفروشد، دارایی‌های بلوکه شده آزاد شود و روابط بانکی و تجاری به حالت عادی بازگردد.

به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه سازندگی نوشت: "حسن روحانی"، رئیس‌جمهور پیشین ایران که این روزها بر ضرورت گفت‌وگو با غرب و دور کردن سایه جنگ از کشور تأکید می‌کند، با حمله تندروها مواجه شده است. آنها درصددند تا او را با تهدید به محاکمه و زندان، ساکت کنند

با بازگشت سایه مکانیسم ماشه به پرونده هسته‌ای ایران، حسن روحانی و محمدجواد ظریف بار دیگر در کانون حملات تندروها قرار گرفته‌اند. حملاتی که بیش از آنکه نقد منصفانه باشد، تلاشی است برای پنهان کردن هزینه‌های سیاست‌های تقابلی و فرصت‌سوزی‌هایی که کشور را به این نقطه رسانده است. روحانی در سخنرانی اخیر خود تأکید کرد که اگر در سال 1400 مانع‌تراشی‌ها وجود نداشت و ایران در دوره بایدن به برجام بازمی‌گشت، امروز نه تحریم‌ها چنین کمرشکن بودند و نه تهدید بازگشت قطعنامه‌های شورای امنیت وجود داشت. ظریف نیز در گفت‌وگوهای تازه خود با صراحت از فرصت‌سوزی‌ها سخن گفته است. اظهاراتی که «آب در خوابگه مورچگان ریخت» و موجی از واکنش‌های تندروها را برانگیخت؛ از اتهام خیانت، ساده‌لوحی و همراهی با دشمن گرفته تا درخواست محاکمه آنها و تحلیل‌هایی که روحانی را «پرروتر از ترامپ» و ظریف را «مغرور و بی‌اثر» خواندند.

روحانی چه گفت؟

روحانی در سخنان اخیرش به صراحت گفت که همه چیز در سال 1400 آماده بود. توافقات در وین نهایی شده و تنها نیازمند تصمیم نهایی در داخل بود. به گفته او، اگر آن توافق اجرایی می‌شد، ایران ظرف چند ماه می‌توانست روزانه دو تا سه میلیون بشکه نفت بفروشد، دارایی‌های بلوکه شده آزاد شود و روابط بانکی و تجاری به حالت عادی بازگردد. به گفته روحانی، برخی جریان‌ها عامدانه مانع شدند تا دستاورد بازگشت به برجام به نام دولت یازدهم و دوازدهم ثبت نشود. او خسارت عدم بازگشت به برجام را بیش از 500 میلیارد دلار برآورد کرد؛ رقمی که نه تنها شامل کاهش درآمدهای نفتی بلکه شامل هزینه‌های اضافی تجارت در شرایط تحریم، کاهش سرمایه‌گذاری خارجی و افت رشد اقتصادی نیز می‌شود.

روحانی با لحنی انتقادی افزود: «کسانی که روزی می‌گفتند قطعنامه‌ها کاغذپاره است، امروز نگران بازگشت همان قطعنامه‌ها هستند. اگر آن زمان کاغذپاره بود چرا حالا تهدیدی بزرگ تلقی می‌شود»؟ او منتقدان داخلی برجام را هدف گرفت و با یادآوری 6 قطعنامه شورای امنیت از تناقض در مواضع آنان سخن گفت: «شما که می‌گویید، برجام بد بوده و کارهای قبل خیلی خوب بوده؛ شما 6 قطعنامه گرفتید، می‌گویید خوب بوده حالا برمی‌گردیم به همان، ما برمی‌گردیم به قبل از سال 94. شما که قطعنامه را کاغذپاره می‌دانید، شما که کل برجام را بد می‌دانید، شما دیگر ساکت باشید».

برجام؛ راه حل عقلانی

محمدجواد ظریف نیز طی گفت‌وگوهای اخیر خود در داخل و خارج کشور بر این نکته تأکید کرده که برجام یک راه‌حل عقلانی بود: محدودیت‌های مشخص بر برنامه هسته‌ای ایران در ازای لغو تحریم‌ها. او یادآور شد که این توافق توانست، اجماع جهانی علیه ایران را بشکند و میلیاردها دلار منابع را آزاد کند. از نگاه ظریف، مشکل اصلی نه در ذات برجام بلکه در خروج یک‌جانبه آمریکا سپس بی‌عملی اروپا و نهایتا کارشکنی داخلی بود. این نکته همچنین نشان می‌دهد که ناکامی برجام ربطی به ضعف دیپلماسی ایرانی نداشت.

توپخانه منتقدان

این سخنان کافی بود تا موج تازه‌ای از حملات آغاز شود. کیهان نوشت که حضور آقای روحانی در ریاست‌جمهوری همه انتظارات و خواسته‌های غرب از جنگ با ایران را تأمین کرده بود و آنها دیگر نیازی به جنگ نمی‌دیدند!

مهدی کوچک‌زاده، نماینده مجلس نیز روز گذشته حملات خود را متوجه روحانی کرد و گفت: روحانی چگونه در زمان مسئولیت‌های مهم و امنیتی در انگلستان درس می‌خواند؟ بنده در سایت مرکز تحقیقات استراتژی دیدم که حسن روحانی از سال 1368 چه مسئولیت‌هایی داشته است؟ ایشان 8 تا مسئولیت مهم داشتند و در عین حال در انگلستان هم تحصیل کردند. حسن روحانی در بهترین حالت پروازی درس می‌خواندند». نماینده مردم تهران با انتقاد از نحوه تصویب برجام گفت: «در همان زمان به مکانیسم ماشه اعتراض کردیم اما کسی توجهی نکرد؛ دولت و آقای ظریف در این موضوع بسیار متکبر بودند». وی ادامه داد: «آقای ظریف به غیر از زبان انگلیسی و برخی کلمات دیپلماسی چه تأثیر مثبتی داشتند»؟ او حتی پا را فراتر گذاشت و ادعا کرد: «روحانی مقصر اصلی سقوط هواپیمای اوکراینی است و باید محاکمه شود».

خبرگزاری تسنیم هم در گزارشی با تیتر «روحانی پُرروتر از ترامپ» نوشت: «یکی از مدعاهای این روزهای آقای روحانی، که جناب ظریف نیز در آن شریک است، این است که اگر برجام به‌هم بخورد و تحریم‌ها برگردد، اتفاقی نیفتاده! به همان دوره قبل از برجام برگشته‌ایم؛ لذا نباید منتقدان، لب به سخن بگشایند؛ چراکه تازه روز از نو و روزی از نوست و جایی برای اعتراض منتقدان برجام نمی‌ماند! این هم یک بازی زبانی ساده‌انگارانه است... برجام از همان ابتدا عملا برای «اجرا نشدن» توافق شده بود». مهدی فضائلی، عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبری نیز در صفحه‌اش نوشت: «این روز‌ها وقتی تجویزات و راه‌حل‌های برخی بیانیه‌ها را می‌بینم یا در برخی اظهارات از کسانی می‌شنوم که ناکارآمدترین دولت‌ها را به نام خود ثبت کرده‌اند، شگفت‌زده می‌شوم... اگرچه هنوز جای خوشحالی دارد که نویسندگان و گویندگان داخلی صراحتاً تجاوز آمریکا و رژیم صهیونیستی را محکوم کرده‌اند ولی جای تعجب است که چگونه روح حاکم بر راه‌حل‌های پیشنهادی آنها بوی آزاردهنده ذلت و حقارت را می‌دهد و گاهی بوی تعفن خودمقصر پنداری را؟! اگر این جماعت واقعا در پی حل مسأله و تجویزات مشکل‌گشا بودند، بهتر نبود جای صدور بیانیه یا انتشار ویدئو و پروپاگاندا، این نظرات و پیشنهادات را مستقیم با مراجع تصمیم‌ساز یا تصمیم‌گیر نظام مطرح می‌کردند تا هم به انسجام و اتحاد مقدس مردم لطمه‌ای هرچند ناچیز وارد نشود و هم موجبات خشنودی دشمن فراهم نگردد. گویندگان و نویسندگان به توصیه قطعی رهبر انقلاب توجه کنند و بفهمند چه کار می‌کنند تا به اتحاد مقدس مردم خدشه‌ای وارد نیاید».

حمید رسایی و امیرحسین ثابتی، نمایندگان تندروی مجلس نیز پیش از این خواستار محاکمه روحانی و ظریف شده بودند. رسایی ادعا کرده بود: «گزینه آمریکا و اسرائیل بعد از جمهوری اسلامی، حسن روحانی است، نه ربع پهلوی»! او همچنین خواستار محاکمه بانیان برجام شد که به زعم او مکانیسم ماشه را به کشور تحمیل کرده‌اند. ثابتی نیز در ویدیویی گفت: «روحانی و ظریف باید الان در زندان باشند و محاکمه شوند. حداقل کاری که قوه قضائیه باید انجام دهد این است که آنها را محاکمه کند».

این واکنش‌ها نشان داد که اتفاقا مناقشه برجام هنوز داغ‌تر از آن است که تصور می‌شود. از نگاه این طیف، برجام هیچ دستاوردی نداشت و حتی موجب نفوذ و وابستگی بیشتر ایران شد! این در حالی است که دستاوردهای اقتصادی و سیاسی برجام حتی اگر موقتی، نشان‌دهنده ارزش دیپلماسی هوشمندانه است و هیچ جناحی نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد. این روایت یک‌جانبه یک واقعیت مهم را نادیده می‌گیرد؛ تحریم‌های اصلی در همان سال‌های اجرای برجام لغو یا تعلیق شد و ایران توانست به بازار جهانی نفت بازگردد. اینکه آمریکا در دوره ترامپ از توافق خارج شد، مسئولیتش متوجه کاخ سفید است، نه تیم مذاکره‌کننده ایرانی.

تناقض در مواضع مخالفان

این حملات همچنین با یک تناقض بنیادین روبه‌روست، همان‌طور که روحانی نیز تاکید کرد اگر برجام خسارت محض بود چرا بازگشت به قطعنامه‌های شورای امنیت یعنی شرایط پیشابرجام نگران‌کننده است؟ اگر محدودیت‌های برجام بد بود چرا حالا همان مخالفان از مکانیسم ماشه به‌عنوان تهدیدی بزرگ یاد می‌کنند؟ این پرسش نشان می‌دهد که مخالفت با برجام بیشتر، ریشه در ملاحظات سیاسی و جناحی دارد تا تحلیل کارشناسی.

این واکنش‌های شدید و اغراق‌آمیز نشان می‌دهد که منتقدان برجام بیشتر در پی مقابله با گفتمان مذاکره هستند تا نقد واقع‌بینانه. برای جریان‌هایی که سیاست خارجی را میدان تقابل دائمی می‌دانند، زنده شدن بحث برجام به معنای به چالش کشیده شدن راهبردشان است. بنابراین هر صدای تازه‌ای که از ضرورت تعامل بگوید با برچسب خیانت و ساده‌لوحی خاموش می‌شود.

وضعیت نهیلیستی

در همین رابطه احمد زیدآبادی، روزنامه‌نگار مستقل در کانال تلگرامی‌اش به درستی نوشت: «نظامی که آدمی با روابط مشکوک خارجی بتواند به مدت 8 سال در مقام ریاست‌جمهوری آن نقش بازی کند، دیگر چه محلی از کمترین اعتبار را دارد؟ اینکه به معنای نفوذ خارجی در تمام خلل و فرج آن است»! او در ادامه می‌نویسد: «نظامی که نخست‌وزیر دوران جنگش، رئیس دو مجلس‌اش، سه رئیس‌جمهور بعدی‌اش همگی به ارتباط مشکوک با سرویس‌های خارجی و یا مدیریت شده از جانب اجانب متهم شوند، دیگر از آن چه می‌ماند که عده‌ای با این نوع اتهامات بخواهند سنگ دفاع از آن را به سینه بزنند؟ این یک وضعیت کاملا نهیلیستی است! عقل هم در آن گویی به کلی ضایع شده است»!

دیپلماسی معطل مانده

آمارها نشان می‌دهد که در دوره اجرای برجام، صادرات نفت ایران به بالای دو میلیون بشکه در روز رسید، تورم برای نخستین‌بار در دهه‌های اخیر تک‌رقمی شد و اقتصاد کشور از رکود خارج شد. میلیاردها دلار پول نقد به کشور بازگشت و فضای امید در جامعه شکل گرفت. حتی منتقدان نمی‌توانند این دستاوردها را انکار کنند، هرچند آن را موقتی بخوانند. واقعیت این است که پس از خروج آمریکا از برجام در سال 1397 ایران با سیاستی حساب شده، تلاش کرد از فروپاشی کامل توافق جلوگیری کند و مانع شد که همه قطعنامه‌های شورای امنیت فوراً بازگردند. این همان عقلانیتی بود که دولت روحانی دنبال می‌کرد. اما پس از تغییر دولت، امید به احیای توافق در دوره بایدن هم از دست رفت و اکنون کشور در معرض بازگشت کامل تحریم‌هاست. پرسش اینجاست که آیا بهتر نبود این روند ادامه پیدا می‌کرد و با تضمین‌های محکم‌تر، خطر خروج دوباره آمریکا کاهش می یافت؟

نیاز به بازخوانی تجربه برجام

به نظر می‌رسد در حال حاضر نیز تنها راهی که می‌تواند تحریم‌ها را به‌طور واقعی کاهش دهد، بازگشت به توافقی مشابه برجام است. حملات شدید به روحانی و ظریف بیش از آنکه نقد گذشته باشد، تلاشی است برای بستن راه آینده. مخالفان دیپلماسی می‌دانند که اگر بار دیگر مذاکراتی موفق شکل گیرد، جایگاه و استدلال‌هایشان بی‌اعتبار خواهد شد. به همین دلیل با برچسب خیانت یا وابستگی به غرب هر صدای متفاوتی را می‌کوبند. اما حقیقت این است که بدون تعامل سازنده با جهان، ایران همچنان با تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی دست‌وپنجه نرم خواهد کرد.

برجام با همه نقص‌ها و مشکلاتش تنها تجربه موفق کاهش تحریم‌ها بود. امروز که تهدید مکانیسم ماشه دوباره جدی شده، بیش از هر زمان دیگری نیاز به بازخوانی آن تجربه وجود دارد. روحانی و ظریف، نمایندگان یک نگاه هستند؛ گفت‌وگو به‌جای تقابل. اگر این نگاه بار دیگر در سیاست خارجی ایران تقویت شود، می‌توان امید داشت که کشور از چرخه پرهزینه تحریم و تهدید بیرون بیاید. در غیر این صورت، همان‌طور که روحانی هشدار داد، خسارت‌ها نه تنها جبران‌پذیر نخواهد بود بلکه روزبه‌روز سنگین‌تر خواهد شد.

همچنین بخوانید ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید