سه‌شنبه 6 آذر 1403

جشن‌هایی برای ایرانی بودن

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
جشن‌هایی برای ایرانی بودن

مدتی است که گرامی‌داشت جشن‌های غربی که ارتباطی با فرهنگ و پیشینه ایرانی ندارند، بین بعضی از ایرانی‌ها رونق گرفته، در حالی که فرهنگ ایرانی پر است از جشن‌هایی که در بین ایرانی‌ها قدر ندیده‌اند

مدتی است که گرامی‌داشت جشن‌های غربی که ارتباطی با فرهنگ و پیشینه ایرانی ندارند، بین بعضی از ایرانی‌ها رونق گرفته، در حالی که فرهنگ ایرانی پر است از جشن‌هایی که در بین ایرانی‌ها قدر ندیده‌اند

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله*: درست است که از روز اصلی‌ترین جشن ماه آبان یعنی جشن «آبان‌گان» که در دهم آبان‌ماه برگزار می‌شود، چندروزی گذشته‌ایم و آرام آرام نیمه آبان را هم رد کرده‌ایم، اما به قول معروف «ماهی را هروقت از آب بگیری تازه است». برای همین می‌خواهیم تا وقتی که هنوز در آبان‌ماه هستیم و هوای سرد و دلپذیر آن را زیر پتو یا داخل چند دست لباس و یا کنار بخاری از سر می‌گذرانیم نگاهی به ماه آبان، دلیل ناگذاری‌اش و جشن‌های باستانی در ماه‌های دوازده‌گانه ایرانی نگاهی بیندازیم. شاید برایمان جالب باشد که پشت نام هرکدام از این ماه‌ها و پشت هر ثانیه و دقیقه و ساعت‌شان چه ماجراها و داستان‌هایی خوابیده و هرکدام‌شان چقدر حرف برای گفتن دارند.

جشن‌های ایرانی یا...؟

حتما شما هم متوجه شده‌اید که در سال‌های اخیر تعداد کسانی که در ایران جشن‌های کشورهای غربی نظیر ولنتاین، کریسمس و هالووین را با شدت و حدت تمام و شاید متعصبانه‌تر از خود مسیحی‌ها، برگزار می‌کنند بیشتر شده است و صدای بعضی از کارشناسان و ایران‌شناسان هم درآمده است که «این از خودبیگانگی چرا و چطور و به چه قیمتی و...؟!». هنوز مدت زیادی از برگزاری جشن هالووین نگذشته است و خوب به یاد داریم که بعضی هموطنان‌مان با پوشیدن لباس‌های عجیب و غریب و تهیه بعضی لوازم مرسوم هالووین، همپای غربی‌ها هالووین را پاس داشتند و عکس‌های خودشان را هم در اینستاگرام و در و دیوار فضای مجازی پخش و پلا کردند. دست بر قضا حضور بیشتر مردم در فضای مجازی باعث شده برگزاری این قبیل جشن‌ها در ایران، بیشتر مورد توجه قرار بگیرد و بیشتر درباره آنها بحث و گفت و گو و جنجال شود. این جشن‌های غیرایرانی که با هویت و تاریخ و فرهنگ و پیشینه ما هیچ نسبتی ندارند در حالی صورت می‌گیرد که ما در فرهنگ خودمان برای هر اتفاق و حادثه و در توجه به اجزا مختلف طبیعت و هستی، جشن‌ها و بزم‌ها و پایکوبی‌ها و آئین‌ها و سنت‌ها و قصه‌ها و ماجراها و داستان‌های متعدد و گونه‌گونی داریم.

از خرده‌جشن‌ها و آئین‌ها و سنت‌هایی مثل برداشت محصول و فصل درو و شکرگزاری باران و فصل خرماپزون و گلابگیری و اولین برف و چله و ده‌ها و صدها جشن دیگر بگیرید، که هرکدام‌شان گاهی روستا به روستا با هم تفاوت‌ها و ظرافت‌هایی دارند و شکل و فرم و نوع برگزاری‌شان حتی با روستای کناری فرق دارد، تا جشن‌های مهم‌تر و اساسی‌تر و معروف‌تر و باستانی‌تر و همگانی‌تر ایرانی مانند نوروز و چهارشنبه‌سوری و یلدا و غیره و غیره که همه آنها را می‌شناسید.

هر ماه یک جشن!

اگر بخواهیم تعداد و تنوع جشن‌های ایرانی را به شماره درآوریم باید به گستردگی قلمرو ایران فرهنگی و باستانی، که ایران امروز و بخشی وسیعی از کشورهای منطقه نظیر افغانستان و تاجیکستان و هندوستان و... آن را شکل می‌دادند، آن جشن‌ها را بشماریم و از آنها نام ببریم و تعریف‌شان کنیم. جشن‌هایی که هرکدام تاریخ و پیشینه، و از همه مهمتر چرایی و فلسفه و حکمت خاص خودشان را دارند و نسبتی عمیق با فرهنگ و هویت و زیست فردی و جمعی ما پیدا می‌کنند، در حالی که عمر بعضی جشن‌های غربی به دویست سال هم نمی‌رسد. از جمله جشن‌هایی که ما در فرهنگ ایرانی داریم و برگزاری آنها توسط اجداد ما اهمیت روز و هفته و ماه و سال و توجه به اجزا طبیعت و نیز هم‌زیستی فرهنگی و اجتماعی را به ما یادآور می‌شود، جشن‌هایی است که برای هر ماه داریم؛ دوازده ماه، دوازده جشن!

جشن فرورگان

که در روز نوزدهم فروردین‌ماه برگزار می‌شود و اگر دهه شصتی و دهه هفتادی باشید، حتما آن را به یاد دارید که خانواده‌ها در آن روز با رفتن به آرامستان بر سر مزار رفتگان‌شان، شادی نوروز را در کنار آن‌ها برگزار جشن می‌گرفتند. از آداب برگزاری جشن فرورگان می‌توان به برپایی آتش و روشن کردن عود بر سر مزار مردگان اشاره کرد. همچنین مردم در این روز آرامگاه درگذشتگان را با آب و گلاب می‌شستند، گل و گیاه بر سر مزار آن‌ها می‌گذاشتند و با پخت انواع نذری‌ها که خود یک گزارش مجزا درباره تنوع و گونه‌گونی آن نیاز است، از مردم پذیرایی می‌کردند. در فروردین ماه جشن‌های دیگری هم برگزار می‌شد که یکی از معروف‌ترین آن‌ها جشن «سروش روز» در روز 17 فروردین بود که در نکوداشت «سروش ایزد» که نگهبان بیداری است، برگزار می‌شده است.

جشن اردیبهشتگان

روز سوم هر ماه در تقویم اوستایی با نام روز «اردیبهشت» نام‌گذاری شده و هم‌زمانی این روز با ماه اردیبهشت، دلیل برگزاری جشن اردیبهشتگان است. این جشن را با نام «گلستان جشن» نیز می‌شناختند و از جشن‌های باستانی آتش به شمار می‌رود. در بعضی تقویم‌های باستانی روز دوم اردیبهشت را به‌عنوان اردیبهشتگان آورده‌اند. به‌دلیل هم‌زمانی جشن اردیبهشتگان با فصل شکوفایی گل‌ها و سرسبزی باغ‌ها، این مراسم با گل‌های فراوان برگزار می‌شد. در این جشن، ایرانیان باستان لباس سفید می‌پوشیدند، آتش روشن می‌کردند و با رقص و پایکوبی جشن می‌گرفتند.

جشن خردادگان

این جشن در ششمین روز ماه خرداد برگزار می‌شود. در زبان اوستایی خرداد «هئوروتات» نام دارد که به معنی رسایی و کمال است. ایرانیان باستان این جشن را در نکوداشت رسایی و کمال اهورامزدا برگزار می‌کردند. جشن خردادگان بر مبنای تقدیس آب نیز هست. در دین زرتشتی آب را رشد دهنده همه موجودات هستی و سبب زایش و پرورش می‌دانند و خرداد را که یکی از 6 امشاسپند در اوستا است، بانوی نگهدارنده آب دانسته‌اند. آداب جشن خردادگان شامل رفتن مردم به‌سمت سرچشمه رودها یا دریاها و رودخانه‌ها است. ایرانیان باستان در این روز تن خود را در آب‌های روان می‌شستند و با خواندن نیایش و دعا، همراه با خانواده‌های خود به شادی و پایکوبی می‌پرداختند. این روز زمان مناسبی برای ساخت و بازسازی کاریزها نیز بود. کاشت بذر و دانه‌هایی مانند کنجد نیز در این جشن رواج داشت. در متون فارسی کهن از گل سوسن به‌عنوان نشانه جشن خردادگان یاد می‌شود.

جشن تیرگان

جشن تیرگان از مهم‌ترین جشن‌های ایران باستان است که در تاریخ سیزدهم تیرماه برگزار می‌شود. در طول سالیان اخیر «برگزاری جشن تیرگان» در برخی استان‌ها به‌عنوان یکی از میراث معنوی کشور در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. جشن تیرگان در فراهان استان مرکزی و جشن تیرگان در استان گیلان که با نام «تیرماسینزه» شناخته می‌شود، در این فهرست به چشم می‌خورند.

دو روایت مختلف به فلسفه جشن تیرگان اشاره می‌کنند. در روایت نخست، جشن تیرگان در سالروز رها شدن تیر از کمان آرش کمانگیر برای مشخص کردن مرز میان سرزمین‌های ایران و توران برگزار می‌شود. طبق این روایت، آرش در این روز با قدرت زیاد، از بالای کوه دماوند برای پایان دادن به جنگ میان ایران و توران، تیری پرتاب کرد که به هدف رسیدن آن نیمی از روز به طول انجامید. روایت دیگر به روز نبرد فرشته باران یا «تیشتر» با دیو خشک‌سالی یا «اپوش» اشاره می‌کند. در این نبرد نخست تیشتر مغلوب دیو خشک‌سالی می‌شود؛ اما عاقبت، با یاری گرفتن از اهورامزدا، می‌تواند اپوش را شکست دهد. از برجسته‌ترین آئین جشن تیرگان می‌توان آب‌پاشی، فال کوزه و دستبند تیر و باد را نام برد. جشن تیرگان در حال حاضر نیز یکی از متداول‌ترین جشن‌ها بین ایرانیان و زرتشتیان جهان است که در نقاط مختلف آن را در یکی از تاریخ‌های یکم تا سیزدهم تیرماه برگزار می‌کنند.

جشن امردادگان

در روز هفتم ماه امرداد و برای گرامیداشت «فرشته نگهبان جهان» و «نگهدارنده گیاهان» و «بارور ساختن» آن‌ها بر پا می‌شده است. در زبان اوستایی امرداد به معنی زنده و هستی‌زا و مخالف مرگ و نیستی است. امشاسپند امرداد، جهان را هستی می‌بخشد؛ از مرگ و نیستی جلوگیری و گرسنگی و بیماری را زایل می‌کند و داروها و غذاهای گیاهی را برکت می‌بخشد. در طول زمان واژه مرداد جایگزین امرداد شده است و مردادگان نیز به‌جای امردادگان استفاده می‌شود که درست نیست. «مرداد» معنای مرگ و نیستی دارد که با افزودن «ا» به آغاز آن، معنی کلمه به زندگی تغییر می‌کند. جشن امردادگان پر از شادی و نشاط بوده است و برای برگزاری آن ایرانیان باستان به دشت‌های سرسبز و فضاهای باز می‌رفتند و در کنار چشمه‌های روان و مزرعه‌ها به شادی و پایکوبی می‌پرداختند. نشانه جشن امردادگان گل زنبق است.

جشن شهریورگان

با نام «آذر جشن» شناخته و در روز چهارم ماه شهریور برگزار می‌شود. در تقویم ایران باستان این روز مصادف با تولد داراب، روز پدر، سالگرد مرگ مانی و پایکوبی کشاورزان نیز بوده است. نام شهریور از تغییر واژه «خشترور» در زبان اوستایی شکل گرفته است و معنی کشور ارجمند یا سرزمین رویایی می‌دهد که در بعضی تفسیرها از آن با عنوان بهشت یاد کرده‌اند. جشن شهریورگان در ایران باستان برای نکوداشت ایزد نگهبان قدرت برگزار می‌شد و به‌دلیل نزدیکی معنایی با جایگاه مردان در خانواده، روز پدر نیز بود. از آداب برگزاری جشن شهریورگان، روشن کردن آتش، جمع شدن دور هم و تقسیم خوراکی‌ها و غذاها با نیازمندان بوده است. از دیگر آئین برگزاری این جشن نیز می‌توان به سوارکاری و تزئین خانه‌ها اشاره کرد.

نام‌گذاری روز پدر در تقویم ایران باستان هم‌زمان با جشن شهریورگان، به‌دلیل نزدیکی معنی و فلسفه این روز با جایگاه پدر در خانواده بوده است؛ همانطور که اسفندگان را به‌دلیل زایش زمین روز زن می‌نامیدند، جشن شهریورگان برای کشاورزان نیز بسیار اهمیت داشت. زیرا شهریور، ماه برداشت محصول بود و مزرعه‌داران معتقد بودند برای برداشت بیشتر باید به شادی و پایکوبی بپردازند. از دیگر جشن‌های شهریور ماه در روز هشتم این ماه جشن «خزان» بود که برای استقبال از فصل پاییز برگزار می‌شد.

جشن مهرگان

این جشن در روز شانزدهم مهر ماه برگزار می‌شود. جشن مهرگان از معروف‌ترین جشن‌های ایران باستان به شمار می‌رود و بنا بر روایت‌های موجود، در زمان‌های بسیار دور روز مهرگان زمان شروع سال جدید برای ایرانیان بوده است. ایرانیان باستان این روز را روز قیام کاوه آهنگر و پیروزی او بر ضحاک نیز می‌دانستند و در جشن مهرگان به شادی و پایکوبی می‌پرداختند. نام‌گذاری این جشن به نام مهرگان از روی نام الهه مهر یا میترا بوده است که از با ارزش‌ترین الهه‌ها و سرچشمه نیکی، دوستی و راستی و دشمن دروغ و ناپاکی است. برگزاری جشن مهرگان با شادی و پایکوبی و هدیه دادن به یکدیگر همراه بوده است. در این روز مردم خانه‌ها و خیابان‌ها را آب و جارو می‌کردند و لباس ارغوانی می‌پوشیدند، خوراکی‌های مختلفی آماده می‌کردند و به شعر خوانی و نواختن موسیقی می‌پرداختند. برگزاری جشن مهرگان امروزه نیز در میان زرتشتیان رواج دارد و هر ساله در تاریخ شانزدهم مهر ماه در شهرهایی مانند یزد و زیارتگاه چک چک اردکان، این مراسم را اجرا می‌کنند.

جشن آبان‌گان

روز دهم از ماه آبان زمان برگزاری جشن آبانگان در ایران باستان است و این جشن برای نکوداشت ایزدبانوی آب، آناهید برگزار می‌شود. روایت است که در دوران باستان و در زمان جنگ‌های بین ایران و توران، افراسیاب دستور به ویرانی کاریزها و نهرها داد. پس از پیروزی «زو» پسر شاه تهماسب بر افراسیاب، کاریزها بازسازی شدند و آب در آن‌ها روان شد. بر اساس روایتی دیگر پس از جنگ این دو پادشاه، خشک‌سالی چند ساله به پایان رسید و در این روز باران بارید و به همین دلیل این روز را جشن آبانگان نام دادند. در این جشن مردم با پوشیدن لباس‌های سفید کنار رودها و چشمه‌سارها می‌رفتند و با خود خوراکی و نوشیدنی می‌بردند. این جشن نیز مانند سایر جشن‌های ایران باستان با خواندن دعا، نیایش، اوستا و سرود آغاز می‌شد و با پایکوبی ادامه پیدا می‌کرد.

جشن آذرگان

در روز نهم ماه آذر برگزار می‌شود و همانطور که از اسمش برمی‌آید از جشن‌های «آتش» در ایران باستان به شمار می‌رود. جشن آذرگان برای ستایش آذر اهورایی است که در دین زرتشت از آن با صفت‌هایی مانند گشایش‌بخش و پناه‌بخش یاد می‌شود. الهه آتش برای ایرانیان باستان گرمابخش و زندگی‌آفرین بوده است و از مقدس‌ترین عناصر طبیعی به شمار می‌رود. از مهم‌ترین کارها در روز جشن آذرگان، رفتن به آتشگاه‌ها و افروختن آتش بوده است که امروزه نیز توسط زرتشتیان انجام می‌شود. در زمان باستان ایرانیان این جشن را با افروختن آتش بر بام خانه‌ها و جشن و پایکوبی برگزار می‌کردند. خواندن دعا و نیایش توسط موبدان و گستردن سفره‌های خوراکی از دیگر آداب برگزاری این جشن بودند. «آتش نیایش» که پنجمین نیایش از «خرده اوستا» است نیز در این جشن خوانده می‌شد. جشن آذرگان هنوز هم در شهرهایی مانند کرمان، یزد، شیراز و تهران برپا می‌شود.

جشن دیگان یا «خرم روز»

در روز نخست از ماه دی برگزار می‌شده است. ماه دی را در زمان باستان «خور ماه» و روز نخست آن را «خوره روز» می‌نامیدند. دی یکی از صفت‌های ایزد یکتا در میان زرتشتیان بود و آن‌ها سردترین ماه سال را به نام اهورامزدا نام‌گذاری کرده بودند. ایرانیان باستان روز نخست ماه دی را زمان تولد خورشید می‌دانستند و در بازه‌هایی از تاریخ این روز را به‌عنوان آغاز سال جدید جشن می‌گرفتند. این جشن را با نام جشن «دی دادار» نیز می‌شناسند. در این جشن مردم و پادشاهان لباس ساده می‌پوشیدند و با برابری در کنار هم به شادی و پایکوبی می‌پرداختند. دستور دادن نیز در این روز ممنوع بود و همه کارها از روی میل و رغبت انجام می‌شد. جنگ، شکار و خونریزی نیز در این روز ممنوع بودند. به‌دلیل قرار گرفتن روز جشن دیگان پس از شب یلدا، مردم ایران باستان در این روز به استراحت می‌پرداختند. دی ماه یکی از پر جشن‌ترین ماه‌ها برای زرتشتیان ایران باستان به شمار می‌رفت. جشن «سیر سور» در روز چهاردهم دی، برای دور کردن دیوها برگزار می‌شد و پخت غذاهایی با سیر فراوان در این روز مرسوم بود. جشن «بتیکا» نیز در پانزدهم دی ماه برای دور کردن انسان‌های بدطینت و زیان‌رسان برگزار می‌شد. در این جشن تندیس‌هایی از انسان‌ها می‌ساختند و آن‌ها را می‌سوزاندند. در شانزدهمین روز از دی ماه نیز جشن «گاوگیل» برپا می‌شد که در پاسداشت فریدون بود.

جشن بهمنگان

«بهمن» نام روز دوم از ماه بهمن است و به همین دلیل ایرانیان باستان جشن بهمنگان را در این روز برگزار می‌کردند. این جشن را با نام «بهمنجه» نیز می‌شناسند. جشن بهمنگان در ستایش «وهومن»، الهه اهورامزدا برگزار می‌شد که دارای اندیشه نیک، منش پسندیده و خرد بود. الهه وهومن در دین زرتشت از حیوانات و چهارپایان محافظت می‌کرد. از مهم‌ترین آداب جشن بهمنگان پرهیز از کشتار حیوانات و خوردن گوشت آن‌ها بود. بعضی از زرتشتیان تا پایان بهمن ماه این آداب را هم‌چنان رعایت می‌کردند. در این جشن نیز همانند دیگر جشن‌های ایران باستان پوشیدن لباس سفید متداول بود و خروس و گل یاسمن را نشانه‌های این جشن می‌دانستند. در تاریخ 22 بهمن نیز زرتشتیان ایران باستان جشن «بادیره» را برگزار می‌کردند که در نکوداشت ایزد باد بود.

جشن سپندارمذگان

«سپندارمذ» روز پنجم از ماه اسفند و زمان برگزاری جشن سپندارمزگان یا اسفندگان بود. در این جشن الهه نگهبان بانوان پارسا و نیکخواه ستایش می‌شد. بعدها در زبان فارسی این مراسم را با نام جشن «مردگیران» می‌شناختند. در این جشن مردان برای بانوان خود هدیه تدارک می‌دیدند و آنان را گرامی می‌داشتند. اسفند یا سپندارمذ به معنی فروتنی و پاکی و یکی از امشاسپندان اهورامزدا است. در این روز تواضع، بردباری و محبت اهورامزدا را ستایش و زن را به‌عنوان نشانه‌ای از این صفت‌های ایزد نکوداشت می‌کردند. از طرف دیگر امشاسپند سپندارمذ، الهه باروری و زایش در زمین نیز است و به همین سبب این روز را روز زن در زمان ایران باستان می‌دانستند. از آداب این روز پوشیدن لباس‌های فاخر و زیبا توسط زنان و بر تخت نشستن و فرمانروایی بانوان در منزل بوده است. محبت و عشق مفاهیم اصلی این جشن بودند و در سال‌های اخیر نیز در فرهنگ ایرانی از این روز با نام روز عشق یاد می‌شود. در حال حاضر نیز زرتشتیان این روز را با عنوان روز زن و مادر برگزار می‌کنند و در بعضی شهرها مانند یزد و روستاهای اطراف آن، این مراسم باشکوه بسیار برپا می‌شود. جشن «نوروز رودها» نیز دیگر جشن اسفند ماه بوده است که آن را در تاریخ 19 اسفند برگزار و در آن رودها را پاکسازی و عطر و گلاب پاشی می‌کردند.

این‌ها فقط گوشه‌ای از جشن‌ها و آئین‌های ایرانی است که ما را متوجه روز و هفته و ماه و سال می‌کند و از بند عادت و روزمرگی نجات می‌دهد و سخنی تازه و حرفی بدیع را با ما در میان می‌گذارد. جشن‌هایی که نه همچون بسیاری از جشن‌های غربی بر اساس موهومات و جعلیات و مبتذلیات، بلکه ریشه گرفته از صدها و هزاران سال زندگی خردمندانه در فلات ایران و تاریخ باستان ایران، در فرهنگ و سنن و اندیشه ما سامان گرفته است.

* نویسنده: جواد شیخ الاسلامی