شنبه 3 آذر 1403

حاشیه نشینی به نام فرهنگ

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
حاشیه نشینی به نام فرهنگ

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - رعنا مقیسه؛ مرثیه خواندن از سالی که با کرونا گذشت در این روز‌های تلخ و سیاه کرونایی، نه تازه است و نه خریداری دارد. گوش همه ما از یادآوری همه آنچه در این یک سال و چندماه از دست دادیم پر است و البته از زندگی با کرونا خسته‌ایم. با این وجود کرونا، این ویروس نادیده بی‌رحم، مدت‌هاست که نفس زندگی را گرفته. مشاغل بسیاری با تعطیلی‌های نیم بند و مقطعی روبرو...

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - رعنا مقیسه؛ مرثیه خواندن از سالی که با کرونا گذشت در این روز‌های تلخ و سیاه کرونایی، نه تازه است و نه خریداری دارد. گوش همه ما از یادآوری همه آنچه در این یک سال و چندماه از دست دادیم پر است و البته از زندگی با کرونا خسته‌ایم. با این وجود کرونا، این ویروس نادیده بی‌رحم، مدت‌هاست که نفس زندگی را گرفته. مشاغل بسیاری با تعطیلی‌های نیم بند و مقطعی روبرو شدند و افراد زیادی برای همیشه شغلشان را از دست دادند و به سختی روزگار می‌گذرانند.

فرهنگ، با همه ثروتی که در وجودش جریان دارد، حاشیه نشین همیشگی کشور ما بوده است. در سیاست‌گذاری‌ها و اولویت بندی‌ها عموما نادیده گرفته شده و خیلی وقت‌ها به نفع سیاست، اقتصاد و هر مسئله دیگری قربانی شده. گویی هیچوقت "معضل" نداشته و مشکلاتش پشت گوش انداخته شده تا سر فرصت برایشان فکری شود؛ و البته که این فرصت پیش هم نیامده. گوشه نشینی که حتی کمیسیونش در مجلس شورای اسلامی آخرین جایی است که اکثر نمایندگان از روی ناچاری حاضر به عضویتش می‌شوند.

واقعیت این است که اوضاع فرهنگ و هنر قبل از آمدن کرونا هم چندان روبه راه نبود، اما کرونا، یک سال عجیب و بی سابقه را برای اهالی آن رقم زد. محدودیت‌های کرونایی بازار، نهاد‌ها و سازمان‌ها، مسابقات ورزشی و مشاغل مختلف را کم و بیش دچار نوسان کرد و برای مدتی هم تعطیل کرد. فرهنگ و هنر را، اما تا مرز خاموشی پیش برد.

سالن‌های تئاتر و سینما و کنسرت‌های موسیقی جز چد هفته پراکنده، تقریبا در تمام 14 ماه گذشته تعطیل بودند و خاک خوردند. کتابفروشی‌ها هم در همه مواقعی که تعطیلات سراسری اعلام شد، اولین محل‌هایی بودند که کرکره‌ها را پایین کشیدند. مساجد و مراسمات مذهبی هم جزو اولین قسمت‌هایی بودند که در تمام سال گذشته محدودیت‌های کرونایی را رعایت کردند و جز در مواقعی مثل ماه محرم یا تعطیل شدند یا محدود و کم رمق برگزار شدند. فرهنگ و هنر سال کرونایی را در خاموشی سراسری گذراند. خاموشی‌ای که گویا اهمیتی هم برای سیاست‌گذاران نداشت و غیبت مهمترین اجزایش در جامعه به چشم کسی هم نیامد.

*س_ پرده‌های خاک گرفته سینما_س*

سینما در سال بی رمقی‌اش تقریبا رها شده بود. عملکرد سازمان سینمایی در این مدت به تنهایی نشان دهنده بسته شدن چشم‌های وزارت ارشاد به روی سینما و هنر است. تعطیلی طولانی مدت سینما‌ها و وضعیت کرونا باعث شد تا در زمان‌های محدود بازگشایی هم مردم چندان به سینما روی خوش نشان ندهند. واقعیت این است که اکران فیلم آن هم در دورانی که مردم با سالن‌های سینما غریبه شده‌اند، برای تهیه کننده و عوامل یک فیلم ریسک بزرگی است.

در این شرایط، حتی نامعلوم بودن آینده سینما و بازشدن یا نشدن سالن‌ها هم باعث نمی‌شود که صاحبان فیلم‌های پرفروش راضی به اکران شوند. از طرف دیگر اکران نشدن فیلم‌های تولید شده از سال 98 تا امروز بحران دیگری برای آینده سینما خواهد داشت. در این شرایط و برای زنده ماندن سینما تنها راه باقی مانده، حمایت از اکران و جبران ضرر و زیانهای احتمالی است. کاری که دقیقا بر عهده دولت و البته سازمان سینمایی است.

تعطیلی‌ها و درآمد نداشتن سینما‌ها در یکسال گذشته باعث شد تا بسیاری از آن‌ها نتوانند با صاحبان آثاری که مدت‌ها از اکران فیلم‌هایشان در سینما می‌گذشت تسویه کنند. این موضوع و شکایت صاحبان آثار باعث شد تا سازمان سینمایی وعده یک وام 4 درصدی را به سینماداران بدهد تا بتوانند هزینه‌های بدهی را تسویه کنند. با این وجود، این وام با اختلاف زمانی بسیاری به سینماداران داده نشد و کار حتی تا شکایت صاحبان آثار به قوه قضاییه هم پیش رفت.

شنای پروانه و خوب بد جلف 2 هم در تابستان 99 با تکیه بر وعده حمایت و تسهیلات سازمان سینمایی راهی اکران شدند، اما اتفاقی که در عمل رخ داد، فراموش شدن وعده‌ها بود. سازمان سینمایی قرار بود 200 میلیون تومان وام بلاعوض به همراه 300 میلیون تومان وام چهار درصدی برای این دو فیلم درنظر بگیرد و 60 میلیون تومان نیز به تبلیغات آنان اختصاص یابد. عملی نشدن این وعده‌ها باعث شد تا شنای پروانه از اکران انصراف دهد و دوباره با مذاکرات مجدد حاضر به اکران شود.

این اتفاقات نمونه‌ای از عملکرد سازمان سینمایی در سال کرونایی بود. راه اندازی کارگروه کرونا هم در این سازمان دردی از سینماگران ایفا نکرد و به زودی این روزنه امید هم بسته شد. سازمانی که می‌توانست در بحران سینما عامل پویایی و زنده ماندن آن باشد، تصمیم گرفت درهایش راببندد و چراغ خاموش سالن‌ها را نادیده بگیرد.

خانه سینما هم به عنوان نهاد صنفی حوزه سینما و ضلع دیگر رسیدگی به مسائل سینما تلاش چندانی برای کمک به سینماگران نکرد و در انفعال سازمان سینمایی در برابر مشکلات جدی معیشتی اهالی سینما و فیلم‌های مانده در صف اکران شریک شد.

*س_ روز‌های احتضار تئاتر_س*

شاید اگر تئاتر را در سال اخیر محتضری بدانیم که امید اهالی‌اش هم به آن قطع شده دور از واقعیت نباشد. تئاتر سال گذشته را با تعطیلی و بلاتکلیفی آغاز کرد و تمام سال را هم در همین وضعیت گذراند. می‌شود گفت تئاتر در مدت 14 ماهی که از آغاز شیوع کرونا می‌گذرد چیزی نزدیک به 12 ماه را در تعطیلی و یا لااقل بلاتکلیفی گذرانده است. قرارگرفتن درگروه مشاغل سه باعث شده بود تا با هربار نارنجی شدن وضعیت شهر‌ها سالن‌های تئاتر دوباره تعطیل شوند و هیچ زمان برنامه‌ریزی و زمان مشخصی برای ادامه فعالیت‌ها وجود نداشته باشد.

این وضعیت زمانی اتفاق افتاد که تا پیش از آن هم تئاتر شبیه جزیره‌ای رها شده در هنر کشور بود. عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در برنامه پیشنهادی خود در زمان گرفتن رای اعتماد از مجلس حتی یکبار هم لفظ تئاتر را تکرار نکرد! همین موضوع کافی است تا وضعیت تئاتر در سال‌های پیش از کرونا روشن شود.

با این وضع شیوع کرونا را می‌توان در حکم تیر آخر برای تئاتر دانست. تعطیلی‌های پی در پی و نبود هیچگونه تسهیلات و حمایت موثری برای هنرمندان و سالن‌های نمایش باعث شد تا بسیاری از هنرمندان با مشکلات جدی معیشتی روبرو شوند و بسیاری از آن‌ها برای امرار معاش مجبور به رها کردن تئاتر باشند. سه ماه حق بیمه، یک میلیون تومان کارت هدیه از طرف بنیاد مستضعفان و یک و نیم میلیون تومان از طرف صندوق اعتباری هنر همه حمایتی بوده که در مدت شیوع کرونا از هنرمندان تئاتر صورت گرفته است.

این شرایط و پاسخگو نبودن وزارت فرهنگ و ارشاد، هنرمندان را به جلوی مجلس شورای اسلامی هم کشاند و خانه تئاتر تلاش کرد تا با جلساتی با نمایندگان مجلس، در غیاب وزارت فرهنگ، بخشی از مسائل را جلو ببرد، اما این موضوع هم کمک ویژه‌ای به احیای تئاتر نکرد. تشکیل کارگروه بررسی ضرر و زیان گروه‌های تئاتری هم اقدام اداره کل هنر‌های نمایشی بود. با این وجود، اما به دلیل مشکلات مالی و نبود بودجه، عملا هیچ اتفاقی رخ نداد و همه چیز روی کاغذ باقی ماند.

اقدامات دیگر متولیان تئاتر هم هیچکدام دردی از هنرمندان دوا نکرد. ثبت‌نام در سامانه «کارا» برای دریافت وام توسط گروه‌ها و مکان‌های تئاتری که به عنوان تمهیدی حمایتی مطرح شد کارایی لازم را نداشت و بسیاری از ثبت نام کنندگان حمایتی نصیب شان نشد و وعده اداره کل هنر‌های نمایشی برای حمایت از اجرا‌های تئاتری به میزان 50 درصد خالی سالن‌های تئاتر هم آنطور که باید محقق نشد.

رها شدگی فرهنگ و هنر، جدا از دورانی که درطول یک سال کرونایی بر آن‌ها گذشته جایی بیشتر خودش را نشان می‌دهد که هیچ برنامه تاثیرگذاری برای بازگشایی‌ها بعد از هر بازه تعطیلی وجود ندارد. در همه بازگشایی‌های مقطعی، نه خبری از تبلیغات گسترده خیابانی برای حضور مردم در سالن‌ها بود و نه حتی آگهی‌های تلوزیونی. مسئله جایی روشن‌تر می‌شود که مدت طولانی تعطیلی‌ها حتما زمان خوبی برای برنامه ریزی و بیشتر کردن استقبال مردم از بازگشایی‌ها وجد داشت اما این اتفاق هم رخ نداد.

*س_کتاب‌فروشی هایی که از جگرکی خطرناک‌تر بودند!_س*

کتاب هم در کنار تئاتر، سینما و موسیقی این روزها را در سایه بی توجهی پشت سر می‌گذارد. از میان همه وعده‌ها و برنامه هایی که معاونت امور فرهنگی وزارت ارشاد، بعد از تعطیل شدن نمایشگاه کتاب در تیرماه سال گذشته بیان کرد، بخش اندکی محقق شد که تاثیر چندانی هم بر یکسال بی‌رونقی و تعطیلی کتاب فروشی‌ها و تیراژهای پایین آمده ناشرها نداشت. وام‌های کرونایی اصناف، سهمیه کاغذ ناشرین، طرح‌های فصلی خانه کتاب فروشگاه‌های کتاب و پلتفرم الکترونیکی مواردی بودند که بعد از تیر99 حتی اظهار نظر دیگری هم درباره آن‌ها از سمت مسئولان مطرح نشده.

طرح‌های فصلی خانه کتاب و نمایشگاه مجازی کتاب تنها وعده‌هایی بودند که به اجرا رسیدند اما کم رمق بودن و یا مقطعی بودن آن‌ها باعث شد تا نتوانند مرهمی روی زخم کاری حوزه نشر باشند. از طرف دیگر آخرین آمار مربوط به خسارت‌های وارد شده به حوزه نشر در مدت شیوع کرونا مربوط به فروردین 99 است. با این وجود بیش از یکسال است که حتی آماری درباره وضع کتاب و نشر وجود ندارد.

در این مدت خبری از وام‌ها و تسهیلات حمایتی خانه کتاب هم نشد و ناشران یا مجبور به پایین وردن تیراژ شدند یا به بسترهای مجازی رو آوردند که در این فضا هم تنها ناشران شناخته شده توانستند به حیات خود ادامه دهند. قرارگرفتن کتابفروشی‌ها در گروه مشاغل دسته سوم هم باعث شد تا با هربار نارنجی و قرمز شدن وضعیت شهرها مجبور به تعطیلی شوند. این موضوع تا جایی پیش رفت که اعتراض کتاب فروشان را بلند کرد و نامه‌هایی به وزارت ارشاد برای انتقال کتابفروشی‌ها به مشاغل دسته دوم نوشته شد.

اعتراض‌هایی که البته شبیه سوالات متعدد از خانه کتاب و ادبیات برای حمایت‌های انجام نشده از اوضاع نشر و کتاب، بی‌پاسخ ماند تا وزارت ارشاد باز هم نشان بدهد در یک انفعال دائمی و همیشگی سیر می‌کند. انفعالی که ظاهرا قصدی هم برای شکستنش ندارد.

فارغ از وضع اسفبار فرهنگ و هنر در یک سالی که از شیوع کرونا می‌گذرد، بی‌توجهی همیشگی به این حوزه بخش دردناک‌تر ماجراست. واقعیت این است که اوضاع امروز عرصه فرهنگ و هنر و فعالانش، تنها حاصل بی‌توجهی‌های عجیب یکسال گذشته نیست؛ نتیجه و البته نمود سال‌ها بی اهمیتی و نبود عزمی برای سیاست‌گذاری در این عرصه است که در بحران کرونا خودنمایی کرده است. روند رو به افول جشنواره‌های فجر در سال‌های اخیر و جشنواره‌های هنری ضعیف امسال در ایران، نشانه دیگری بر رهاشدگی حوزه‌های فرهنگی و هنری در نگاه مسئولین و متولیان است. مسئله بغرنجی که بهبودش نیازمند چرخشی اساسی در سیاست‌های کشور و نوع نگاه به اهمیت و ارزش فرهنگ است. تغییری که البته امیدواری برای به وجود آمدنش، خصوصا در شرایط فعلی، چندان ساده نیست.

حاشیه نشینی به نام فرهنگ 2
حاشیه نشینی به نام فرهنگ 3
حاشیه نشینی به نام فرهنگ 4