داستان منافقینی که به امام رضا (ع) هم رحم نکردند
ساعت 14:26 روز 30 خرداد سال73 بود بود که انفجاری مهیب حرم مطهر رضوی را به لرزه در آورد.
به گزارش خبرنگار حوزه احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، از قدیم مرسوم بوده که میگفتند تاریخ تکرار میشود و این را شاید هر یک از ما در جای جای زندگی خود حس کردهایم؛ سال ها پیش هم همین اتفاق افتاد؛ روزی که داستان عاشورا این بار در مشهد تکرار شد.
*س_روایت یک اتفاق تلخ_س*بیشتر از بیست سال پیش یعنی 30 خرداد سال1373 بود؛ مردم کشورمان از جای جای شهرها و نقاط ایران به صحن رضوی آمده بودند؛ رواقها و صحنها و بستهای حرم مملو از جمعیت بود و ذکر یا حسین لحظهای قطع نمیشد و صدای نوحه صحن را پر کرده بود. حالا عقربههای ساعت لحظه لحظه به زمان موعود نزدیکتر میشد. ساعت 14:26 بود که انفجاری مهیب همه جا را به لرزه در آورد.
حالا زائران وحشت زده به اطراف مینگرند، شدت انفجار بمبی که در قسمت بالای سر مبارک ثامنالحجج (ع) منفجر شد طبق نظر کارشناسان معادل 10 پوند ماده منفجره تی. ان. تی بود که باعث شد اعضای بدن تعدادی از زائرانی که تا چند دقیقه پیش در حال حسین گفتن بودند به اطراف محل حتی پشت بام حرم، سقف ضریح مطهر پراکنده شود.
خدام حرم که روز عاشورا همگی در حرم مولای خود امام رضا (ع) حضور داشتند برای کمک به مردم و نجات مجروحان به داخل حرم شتافته و مردم را به بیرون حرم راهنمایی و مجروحان حادثه را به صحن آزادی و صحن انقلاب اسلامی منتقل میکنند. شرایط ویژه پس از انفجار، موجب شد تا درهای صحنها و حرم بسته شود، به نحوی که در ساعات اولیه، صرفا مسئولان و خدام آستان قدس رضوی امکان ورود داشتند.
در کم ترین زمان، ساکنان و مجاوران مشهد مقدس از وقوع حادثه خبردار شده و هر آن کس که خبر فاجعه را میشنید، سراسیمه به سوی حرم میشتافت و در آن لحظات سخت، میاندیشید که چه کاری باید و میتواند انجام دهد. پیکرهای زخمی مجروحین و شهیدان که با وسایل نقلیه شخصی و آمبولانسهایی به دو صحن انقلاب اسلامی و آزادی وارد شده بودند، به بیمارستانهای مشهد منتقل شد.
اکنون آن چه از کینه منافقان باقی مانده بود، سیصد تن مجروح حادثه بودند که عدهای از آنان اعضایی از بدن خود بخصوص دست و پایشان را از دست داده بودند و 27 نفر شهید که تا ابد خونشان بر گردن عاملان این اتفاق شوم بود. در میان مجروحان و شهدا از هر سن و از هر قشر و طبقهای دیده میشدند.
سرتیم حفاظت و خنثیسازی بمب سپاه پاسداران مشهد درباره آن روز میگوید که با شنیدن خبر انفجار در حرم مطهر رضوی سریع با اعضای تیم تماس گرفتم و گفتم بروند حرم. وقتی رسیدیم، شهدا را جمع کرده بودند. در قسمت بالای سر حضرت امام رضا (ع)، کنار ستون سمت راست، آثار شعله انفجار دیده می شد. هدف منافقان این بود که یکی از پایهها را بزنند تا گنبد پایین بیاید که فقط عنایت خود امام (ع) بود که این اتفاق نیافتد. اگر گنبد فرو میریخت، خسارات وحشتناکی به بار میآمد.
او ادامه داده است: آثار را که دیدیم، تخمین زدیم که حدود بیست پوند ماده منفجره از نوع «سی4» بوده است. این ماده هنوز هم قویترین و معتبرترین ماده انفجاری دنیا و ساخت کشور آمریکاست که در هر شرایط آب و هوایی، کاربرد دارد. فاسد نمیشود و حتی زیر آب هم عمل میکند. بعدا یکی از پرسنل حرم به ما گفت که گویا یکی از خادمها، فرد بمبگذار را میبیند که میخواهد ساکش را آنجا بگذارد، به او میگوید که عقبتر برود.
حسین کنعانی مقدم دبیرکل حزب سبز در گفتوگو با گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، درباره هدف منافقین در ارتکاب این جنایت گفته است: شکستهای پی در پی منافقین آنها را به این نتیجه رساند که با اقدامات تروریستی نظیر اقدامات القاعده چهره تروریستی خود را نشان دهند و منطقشان این بود که میتوانند با ایجاد ترس و ارعاب یعنی همان کاری که الان داعش انجام میدهد مردم را از انقلاب و امام خمینی (ره) زده کنند.
او ادامه داد: با توجه به مسئولیتی که در این زمینه داشتم به یاد دارم که در آن زمان روابط ایران و عراق به مرحلهای رسیده بود که منافقین قرار بود بساط خود را از داخل عراق جمع کنند، در نتیجه منافقین این اقدام را انجام دادند زیرا میدیدند که ایران دارد به نتایجی میرسند و صدام هم داشت شکست را میپذیرفت؛ پس در این مقطع عملا آنها برای اینکه از تلهای که در آن گرفتار شده بودند فرار کنند دست به اقدامات وحشیانهای مثل انفجار در حرم زدند.
*س_قرار بود داستان به گونهای دیگر بازگو شود _س*اگرچه در تکمیل سناریویی که با عملیات منافقین آغاز شده بود، رسانههای بیگانه از یک سو و عناصر مخالف وحدت شیعه و سنی در داخل کشور از سویی دیگر درصدد بودند تا وانمود کنند حادثه انفجار توسط گروهی از اهل سنت انجام گرفته است، اما دستگیری و بازداشت منافقی که دو روز بعد قصد داشت در مسجد مکی اهل تسنن در زاهدان و در حین برگزاری نماز جمعه بمب بگذارد، و به دنبال آن شناسایی مهدی نحوی عامل بمبگذار در حرم مطهر امام رضا (ع) پرده از این توطئه برداشت.
شاید به زعم منافقین و اربابان آنها با انتساب این حادثه به اهلسنت، میتوانستند شیعیان را علیه اهلسنت تحریک کنند. جالب این است که با ایجاد انفجار در مسجد مکی اهلسنت در زاهدان، سنیها را بهصحنه آورده و متقابلا با انفجار در حرمین حضرت معصومه (س) و امام راحل (ره) میخواستند دامنه کشمکش و نزاع را گسترش دهند؛ بدین صورت زنجیره تسلسلی تنازع و سوءظن را تا وقوع یک شورش تمامعیار دنبال کرده و وارد میدان شدند.
از آنجا که سازمان منافقین بلافاصله متوجه خطای فاحش خود شد و سیل سرزنش های جهانی را دید، در اروپا با راه اندازی مصاحبههای ساختگی متعدد سعی کرد پای خود را از ارتکاب به جنایت بیرون بکشد، ولی از آن جا که همیشه ماه پشت ابر نمیماند و نفاق و دروغ ریشه ای ندارند، با دستگیری برخی اعضای سازمان و افشاگریهای آنها رسوایی منافقین و طراحی آنها در این جنایات اثبات گشت تا جایی که در صحنه بین الملل نیز علیرغم تلاش های رجوی برای مظلوم نمایی و تبرئه خود از این اقدام وحشیانه، تحلیلگران این اقدام را به عنوان تلاش منافقین برای ایجاد تزلزل در ارکان امنیت ملی ایران تحلیل کردند.
*س_عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد _س*این حادثه موجب شد که بسیاری از رسانهها نسبت به این جریان واکنش نشان داده و در برابر این گروه موضع گرفتند؛ برای مثال روزنامه فرانسوی فیگارو در گزارش خود درباره حادثه مشهد به تاریخچه فعالیتهای تروریستی منافقین پرداخت و با اشاره به حادثه شهادت 72 تن و ترور شهیدان رجایی و باهنر، به دست منافقین مینویسد: اینبار این منابع رسمی ایراننیستند که مجاهدین خلق را مسئول حادثه بمبگذاری در مشهد معرفی میکنند؛ بلکه نظر کارشناسان و افراد صاحبنظر نیز بر همین امر دلالت میکند.
روزنامه آمریکایی هرالدتریبون نیز با اختصاص تیتر بزرگی به خبر حادثه انفجار مشهد به تشریح عملیات تروریستی منافقین در ایران پرداخت و نوشت: پس از پایانجنگ هشت ساله ایران و عراق این حادثه یکی از فجیعترین عملیاتهای تروریستی در داخل ایران است.
روزنامه گاردین، اما با درج خبر انفجار بمب در حرم حضرت امامرضا (ع) نوشت: این فاجعه در مقایسه با قتلعام نمازگزاران مسجد الخلیل در اسرائیل و حادثه انفجار بمب در یک کلیسا در لبنانبه قدری تکاندهنده است که بسیار بعید به نظر میرسد عاملان این جنایت مسئولیت آنرا بپذیرند. گاردین در ادامه اینحادثه را نشاندهنده بیرحمی دشمنان ایران دانست.
همچنین عبدالمجید تراب زمزمی روشنفکر مسلمان تونسی و استاد دانشگاه سوئیس بمبگذاری در حرم مطهر امامرضا (ع) را با حادثه مسجد الخلیل مقایسه کرد و هدف از این اقدام را اعمالفشار بر ایران اسلامی تلقی نمود. زمزمی با تاکید بر اینکه در پای این دو جنایت امضای رژیم صهیونیستی قرار دارد خاطرنشان کرد که ماموران دولت صهیونیست در فلسطین را ساکنین شهرکهای صهیونیستنشین و در ایران اعضایتشکیلات منافقین تشکیل میدهند.
فهمیهویدی نویسنده مصری هم در آن مقطع تاریخی اقدام تروریستهای منافق را توطئه بزرگ علیه جهاناسلام و اختلاف بینمذاهب دانست و تاکید کرد: «آشوب و بلوایی که ایران را تهدید میکند از جهاناسلام و عرب نیز دور نیست. ایننویسنده برجستهمصری در مقالهایکه در روزنامه الشرقالاوسط چاپ شده، ابعاد توطئه های منافقین از جمله جنایت هولناک بمبگذاری در حرم مطهر امامهشتم (ع) را بسیار عمیق و خطرناک توصیف کرده و آن را طرحی محرمانه از سوی دشمنان اسلام علیه جمهوریاسلامی ایران دانسته است.» هویدی هدف از جنایت هولناک منافقین در انفجار بمب در حرممطهر امامهشتم (ع) و نیز قتل دو کشیش مسیحی را تحریک احساسات مذهبی میان تشیع و تسنن از یکسو و ایجاد درگیری مذهبی و ضربهزدن به نظام مقدس جمهوریاسلامی از سوی دیگر ذکر کردهاست.
*س_و روایت تلخ یک خرداد دیگر_س*اما داستان جنایت منافقین در خردادماه تنها به سال 1373 ختم نشد؛ بله خرداد سال 61 هم برای مردم ایران یادآور جنایت دیگری از این فرقه بود. پس از تصویب بررسی طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر در مجلس شورای اسلامی، منافقین این فرصت را غنیمت دانسته و از همین رو نیز به سرعت به تدارک و آمادهسازی یک حرکت مسلحانه وسیع پرداخته و با صدور اولین اطلاعیه سیاسی - نظامی و اعلامیه برگزاری تظاهرات در آن روز و اعلان جنگ مسلحانه علیه جمهوری اسلامی، دستور اکید صادر کردند که همگی با سلاح سرد و گرم حضور یابند. تیغ موکت بری، چاقو، قمه، کاتر گوشت، پیچ گوشتی و... سلاحهایی بودند که منافقین قصد داشتند با آنها به قول خودشان حال حزب اللهیها را حسابی جا بیاورند.
ساعت 4 بعد از ظهر همان روز منافقین با سلاح سرد و گرم به جان مردم افتادند. خیابان های طالقانی، ولیعصر، انقلاب، سهروردی، میدان فردوسی در حالی شاهد وحشی گری مجاهدین دروغین بود که مجاهدین راستین اسلام در بازی دراز، دارخوین، سوسنگرد و آبادان حماسه می آفریدند. منافقین فکر کردند شهر خالی از سنگربان است و قبل از سقوط بنی صدر، شهر را به سقوط خواهند کشید و مانع سقوط بنی صدر خواهند شد. شهر را در آتش و دود سیاه کردند و 14 مرد و 2 زن را شهید کردند و صدها نفر را مجروح، تا ثابت کنند که آمده اند، بمانند و مخالفان را برانند. هر چه که نمادی از دین و دینداری داشت مورد حمله منافقین قرار گرفت، حتی چهره های معصوم دختران محجبه از خشم مارکسیست های دهه 50 و التقاطیون اسلام نمای امروز در امان نماند و پذیرای اسیدهای سوزنده آنان شد. بر خلاف تصور منافقین، شهر از رزمنده خالی نبود، حزب اللهی ها آمدند تا جمهوری اسلامی بماند. امام چندین بار به منافقین گوشزد کرده بود که این مردم را از دست ندهید. امام خمینی (ره) با همین مردمش ماند، اما منافقین نصیحت پذیر نبودن. هواداران فریب خورده در دام خوش باوری و ذهنیت گرایی مسعود رجوی افتادند. مسعود به آنها گفته بود که ظرف چند ساعت تمامی کمیته ها را تسخیر خواهد کرد؛ درست مثل صدامی که قول داده بود یک هفته ای به تهران برسد! اما بعد مشخص شد که مسعود رجوی در محاسباتش دچار اشتباه شده است. همه مانور مسلحانه از ساعت 4 بعد از ظهر شروع شد و اوایل شب شکست خورد. جمهوری اسلامی که تا آن زمان متحمل تلفات فراوانی به لحاظ انسانی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی شده بود، فرصت را مغتنم شمرد و همان گونه که منافقین می خواستند، تظاهرات مسلحانه آنها و کشتار مردم بی گناه را پاسخ داد. این روند به سمتی رفت که 30 خرداد برای منافقین به یک فاجعه و یک شکست تبدیل شد. خروج رجوی از ایران به فاصله کم تر از یک ماه و به دنبال آن خروج تشکیلات از ایران بزرگترین شکست برای سازمانی بود که مدعی بود نزدیک به 40% ارتش و50 % مردم پشتیبان او هستند. پس از این حادثه موج عظیمی از بازگشت به راه افتاد و آنها را نسبت به ادامه سرنوشت بعدی منافقین بی توجه کرد. رهبری سازمان مجاهدین که در داشتن پایگاه اجتماعی و قدرت سازماندهی مردمی خود را با امام خمینی (ره) برابر می دانست، پس از 30 خرداد گرایش به رویکرد مکانیسمهای قیم مآبانه آنها با مردم به شدت افول کرد و طرفداران آنها درک کردند که نوع رهبری امام با آنچه که مسعود رجوی دنبال آن است از زمین تا آسمان تفاوت دارد. از فردای 30 خرداد عده زیادی مسئله دار شدند و با سازمان قطع رابطه کردند.حسین کنعانی مقدم دبیرکل حزب سبز در گفتوگو با گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، در این باره گفته است: خاطرم هست که در آن سال من هم در چهارراه ولیعصر گیر افتاده بودم و اینها با تیغ کاتر هرکسی را که میدیدند میزدند و فریاد میزدند که مردم مسلح شوید و با اسلحه، چاقو، کاتر، اسید و هر چیزی که دست داشتند به جان مردم افتاده بودند.
کنعانی مقدم همچنین درباره تفکرات منافقین گفت: در اصل تفکرات منافقین تبدیل به یک فرقه شده که این فرقه مانند داعشیها همه چیز را برای رسیدن به هدف مجاز میداند و بر همین اساس یک سازمان دگماتیزم است که وقتی از ردههای بالا به آنها دستور داده میشود بی هیچ چون و چرایی صرفا تبعیت میکنند و اینها تقریبا مهرههای ماشین جنگی تروریسم هستند که پولهای آنها را هم آمریکا و سرویسهای جاسوسی موساد تامین میکنند، به همین خاطر هیچ توقعی نمیشود داشت که سازمانی باشند که بر اساس عقل و منطق رفتار کنند و هیچ چهار چوبی در این زمینه ندارند.
در پایان باید گفت که این تنها حجم کوچکی از مثنوی هفتاد من جنایات منافقین است، سازمانی که برای بقای خود حتی از بریدن سر نوزادان بی گناه هم ابایی نداشته و شهدای محراب، انفجار در نماز جمعه تهران، به شهادت رساندن هموطنان روزهدار بر سر سفر افطار در حضور همسر و فرزندان آنها، ترور لبنیات فروش و سبزی فروش و دوچرخه ساز، حضور در جبهه دشمن بعثی در شرایطی که رژیم عراق جنگ ناجوانمردانهای را علیه جمهوری اسلامی راه انداخته بود، به شهادت رساندن 72 نفر از مسئولان عالیرتبه کشور در حادثه حزب جمهوری اسلامی، انفجار در دفتر نخست وزیری و شهادت رجایی و باهنر و... تنها گوشههایی از جنایات منافقین در سالهای گذشته است.
انتهای پیام /
گزارش از فاطمه تورانلو