دلایل گرایش سعودی به احیای روابط با ایران / ریاض ناامید از آمریکا به سوی چین میرود
به گزارش خبرگزاری دانشجو؛ پایگاه خبری "میدل ایست مانیتور" در گزارشی با اشاره به توافق اخیر ایران و عربستان با میانجی گری دولت چین جهت از سرگیری روابط دیپلمکاتیک میان دو کشور، به طور خاص سعی کرده به این سوال اساسی پاسخ دهد که چه دلایل و محرکهایی عربستان را به سمت عادی سازی روابط با ایران سوق داده اند؟ میدل ایست مانیتور بر این باور است که ریاض با این اقدام خود عملا سعی داشته تا پیامهای...
به گزارش خبرگزاری دانشجو؛ پایگاه خبری "میدل ایست مانیتور" در گزارشی با اشاره به توافق اخیر ایران و عربستان با میانجی گری دولت چین جهت از سرگیری روابط دیپلمکاتیک میان دو کشور، به طور خاص سعی کرده به این سوال اساسی پاسخ دهد که چه دلایل و محرکهایی عربستان را به سمت عادی سازی روابط با ایران سوق داده اند؟
میدل ایست مانیتور بر این باور است که ریاض با این اقدام خود عملا سعی داشته تا پیامهای روشنی را دال بر ناامیدی خود از حمایتهای غرب از رژیم سعودی به این دسته از کنشگران برساند و به نعی روندی تازه را در عرصه سیاست خارجی خود در پیش گیرد. روندی که هم عربستان را جهت بهره برداری از امتیازات ارتباط با ایران و جهان شرق یاری رساند و هم جهان غرب را به تکاپو جهت تقویت روابطش با سعودیها وادار کند.
پایگاه خبری میدل ایست مانیتور در گزارش خود مینویسد: «تردیدی نیست که احیای روابط دیپلماتیک میان ایران و عربستان سعودی خبر مهمی بود که البته بسیاری را نیز شوکه کرد. از ماه آپریل سال 2021، بغداد میزبان 5 دور مذاکرات میان ایران و عربستان بود. دو کشوری که رقابتهای قابل توجهی را با یکدیگر در سطح منطقه و جهان اسلام داشته و دارند. در این راستا، یکی از مزایای این مذاکرات برقراری آتش بس در یمن بوده که البته هنوز هم کمابیش سرِ جای خود است.
با این حال، ناگهان چین اعلام کرد که با میانجی گری آن، ایران و عربستان نسبت به احیای روابط دیپلماتیک میان خود و بازگشایی سفارتخانه هایشان در خاک یکدیگر، توافق کرده اند. از این رو، بلافاصله پس از اعلام خبر مذکور، سوالهای مختلفی مطرح شدند: علت تعیین زمان دو ماهه برای ایران و عربستان جهت بازگشایی سفارتخانهها و مراکز دیپلماتیکشان در خاک یکدیگر چیست؟ چرا این اقدام فورا صورت نمیگیرد؟ اهداف اصلی این مساله چه هستند؟ اساسا چرا توافق اخیر ایران و عربستان در برهه زمانی کنونی صورت گرفت و تبعات آن چیست؟ چرا چین میانجی گرِ اصلی این توافق بوده؟ آیا باید کاهش شدید سطح تنشهای منطقهای در عراق، یمن، سوریه و لبنان را انتظار داشته باشیم؟ آیا توافقنامه ماهیتی تاکتیکی دارد یا خیر، کاملا راهبردی است؟
آیا این توافق به این معناست که عربستان سعودی میخواهد وزن جهان شرق را در قالب سیاست خارجی خود سنگینتر کند و به دولت آمریکا پیامهای واگرایی را برساند؟ بله، بایدن در ماه جولای سال 2022 به عربستان سعودی سفر کرد و به دنبال مصالحه با محمد بن سلمان ولیعهد عربستان بود با این حال، وی دستاورد چندانی از این سفر نداشت و در نتیجه اشاره کرد که آمریکا مطنقه خاورمیانه را ترک نخواهد کرد و نمیگذارد چین و روسیه خلا احتمالی حضور واشینگتن در منطقه را پُر کنند.
در عین حال بایدن تاکید کرد که آمریکا اجازه نمیدهد که قدرتهای مذکور به خاورمیانه نفوذ کنند. در نقطه مقابل، شی جین پینگ رئیس جمهور چین نیز در ماه دسامبر از پادشاهی سعودی بازدید کرد و با استقبال گرمی رو به رو شد. مسالهای که عملا خودِ شی جین پینگ را نیز شگفتزده کرد و استقبال سعودیها از رئیس جمهور چین با استقبال سردی که از بایدن انجام دادند، کاملا فرق داشت.
با این همه، آمریکا به ظاهر از حصول توافق میان ایران و عربستان استقبال کرده است. جان کربی سخنگوی امنیت ملی کاخ سفید گفته است که "واشینگتن امید دارد که توافق اخیر میان ایران و عربستان به معنای پایان بخشی به جنگ یمن و کاهش سطح تنشها در منطقه خاورمیانه باشد". با این حال، وی به ایران اتهام زده و گفته که مشخص نیست ایران تا چه اندازه به توافق مذکور متعهد بماند.
ما میدانیم که دیپلماسی بین المللی اغلب حاکی از گفتنِ چیزی و رخ دادنِ چیز دیگری است. از این رو، اینطور به نظر میرسد که شاید واشینگتن با مواضعی از این دست سعی دارد وجهه خود را حفظ کند و مثلا نشان دهد که قبل از توافق ایران و عربستان، هماهنگیهای لازم با آن نیز انجام شده است. کاملا واضح و آشکار است که توافق تهران - ریاض با میانجی گری چین، آمریکا را خشنود نکرد و اسرائیل را کاملا عصبانی ساخت.
این مساله به ویژه با توجه به اینکه هم آمریکا و هم اسرائیل حساب زیادی را روی عربستان جهت تقابل با ایران باز کرده اند، از اهمیت بیشتری برخوردار میشودو عمق ناراحتی کنشگران مذکور از توافق اخیر ایران و عربستان را نشان میدهد.
در شرایطی که همکاری و اتحاد میان اسرائیل و عربستان به صورت واضح و شفاف اعلام نشده، گفتگوهایی در طی حداقل دو سال گذشته پشت درهای بسته در جریان بوده تا روند مذکور تسهیل و تفویت شود. عربستان سعودی حتی در دورهای حریم هوایی خود را نیز به روی هواپیماهای اسرائیلی گشوده است (از ماه جولای سال گذشته میلادی). در این نقطه یک سوال اساسی مطرح میشود و آن این است که در شرایط کنونی که تهران و ریاض بر بازگشایی سفارتخانه هایشان توافق کرده اند، آیا باز هم اسرائیلیها این شانس را دارند که مثلا از حریم هوایی عربستان استفاده کنند و سایتهای اتمی ایران را بمباران کنند؟
تردیدی نیست که اکنون شرایط به مراتب پیچیدهتر از گذشته شده است و سعودیها مدت هاست که از اقدام آمریکا و اسرائیل علیه ایران ناامید شده اند. از این رو، سعودیها در شرایط کنونی در موقعیتی نیستند که بتوانند حریم هواییشان را دراختیار اسرائیل و آمریکا برای حمله به ایران قرار دهند. زیر این مساله هم خلاف توافقاتشان با ایران است و هم انتقام سختِ تهران را به دنبال خواهد داشت.
روابط ایران و عربستان در سال 2016 میلادی و پس از اعدام آیت الله نمر توسط رژیم سعودی و متعاقبا حمله معترضان ایرانی به کنسولگری و سفارتخانه عربستان در مشهد و تهران قطع شد. ایران و عربستان سعودی دو قدرت مهم منطقه خاورمیانه هستند و در عین حال در بازار انرژی جهانی نیز کنشگرانی قالب توجه هستند و موقعیت و جایگاه راهبردی و ژئوپلیتیک مهمی را نیز در منطقه خاورمیانه دارند.
روابط آنها اغلب با تنش همراه بوده است. با این حال، وقوع انقلاب اسلامی در ایران و حاکم شدن گفتمانی جدید در عرصه حکمرانی ایران، تا حد زیادی سعودیها و متحدان آنها در جهان غرب را به وحشت انداخت و زمینهسازِ اتحاذ مواضع تقابلی از سوی آنها در رابطه با تهران شد. مسالهای که البته واکنشهای جدی ایران را نیز در دورههای زمانی مختلف به همراه داشته است.
به طور خاص در جریان جنگ هشت ساله ایران و عراق، سعودیها حمایتهای مالی و نظامی گستردهای را از رژیم صدام حسین به عمل آوردند تا ایران در جنگ مذکور شکست بخورد. با این حال، تلاشهای مذکور به شکست انجامیدند. این در حالی است که اینطور به نظر میرسد اکنون شکستی مهلک، اینبار برای رژیم سعودی از سوی ایران رقم خورده است. در این چهارچوب، سعودیها به طور خاص به دلیل ناکامی هایشان در قالب جنگ یمن که آن نیز حدودا هشت سال به طول انجامیده و هیچکدام از اهداف رژیم سعودی را محقق نکرده، مجبور به پذیرش شکست و عقب نشینی در برابر ایران شده اند.
در این میان نباید فراموش کرد که وقتی حوثیهای یمنی با کمکهای ایران، اقدام به انجام حملات موشکی انتقام جویانه علیه عربستان سعودی میکردند، محمد بن سلمان تهدید میکرد که دامنه جنگ را به داخل خاک ایران میکشد. با این حال، وی اکنون مجبور به توافق با تهران و عقب نشینی در برابر آن شده است.
تصمیم محمد بن سلمان جهت گردش سیاست خارجی عربستان به سمت شرق و و دور کردن عربستان از مدار آمریکا، تحرکی است که حامل خطرات و ریسکهای زیادی چه در بعد داخلی و چه خارجی است و حتی میتواند موقعیت سیاسی وی در عربستان را نیز تا حد زیادی تضعیف کند و به خطر بیندازد. آمریکا از نفوذ قابل توجهی در میان نهادهای حکمرانی و سیاستمداران و شاهزادگان سعودی برخوردار است و میتواند صحنه سیاست و حکومت در عربستان را با تغییرات جدی مواجه سازد.
شاید اساسا به هیمن دلیل باشد که تنها اندکی قبل از اعلام توافق عادی سازی روابط ایران و عربستان، برخی خبرگزاریها گزارش دادند که عربستان دو شرط را برای عادی سازی روابط با اسرائیل قرار داده است: اولا، دریافت تضمینهای امنیتی معتبر از آمریکا و دوما کمکهای گسترده آمریکا به خود جهت ایجاد یک برنامه اتمی و حذف کلیه محدودیتها علیه خریدهای تسلیحاتی عربستان از آمریکا. موضوعی که نشان میدهد عربستان سعودی در شرایط کنونی نه با سیاستهای متهورانه، بلکه بایستی با احتیاط در زمینه روابط خارجی اش اقدام کند.»