دوشنبه 5 آذر 1403

دوکلام حرف حساب با فاطمی امین؛ شکست تحریم‌ها را باور کنیم یا دلار 50 هزار تومانی!

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
دوکلام حرف حساب با فاطمی امین؛ شکست تحریم‌ها را باور کنیم یا دلار 50 هزار تومانی!

اگر وزیر صمت یا هر مسئول دیگری تحریم‌های شکست خورده، صادرات نفتی و غیر نفتی رشد داشته و اقتصاد کشور در حال پیشرفت است، نتیجه طبیعی باید کاهش تورم، کاهش نرخ ارز، خودرو و طلا، مسکن، اجاره بها و البته قیمت مواد غذایی باشد. اما زمانی که ادارک، احساس و واقعیات عینی زندگی روزمره مردم، خلاف این نتایج را اثبات می‌کند، یکباره از تمامی آمار‌ها ارزش و اعتبارزدایی می‌شود

فرارو؛ محسن فرجاد: در حالی‌که اسب سرکش دلار به سرعت به جلو می‌تازد و دیروز (دوشنبه) نقطه تاریخی 500 هزار ریال (50 هزار تومان) را لمس کرد، سیدرضا فاطمی امین وزیر صمت، در گفت وگوی تلویزیونی از شکست تقریبی تحریم‌ها سخن گفت.

به گزارش فرارو، فاطمی امین، مدعی شد: از اول سال جاری تا کنون 60 هیأت تجاری آفریقایی و 30 هیات از روسیه به ایران آمده‌اند. در سال جاری 12 بار با اتحادیه اوراسیا مذاکره انجام گرفته است. تعداد رایزن‌های اقتصادی از 5 به 18 رسیده است. او از افزایش صادرات غیر نفتی به بیش از 50 میلیارد دلار سخن راند و افزود: «اشتغال صنعتی در پاییز امسال بیش از 8 میلیون و 300 هزار نفر بوده که در سال‌های گذشته بی نظیر بوده است.» و، اما در مهم‌ترین بخش وزیر صمت تاکید کرد: «به هر طریق انتقال پول با تهاتر و روش‌های دیگر انجام می‌شود و تقریبا تحریم‌ها را شکست داده‌ایم.»

فاطمی امین با قاطعیت از پیشرفت‌ها و دستاورد‌ها گفت. از شکست تقریبی تحریم تا رشد بخش صنعت و صادرات غیر نفتی. شنیدن اظهارات فاطمی امین چنان امیدآفرین است که باید هر ایرانی‌ای از خشنودی اشک شوق بریزد. آمار‌هایی فوق‌لعاده از پیشرفت و توسعه اقتصاد کشور؛ آن‌هم در میانه تحریم‌های ظالمانه آمریکا و اروپا. اما شاید شما هم همانند من (نگارنده این متن) نه تنها از آمار‌های وزیر صمت خشنود نشدید بلکه این پرسش برایتان مطرح شد، «اگر اظهارات سیدرضا فاطمی امین درست است، چرا وضعیت زندگی من چنین است؟ چرا هر روز فشار تورم برایم بیشتر قابل لمس است؟ چرا هر روز فاصله‌ام با رسیدن به حداقل‌های زندگی عادی بیشتر و بیشتر می‌شود؟ چرا دخل و خرج یک ساله‌ام با خرید ارزان‌ترین خودروی داخلی در مدل‌های پایین آن نیز هم‌خوانی ندارد؟ و ده‌ها سوال دیگر از این قبیل در ذهنم متبادر می‌شود. همین سوالات منجر شد که در ادامه نوشتار حاضر دو کلمه حرف حساب با آقای وزیر داشته باشیم.

آثار شکست تحریم‌ها کجا هستند؟

انگار در فضایی دوقطبی گیر افتاده‌ایم. در یک قطب با تجمیعی از آمار‌های مثبت مواجه هستیم که همه چیز را مثبت و ایجابی معرفی می‌کند و در قطب دیگر، زندگی روزمره خود و دیگر شهروندان را می‌بینیم که با آمار‌ها نمی‌خواند. گویی یک جای کار می‌لنگد؛ یا آمار‌ها درست نیستند یا این‌که این «منِ نوعی» هستم که توان درک حقیقت را ندارم.

اینجا معیار قضاوت بر دو مبنا خواهد بود؛ یکی رجوع به آمار رسمی دولتی و دیگری رجوع به ادراک و احساس عمومی. معیار سنجش صدق و کذب بودن گزاره پیشرفت، شکست تحریم و رشد اقتصادی، وارد شدن به جدل‌های بی‌پایان لفظی و کلامی نیست. برکسی پوشیده نیست که آوردن آمار‌های بی‌شمار از پیشرفت اقتصادی و بهبود اوضاع، تا چه اندازه می‌تواند آسان باشد. گویی در دو سال اخیر نیز بار‌ها مقام‌های دولت سیزدهم آمار‌های بسیاری را پیرامون پیشرفت‌های دولت در حوزه‌های مختلف، به ویژه اقتصاد ارائه کرده‌اند. هر گاه هم نقدی بر عملکرد آن‌ها وارد شده، بلافاصله این آمار‌ها بر سر منتقد کوبیده شده است. حتی در بسیاری از موارد منتقدان به کذب و دروغ‌گویی نیز متهم شده‌اند.

اگر بنا به گفته وزیر صمت یا هر مسئول دیگری تحریم‌های شکست خورده، صادرات نفتی و غیر نفتی رشد داشته و اقتصاد کشور در حال پیشرفت است، نتیجه طبیعی باید کاهش تورم، کاهش نرخ ارز، خودرو و طلا، مسکن، اجاره بها و البته قیمت مواد غذایی باشد. اما زمانی که ادارک، احساس و واقعیات عینی زندگی روزمره مردم، خلاف این نتایج را اثبات می‌کند، یکباره از تمامی آمار‌ها، اعتبارزدایی می‌شود.

اگر ادعا می‌شود وضعیت مطلوب است و اقتصاد در حال رشد است، باید جامعه به صورت روزمره این موضوع را لمس کند.. اگر وزارت صمت مدعی می‌شود که بازار خودرو را سامان‌بخشیده، نباید دیگر در یک بازه زمانی کوتاه، چند ده میلیون خودرو گران شود. نباید دیگر 11 میلیون نفر برای برنده شدن در لاتاری قرعه‌کشی 20 هزار خودرو صف بکشند. نباید دیگر مردم فاصله صد میلیونی و بعضا چند صد میلیونی قیمت خودرو در عرضه کارخانه و بازار را شاهد باشند.

اگر فلان مسئول مدعی می‌شود که بازار ارز را کنترل کرده است، باید مردم آن را لمس و احساس کنند. این‌که هر روز نرخ دلار و سایر ارز‌های خارجی رشد داشته باشد و ریال بی‌ارزش‌تر شود، با هیچ آماری قابل توجیه نیست. این‌که امروز سکه 16 میلیون باشد و ماه بعد 29 میلیون، با هیچ آماری از مهار تورم و مدیریت بازار طلا مطابقت ندارد.

کشور با خوش‌بینی و آمار اداره نمی‌شود!

نه اقتصاد با دستور فرمان می‌پذیرد و نه نرخ‌ها با سیاستهای تنبیهی افراد و ایجاد محدودیت‌ها مهار می‌شوند. هنوز به خاطر داریم که سلطان سکه اعدام شد تا قیمت در کانال دو میلیون تومان حفظ شود، اما قیمت امروز سکه چقدر است؟ دو برابر، سه برابر، پنج برابر، 10 برابر یا بیشتر؟ بانک مرکزی با حمایت تام نهاد‌های قضایی انواع محدودیت‌های مالی را در بازار ارز اعمال کرد و صد‌ها نفر دستگیر و زندانی شدند، اما آیا قیمت دلار در کانال 4 هزار تومان باقی ماند؟

به کرات وعده مدیریت بازار ارز، بی‌اثر کردن تحریم، کاهش قیمت طلا و... از سوی مسئولان داده شد. طی سال‌ها و ماه‌های متعدد آمار‌هایی از رشد و بهبود وضعیت اقتصاد کشور تهیه و منتشر شده، اما آیا حقیقت وضعیت بحرانی کشور تغییر پیدا کرد؟ حقیقت با آمار و خوش‌بینی تغییر پیدا نمی‌کنند. حقیقت، آن چیزی‌ست که مردم با آن روزانه دست و پنجه نرم می‌کنند. مردم تنها زمانی شکست تحریم‌ها را باور می‌کنند که در خرید‌های روزانه‌شان، قدرت خریدشان، امنیت مالی‌شان، سوار تاکسی شدن‌شان و مهم‌تر از همه، مطابقت دخل و خرج‌هایشان، این مساله را لمس و ادراک کنند.

هیچ معیاری بالاتر و ارجح‌تر از صدا و فهم عموم مردم وجود نداشته و ندارد. آن‌چه اهمیت دارد، این است که حال و روز مردمان این جامعه چه می‌گوید؟ احساس و ادراک‌شان از پیشرفت حکایت دارد یا وجود بحران‌های فراگیر؟! جامعه ایرانی از وعده و وعید خسته و ناامید شده است. برگزاری جلسات دو جانبه، چند جانبه و تصمیم‌های بزرگی که نتایج عینی حاصل نشود، دردی را از مردم دوا نمی‌کند. این‌که یک روز ربع سکه در بورس عرضه شود؛ پای خودرو به بورس کشانده شود یا حتی بانک مرکزی مرکز مبادله ارز و طلا راه‌اندازی کند، همه‌گی ایده‌هایی خوب هستند، اما نه درمانی بنیادی برای حل مشکلات کلان اقتصادی. خلص کلام این که مردم می‌خواهند آثار شکست تقریبی تحریم‌ها را لمس کنند نه هر روز تکرار آن را از سوی مسئولان بشنوند!

از میان اخبار

افزایش نقدینگی با اقتصاد ایران چه کرده است؟

ضربه خطرناک «مهاجرت» به اقتصاد ایران!