رئیسی به سمرقند برود یا نیویورک؟ / برای وادار کردن ایران به دادن امتیاز، شورش خیابانی لازم است!
باید مانور سیاسی خودمان را یکسره از نیویورک به سرزمینهای همسایه و دوستان شرقی و این بار به «سمرقند» ببریم و این اقدام خود را بهخوبی برجستهسازیم تا غیبت ما در نیویورک کاملاً احساس شود.
سرویس سیاست مشرق - در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژههای مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم. در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
**********
روزنامههای امروز سهشنبه 15 شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شد که لیز تراس وارث بحرانهای بوریس جانسون، وعده تازه برای اجارهنشینها، رونمایی از شناور مدرن شهید سلیمانی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
روز گذشته جوزف لورل مسئول سیاست خارجه اروپا اعلام کرده است که نسبت به قبل امید کمتری برای احیای برجام دارد؛ همین موضوع باعث شده است تا روزنامههای مختلف به رویکرد دولت در سیاست خارجه بپردازند.
روزنامه جوان با تیتر «نرو نیویورک؛ به سمرقند برو» نوشته است:
باید مانور سیاسی خودمان را یکسره از نیویورک به سرزمینهای همسایه و دوستان شرقی و این بار به «سمرقند» ببریم و این اقدام خود را بهخوبی برجستهسازیم تا غیبت ما در نیویورک کاملاً احساس شود. رئیسجمهور ایران هرچه قدر خود را بینیازتر ازاینگونه سفرها نشان دهد، غیبت او در مجمع عمومی سازمان محسوستر و برای تبدیلشدن به یک پروپاگاندای رسانهای و سیاسی مناسبتر است. یک ایران قوی و مستقل که مشاوران رئیسجمهورش برخلاف برخی گذشتگان و درگذشتگان، قبل از سفر به نیویورک، برای دیدار در دالانها و توالتهای سازمان ملل با سران کدخدا و اروپای فشل برنامهریزی نکرده باشند، بیشتر در چشم دشمن، بزرگ مینماید؛ و البته عزیزبودن در چشم مردم ایران صدها بار بیشتر و مهمتر خواهد بود.
جوان در ادامه نوشته است:
هنوز خاطره سفرهای پرهیاهوی رئیس دولتهای نهم و دهم به نیویورک که بهزعم خود و اطرافیانش آورده زیادی برای ایران داشت، اما درواقع با آن مصاحبههای تحقیرآمیز مجریان امریکایی و با آن لوکیشنهای ظلمانی استودیوها و آن سؤالاتی که طرف گمان میکرد، پاسخهای محکمی میدهد، اما سؤال مهمتر بود تا پاسخ، به سفرهایی تبدیل شد که هیچ آوردهای نداشت و بسیار هم کسورات داشت، از خاطرمان نرفته است. آقای رئیسی! مرد انقلابی را با صحنوسرای دیپلماتیک تهوعآور «سازمان آمریکایی ضد ملل» چهکار!؟ نیویورک را واگذار و به سمرقند پر از قند برو!
روزنامه وطن امروز نیز با تحلیلی نسبت به آینده برجام و مدل دیپلماتیک دولت مینویسد:
دولت سیزدهم در حالی بیش از یک سال از فعالیتش میگذرد که در عرصه سیاست خارجی مشی و رویه جدیدی در پی گرفته است. در همین فضا عضویت دائم ایران در پیمان همکاری شانگهای در نخستین سفر خارجی رئیسجمهور به تاجیکستان را میشد نویدی برای آغاز فصل جدید همکاری با شرق و قدرتهای نوظهور آسیای میانه دانست. به همین خاطر حضور حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی در نشست سال گذشته سازمان همکاری شانگهای را میتوان نمادینترین قاب سیاست خارجی دولت سیزدهم دانست.
روزنامه دنیای اقتصاد نیز با معاون اقتصادی وزیر خارجه گفتگو کرده است؛ آنچه از سخنان این مقام دیپلماتیک برمیآید نشان از آن دارد که این روزها دولت جهت سیاسی خود را بهسوی نیویورک تنظیم نکرده است.
صفری در این مصاحبه خبر داده است که:
در بازه زمانی یک سال اخیر و تا به امروز 16 اجلاس اصلی کمیسیون مشترک با کشورهای ترکمنستان، مجارستان، عمان، ازبکستان، قزاقستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، کوبا، غنا، اسلواکی، قطر، نیجریه، پاکستان، مالی و بولیوی برگزارشده که نسبت به مدت مشابه خود و همچنین نسبت به سالیان گذشته ازنظر آماری فاصله معناداری داشته است. با توجه به رایزنیهای صورت گرفته مقرر است تا پایان سال 1401، اجلاس کمیسیون مشترک با چندین کشور دیگر برگزار شود. همچنین در راستای فعالسازی هر چهبهتر سازوکار کمیسیونهای مشترک، امتیازدهی به متولیان داخلی جهت فعالتر و پاسخگو کردن آنها و رفع موانع در اجرای مفاد اسناد کمیسیونها از ابتدای دولت سیزدهم، 14 جلسه ارزیابی کمیسیون مشترک برگزارشده است.
روزنامه آرمان ملی نیز در یادداشتی نوشته است که نباید چشمانتظار برجام بوده و باید دنبال راهحلهای دیگر رفت، این روزنامه اصلاحطلب نوشته است:
هرچند که هنوز هم امیدواریهایی برای احیای برجام و حصول توافق وجود دارد اما برخی گمانهزنیهای رسانهها بدین سمتوسو است که شاید احیای برجام یا رسیدن به توافق به بعد از انتخابات کنگره آمریکا موکول شود؛ درحالیکه مشخص نیست که اساساً حتی پس از انتخابات َآمریکا نیز شاهد توافق باشیم و همانطور که گفته شد اینها صرفاً گمانهزنی رسانهای است و قطعیت ندارد. گرچه این گزاره را نیز که بارها مطرح شده طرفین بسیار به توافق نزدیک هستند و بهزودی به توافق خواهند رسید نیز چندان نمیتوان با قطعیت دربارهاش صحبت کرد. لذا با توجه به شرایط پیرامونی و اتفاقات رخداده نمیتوان چندان به نزدیک بودن توافق خوشبین بود. شواهد و قرائن نیز حکایت از این ندارد که در آستانه یک توافق قرار داشته باشیم.
آرمان ملی که درگذشته از بایدن گلایه کرده بود که چرا برجام را امضا نمیکند؛ این بار تغییر جهت اساسی داده است؛ این روزنامه نوشته است:
همین چند هفته اخیر بود که چندین عضو کنگره آمریکا که در میان آنها دموکراتها نیز حاضر بودند به رافائل گروسی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی و جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا نامه نوشتند که با ایران توافق نکند و اگر توافقی صورت گیرد به کنگره برود با آن موافقت نمیشود. یا به گروسی نوشتند که بر سر مصالح پادمان با ایران کنار نیاید و نرمش نشان ندهد همه اینها نشان میدهد که شرایط بایدن برای تصویب توافق احتمالی بسیار دشوار است و اگر هم توافق شود بهعنوان یک دستاورد از آن استفاده نخواهد شد و صرفاً بهعنوان یک ابزاری است که دولت را به سازشکاری با ایران متهم کنند.
باید به کف خیابان آمد تا مذاکرات نتیجه بدهد!
روزنامه کیهان به نقل از یک فعال اصلاحطلب نوشته است:
برخلاف دوره پیشین مذاکرات در دولتهای روحانی و اوباما که دو طرف ارادهای قاطع و روشن برای رسیدن به نتیجه داشتند و از خود انعطاف نشان میدادند در دور جدید این اراده به چشم نمیخورد و گویا کوچکترین مسائل هم میتواند کل مذاکرات را متوقف یا ماهها به تعویق بیندازد. آمریکا بهاندازه اسراییل و خصوصاً اروپا نگران پیشرفتهای هستهای ایران نیست و ایران هم بههرحال بهنوعی با تحریمها کنار آمده است و روزگار میگذراند. ظاهراً دو طرف آمادگی ناگفتهای دارند که هفتهها و ماهها رایزنی کنند و حتی تلاشهای بیصبرانه اروپا را عقیم بگذارند. هرکدام انتظار دارند که مجموع حوادث مرتبط و غیر مرتبط اثر خود را بگذارد و جنگ دیپلماتیک را مغلوبه کند. زمستان سرد اروپا بدون گاز روسیه، ایران را امیدوار به امتیاز گرفتن بیشتر میکند و اوضاع وخیم اقتصادی ایران طمع آمریکا را برمیانگیزاند که مردم به تنگ آیند و تحولی رخ دهد! این محاسبات درست باشند یا غلط تاکنون ابرساز بودهاند و چهبسا اگر حادثه بزرگی رخ ندهد زورآزمایی موجود همچنان ادامه پیدا کند و نتیجهای در برنداشته باشد یا به باخت کامل یکی از طرفین منجر شود.
کیهان در ادامه با تحلیل این یادداشت عجیب مینویسد:
تحمیل تحریمهای بیسابقه، آش شوری بود که اصلاحات در 88 با عادت به قانونشکنی و اعمال توتالیتاریسم حزبی خود و شورش علیه مشارکت 85 درصدی مردم به خورد کشور داد. سپس دولت روحانی با کمک همین طیف سیاسی و با شعار مذاکره و رفع تحریمها و ایجاد درآمد سرشار برای مردم رأی آنها را گرفت اما 8 سال بعد بهرغم امضای برجام، علاوه بر نابود کردن معیشت مردم، افزایش چند صددرصدی قیمت مسکن، دلار، خودرو، کالاهای اساسی، کاهش چند دهدرصدی ارزش پول ملی و... کشور را با 800 تحریم جدید دیگر تحویل داد و رفت.