روحانی ایران را از کرونا نجات داد / اصلاحطلبان در دولت سهمی ندارند
در این 7 سال به جهت قصور و تقصیرهای دولت اصلاح طلبان، از پراید 20 میلیونی رسیدیم به پراید 90 میلیونی و از دلار 3 هزارتومانی و سکه یک میلیونی رسیدیم به دلار 16 هزارتومانی و سکه 7 میلیونی!
سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** روحانی ایران را از کرونا نجات داد
«تقی آزاد ارمکی» جامعه شناس اصلاح طلب در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت:«من همان روزهای قبل از شیوع کرونا میگفتم آقای روحانی باید استعفا دهد. آقای عبدی هم نظرش همین بود. اما به نظرم کرونا روحانی را نجات داد، روحانی هم ایران را از کرونا نجات داد. ما دو روحانی موثر داریم: روحانی برجام و روحانی کرونا. انعقاد برجام و مقابله با کرونا، دو امتیاز برای روحانی است در تاریخ سیاسی ایران».
آزاد ارمکی در ادامه گفت:«کرونا باعث شد ما در مقایسه با دیگران احساس سرافکندگی نکنیم بلکه سرافراز هم باشیم کم و بیش. وضع امریکا و اروپا آنقدر بد بوده که وضعیت بد ما دیده نشده است».
این فعال اصلاح طلب در بخش دیگری از اظهاراتش گفت:«مردم ایران امریکا را دوست دارند ولی در عین حال امریکا را دشمن خودشان میدانند».
ایران رکوردهای تحسین برانگیزی در مقابله با کرونا برجای گذاشت. رکوردهایی که کشورهای غربی از جمله آمریکا و انگلیس با تمام ادعاها نتوانستند به آن دست یابند.
ایثار و زحمات بی دریغ کادر پزشکی و پرستاری در کنار اقدامات شبانه روزی وزارت بهداشت و همچنین مجموعه اقدامات تحسین برانگیز سپاه، ارتش، بسیج، تولیت اماکن مقدسه، جامعه طلاب و روحانیون، مساجد و هئیت های مذهبی، نهادهای مردمی و همکاری ویژه مردم ایران در مجموع باعث شد که ایران رکوردهای قابل توجهی در مقابله با شیوع ویروس کرونا به ثبت برساند، مجموعه اقداماتی که تحسین سازمان بهداشت جهانی را در پی داشت.
اما برخی فعالین اصلاح طلب چشمان خود را بر نقش آفرینی نهادهای مختلف در مبارزه با کرونا بسته و صرفا شخص رئیس جمهور را ناجی مردم ایران در پساکرونا معرفی می کنند.
هیچکس منکر زحمات شخص رئیس جمهور نیست، اما خلاصه کردن تمامی موفقیت ها به وی، به دور از انصاف است. اما علت این قهرمان سازی از سوی طیف اصلاح طلب مشخص است؛ این روزها سالگرد انتخابات ریاست جمهوری است. اکنون سه سال از دولت دوم روحانی و در مجموع هفت سال از آغاز به کار دولت سپری شده است.
آقای روحانی در سال 92 و همچنین سال 96 وعده های فراوانی داد. از بی نیازکردن مردم به یارانه نقدی تا افزایش ارزش پول ملی و چرخش همزمان چرخ سانتریفیوژها و چرخ کارخانه ها. اما متاسفانه این وعده ها عملی نشد.
دولت روحانی در اقدامی تأمل برانگیز، تمام تخم مرغهای خود را در سبد برجام ریخت. رویکردی که خسارت های فراوانی در پی داشت. تقی آزاد ارمکی، برجام را امتیازی برای روحانی معرفی کرده است. این در حالی است که برجام هم صنعت هسته ای را با محدودیت های گسترده مواجه کرد و هم تحریم ها را افزایش داد و هم سفره مردم را کوچک کرد. آیا اینها امتیاز است؟!
این به اصطلاح جامعه شناس اصلاح طلب مدعی شده است که مردم ایران آمریکا را دوست دارند. وی با دلخوری اعلام کرده که وضع امریکا و اروپا در پساکرونا آنقدر بد بوده که وضعیت بد ما دیده نشد! متاسفانه طیف غربگرا مبتلا به «خودتحقیری حاد» است و اصرار دارد که این خودتحقیری را به عموم جامعه نسبت دهد.
** اصلاحطلبان در دولت سهمی ندارند
«سید ناصر قوامی» نماینده اصلاح طلب مجلس ششم در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت:«شاید اصولگرایان بگویند به صرف حمایت اصلاحطلبان از دولت، اصلاحطلبان در دولت موثرند. بله ما حمایت کردیم اما واقعا دولت اصلاحطلب نیست و وزرا نیز تعلق خاطری به جریان اصلاحات ندارند... آقای جهرمی وزیر ارتباطات اصلاحطلب هستند؟ پیشینه این افراد و کارکرد آنها مشخص است. همانطور که گفتم حتی استانداران و بخشداران نیز عامل اصلاحطلبان نیستند».
قوامی در ادامه گفت:«اصلاحطلبان از دولت حمایت کردند، چون کشور، ملت و منافع ملی را دوست دارند، آقای روحانی را برگزیدند و اکنون نیز حمایت میکنند، اما از این حمایت نباید سوءبرداشت شود که دولت، وزرا و مدیران اصلاحطلب هستند. انتظار میرفت که دولت اگر مدیران اصلاحطلب نمیگذارد حداقل برخی رویکردها را تغییر دهد... مردم این را میدانند که با وجود حمایت اصلاحطلبان از آقای روحانی این جریان سهمی از قدرت ندارد... ما از دولتی حمایت کردیم که اصولگراست... در دولت آقای روحانی صرفا یک وزیر اصلاحطلب داشتیم، آقای حجتی که او هم عملکرد موفقی در وزارت کشاورزی داشت و مردم نیز مساله را تایید میکنند».
هفت سال از آغاز فعالیت دولت روحانی سپری شده است. با اینحال دولت نتوانسته کارنامه موفقی به افکارعمومی ارائه دهد. بر همین اساس اصلاح طلبان علیرغم در اختیارداشتن اکثریت مطلق دولت، در اقدامی مسبوق به سابقه در پی فرار از مسئولیت هستند.
«محمدرضا خاتمی» - برادر رئیس دولت اصلاحات - و نماینده اصلاح طلب مجلس ششم - اردیبهشت 96- در مقطع انتخابات ریاست جمهوری در مصاحبه با روزنامه اعتماد در پاسخ به این سوال که «چه تضمینی برای همراهی دولت دوم روحانی و اصلاحطلبان وجود دارد؟» گفت: «تضمین این مسأله، خود ما هستیم».
پس از انتخاب مجدد روحانی در سال 96، همانند سال 92، اکثریت مطلق کابینه و پست های کلیدی در اختیار اصلاح طلبان قرار گرفت. معاون اول رئیس جمهور، وزیر نفت، وزیر خارجه، وزیر اقتصاد، وزیر کار، رئیس بانک مرکزی، وزیر راه و شهرسازی، رئیس سازمان برنامه و بودجه و... همگی از فعالین شناخته شده اصلاح طلب بودند.
ناگفته نماند که تعداد قابل توجهی از اعضای کابینه دولت روحانی، از اعضای ارشد ستاد انتخاباتی موسوی در سال 88 بودند.
اصلاح طلبان در هفت سال اخیر تمامی پست های کلیدی دولت را در اختیار گرفتند. این طیف بخش قابل توجهی از مجلس دهم و همچنین شورای شهر و شهرداری پایتخت را نیز در اختیار گرفت.
در این 7 سال به جهت قصور و تقصیرهای دولت اصلاح طلبان، از پراید 20 میلیونی رسیدیم به پراید 90 میلیونی و از دلار 3 هزارتومانی و سکه یک میلیونی رسیدیم به دلار 16 هزارتومانی و سکه 7 میلیونی!
اصلاح طلبان در سال 96 مدعی بودند که اگر آقایان رئیسی و قالیباف به ریاست جمهوری برسند، وضعیت کشور بحرانی شده و دلار به مرز 5 هزارتومان خواهد رسید.
** حمله به شورای نگهبان همچنان در دستور کار اصلاح طلبان
«مسیح مهاجری» فعال سیاسی اصلاح طلب در سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی با عنوان «فراتر از اصل برائت» نوشت:«اصل برائت، که راه را بر مجرم دانستن افراد قبل از اثبات جرم میبندد و حکم میکند که تمام انسانها از هر جرمی پاک هستند مگر آنکه خلاف آن ثابت شود، یک اصل پذیرفته شده در تمام مکاتب حقوقی در سطح جهان است و ادیان نیز آن را قبول دارند. در اسلام، علاوه بر انسان، حتی اشیاء هم قبل از آنکه نجاست یا حرمت آنها به اثبات برسد، پاک و حلال دانسته شدهاند. این، یک حکم عقلی است و اگر کسی خلاف آن را ادعا کند، خلاف عقل گفته است».
مهاجری در ادامه نوشت:«اینکه به اصل برائت چقدر عمل میکنیم، موضوع مهمی است که بسیاری از مشکلات امروز جامعه ما به آن مربوط میشود. در احراز صلاحیتها این اصل، کاربرد زیادی دارد و چون استفاده صحیح از آن دست کسانی که میخواهند سلیقهای عمل کنند را میبندد، عنوان «عدم احراز» را جایگزین آن کردهاند و با استفاده از این عنوان جعلی، خود را از پایبندی به اصل برائت نجات دادهاند. البته آنها تصور میکنند خود را نجات دادهاند ولی واقعیت اینست که هم خود را و هم کشور و ملتی را از مهمترین اصل عقلی و شرعی و اخلاقی دور مینمایند و مهمتر اینکه بنیانیترین پایه اعتقادی مردم را که «عدالت» است خدشهدار میکنند».
چندی پیش حجت الاسلام هادی صادقی، معاون فرهنگی قوه قضاییه درباره ارتباط اصل برائت با مسئله بررسی صلاحیت ها توسط شورای نگهبان گفته بود:«تایید صلاحیت را بخشهای اجرایی باید انجام دهند، اما باید بدانیم که این نافی نظر موثر ناظر نیست، لذا تایید صلاحیتها به دست شورای نگهبان هم هست و رد صلاحیت و عدم احراز هم جزء آن است... مسلما ممکن است در مواردی نتوان قاطعانه بر صلاحیت داشتن یا عدم آن نظر داد. گاهی دراین موارد صلاحیت فرد احراز نمیشود که به این معناست که صلاحیت تایید نشده و روشن است که اینجا محل جاری شدن اصل برائت که بعضی عزیزان محترم و گرانقدرمان گفته اند نیست و باید گفت که اصل برائت را از علما یاد گرفتهاید؛ اما محل کاربردش را متاسفانه نه».
صادقی در ادامه گفت:«اصل برائت در زمان مجازات و اثبات جرم و امثالهم معنا دارد یعنی وقتی تخلفی میخواهد اثبات شود اصل بر برائت است و تا ادله و شواهد کافی نباشد خلاف کسی اثبات نمیشود و این حرف درستی است؛ ولی در مقام احراز صلاحیت که مقام اثباتی دارد، نه جنبه سلبی ربطی به برائت ندارد و برائت متعلق به جنبههای سلبی است».
معاون فرهنگی قوه قضاییه تاکید کرد:«مثلا میگویند افراد از این امر سلبی یعنی از این اتهام، تخلف یا جرم مبرا هستند تا اثبات شود؛ اما در بحث انتخابات ما در حال یافتن امور اثباتی هستیم، به گونهای که باید بفهمیم نمایندهای که میخواهد در مجلس 4 سال سرنوشت کشور را در دست بگیرد، توانمندی و حداقل لازم را دارد یا نه... کف صلاحیت را مسئولان اعم از مجری و ناظر باید احراز کنند و بعد از این، مابقی صلاحیتها را مردم با رایشان احراز میکنند و این مساله ربطی به برائت ندارد، اما اگر در حین تایید صلاحیتها اتهامی متوجه آن کاندید شد، اصل بر برائت است تا شواهد کافی پیدا شود».
در روزهای گذشته، «صادق زیباکلام» فعال سیاسی اصلاح طلب گفته بود:«انتخابات دوم اسفند 98 نقطه پایان رسمی اصلاحطلبان بود. نهبهواسطه آن که بخش قابلتوجهی از نامزدهای اصلاحطلب تایید صلاحیت نشدند، بلکه بیشتر بهواسطه آنکه حتی اگر نامزدهای این جریان تاییدصلاحیت هم شده بودند، آنان بخت و اقبالی در آن انتخابات نداشتند. چراکه مشکل اصلی اصلاحطلبان آن بود که بیش از دو سال میشد بدنه اجتماعیشان را از دست داده بودند، اما نمیخواستند این واقعیت تلخ را بپذیرند. افول جریان اصلاحطلب از بعد از مجلس دهم و تشکیل فراکسیون امید آغاز شد. انتخابات 29 اردیبهشت 96 و نحوه عملکرد آقای روحانی در دولت دومش، روند فروپاشی جریان اصلاحات را سرعت بخشید».