دوشنبه 5 آذر 1403

روزهای سخت آقای سخنگو / چهار سنت و رسم متفاوت در سخنگویی علی ربیعی / و بازی آخر؛ جنگ با کرونا...

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
روزهای سخت آقای سخنگو / چهار سنت و رسم متفاوت در سخنگویی علی ربیعی / و بازی آخر؛ جنگ با کرونا...

ایرنا نوشت: روزشمار 10 ماه سخنگویی دولت در کوران حوادث و بحران‌های عجیب و کم نظیر، سال 98 را سالی سخت برای «علی ربیعی» رقم زد؛ اما این که کدام یک از رخدادها برای آقای سخنگو دشوارتر بود را به سادگی نمی‌توان از کلام و نگاه و نوشته‌های او دریافت کرد.

دولت‌ها به طور معمول یک چهره آگاه از روند تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری ها را به عنوان سخنگو منصوب و معرفی می‌کنند، تا افکار عمومی را از آخرین مصوبات و مواضع رسمی دولت مطلع سازند؛ این روند در دولت تدبیر و امید در ادامه مشی پاسخ‌گویی و شفافیت در هفت سال گذشته حتی سال 98 که نسبت به 6 سال قبل پرچالش‌تر و سخت‌تر بود، ادامه داشته است.

دولت‌های جمهوری اسلامی در طول چهار دهه اخیر تریبون‌های سخنگویی خود را به چهره‌های شاخص سیاسی محول کرده اند که هر کدام از این سخنگویان نه تنها سبک و سلوک انفرادی خود را داشتند، بلکه زبان و بیان گویایی برای عنوان و مشی و دکترین دولت خود بوده اند. دولت بازرگان، دولت موقت، دولت دفاع مقدس، دولت اصلاحات، هر کدام سخنگو داشتند؛ دولت‌های اول و دوم محمود احمدی نژاد بیشترین تعداد سخنگو را داشت و در دولت سازندگی به ریاست مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی چنین منصبی وجود نداشت.

سخنگویی دولت یازدهم در دوره اول کابینه تدبیر و امید را «محمد باقر نوبخت» که بیشتر چهره اقتصادی بود به عهده داشت و پس از آخرین جلسه وی با خبرنگاران (26 تیر 97) در سال اول دولت دوازدهم (کابینه دوم)، میکروفون تریبون سخنگوی دولت تا 303 روز خاموش بود و چهره خاصی در مقام سخنگویی تصمیمات و مواضع دولت را تشریح نمی‌کرد.

سخنگویی ربیعی سخنگویی با سبک و سنت‌های متفاوت

حدود 10 ماه از گمانه‌زنی‌ها و سوالات مکرر خبرنگاران که «چه کسی سخنگوی دولت می شود؟» در حاشیه جلسه دولت در پاستور گذشت و تقریبا «محمود واعظی» رییس دفتر رییس جمهوری مصوبات هیات وزیران را تشریح و یا مواضع دولت را در کوران وقایع سیاسی داخلی و تحولات بین‌المللی تبیین می‌کرد، تا اینکه «علی ربیعی» در خرداد ماه 98 به عنوان دومین «سخنگوی دولت» منصوب شد و پس از چند هفته نخستین جلسه سخنگویی خود را عصر روز یکشنبه (26 خرداد 97) در حیاط ساختمان ریاست جمهوری در پاستور برگزار کرد.

وزیر پیشین تعاون، کار و رفاه اجتماعی در دولت اول حسن روحانی، بعد از اینکه ردای سخنگویی و دستیاری رییس دولت در ارتباطات اجتماعی را بر تن کرد، سنت‌هایی را بنا نهاد که سخنگویان سابق کمتر به آن توجه می‌کردند و شاید هم این تغییر رویکرد و تعامل به دلیل تغییرات تکنولوژی، تفاوت ادبیات رسانه ای مبتنی بر تحولات سیاسی و اجتماعی، تفاوت دولت‌ها محسوس بود، اما هر چه بود و هست، بخش عمده آن ناشی از سوابق علمی، شخصیت حرفه‌ای و تجارب مدیریتی وی بوده است.

نخستین موضع‌گیری ربیعی در جایگاه سخنگو درباره اما و اگرهای استعفای «محمد بطحایی» وزیر پیشین آموزش و پرورش بود؛ که وی در جلسه آشنایی با خبرنگاران گفت «شاید این از شانس بد من است که سخنگویی را با خبر استعفای یکی از مدیران پرتلاش و سخت‌کوش دولت آغاز کردم»؛ اما آن زمان نمی‌دانست ماه‌های سخت و دشواری پیش رو دارد.

ماموریت دو وجهی سخنگویی دولت و دستیاری رییس جمهوری، این بار ربیعی را به سمت و سویی سوق داد که با نظام فکری و روحی و سوابق سیاسی و اقتصادی او منطبق بود؛ شاید همین تطابق و ظرفیت‌های درونی، او را پس از ماه‌ها قانع کرد تا بخشی از دغدغه‌های رییس جمهوری به ویژه در حوزه ضرورت هم‌اندیشی ملی، آینده نگری و تقویت ارتباط با نخبگان جامعه از سیاسیون، اقتصاددان‌ها تا فعالان فرهنگی و اجتماعی را سامان دهد.

علی ربیعی کیست؟

شاید علی ربیعی برای مردم عادی چهره‌ای شناخته شده نباشد، اما او برای فعالان سیاسی و رسانه‌ای شناخته شده بوده است؛ وی سال 92 به مجلس نهم و بار دیگر در آغاز کابینه دوم در سال 96 به مجلس دهم به عنوان وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی به مجلس معرفی شد و هر دو بار رای اعتماد گرفت؛ اما هربار با هجمه‌ها و حمله‌های جریان‌های منتقد دولت مواجه شد؛ دریافت دو کارت زرد از مجلس نهم و دهم و دو بار هم استیضاح که آخری او را از دولت دوازدهم دور کرد؛ اگر چه همین اتفاقات از ربیعی که سوابق دانشگاهی و رسانه‌ای، تدریس در حوزه علوم ارتباطات هم داشت، مدیری ساخته بود که به نظر می‌رسید باید برای روزهای سخت‌تر در پیشانی دولت آماده شود.

ارتباط مستمر با گروه‌های ضعیف و کم‌درآمد جامعه، دانش و رویکرد استراتژیک وی به تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری دولتمردان، درک عمیق از سبک زندگی طبقه پایین جامعه - جایی که همواره خود را برخاسته از همان محله‌ها معرفی می کرد و به آن افتخار هم می‌کند -، حتی رسانه‌ها و کنشگران اجتماعی را دلگرم‌تر و امیدوارانه‌تر به صحنه آورد که می‌توانند سخن دولت را بشنوند و صدای طبقات پایین جامعه را رساتر از همیشه به گوش دولت برسانند.

زبان و کلام ربیعی نه تنها با سلف قبلی خود که بیشتر مسلط به آمار و اعداد و ارقام بود و وجهه اقتصادی عملکرد دولت را بیشتر بیان می کرد، چند ویژگی متمایز داشت، بلکه سبک و سیاق سخنگویی وی با پیشینیان خود کاملا متفاوت بود.

مواضع شفاف‌تر و صریح‌تر از تریبون سخنگویی در کنش سیاسی دولت، بهره گیری از ابزارهای نوین ارتباطی و رصد رسانه‌ای در فضای داخلی و خارجی، استفاده از تیم متخصص رسانه ای و اجرایی، توجه به ماهیت و رسالت رسانه، دعوت عمومی از همه رسانه‌ها و حتی حق تقدم دادن به مطالبه‌گری رسانه‌های منتقد دولت نسبت به رسانه‌های همراه، دوشنبه‌های سخنگویی را پربارتر، نتیجه‌بخش‌تر کرده و حتی تا هفته پس از آن جریان‌سازی خبری می‌کرد.

چهار سنت و رسم سخنگویی ربیعی

سرآغاز هر جلسه سخنگویی قرائت بیانیه‌ای بود که در 15 تا 20 دقیقه مهمترین رویدادهای هفتگی کشور را در خود جای می‌داد و به بیشتر سوالات رسانه‌ها در همان دقایق اولیه پاسخ داده می‌شد؛ از طرفی یادداشت‌های صبح‌های شنبه سخنگوی دولت در روزنامه ایران که خود عنوان «دولت‌نامه» را بر آن می نهاد نیز بخشی از فرایند رابطه دولت - ملت و لزوم بیان مساله و راه حل و رهیافت‌ها را بیان می‌کرد.

رسم سخنگویی در سنوات گذشته «تداوم جلسه تا آخرین سوال» بود، اما ربیعی چهار رسم و سنت «تعیین سقف هر جلسه تا 60 دقیقه»، «هر خبرنگار فقط یک سوال»، «پاسخ مکتوب دادن به سوالات مطرح نشده تاروزهای آتی» و «دعوت از مدیران ارشد دولت برای پاسخگویی تخصصی به خبرنگاران» را در جلسات خود بنا نهاد؛ اگر چه گاهی هم این حدود و رسوم نقض می‌شد، اما حتی الامکان هم سخنگو و هم خبرنگاران بر رعایت آن اهتمام داشتند.

با اینکه حلقه مفقوده حضور ربیعی در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی نسبت به دوران وزارت او تا حدودی رفع شده است و او در مقام سخنگویی رشته توییت‌های بهنگام و بیشتری می‌نویسد و تصاویر اینستاگرامی از بازدید مراکز فرهنگی و اجتماعی و مناطق محروم و یا زلزله‌زده و سیل‌زده منتشر می‌کند، اما ظاهرا هنوز خبرنگاران و رسانه‌های پی‌گیر و کم‌طاقت را قانع نکرده است، و این نبود او در فضای مجازی را همچنان کمرنگ و توییت‌نویسی را از الزامات سخنگویی می‌دانند.

تابستان داغ سخنگو

ربیعی زمانی مجددا به کابینه بازگشت که بیش از یک سال از خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریم‌های ظالمانه و فشار حداکثری بر ضد ملت می‌گذشت؛ جمهوری اسلامی ایران گام نخست کاهش تحریم‌های برجامی را برداشته بود و در آستانه گام دوم قرار داشت؛ 25 استان کشور درگیر آثار سیل سهمگین بودند که حدود 3 ماه قبل از انتصاب ربیعی دولت را با چالش روبه‌رو کرده بود و حجم گسترده‌ای از سوالات وجود داشت که باید پاسخ داده می‌شد و عملکرد دولت را در هر کدام از این حوزه و نتایج تصمیمات کابینه را تبیین می‌کرد، همین‌ها به اندازه کافی کار را بر ربیعی دشوار و سخت کرده بود.

از سوی دیگر تابستان 98 تحولات بین‌المللی شتاب بیشتری داشت، گذشته از آثار تحریم‌ها که در زندگی روزمره مردم بیشتر رخ‌نمایی می‌کرد؛ منطقه هم هر روز یک حادثه سیاسی و امنیتی را تجربه می‌کرد و هر هفته آقای سخنگو با سوالات خبرنگاران مواجه می‌شد، که گاهی ملاحظات سیاسی و امنیتی پاسخ آن سوالات، لحظات سختی را برای ربیعی رقم می‌زد.

افزایش تنش در خلیج فارس، مسائل پیرامون توقیف کشتی‌ها و نفت‌کش‌ها، ادعاهای پهپادی آمریکا از یک‌سو و اتهامات و ادعاهای مخالفان دولت در داخل از سوی دیگر، ربیعی را نتوانست به نقطه تعصب و موضع‌گیری‌های غیرمنطقی و بحران زا بکشاند؛ بلکه متن و بطن سخنان وی همواره دعوت به «رفتارهای عاقلانه» از سوی کنشگران خارجی و دعوت به «انصاف و همدلی» برای عبور از بحران‌ها برای مخالفان داخلی بود.

اگر چه تابستان 98 پر از حوادث خبری بود و روزهای دوشنبه و چهارشنبه ربیعی آماج سوالات خبرنگاران قرار می گرفت، اما وقایع تابستان چندان بحران‌زا و چالش‌آفرین نبود تا سخنگو با سختی مواجه شود.

آبان 98؛ درد را از هر طرف بنویسی درد است 

مهر و سال جدید تحصیلی آغاز شده بود، روزشمار انتخابات مجلس به حرکت در آمده بود و منتقدان دولت از هیچ فرصتی برای تخریب دولت فروگذار نمی‌کردند. ربیعی در پیشانی دولت تلاش می کرد همه را به انسجام ملی و اتحاد دعوت کند؛ و هر بار با همین کلید واژه ها، اشاره می کرد که «مبارزه همه جانبه با فساد بدون هیچ خط قرمز، استقرار عدالت اجتماعی و جنسیتی، پیروزی در جنگ اقتصادی، با نقدهای غیرمنصفانه و غیرواقع بینانه امکان پذیر نیست»؛ اما هیچ کدام از این مسائل را نمی‌توان در زمره لحظات سخت کاری وی عنوان کرد تا این که آبان ماه رسید.

مدت‌ها بود که خبرنگاران نه تنها سخنگو بلکه از تصمیم سازان و یا تصمیم‌گیران در زمینه افزایش و یا سهمیه‌بندی بنزین سوال می کردند که «طرح مدیریت مصرف سوخت چه زمانی اجرا می شود؟». تا این که بامداد جمعه (24 آبان) این طرح اجرا شد. تا دو روز قبل از آن مسئولان دولتی حرفشان این بود که «سناریوهایی در دست بررسی است و زمان اجرای آن مشخص نیست».

شاید روزهای سخت دولت و سخنگوی آن تا پایان سال 98 از هفته آخر آبان با افزایش قیمت بنزین و اعتراضات، حوادث و رخدادهای پیرامون آن آغاز شد؛ او جزو نخستین افرادی از دولت بود که مزایای اقتصادی اجرای این طرح را در قالب یارانه معیشتی که حدود 19 میلیون خانوار (کمی بیش از 60 میلیون نفر) شامل می شد، بیان کرد و گفت که «حتی یک ریال از درآمد حاصل از این طرح به بودجه کشور تعلق نمی گیرد.»

دولت همچنان مشغول بیان جزییات و پرداخت کمک‌های بلاعوض به سیل زدگان 25 استان و تسهیلات دولت به زلزله‌زدگان بود که اعتراضات آبان ماه به بحرانی در کشور تبدیل شد. اگر چه در کمتر از یک هفته کشور به وضعیت عادی بازگشت، اما خسارت های آن کماکان بر تن رنجور جامعه ایرانی و اقتصادآن سنگینی می کند.

شاید بتوان یکی از نقاط عطف در کارنامه سخنگویی ربیعی را در اتفاقات آبان ماه مشاهده کرد. زمانی که با خانواده های جان باختگان و قربانیان همدردی می‌کرد و همه تلاشش این بود که مانع از نقار و شکاف در جامعه ایرانی و البته میان دولت و ملت بویژه طبقات محروم جامعه شود.

ربیعی دو روز پس از ماجراهای بنزینی آبان ماه نشست خبری خود را با حضور نمایندگان دستگاه‌های مرتبط با اجرای این طرح برگزار کرد و تا هفته‌ها پس از این بحران هر بار در این زمینه از او سوالی می‌شد یا در هر یادداشت و توییتی با حس دردناکی درونی شده، چنین پاسخ می داد و یا می‌نوشت: «درد را از هر طرف که بنویسیم همان درد است؛ امروز نیازمند یک تبیین برای افق‌گشایی، ترمیم جامعه و امید به آینده بهتر و درمان زخم‌ها هستیم؛ راه ما درمان دردهای داخلی است، اگر در کنار مردم و با اجماع در حاکمیت به تدبیر ننشینیم، معلوم نیست اتفاقات بعدی هم رخ ندهد.»

 غم سنگین سردار

تکذیب شایعات پی‌درپی از استعفای وزیران دولت، تذکر و توصیه به مخالفان تاثیرات و مخاطرات عدم تصویب لوایح مربوط به FATF برای آینده کشور، دفاع از عملکرد دیپلماسی ظریف و تلاش‌های زنگنه وزیر نفت به یک روال عادی تبدیل شده بود و در مقابل تبیین تبعات بحران آبان ماه برای آقای سخنگو ساده‌تر بود، تا اینکه ترور سردار سلیمانی در دی ماه جامعه ایران را در ماتم فرو برد.

سخنگوی دولت ترور سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه را عبور آمریکا از خط قرمز دانست و تاکید کرد «دولت جمهوری اسلامی ایران در کنار همه ایرانیان، گرفتن انتقام سردار سلیمانی را وظیفه خود و دفاع از منزلت و کرامت ایرانی می‌داند؛ ملت ایران در زمان مقتضی، به طور قاطعانه و در آینده نزدیک پاسخ آن را می‌دهد.»

 ماجرای هواپیمای اوکراینی

رخدادهای تلخ زمستان 98 یکی پس از دیگری حوادثی را رقم زد که برای هر کدام باید به اندازه چند مثنوی پای صحبت‌های ربیعی که گویی هنوز بغض و آه حادثه جانباختن خدمه «سانچی» و کارگران معدن «یورت» در سینه دارد نشست؛ لحظه ای که چند روز پس از حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی و جانباختن 176 سرنشین آن و بی‌اطلاعی دولت از چگونگی وقوع حادثه در قاب تصویر تلویزیون ظاهر شد و با صدایی که خستگی در آن موج می‌زد، اما عرق ملی در آن عیان بود؛ آرام گفت: "انتقادات زیادی در این روزهای غم‌انگیز متوجه مسئولان و مقامات ذیربط کشور است؛ ما متهم به دروغ‌گویی و پنهان‌کاری شدیم در حالی‌که واقعا اینگونه نبود. حتی در بیانیه‌ای که من پنجشنبه شب منتشر کردم برداشت عدم صداقت صورت گرفت؛ اما واقعیت این است که ما دروغ نگفتیم. دروغ به معنی جعل آگاهانه و عامدانه واقعیت است. این چیزی بود که از جانب ما به هیچ وجه اتفاق نیفتاد؛ همه ما هم عزادار شده‌ایم و هم دغدغه‌مند و نگران. "

سخنگوی دولت در تمام روزهای پس از حوادث آبان و سقوط هواپیمای اوکراینی با انبوه نگاه‌ها و سوالاتی روبه‌رو می‌شد که شاید خود او برای یافتن آن جویاتر و پی‌گیرتر بود، تا بتواند توان اقناع و صداقت کاری و رسالت پاسخ‌گویی خود را بازیابی و بازسازی کند چه برای خودش، چه برای خبرنگاران و یا حتی برای آیندگانی که از او به عنوان «سخنگوی دولت تدبیر و امید» یاد می‌کنند.

بازی آخر؛ جنگ کرونا

ظاهرا سال 98 تصمیم برای پایان یافتن نداشت، هنوز غم سنگین سردار سپهبد قاسم سلیمانی بر دل‌ها سنگینی می‌کرد، حوادث بهمن ماه و مراسم سالروز پیروزی انقلاب اسلامی تحت الشعاع شهادت فرمانده مقاومت بود و کشور درگیر و دار انتخابات مجلس یازدهم بود که صدای پای مهمانی شوم از شرق رسید. چند روز به برگزاری انتخابات مانده بود که اخباری جسته و گریخته از ورود ویروس کرونا به ایران منتشر می شد اخباری که در نهایت دو روز قبل از برگزاری انتخابات با اعلام مرگ دو شهروند قمی رسما تایید شد. هنوز جامعه رسانه‌ای درگیر نتایج انتخابات و میزان مشارکت مردم و تحلیل‌های مرتبط با آن بودند که کرونا همه گیر شد و در فاصله‌ای کوتاه تمامی شئونات کشور را درگیر کرد. دولت در کانون مقابله با این ویروس قرار گرفت و ربیعی مسئولیت اطلاع رسانی و آگاهی بخشی درباره این مهمان ناخوانده و ناشناخته را بر عهده گرفت. نشست خبری ربیعی در پنجم اسفندماه در حالی با حضور ایرج حریرچی معاون وزیر بهداشت و متولی مقابله با کرونا برگزار شد که فردای آن روز اعلام شد تست کرونای حریرچی مثبت بوده است. وی دو روز بعد با انتشار ویدئویی از تست مثبت کرونای خود خبر داد. موضوعی که زمینه ساز اعتراض خبرنگاران به برگزاری این نشست شد و با عنایت به این تجربه نشست‌های بعدی ربیعی از طریق ویدئوکنفرانس برگزار شد.

چند روز از سال 99 گذشته و جامعه ایرانی همانند حدود 195 کشور دیگر درگیر مواجهه و مقابله با کرونا هست. نزدیک به دو هزار نفر از شهروندان ایرانی جان باخته‌اند. دستگاههای مسوول و نهادها و حتی سازمانهای مردم نهاد مردم را به ماندن در خانه تشویق می‌کنند. دولت در روزهای ابتدایی سال روزهای پرکاری داشته است و در همین چند روز اخیر جلسات و نشستهای مفصلی برای مهار این ویروس منحوس برگزار شده است. اگر چه اخبار این نشستها و جلسات منتشر شده است با این حال نخستین نشست سخنگو به هر سبک و سیاقی باشد او حرفهای زیادی با اهالی رسانه خواهد داشت. اما اگر منصفانه نگاه کنیم ربیعی طی این مدت کارنامه قابل دفاعی داشته است.

نباید ربیعی و ظرفیت‌های او را صرفا در نشست‌های خبری خلاصه کرد. گذشته از ابتکاراتی که در برگزاری نشست‌های خبری داشت و نوع مواجهه‌اش با خبرنگاران، وی از توان بالایی برای ارتباط‌گیری با شهروندان به‌ویژه طبقات محروم جامعه برخوردار است.

وی به ظرافت نمایندگان گروه‌های خاص را نیز به کانون توجه خبرنگاران می آورد، تا صدای آنها باشند، از ترجمه همزمان برای ناشنوایان نشست خبری، تا فریاد عصبانی «ریحانه» دختر شیرین زبان آذری که در زمین لرزه آذربایجان شرقی جان باخت، از حضور قهرمانان کم‌توان حرکتی در میان خبرنگاران تا گفت‌وگو با کارکنان غسال‌خانه بهشت زهرا بخشهایی از تلاشهای دستیار ارتباطات اجتماعی رییس جمهوری است که تلاش می‌کند حساسیت دولت و جامعه را به محیط پیرامون خود، حتی چند درجه ای تقویت کند.

اینکه سخنگوی دولت به استان‌های زلزله‌زده و سیل‌زده غرب و شمال و جنوب کشور سفر می‌کند، با مردم خسارت‌دیده و غمگین همنشین هم‌زبان و همدرد می‌شود و اشک می ریزد، رسالت اخلاقی مردی است که خود طعم از دست دادن عزیزانش را چشیده است.

گذشته از وجه آشکار تلاش‌های ربیعی در مقام سخنگویی دولت، وجه دیگر تلاشهای وی که کمتر دیده شد تلاش برای دور کردن دولت از حاشیه‌سازی جریان‌های منتقد بوده است. حاشیه‌هایی که وقت و انرژی زیادی از دولت گرفته و تمرکز آن را در سخت‌ترین شرایط به هم می ریخت. در چنین شرایطی ایفای نقش و کارویژه ربیعی را در قالب تسهیل گری در دولت با توجه به روابط و سابقه همکاری وی با اعضای کابینه نباید نادیده گرفت؛ البته این دامنه وساطت در تقویت روابط دولت و کنش‌گران اجتماعی و سازمان های مردم نهاد که عموما تمرکز بر بهبود زندگی طبقه ضعیف جامعه دارند، مشهود تر و پر رنگ تر بوده است.

ربیعی زمانی به کابینه بازگشت که دولت وارد یک جنگ اقتصادی تمام عیار شده بود، گاهی همین فشارها باعث بروز اختلاف نظرهایی میان ارکان و اجزا در تصمیم سازی‌ها و تصمیم گیری‌ها و یا شیوه های اجرای آن می‌شد.

در گوشه و کنار از همین بحث ها و تکثر آرا و تفاوت نظرات، برداشت‌هایی را این گونه بیان می کردند که به طور مثال «یکی از وزیران مورد عتاب رییس جمهوری قرار گرفته است و یا رییس جمهوری با معاون اول خود اختلافاتی دارند و جهانگیری استعفا کرده است؛ این شایعات بارها و بارها در مورد ظریف و زنگنه بگوش می رسید و هر بار هم سخنگوی دولت پاسخ می داد که «کابینه متحد و یکپارچه مشغول کار است.»

با این حال ربیعی به خوبی توانست در فضای رسانه‌ای خبرسازی و شایعه‌پراکنی «تشدید اختلاف و ناهماهنگی در دولت» را کنترل و مدیریت کند.

دستیار ارتباطات اجتماعی بودن ربیعی در شرایط حساس کشور که فشار تحریم اقتصادی، ارتباط دولت را با طبقه ضعیف جامعه تهدید می کرد و می توانست کاملا قطع کند کارساز شد؛ او به آرامی حلقه های ارتباطی سازمان های مردم نهاد، فعالان اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و رسانه ای با دولت و وزارتخانه ها را می یافت و متصل کرد؛ میان آنها زبان و درک مشترک از مسایل، دغدغه ها و ضرورت ها را گفتمان سازی می کرد و فرصتی برای هم افزایی برای عبور از بحران در جامعه را پیش روی دولت قرار داد.

سال 98 به پایان رسید و فصلی جدید در زندگی ایرانیان آغاز شده است. با مروری بر یک سال از زیست اجتماعی در بطن اخبار را انجام دادیم تا در فرصتی مناسب از علی ربیعی بپرسیم «در تمام 10 ماه قبول مسئولیت سخنگویی دولت، کدام یک از این رویدادها سخت تر بود؟» اما بحران کرونا او را درگیر جلسات مدیریت بحران و مقابله با این ویروس منحوس کرده و پیش از پایان سال فرصت گفت‌وگو مهیا نشد، و هر بار گفت «اجازه بدهید از بحران عبور کنیم حتما برایتان خواهم گفت». امیدواریم به رسم و سنت‌های بنا نهاده خود، حتی برایمان بگوید که «سخت‌ترین لحظه سال 98 به عنوان سخنگوی دولت کدام لحظه یا کدام رویداد بوده است؟»

27214

کد خبر 1369141
روزهای سخت آقای سخنگو / چهار سنت و رسم متفاوت در سخنگویی علی ربیعی / و بازی آخر؛ جنگ با کرونا... 2
روزهای سخت آقای سخنگو / چهار سنت و رسم متفاوت در سخنگویی علی ربیعی / و بازی آخر؛ جنگ با کرونا... 3
روزهای سخت آقای سخنگو / چهار سنت و رسم متفاوت در سخنگویی علی ربیعی / و بازی آخر؛ جنگ با کرونا... 4