رویای مخملی براندازان از 88 تا 98/ تغییر راهبرد دشمن از دعوای سیاسی به معیشت مردم
با اینکه 10 سال از فتنه سال 88 گذشته اما دشمن نه تنها در این سالها دست از دشمنیها برنداشت بلکه با طرح های مختلف به دنبال ضربه زدن به انقلاب اسلامی است.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از موج رسا; جریان برانداز ایران که بعد از ناکامی در سکولاریزه کردن نظام سیاسی ایران از طریق عملیاتی کردن ایدههای حاکمیت دوگانه و خروج از حاکمیت در سالهای پایانی دولت سازندگی تصمیم به عملیاتی کردن یک پروژهی انقلاب رنگی در ایران گرفتند که در این راستا در سال 88 هشت ماه ایران را به آشوب کشیدند اما در نهم دی ماه با مشت محکم مردم انقلابی ایران مواجه شدند.
انقلابها همیشه برای اصلاح وضع موجود در جهان به وقوع میپیوندند; ولی در انقلاب 1998 چک اسلواکی با تعریف جدیدی از انقلاب برمیخوریم که اصلا شاخصهی انقلاب را ندارد؛ که برای اولین بار توسط «واسلالو هاول» رهبر مخالفان چک اسلواکی که از آن به انقلاب رنگین یادکرد برمیخوریم.
این نوع انقلاب در چند کشور جهان به وقوع پیوست منجمله چک اسلواکی, اوکراین, قرقیزستان, گرجستان, یوگوسلاوی و... که تمامی این انقلابها یک شاخصهی مشخص جنبش اقلیت فعال در مقابل اکثریت خاموش را دارد.
تمامی این جنبشها یا به تعبیر دیگر انقلاب مخملیها با برنامهریزی آمریکا برای منافع کنگره میباشد. در جامعهی جهانی امروز هنوز اندیشمندان به یک تعریف جامع برای این نوع انقلابها نرسیدهاند ولی آن شاخصهای که همهی این اندیشمندان بر آن تأکید دارند این است که در این انقلابها خشونت پرهیز و بدون خونریزی است.
ناکامی جریان برانداز در سکولاریزه کردن نظام
جریان برانداز ایران که بعد از ناکامی در سکولاریزه کردن نظام سیاسی ایران از طریق عملیاتی کردن ایدههای حاکمیت دوگانه و خروج از حاکمیت در سالهای پایانی دولت سازندگی تصمیم به عملیاتی کردن یک پروژهی انقلاب رنگی در ایران گرفتند و آنان که میدانستند در جامعهی ایرانی از حمایت اکثریت برخوردار نیستند تصمیم گرفتند که با ایجاد یک جنبش اجتماعی حداقلی اما فعال از فرصت انتخابات بعدی ریاست جمهوری برای اجرای انقلاب مخملی در تهران بهرهبرداری کنند؛ با این تفاوت که بهجای دولت منتخب از ظرفیت انقلاب رنگین برای سرنگونی کل نظام سیاسی استفاده نمایند.
با مطالعه بر روی انقلابهای رنگی صورت گرفته در اقمار شوروی سابق بهویژه در مورد اوکراین یک نمونهی مناسب برای ایران طراحی کنند که «الهه کولایی» عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران این مهم را به انجام رساند و تمام مطالعات خود را در کتابی تحت عنوان «افسانهی انقلابهای رنگی» در سال 1384 به چاپ رساند.
عملیاتی کردن انقلاب مخملی لوازمی داشت که ابتداییترین آن انتخاب کاندیدایی بود که بتواند پس از شکست در قالب رهبر این جنبش ظاهرشده و علاوه بر ایستادگی در مقابل ساخت سیاسی شورشهای اجتماعی علیه حاکمیت نیز با چهره و وجههی حقبهجانب گرفته سازماندهی و هدایت کند.
برای این امر اولین شخص که به ذهن این وطنفروشان رسید «سید محمد خاتمی» بود ولی چون خاتمی از پیروزی طرف مقابل اطمینان داشت و ازسرنوست خود بعد از این فتنه نگران بود از پذیرش آن سرباز زد ولی با تمام توان در پیشبرد این فتنه تلاش خود را می کرد.
حمایت رئیس دولت اصلاحات از آشوبگران
حمایت خاتمی از آشوبگران بهطور کامل در دیدار تیر ماه سال 88 نمایندگان کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با وی مشهود است. بعد از این که خاتمی از رهبری این فتنه خود را کنار کشید «میرحسین موسوی» بهعنوان کاندیدای موردحمایت جریان سکولار انتخاب شد.
هشتم اردیبهشت سال 88 خبرگزاریها از سفر خاتمی به چند کشور عربی منجمله عربستان سعودی خبر دادند. چند مدت بعد «محمدعلی ابطحی» به خاطر دست داشتن در حوادث پس از انتخابات بازداشت شد و وی اعتراف کرد که این سفر خاتمی انتخاباتی بوده و در این سفر یکی از کشورهای حاشیهی خلیجفارس مبلغی را بهعنوان کمک به برنامهی تبلیغاتی اصلاحطلبان اختصاص داده است.
در مناظرهای که بین «ناصر قرهباغی» و «اکبر اعلمی» صورت گرفت در آن ناصر قرهباغی هدف این سفر را جمعآوری کمک مالی برای تبلیغات موسوی عنوان کرد. و با شروع تبلیغات، اصلاحطلبان طرح خود را برای انقلاب مخملی با سناریوی انتخاب رنگ سبز بهعنوان نماد، تجمعات مستمر در خیابانها میادین اصلی شهر، سیاه نمایی اقدامات دولت بهوسیلهی اصلاحطلبان، بحرانی نشان دادن اوضاع اقتصادی، ناکارآمد جلوه دادن دولت، القای از بین رفتن وجهه بینالمللی ایران، معرفی خود بهعنوان پیروز انتخابات قبل از رأیگیری و... اجرا کرند.
حرکت گام به گام برای براندازی نظام اسلامی
ستاد موسوی پیش از انتخابات تقریبا تمامی مراحل پروژه براندازی نرم را پیموده بود. حامیان موسوی با تشکیک در سلامت انتخابات با واردکردن اتهامات بیاساس به دولت و تهدید نظام به اینکه اگر کاندیدای منتخب آنان پیروز انتخابات نباشد در پی ایجاد یک ذهنیت مسموم دربارهی ساخت سیاسی ایران برآمدند.
پس از برگزاری انتخابات «موسوی» با کسب 13216411 رأی قافیه را به «احمدینژاد» با 24527516 رأی باخت. در پی این باخت موسوی مدعی وقوع تقلب در انتخابات شد بدون آنکه هیچ مدرکی به مراجع عالی قضایی ارائه دهد، طرفداران خود را به خیابان ریخت و دست به اردوکشی خیابانی زد و شهر تهران را به آشوب کشید.
موسوی با این فکر که 13 میلیون طرفدار دارد و اکثر طرفداران وی در تهران هستند و میتواند با این جمعیت دست به فتنه بزند و برای براندازی نظام مقدس اسلامی با طرفداران خود یک بدنهی اجتماعی مخالف نظام درست کند؛ دست به شورشهای خیابانی زد.
باگذشت زمان مشخص شد که طرفداران موسوی فقط در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی به وی رأی دادهاند و نهتنها قصد ندارند با او همراه شوند و خطوط قرمز را زیر پا گذارند بلکه با این کار آنها نیز به مخالفان او تبدیل میشوند.
با عدم توانایی موسوی در اثبات وقوع تقلب در انتخابات و ظهور اهداف پشت پردهی وی خیل عظیمی از طرفداران موسوی که او را شخصی صادق و پایبند به ولایت میدانستند و همراه وی تا چندی پیش به خیابانها ریخته بودند، ریزش کرد.
آنچه برای موسوی باقیمانده بود بقایای نظام پیشین و منافقان و اراذل اوباش بود که چند ده نفر بیشتر نبودند. که تمامی این افراد مخالف نظام اسلامی و اسلام بودند و این در شعارهای آنان کاملا مشهود بود.
موسوی که خود را از این افراد جدا نمیدانست طی بیانیههایی کار آنها را تائید میکرد تا آنجا که اینان در روز عاشورای حسینی درحالیکه مردم در حال عزاداری بودند به خیابانها ریخته و شعارهای ضد اسلام داده و کتاب خدا را به آتش کشیدند و حرمت روز عاشورا را نگه نداشتند.
در همین حین موسوی کار اینان را تائید و آنان را مردان خداجو نامید. در اثر این هتک حرمت مردم شریف ایران این عمل شنیع را برنتافتند و دست به راهپیماییهای خودجوش زدند و این هتک حرمت را محکوم کردند و از مسئولان خواستند عاملان این حرکت را مجازات کنند.
برگزاری تجمع 9 دی
به دنبال این راهپیماییهای خودجوش شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی بر آن شد تا یک تجمع همگانی هماهنگ در سراسر شهرها بدهد و این اجتماع همگانی در روز 9 دیماه برگزار شد که تمامی رسانههای داخلی و خارجی بیان کردند که تا به امروز هیچ راهپیمایی در ایران با این حجم از جمعیت انجامنشده بود. و این مشت محکمی بر دهان تمامی دشمنانی شد که میپنداشتند میتوانند ولایت را از مردم ولایت مدار ایران بگیرند.
البته ناگفته نماد اگر چه منافقان کوردل و ضد انقلاب مکرر از مردم انقلابی ایران مشت و سیلی خورده اند ولی بازهم با اغفال برخی از افراد بی بصیرت و به میدان آوردن ضد انقلاب و آنان که زخم خورده از این انقلاب اند سعی در ایجاد فضای سال 88 را دارند.
ضد انقلاب در سال های 96 و 98 به دنبال تکرار خاطره سال 88 خود بودند اما توطئهای که آنها با بهره گیری از مهره های داخلی خود در پیش گرفته اند به مراتب پیچیده تر از فتنه سال 88 است اما هوشمندی مقام معظم رهبری و حضور بابصیرت مردم اجازه پیاده شدن نقشه شوم دشن را نداده است. همان هایی که در سال 88 سران فتنه بودند در سال 98 نیز با صدور بیانیهای دوباره عمق کینه دشمنی را به نمایش گذاشتند.
آن چیزی بیشتر تحلیل گران بر آن صحه میگذارند تغییر راهبرد دشمن از دعوای سیاسی سال 88 به معیشت مردم است، یعنی دشمنان این بار به دنبال این هستند تا با فشار اقتصادی بیشتر و همراهی مهره های داخلی با هدف قرار دادن معیشت مردم به اهداف خود برسند که در این راستا برخی دانسته یا ندانسته در این زمین بازی میکنند.
انتهای پیام /