شنبه 3 آذر 1403

سردار گودرزی: امام دستور داد به چاه‌های نفت عراق آسیبی نرسد / قصه شهیدی که عاشق امام رضا بود

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
سردار گودرزی: امام دستور داد به چاه‌های نفت عراق آسیبی نرسد / قصه شهیدی که عاشق امام رضا بود

دلاور مردان مرزبانی نیروی انتظامی در 361اُمین برنامه شب خاطره حوزه هنری که پنجشنبه 5 مهرماه در تالار سوره برگزار شد، روایتگر رشادت‌های خود بودند.

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سردار احمدعلی گودرزی فرماندهی مرزبانان نیروی انتظامی هم‌رزمان ایشان با حضور در این شب خاطره یاد و نام شهدای مرزبانی کشور در هشت سال دفاع مقدس و پس از آن را زنده کردند و از آن روایت‌هایی گفتند. در ابتدای این شب خاطره حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید جبار حسینی از هم‌رزمان سردار گودرزی به عنوان نخستین راوی در جایگاه قرار گرفت و سخنان خود را با نقش و اهمیت مرزبانی آغاز کرد و گفت: هرکسی لایق و شایسته جهاد و حفاظت از مرز و بوم میهن نیست و فقط جمعی از این دوستان لیاقت و سعادت این خدمت را می‌آیند چرا که چنین کاری در آرامش و آسایش هر کشوری اهمیت بسیاری دارد. وی در ادامه با بیان خاطراتی از سال‌های ابتدایی هشت سال دفاع مقدس در کردستان و آزادسازی مرز‌های کشور از چنگ نیرو‌های بعثی عراقی گفت: مرداد ماه سال 58 کامیاران کردستان به دست ضد انقلاب افتاد حتی ساختمان صدا و سیمای آنجا نیز در اختیار آنها قرار گرفت تا اینکه در سال 59 طی دو ماه پاکسازی این مناطق طول کشید تا کاملا آزاد شد. حسینی در ادامه با اشاره‌ای به خاطره‌ای از سردشت و درگیری‌های مرزی با عراقی‌ها و عناصر ضد انقلاب در آنجا گفت: تمامی جاده‌های منتهی به سردشت مسدود بود و تنها راه ارتباطی ما در آن منطقه از طریق بالگرد انجام می‌شد. حتی برای رساندن نفت به مردم آن را از بالگردی آویزان می‌کردیم و به دستشان می‌رساندیم تا برای مایحتاج گوناگون از آن استفاده کنند. وی افزود: در همین سردشت نیرو‌های مرزبانی و ژاندارمری دست در دست هم تلاش بسیاری داشتند تا سردشت را آزاد کردند. خاطرم می‌آید که نیرو‌های ضد انقلاب آنقدر مسلط بودند که تصور آزادسازی دوباره این نواحی را هم نمی‌کردند، اما به لطف خدا و توکل نیرو‌های ما آزادسازی تمام و کمال انجام شد. حسینی با بیان اینکه اگر امروز شاهد فداکاری مرزبانان هستیم ادامه همان راه نورانی شهدای آنها است، گفت: سربازان ژاندارمری نقش بسیاری موثری در آزادسازی و احیای امنیت مناطق تحت اشغال ارتش بعث عراق و ضد انقلاب در کردستان داشتند. آنها برای تامین امنیت این مناطق گاهی 12 ساعت ایستاده پست می‌دادند و برخی از آنها بر اثر سرما ایستاده خشک و یخ می‌زدند و به شهادت می‌رسیدند. وی در ادامه با تاکید بر نقش همسران شهدا و زنان در پیروزی جبهه‌های حق علیه باطل در آن هشت سال دفاع مقدس گفت: نشاط و پویایی ایجاد شده توسط بانوان به همسر، برادران و یا فرزندان خود بسیار بر پیروزی ما موثر بود. حضرت امام در بیاناتی با اشاره به همین موضوع اطمینان دادند که ما هیچگاه شکست نخواهیم خورد بلکه روز به روز موفق‌تر از قبل خواهیم شد. حسینی در خاطره دیگری گفت: در شهر دیواندره که بودیم درگیری‌ها میان ما و ضد انقلاب از ابتدای شب آغاز تا سپیده دم ادامه می‌یافت، اما نیرو‌های ما بخاطر مِهری که از حضرت امام در دل داشتند هیچگاه به منازل مسکونی با اینکه عناصر ضد انقلاب در آن مخفی می‌شدند حمله نمی‌کردند چرا که معتقد بودند نباید به مردم بی‌گناه آسیبی برسد. عناصر ضد انقلاب برای مخفی شدن از منازل مسکونی مردم به زور استفاده می‌کرد و به نوعی آنها را سپر می‌کردند و از همان منازل نیرو‌های ما را مورد هدف گلوله قرار می‌دادند. وی در پایان خاطراتی کوتاه و پراکنده از شهید آبشناسان و دیدار مقام معظم رهبری با مردم کردستان در سال 59 گفت و بر نقش مهم این دو نیروی انقلابی در پیروزی‌های جبهه‌های حق علیه باطل تاکید کرد. قصه شهیدی که عاشق امام رضا بود در ادامه این شب خاطره سردار احمدعلی گودرزی فرمانده مرزبانی فراجا به بیان خاطراتی از مرزبانی کشور در دوران هشت سال دفاع مقدس پرداخت. وی در یکی از این خاطرات به حس و لمس امداد غیبی با تمام وجود اشاره کرد و گفت: در یکی از عملیات‌های ما علیه عراقی‌ها، مهمات بسیار کمی داشتیم و آنها تا بُن دندان مسلح و مجهز بودند از این رو کار بسیار دشواری را در پیش داشتیم. گودرزی افزود: برای رساندن خودمان به خاکریز‌ها و مقر فرماندهی آنها، بخاطر تک تیرانداز‌هایی که داشتند و نیرو‌هایی که مداوماً همه محور‌ها را زیر نظر داشتند؛ کار بسیار کند پیش می‌رفت تا اینکه به اذن خدا طوفانی از خاک همه جا را فرا گرفت تا جایی که محدوده دید را به کمتر از چهار متر رساند. ما هم از این موقعیت استفاده کردیم و به سرعت خود را در نزدیکترین فاصله ممکن با دشمن قرار دادیم و منتظر دستور حمله شدیم. اما برای این حمله تا زمانی که این گرد و خاک به آسمان بود امکان نداشت. امداد غیبی بار دیگر خود را نشان داد و ناگهان باران شدید گرفت و همه جا قابل دیدن شد؛ و ما تونستیم از موقعیت استفاده کنیم و عملیات را با موفقیت به سرانجام برسانیم. وی در خاطره دیگری به توصیه‌های انسانی امام اشاره کرد و گفت: صدام تصور می‌کرد به زودی می‌تواند مناطق گسترده‌ای از ایران را تصرف کند، اما پس از مدتی نه تنها زمین نگرفت بلکه زمین هم داد. از این رو حضرت امام تاکید داشتند تا به چاه‌های نفت عراق آسیبی نرسد چرا که این نفت متعلق به صدام نیست بلکه به همه مردم عراق تعلق دارد. گودرزی در خاطره دیگری گفت: ما در لشکری که عملیات می‌کردیم دو نیروی هم نام داشتیم که یکی اهل مشهد مقدس و دیگری اهل قم بود. یکی از آنها که اهل قم بود در عملیاتی شهید شد و بخاطر آسیبی که به صورت او وارد شده بود قابل شناسایی نبود بخاطر همین اشتبا‌ها به مشهد فرستاده شد و بعد از طواف به دور ضریح آقا امام رضا خانواده‌اش متوجه شدند که این شهید فرزندشان نیست و اشتباهی شده است. وی افزود: معلوم بود که آن شهید علاقه بسیاری به امام رضا دارد.