یک‌شنبه 4 آذر 1403

سفر رئیس جمهور به روسیه، پر بار بوده است

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
سفر رئیس جمهور به روسیه، پر بار بوده است

سفر رئیسی به روسیه هم سفر پرباری بوده است و حاشیه‌هایی که افراد غربگرا سعی کردند برای این سفر ایجاد بکنند چه از قبل از سفر و هنگام و بعد از آن، نشان دهنده از این است که به چه میزان غربی‌ها برآشفته هستند؛ این تعامل ها می تواند شرایط جدیدی را برای کشور ایجاد کند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صاحب نیوز؛ در مورد مفهوم سیاست نگاه به شرق، سه حالت را می‌توان در نظر گرفت: توسعه روابط با شرق و محدود کردن روابط با غرب، تعادل متقارن در روابط با شرق و غرب، تعادل نامتقارن در روابط با شرق و غرب با در اولویت قرار دادن شرق. به نظر می‌رسد سیاست نگاه به شرق به مورد سوم نزدیکتر است. زیرا سیاست نگاه به شرق مبتنی بر پرهیز از یک جانبه گرایی در مورد غرب در سیاست خارجی و نگاه جامع به سیاست خارجی برای استفاده از فرصتها و ایجاد آنها است. بنابراین، معنای آن با تعریف اول متفاوت است و در عین حال، تفاوت‌های ظریفی با تعریف دوم دارد؛ زیرا سیاست نگاه به شرق مبتنی بر تلاش برای برقراری ارتباط همزمان با شرق و غرب و اولویت دادن به شرق به دلایل ژئوپلیتیک، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی است. بنابراین، این رویکرد به معنای رد کردن و بی‌تفاوتی نسبت به غرب نیست. در واقع، تأکید بر شرق در اینجا نفی غرب نیست. در این رابطه، باید گفت که سیاست نگاه به شرق یک استراتژی واقع بینانه است و بیش از هر چیز، به دنبال استفاده از فرصتهای ارتباطی با کشورهای مختلف است. در همین رابطه، علی‌اکبر ولایتی، در توصیف سیاست نگاه به شرق می‌گوید: «هر جا که منافع، خواسته‌ها و استراتژی ما بهتر و بیشتر برآورده شود، طبیعی است که اولویت را به آنجا بدهیم.»

طی چند ماه گذشته، ایران با چین بر روی یک توافقنامه سیاسی، اقتصادی و امنیتی گسترده کار کرده است که صدها میلیارد دلار سرمایه گذاری در اقتصاد ایران را تسهیل می کند. این کشور همچنین به دنبال مشارکت بلندمدت با روسیه است. سیاستمداران در تهران این توافق ها را ابزاری ضروری برای مبارزه با هژمونی و خصومت ایالات متحده می دانند.

سیاست جدید ایران در «محور به شرق» مستلزم ایجاد روابط قوی اقتصادی، سیاسی، نظامی و امنیتی با غول‌های قاره آسیا، یعنی چین و روسیه است. این سیاست پس از اقدام نابخردانه ایالات متحده برای خروج از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام، در اصطلاح عامیانه به عنوان توافق هسته ای ایران) و دنبال کردن استراتژی «فشار حداکثری» اعتبار بیشتری در بین مقامات ایرانی پیدا کرد.

برجام یک توافق بین المللی بین ایران و قدرت های جهانی بود که توسط شورای امنیت سازمان ملل در قطعنامه 2231 تایید شد. اما در حالی که ایرانی ها به طور کامل این توافق را اجرا کردند، ایالات متحده در دولت ترامپ از آن خارج شد و اتحادیه اروپا متعاقباً به مسئولیت های خود عمل نکرد. تحت توافقنامه نتیجه خروج ایالات متحده و رضایت اروپا، احیای تحریم ها با سرعت و شدت بی سابقه ای در 40 سال گذشته بود. این امر استراتژی طولانی مدت ایران در اتخاذ سیاست خارجی «نگاه به شرق» را جسورتر کرده است، زیرا تجربه برجام ایرانیان را متقاعد کرد که مهم نیست چقدر حسن نیت نشان داده شود، غرب هم غیرقابل اعتماد است.

در همین حال، ایران شرکای مشتاقی در شرق خود پیدا کرده است. تهران، مسکو و پکن مخالف سیاست های نظامی و مداخله جویانه آمریکا در خاورمیانه هستند و به دنبال حذف برتری دلار آمریکا بر اقتصاد جهانی هستند. اگرچه مشخص نیست که آیا سه پایتخت بر سر یک ائتلاف جامع سه جانبه به اجماع رسیده اند یا خیر، اما در حال بررسی گام های جدی در این راستا هستند. سه پایتخت در مانور نظامی مشترک چهار روزه در اقیانوس هند و خلیج عمان در سال 2019 شرکت کردند. جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران در ماه ژوئیه برای تمدید قرارداد همکاری 20 ساله با روسیه از مسکو بازدید کرد. در سال 2016، چین موافقت کرد که سطح تجارت دوجانبه چین و ایران را به 600 میلیارد دلار در 10 سال افزایش دهد، اگرچه تحقق این هدف اکنون تقریبا غیرممکن خواهد بود. یک توافق استراتژیک جامع در حال حاضر در دست مذاکره است.

به گفته مجله خبری دیپلمات، ایران و چین منافع مشابهی در حوزه دیپلماسی انرژی دارند. تامین منابع پایدار انرژی مانند نفت و گاز برای رشد اقتصادی چین حیاتی است و ایران می تواند تامین کننده ثابتی باشد. در حالی که کشورهای عمده تولیدکننده نفت عرب با ایالات متحده همسو هستند، ایران تحت نفوذ ایالات متحده نیست. از سوی دیگر، رویکرد «فشار حداکثری» واشنگتن، صادرات نفت ایران را به صفر بشکه در روز رسانده است. بنابراین صادرات نفت به چین در خدمت منافع ایران خواهد بود. به نوبه خود، روسیه برای مدت طولانی تامین کننده اصلی گاز طبیعی مایع (LNG) به اروپا بوده است، اما موقعیت آن از نظر صادرات توسط ایالات متحده به چالش کشیده شده است. بنابراین، اتکای متقابل سه پایتخت به انرژی - جایی که همه آنها با چالش هایی از سوی واشنگتن روبرو هستند - واقعیتی است که نمی توان انکار کرد.

ایران یک قدرت منطقه‌ای در خاورمیانه است و سیاست خارجی خود را بر مبنای «مقاومت» در برابر هژمونی آمریکا بنا نهاده است. اما در روند مقاومت در برابر نیروهای متعدد تحت فشار ایالات متحده، اقتصاد آن از کمبود فرصت‌هایی رنج می‌برد که در غیر این صورت در دسترس آن قرار می‌گرفت - فرصت‌هایی به ارزش صدها میلیارد دلار. ایران بهای استراتژی مقاومت خود را پرداخته است. اکنون تهران خود را به عنوان یک فرصت منحصر به فرد برای کشورهایی مانند چین و روسیه برای ایجاد اتحادهای بلندمدت معرفی می کند. شکست ایران به‌عنوان پیروزی آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن به حساب می‌آید و در مقابل، موفقیت ایران می‌تواند یک عامل تعیین‌کننده در خروج آمریکا از خاورمیانه - یک بار برای همیشه - باشد. پیش از این، پس از شکست ایالات متحده در جنگ های افغانستان و عراق و مشارکت با عربستان سعودی در حمله به یمن، مشخص شده است که ایالات متحده دیگر "ابر قدرت" مسلط در خاورمیانه نیست. متحدان سنتی ایالات متحده در بحران های عمیقی قرار دارند و مواضع آنها به ویژه تضعیف شده است. خلاء قدرت در خاورمیانه وجود دارد که باید جبران شود.

برخوردهای آمریکا با کشور چین در زمان دونالد ترامپ که اعتقاد داشت که آمریکا تنها باید اقتصاد داخلی خود را تقویت کند و مسئله تایوان که آمریکا، چین را تهدید به اقدام نظامی کرد باعث شد که فاصله سیاسی دو کشور بیش از پیش شود و ایران نیز از این موقعیت استفاده کرد و با امضای قرارداد 25 ساله با چین باعث شد اتحادی بسیار حساس شکل بگیرد. هم‌چنین رفتار آمریکا و استفاده این کشور از کش. رهای اروپایی برای فشار بر روسیه نیز باعث شد تا روسیه به فکر این بیفتد تا متحدان بیشتری را برای مقابله باآمریکا برای خود داشته باشد و این امر باعث شکل گیری یک مثلث قدرتمند در آسیا و شرق علیه آمریکا و غرب شد.

اکنون ایران امیدوار است به طرح کمربند و جاده چین بپیوندد، پروژه بزرگ چینی که به عنوان «جاده ابریشم قرن بیست و یکم» پیش بینی شده است که جنوب آسیا را به اروپا متصل می کند. دولت رئیسی با پیوستن به این پروژه عظیم به دنبال جذب سرمایه گذاری چینی است. سرمایه گذاری خارجی چین می تواند به بهبود اقتصاد ایران در تحریم کمک کند. علاوه بر این، ایرانیان امیدوارند با پیوستن به کریدورهای کمربند و جاده، پتانسیل ژئوپلیتیکی خود را به واقعیت تبدیل کنند. ایران خود را پلی بین شرق و غرب و همچنین شمال و جنوب اوراسیا می بیند.

مجلس ایران نیز به نوبه خود به دنبال تقویت همکاری های اقتصادی با چین بوده است. اخیراً 59 قانونگذار ایرانی لایحه ای را برای تسهیل سرمایه گذاری خارجی در ایران برای کشورهایی که در مقابل تحریم های آمریکا در کنار ایران بودند، پیشنهاد کردند. بر اساس این لایحه، شرکت‌هایی که با وجود تحریم‌های خارجی به تجارت خود با ایران ادامه داده‌اند در آینده مشمول معافیت‌های مالیاتی خواهند شد. اگرچه این لایحه به کشورهای خاصی اشاره نمی کند، اما به وضوح چین را هدف قرار داده است که حتی در زمان اعمال تحریم ها به واردات نفت از ایران ادامه داد.

ایران برای پیوستن به سازمان همکاری شانگهای مزایای بسیاری را پیش بینی می کند. این سازمان معتقد است که با پیوستن به بزرگترین سازمان منطقه ای جهان از نظر گستره جغرافیایی و جمعیت، می تواند تلاش های ایالات متحده برای منزوی کردن آن را خنثی کند. دوم، پیوستن کامل به این سازمان می‌تواند نقش جدیدی را برای ایران در نظم امنیتی منطقه‌ای آسیای مرکزی و جنوبی به‌عنوان بازیگری تأثیرگذار که به چندجانبه‌گرایی در منطقه و فراتر از آن احترام می‌گذارد، ایجاد کند.

این امر به ویژه در پی خروج ایالات متحده از افغانستان مهم است. سوم، ایران امیدوار است تجارت خارجی با کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای را تقویت کند. چهارم، عضویت در این سازمان می‌تواند فرصتی برای ایران فراهم کند تا همکاری‌های دفاعی با چین و روسیه را ارتقا دهد و محدوده دفاعی خود را به سمت شرق گسترش دهد. ایران به عنوان یک عضو کامل سازمان همکاری شانگهای در مانورهای نظامی مشترک این سازمان شرکت خواهد کرد و همکاری امنیتی خود را با اعضای سازمان همکاری شانگهای برای مبارزه با تروریسم در منطقه تقویت خواهد کرد. و در نهایت، عضویت ایران در چنین سازمانی امنیتی‌محور می‌تواند روسیه و چین را به فروش تسلیحات پیشرفته‌تری به تهران ترغیب کند.

برای به دست آوردن چنین منافعی از چین، ایران البته باید در ازای آن چیزی ارائه دهد. این می تواند به شکل حمایت دیپلماتیک باشد. رئیسی به محض روی کار آمدن خود به ایران اشاره کرد که ایران در مناقشات بین المللی از چین حمایت خواهد کرد. رئیسی در اولین گفتگوی تلفنی خود با رئیس جمهور چین، شی جین پینگ، سیاسی کردن مطالعات در مورد منشاء COVID-19 را محکوم کرد و آن را تلاشی برای منزوی کردن پکن خواند. وی همچنین حمایت کامل از سیاست "چین واحد" پکن را اعلام کرد و ایالات متحده را به دخالت در امور داخلی چین متهم کرد

به گفته روزنامه فارین پالیسی اگرچه به نظر می‌رسد اجماع گسترده‌ای در میان مقامات جدید ایران درباره لزوم کج‌شدن به شرق وجود دارد، اما مشخص نیست که چنین تغییری مهم‌ترین چالش‌های کشور را حل کند. در حالی که سیاست گذاران ایرانی بر این باورند که نظم جهانی آینده در نهایت تحت سلطه آسیا خواهد بود.

مسکو، تهران و پکن نیز منافع راهبردی و بلند مدت مشترکی برای مهار یک جانبه گرایی آمریکا دارند و این یکی از عوامل مهم در تعیین آینده خاورمیانه است. در اینجا فرصتی فرا رسیده است، زیرا سیاست یکجانبه گرایانه دولت ترامپ و خروج آن از معاهدات بین المللی (شامل اما نه محدود به برجام) مشروعیت و اعتبار ایالات متحده به عنوان یک قدرت جهانی را به طور جدی زیر سوال برده است. بسیاری از کشورهای جهان اکنون چین را به عنوان جانشین آینده ایالات متحده در رهبری جهان می دانند. به عنوان مثال، حتی در بحبوحه تیرگی روابط چین و اروپا، آنگلا مرکل صدراعظم آلمان گفت که اتحادیه اروپا "نفع استراتژیک بزرگی" در حفظ همکاری با چین دارد. مرکل گفت: «ما اروپایی‌ها باید قاطعیتی را بشناسیم که چین با آن جایگاه پیشرو در ساختارهای موجود معماری بین‌المللی را به دست خواهد آورد.»

در این هنگام سفر رئیسی به روسیه هم سفر پرباری بوده است و حاشیه‌هایی که افراد غربگرا سعی کردند برای این سفر ایجاد بکنند چه از قبل از سفر و هنگام و بعد از آن، نشان دهنده از این است که به چه میزان غربی‌ها برآشفته هستند؛ این تعامل ها می تواند شرایط جدیدی را برای کشور ایجاد کند.

پایان پیام /