پنج‌شنبه 8 آذر 1403

شاه و جانسون؛ خرید فانتوم های F4 و شروع پرداخت به جای خرید رایگان

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
شاه و جانسون؛ خرید فانتوم های F4 و شروع پرداخت به جای خرید رایگان

شاه در ژوئن 1968 موافقت استخدام حداکثر 50 تکنیسین نیروی هوایی آمریکا را برای آموزش در محل و پشتیبانی اسکاداران‌های F4 کسب کرد. در این‌برهه، چیزی به تحویل F4 ها به ایران نمانده بود.

شاه در ژوئن 1968 موافقت استخدام حداکثر 50 تکنیسین نیروی هوایی آمریکا را برای آموزش در محل و پشتیبانی اسکاداران‌های F4 کسب کرد. در این‌برهه، چیزی به تحویل F4 ها به ایران نمانده بود.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه _ صادق وفایی: قسمت اول پرونده بررسی تاریخ روابط سی ساله تسلیحاتی ایران و آمریکا براساس کتاب «آمریکا و شاه» چند روز پیش منتشر شد. در قسمت اول درباره این رابطه در دوره های ریاست جمهوری ترومن، آیزنهاور و کندی صحبت شد. همچنین به این موضوع اشاره شد که ایران طی این دوران به مرور از یک دریافت کننده رایگان کمک های آمریکا برای تثبیت سلطنت شاه و بیرون آمدن از روزهای پس از کودتای مرداد سال سی و دو، حرکت خود را به سمت یک شریک تجاری برای خرید تسلیحات آمریکا و تجارت پرسود اسلحه آغاز کرد.

دومین قسمت از این پرونده مربوط به رابطه تسلیحاتی شاه ایران و ایالات متحده آمریکا در دوران ریاست جمهوری لیندون جانسون است که نویسنده کتاب «آمریکا و شاه» تحلیل مهمی درباره این دوره تاریخی دارد.

در ادامه مشروح دومین قسمت این پرونده را می خوانیم؛

رابطه تسلیحاتی ایران و آمریکا در دوره جانسون

جانسون پس از مرگ کندی در سال 1963 رئیس‌جمهور شد و تلاش کرد دستور کار سیاسی او را ادامه دهد. به همین‌دلیل اکثریت کابینه کندی را سر کار نگه داشت. جهت‌گیری‌های سال‌های ابتدایی ریاست‌جمهوری‌اش هم عمدا درباره مسائل داخلی آمریکا بود. در ابتدای دوران ریاست‌جمهوری جانسون نه یک رویکرد مشخص درقبال خاورمیانه وجود داشت نه مانند زمان آیزنهاور یک دکترین استراتژیک برای این‌منطقه در نظر گرفته شده بود. رابطه ایران و آمریکا هم پس از سال 1964 به‌شدت متزلزل و در میانه 1966 بحرانی شد. عامل اصلی تنش‌ها هم مساله تسلیحات بود.

دو مشکل عمده‌ای که شاه در ابتدای دوره جانسون با آن‌ها روبرو بود، یکی تمرکز دولت جانسون بر مسائل داخلی و دیگری توجه روزافزون به ویتنام در عرصه سیاست خارجی آمریکا بود. ایران هم از قاعده تضعیف روابط آمریکا با متحدانش در خاورمیانه مستثنی نبود. در سال‌های ریاست‌جمهوری جانسون، ایران به جای دریافت رایگان تسلیحات، شروع به پرداخت هزینه‌های آن‌ها کرد. استفن مک‌گلینجی می‌گوید به این دگرگونی در روابط تسلیحاتی دو کشور، عمدتا بی‌توجهی شده است. چون در آثار موجود درباره سیاست خارجی جانسون، این‌دوره از روابط ایران و آمریکا کم‌ارزش تلقی شده و به مسائل تسلیحاتی شاه و آمریکا بهای کمتری داده شده است. به‌هرحال این‌نویسنده معتقد است نبود پژوهش دقیق در این‌باره باعث کژتابی در تاریخ‌نگاری این مقطع تاریخی شده است و در اغلب آثار موجود این اشتباه وجود دارد که روابط ایران و آمریکا در دوره جانسون با ثبات و رو به پیشرفت بوده است.

رابرت کومر عضو شورای امنیت ملی آمریکا خبر نارضایتی فزاینده شاه را به گوش جانسون رساند و گفت «تمرکز شاه روی اسباب‌بازی‌های نظامی‌ای است که به آن‌ها عشق می‌ورزد.» (صفحه 81) پافشاری‌های بی‌امان شاه باعث شد در 2 ژوئیه 1964 موافقت‌نامه‌ای درباره یک‌برنامه پنج‌ساله برای فروش اعتباری تجهیزات نظامی از سال 65 تا پایان 69 امضا شود. به این‌ترتیب ایران در زمینه تجهیزات نظامیِ آمریکا، هم دریافت‌کننده کمک‌های هنگفت بود و هم خریدار اعتباری. این‌توافق شامل 200 میلیون وام به ایران و 50 میلیون دلار پیش‌پرداخت ایران برای خرید تجهیزاتی ازجمله چهار هواپیمای C130 و صدوهفتاد و شش دستگاه تانک M60A1 بود. اما توافق به شکلی تنظیم شد که مشروط به ارزیابی سالانه تاثیر هزینه‌های نظامی بر اقتصاد ایران باشد. به این‌ترتیب در توافقنامه تاکید شد اگر شاه در استفاده از اعتبارات اعطاشده آمریکا، زیاده‌روی کند، توافق به‌سرعت لغو می‌شود.

هر دو درخواست مورداشاره شاه، به‌دلیل حضور فزاینده آمریکا در اقیانوس هند و مهارت نداشتن ایران برای استفاده از این‌تجهیزات، غیرضروری و مردود تلقی شدند. سپس در سپتامبر 1965 روس‌ها برای تجهیزاتی که آمریکا از اعطای آن‌ها به شاه خودداری کرده بود، جایگزین‌هایی از جمله هواپیماهای میگ را پیشنهاد کردندهمان‌روزی که شاه این‌توافقنامه را امضا کرد، تجهیزات دیگری هم خارج از توافق به ایران اعطا شدند؛ ازجمله دو اسکادران جنگنده F4C و یک ایستگاه راداری جدید. اعطای فانتوم‌های F4 مدل C با هدف ارتقای اسکادران‌های F5A انجام شد. همچنین در 23 آوریل 1965 از این‌که شاه دنبال خرید یک‌اسکادران نسبتا پیشرفته و گران جنگنده‌های F111 است، با این‌رویکرد که مهار اشتهای شدید شاه، یک چالش دائم است، استقبال شد.

شاه مثل همیشه خوش‌بینانه اطمینان داشت افزایش تدریجی درآمدهای نفتی می‌دهد بی‌آن‌که اصلاحات اقتصادی متوقف شوند، خریدهایش را افزایش می‌دهد. رابرت کومر یک‌سال پیش‌تر در 1964 در گزارشی دیگر اعلام کرده بود «افزایش سریع درآمدهای نفتی شاه را از خود بی‌خود می‌کند.» (صفحه 83) شاه که حالا طعم رابطه تسلیحاتی مستحکم و متفاوت از گذشته را چشیده بود، مشغول پرس‌وجو درباره خرید ناوشکن و ناوچه اژدرافکن بود که واشینگتن پیش‌تر آن را رد کرده بود. همچنین تقاضای خرید موشک‌های زمین به هوا را به آمریکایی‌ها مطرح کرد. هر دو درخواست مورداشاره شاه، به‌دلیل حضور فزاینده آمریکا در اقیانوس هند و مهارت نداشتن ایران برای استفاده از این‌تجهیزات، غیرضروری و مردود تلقی شدند. سپس در سپتامبر 1965 روس‌ها برای تجهیزاتی که آمریکا از اعطای آن‌ها به شاه خودداری کرده بود، جایگزین‌هایی از جمله هواپیماهای میگ را پیشنهاد کردند.

پایین‌ترین سطح روابط تسلیحاتی ایران و آمریکا، از نظر نویسنده کتاب «آمریکا و شاه» سال 1966 است که در ابتدای آن، آمریکا به‌دلیل آتش‌بس جنگ هند و پاکستان، تحویل تسلیحات به پاکستان را متوقف کرد. در همین‌سال درگیری آمریکا در ویتنام بیشتر شد و شاه فهمید آمریکا برای کمک به پاکستان به‌عنوان یک‌متحد ناتوان است. در این‌برهه، جایگاه منطقه‌ای شاه هم شکننده‌تر شد. شاه با دیدن چنین‌وضعیتی در 26 فوریه 1966 نامه‌ای به جانسون نوشت و در آن تذکر داد ضعف نظامی قدیمی ایران، احتمالا این‌کشور را مانند ویتنام در برابر مشکلات آسیب‌پذیر می‌کند. شاه در نامه‌اش دوباره تهدید کرد که اگر آمریکا رفتارش را تغییر ندهد، تسلیحات موردنظرش را از کشور دیگری تهیه می‌کند. جانسون در پاسخ با اشارات تلویحی گفت بهتر است ایران منابع خود را فقط صرف تسلیحات نکند. به این‌ترتیب شاه به فکر خرید موشک‌های زمین‌به‌هوا از شوروی افتاد. البته از این‌معامله صرف‌نظر کرد و در عوض انواع تجهیزات نه‌چندان پیشرفته‌ای را از مسکو خرید.

این‌پیام جدی شاه برای آمریکا بود که اعلام می‌کرد «بدون یک قرارداد فروش اعتباری جدید و چشمگیر از سوی آمریکا برای تامین نیازهای نظامی افزایش‌یافته ایران، معالمه خوبی با روس‌ها روی میز هست که او آماده است با بی‌میلی آن را امضا کندشرایط در تابستان 1966 طوری شد که آمریکا ناگزیر شد معامله‌ای را پیشنهاد کند که با پیشنهاد پیشین شاه به ارزش 200 میلیون دلار همخوانی داشت. جمع‌بندی سازمان سیا هم این بود که آمریکا گرچه می‌داند هزینه نظامی بیشتر می‌تواند دوره‌های تورم و رکود را در ایران به وجود بیاورد، اما باید کمی کوتاه بیاید. به گفته استفن مک گلینچی این‌بازبینی در درخواست‌های شاه توسط آمریکا، به‌دلیل نگرانی‌های استراتژیک از خروج ایران از حوزه نفوذ آمریکا بود نه همدلی با دلواپسی‌های شاه نسبت به اوضاع منطقه و ملی‌گرایی اعراب. به این‌ترتیب به دولت آمریکا اجازه داده شد کمی کوتاه بیاید و به فروش اعتباری به ایران تن بدهد. به این‌ترتیب تعدادی جت فانتوم F4E به ایران اعطا شد که کمتر از میزانی بود که شاه تصور می‌کرد برای امنیت ضروری هستند. اواخر ژوئیه 1966، اسرائیل آمریکا را مطلع کرد که شاه پیشنهاد شوروی را برای خرید چند اسکاداران هواپیمای MIG21 را با یک‌چهارم قیمت هواپیماهای F4E قبول کرده است.

این‌پیام جدی شاه برای آمریکا بود که اعلام می‌کرد «بدون یک قرارداد فروش اعتباری جدید و چشمگیر از سوی آمریکا برای تامین نیازهای نظامی افزایش‌یافته ایران، معالمه خوبی با روس‌ها روی میز هست که او آماده است با بی‌میلی آن را امضا کند.» (صفحه 93) ممکن بود ایران هم مانند مصر وارد رابطه مشروط با مسکو شود و پایش را در مسیر کشورهای غیرمتعهد بگذارد. به‌همین‌دلیل معامله تسلیحاتی جدید آمریکا و ایران، بدون هیچ‌درنگی در 2 اوت 1966 به ارزش 200 میلیون دلار دیگر تنظیم شد. این‌وام بنا بود طی چهارسال و سالی حداکثر 50 میلیون دلار پرداخت شود. این‌توافق به‌طور اکید تاکید داشت، تداومش مشروط به شفاف‌سازی رابطه تسلیحاتی شاه و روس‌هاست. شاه هم درگزارش‌های آمریکایی‌ها روزبه‌روز کج‌خلق‌تر می‌شد و او را پرمدعا می‌خواندند. او قبول کرد مانع حضور تکنیسین‌های روس در ایران شود. نویسنده کتاب «آمریکا و شاه» می‌گوید توافق اوت 1966 نشان داد آمریکا فقط برای دلجویی از شاه کوتاه آمده است.

اما احساس آرامش آمریکایی‌ها از امضای این‌توافق، فقط پنج‌روز دوام آورد چون در 15 اوت نامه‌ای از شاه به آمریکا رسید که اعلام می‌کرد این‌توافق همچنان نیازهای ایران را برآورده نمی‌کند. «این‌وضعیت بازتابی از تجربه‌های گذشته بود که شاه با بی‌میلی توافقی را می‌پذیرفت، سپس بی‌درنگ خود را ناراضی نشان می‌داد و بیشتر طلب می‌کرد.» (صفحه 95)

در ادامه، جانسون که پشتیبان علنی اسرائیل بود، پیش از جنگ شش‌روزه رژیم صهیونیستی با اعراب، رابطه با اسرائیل را ارتقا داد و خلاف رویکرد پیشین، جنگ‌افزارهایی که صرفا دفاعی نبودند به این‌رژیم فروخت. در این‌محموله تسلیحاتی، فانتوم‌های F4 و تانک‌های M48 و هواپیماهای اسکای‌هاوک A1 به اسرائیل اعطا شدند. در نتیجه وقتی جانسون، این‌چنین فراتر از سیاست‌های پیشین آمریکا در منطقه از اسرائیل حمایت کرد، موجی از آمریکاستیزی خاورمیانه را گرفت.

میانه‌های ژوئیه 1967 سناتور سیمینگتون جلسات استعماعی برگزار کرد که در آن‌ها مقامات بلندپایه وزارت خارجه و وزارت دفاع آمریکا به کنگره فراخوانده شدند تا شهادت بدهند. در این‌جلسات که مانع سختی برای فعالیت دولت در فروش تسلیحات به ایران محسوب می‌شوند، گفته شد ایران یک اسکادران از جنگنده‌های F86 را که از آلمان خریده بود، به پاکستان هدیه داده تا وضعیت امنیتی شکننده این‌کشور به‌خاطر جنگ با هند، بهبود پیدا کند. در این‌جلسات استماع گفته شد ایران به آلمان تضمین داده بود که F86 ها در ایران می‌مانند. همچنین در این‌جلسات استماع، سناتوری به‌نام فولبرایت گفت ایران کشوری فاسد است و باید در آن انقلاب شود. در ادامه، نگرانی‌های کنگره و نگرانی‌های آژانس توسعه بین‌المللی آمریکا به این‌جمع‌بندی رسید که شاه بیشتر پول ایران را خرج توسعه نظامی می‌کند و پول کمتری به نوسازی اقتصادی ایران اختصاص می‌دهد. به همین‌دلیل هم نابرابری‌های گسترده‌ای گریبانگیر جامعه ایران شده است. «با این‌که اقتصاد ایران در دهه 1960 پیوسته رو به پیشرفت بود و انقلاب سفید برهه‌ای از ثبات سیاسی نسبی را برای شاه به ارمغان آورد، بیم آن می‌رفت که شاید معامله تسلیحاتی جدید این تعادل شکننده را بر هم بزند.» (صفحه 99)

وزارت خارجه تنها دو هفته پیش‌تر یعنی در اول ژوئیه گزارش داده بود که تکاپوی شاه واقعا زودهنگام است، چون این هواپیما هنوز در مرحله آزمایش پیش از طراحی قرار دارد و تاکنون از سوی نیروی هوایی ایالات متحده خریداری نشده استاتفاقات دیگری که از پی آمدند، از این‌قرار بودند: جدی‌تر شدن درگیری بیش از پیش آمریکا در ویتنام و صرف زمان و پول بیشتر در این‌کشور. همچنین در ادامه هارولد ویلسون نخست‌وزیر بریتانیا با انتشار اعلامیه‌ای غافلگیرکننده در ژانویه 1968 اعلام کرد این‌کشور ظرف سه‌سال آینده خلیج‌فارس را به‌طور کامل خالی خواهد کرد. انگلستان در آن برهه و مشخصا دهه 1960 به‌دلیل افزایش کسری بودجه و کاهش ارزش استرلینگ، گرفتار تنگناهای اقتصادی شدیدی بود. به‌نظر می‌رسد در آن‌دوران وزارت خارجه آمریکا نگران سیاست لبه پرتگاه توسط شاه نبود بلکه سازمان سیا نگران به‌کارگیری این‌سیاست بوده است. سیا در آن‌برهه به این‌نتیجه رسید که برای تحکیم توان دفاعی ایران به‌ویژه مقابل همسایگان عربش و نه شوروی، این‌کشور باید نیروی هوایی قوی‌تری داشته باشد. در ادامه، شاه سفر دیگری به آمریکا و با جانسون دیدار کرد.

نویسنده «آمریکا و شاه» این‌سفر شاه به آمریکا را که ژوئن 1968 انجام شد، برایش موفقیت‌آمیز می‌داند. چون موافقت استخدام حداکثر 50 تکنیسین نیروی هوایی آمریکا را برای آموزش در محل و پشتیبانی اسکاداران‌های F4 به‌مدت یک‌سال کسب کرد. در این‌برهه، چیزی به تحویل F4 ها به ایران نمانده بود. البته شاه 200 تکنیسین طلب کرده بود ولی چنین‌رقمی با خط مشی آمریکا برای مدیریت ناوگان یک‌کشور دیگر همخوانی نداشت. به‌همین‌دلیل گرفتن موافقت حضور 50 تکنیسین برای شاه موفقیت بزرگی محسوب می‌شد. استفن مک‌گلینجی در این‌باره نوشته است: «شاه همچنین از جانسون قول گرفته بود که درخواستش برای خرید هواپیمای 530 نورثروب بررسی گردد. گفتنی است وزارت خارجه تنها دو هفته پیش‌تر یعنی در اول ژوئیه گزارش داده بود که تکاپوی شاه واقعا زودهنگام است، چون این هواپیما هنوز در مرحله آزمایش پیش از طراحی قرار دارد و تاکنون از سوی نیروی هوایی ایالات متحده خریداری نشده است.» (صفحه 106)

جمع‌بندی نویسنده کتاب «آمریکا و شاه» این است که اواخر ریاست‌جمهوری جانسون برای شاه، بهتر از آغاز دوران این‌رئیس‌جمهور آمریکا بود. ضمن این‌که اعلام عقب‌نشینی بریتانیا از خلیج فارس بر اهمیت استراتژیک ایران برای آمریکا افزود.

ادامه دارد...