چهارشنبه 12 شهریور 1404

طعنه اصغرزاده به تندروها؛ کره شمالی را کشور خوبی می دانند | اگر 90 میلیون ایرانی مثل احمدی‌نژاد یا رئیسی باشند، خوشحال می شوند

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
طعنه اصغرزاده به تندروها؛ کره شمالی را کشور خوبی می دانند | اگر 90 میلیون ایرانی مثل احمدی‌نژاد یا رئیسی باشند، خوشحال می شوند

اقتصادنیوز: ابراهیم اصغرزاده گفت: حتی در سال 1376 که آقای خاتمی رئیس جمهور شد، تصور ما این بود که با یک دست فرمان اصلاح‌طلبانه می‌شود به مملکت آرایش جدیدی داد و شرایطی را ایجاد کرد که وضعیت بهتری داشته باشیم، اما با مقاومت‌هایی مواجه شد و بعد آمدن آقای احمدی‌نژاد پیش آمد.

به گزارش اقتصادنیوز، ابراهیم اصغرزاده، فعال سیاسی اصلاح طلب در بخشی از گفتگوی خود با اقتصادنیوز، با اشاره به جمله «آخرین فرصت برای ایران است» گفت: این جمله سنگینی است برای ما؛ سنگین است به‌این‌علت که تاریخ فعالیت‌های سیاسی ما و تلاش‌هایی که کردیم همه در ایام بعد از انقلاب تا الان خلاصه شده است. وقتی نگاه می‌کنیم می‌بینیم این دستاوردها، دستاوردهای مأنوس و قابل دفاعی نیست. البته دستاوردهای خیلی خوبی هم داشته‌ایم، اما به‌نوعی سرخوردگی به ما دست می‌دهد.

وی ادامه داد: این تصور که اگر یک شکست‌هایی در بعضی از سیاست‌ها خورده ایم، دیگر قابل‌بازسازی یا کارش قابل ادامه‌دادن نیست هم، من این را قبول ندارم. بسیاری از کشورهای دنیا هستند که با یک نوع روش‌های اقتدارگرایی انتخاباتی می‌توانند با یک تقسیم قدرت بین گروه‌ها، قدرت خودشان را حفظ کنند.

در ادامه بخشی از اظهارات ابراهیم اصغرزاده را بخوانید؛

* نکته کلیدی این است که ماها که دارای آرمانی در انقلاب بودیم و فکر می‌کردیم که این سیستم سیاسی که داریم طراحی می‌کنیم و به پایش ایستاده‌ایم و برایش تلاش می‌کنیم، یک سیستمی خواهد بود که ما را سریعاً به یک بهشت زمینی می‌رساند و یک شرایطی برایمان ایجاد می‌کند که امر ناممکن را ممکن می‌کنیم و مردم در رفاه زندگی می‌کنند، آزادی‌های مختلف و اینها را خواهیم داشت.

* اشکال قضیه این است که می‌بینیم که بخشی از این آرمان‌ها توهم بوده و بخشی دیگر نقش‌برآب شده و دائماً یک پسرفت‌هایی نسبت به قبل داشتیم. به این دلیل یک نوع دلسردی، نگرانی و افسوس خوردن به اینکه چرا چنین وضعیتی پیش‌آمده است، به وجود می‌آید.

فکر می‌کردیم با دست فرمان اصلاح‌طلبانه می‌شود به مملکت آرایش جدیدی داد

* یک عده که از اول مخالف بودند و درصدی از مردم یا نیروهایی که با انقلاب سر سازگاری نداشتند، آنها از همان اول انقلاب این بحث را مطرح می‌کردند که این انقلاب خیلی سریع شکست خواهد خورد و دچار فروپاشی می‌شود، اما اعتقاد ما این نبود؛ یعنی حتی در سال 1376 که آقای خاتمی رئیس جمهور شد، تصور ما این بود که با یک دست فرمان اصلاح‌طلبانه می‌شود به مملکت آرایش جدیدی داد و شرایطی را ایجاد کرد که وضعیت بهتری داشته باشیم، اما با مقاومت‌هایی مواجه شد و بعد آمدن آقای احمدی‌نژاد پیش آمد.

* باز در دوره آقای روحانی امید ایجاد شد که با آمدن آقای رئیسی دوباره یک مدت ناامیدی شد. الان هم با آمدن آقای پزشکیان کور سوی امیدی داریم که یک سری از موضوعات کشور حل شود. اما به نظر می‌رسد دائما حرکت برای اصلاح امور با یک مقاومتی از طرف بعضی از نیروها مواجه می‌شود که نمی‌دانم اینها نگران چه هستند، اما کارشکنی می‌کنند و نمی‌گذارند مملکت روی مدار توسعه بیفتد.

* بخشی از آن شاید ناشی از این است که نگران بقای سیستم هستند. از دید آنها مملکت هر آن، امکان دارد دچار مشکلاتی شود که البته این به نظر من یک فوبیاست.

نمی‌گذارد مملکت روی ریل توسعه بیفتد

* فکر می‌کنم آن جریانی که نگران این هست و نمی‌گذارد که چرخ مملکت روی ریل توسعه بیفتد و تقریباً در تمام دولت‌های توسعه‌گرایی مثل دولت آقای هاشمی رفسنجانی، خاتمی، حسن روحانی و دولت پزشکیان با یک مقاومت‌هایی مواجه شدیم، ناشی از این حس مشترک در نیروهای تندروی افراطی، بنیادگرا و راست است که آنها خودشان را حافظ یک روایت مقدس می‌دانند و می‌گویند ما یک حکومتی ساختیم و این حکومت نایب خداست، بنابراین تمام فعالیت‌ها و امور و سیاست‌هایش عین حقیقت راستین است و هیچ خطایی در آن نیست و همچنین مقامات حکومتی قابل‌انتقاد نیستند. از نظر آنها این روایت مقدس نباید زیر سؤال رود و با سیستم‌های قدرت در کشورهای دیگر که از صبح تا شب مثلاً مورد نقد قرار می‌گیرند، فرق دارد.

* مورد دیگر فوبیای فروپاشی است؛ شاید نگران این هستند که اگر فضای باز ایجاد شد، چه اتفاقی می‌افتد؟ آیا این سیستم فرومی‌پاشد یا نه. بخش دیگر این است که این انحصار سیاسی منافع آنها را تضمین و تأمین می‌کند و بالاخره نوع نگاه آنها به قدرت و سیستم قدرت یک نگاه کاملاً انحصارطلبانه است؛ یعنی اینکه قدرت میان گروه‌های مختلف مردم توزیع شود، یا عموم نخبگان در فعالیت‌ها مشارکت داشته باشند، اینها را قبول ندارند.

* به همین دلیل هم در طول این 40 سال مدافع یک‌روند حذف و طرد بودند. نمونه‌اش نظارت استصوابی شورای نگهبان است یا اقدامی که در گزینش‌ها انجام می‌شود و کنترل‌هایی که دائماً یک خُم رنگرزی را طراحی کردند و آدم‌ها را داخل آن می‌کنند و کم‌وزیاد و بلند و کوتاهشان را بر اساس آن معیار خودشان می‌سنجد. اگر 90 میلیون ایرانی مثل آقایان احمدی‌نژاد یا رئیسی باشند، اینها خیلی خوشحال می‌شوند.

تندروها فکر می‌کنند با خالص‌سازی وضع مملکت خوب می‌شود

* به نظر می‌رسد تصور آنها از یک جامعه ایرانی مسلمان و مؤمن، همین تفکری است که یک جامعه بسته، متحدالشکل و بدون هیچ اختیاری مثل حقوق شهروندی، حق آزادی و بیان این‌ها باشد.

* افراد باید مطیع، تابع، ولایت‌مدار و گوش‌به‌فرمان باشند. تصور آنها این است که اگر این روش برای خالص‌سازی موفق شود، وضع مملکت خودبه‌خود خوب می‌شود. احتیاج نیست دنبال توسعه کشور برویم. همین که ما یک کشور مؤمن، مقید، مطیع و یکدستی مثل یک پادگان داشته باشیم، در آن رونق ایجاد شده و همه برابر می‌شوند.

* تصور آنها از کره‌شمالی هم این‌گونه است. با آنها وقتی صحبت می‌کنید، کره‌شمالی را کشور خوبی می‌دانند و می‌گویند مردمشان مستقل هستند، رهبر و پیشوایشان را می‌پرستند، زن و مرد برابر هستند و از حقوق مساوی برخوردارند. تصور آنها از یک جامعه دینی، یک جامعه صومعه‌ای است، جامعه‌ای است که در آن افراد بر اساس تکالیف عمل می‌کنند و دارای حق نیستند. این باعث می‌شد که دائماً این نوع تفکر که بعد از جنگ 8 ساله ایران و عراق رشد کرده بود و البته از اول انقلاب هم بود، بعداً دائماً به‌عنوان یک نیروی آلترناتیو و دولت سایه تحولات اجتماعی را تعقیب کند.

همچنین بخوانید ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید