شنبه 3 آذر 1403

ظهور شبکه خرده‌ائتلاف‌ها

وب‌گاه دنیای اقتصاد مشاهده در مرجع
ظهور شبکه خرده‌ائتلاف‌ها

مجله فارن پالیسی در مفهوم پردازی جدید از ائتلاف‌های نوظهور با منطق سیال و پویای تحولات به انتشار دیدگاهی از مفاهیم جدید روابط بین‌الملل تحت عنوان ظهور شبکه خرده ائتلاف‌ها پرداخته و آن را جایگزینی هوشمند و چابک برای چندجانبه‌گرایی دست و پا گیر و ائتلاف‌های رسمی عنوان کرده است. این فرمت که بر موضوعات خاص و منافع مشترک و اغلب داوطلبانه مبتنی است، به میدان آزمایش قرن بیست‌ویکم تبدیل شده...

کامران کرمی:جلد مجله پاییز 2023 فارن پالیسی، اهرمی از دستان به هم پیوسته را نشان می‌دهد که در حال باز کردن سطوح به هم فشرده است. متن روی جلد چنین است: اتحادهایی که اکنون اهمیت دارند: چندجانبه‌گرایی در بن‌بست قرار دارد، اما بلوک‌های قدرتمند از خرده ائتلاف‌ها (Minilaterals) در حال پیشبرد امور هستند و جایگزین هوشمندی برای چندجانبه‌گرایی دست‌وپاگیر و ائتلاف‌های رسمی به شمار می‌روند.

سی راجا موهان، ستون‌نویس فارن پالیسی و کارشناس ارشد موسسه سیاست جامعه آسیا در مفهوم‌پردازی جدید از ائتلاف‌های نوظهور با منطق سیال و پویای تحولات که بازتابی از جهان شبکه‌ای و نظریات غیرغربی روابط بین‌الملل است که هندی‌ها در آن نقش مهمی ایفا می‌کنند، در شماره پاییز مجله فارن پالیسی می‌نویسد: همان‌طور که نهادهای چندجانبه قدیمی، از سازمان ملل متحد گرفته تا سازمان تجارت جهانی، به طور فزاینده‌ای فلج و ناکارآمد می‌شوند، سازمان‌های کوچک به عنوان قالب دیگری برای انجام کارها ظهور کرده‌اند. گروه های کوچکی از کشورها بر موضوعات خاص و منافع مشترک - اغلب داوطلبانه و به ندرت به عنوان یک بلوک رسمی - به عنوان جایگزینی عمل گرایانه برای چندجانبه گرایی دست وپاگیر و اتحادهای محدود تمرکز می‌کنند.

این مفهوم به گذشته‌های دور برمی‌گردد: به کنسرت قرن نوزدهم اروپا یا ترتیب اشتراک‌گذاری اطلاعات پنج چشم که در طول جنگ جهانی دوم متولد شد. اما این آسیا و هند و اقیانوسیه هستند که به میدان آزمایش قرن بیست و یکم خرده‌ائتلاف‌ها تبدیل شده‌اند. تغییرات ژئوپلیتیکی به سرعت در حال تغییر شکل منطقه و سوق دادن آن به سمت توازن جدید قدرت است. در عین حال، منطقه سنت کمی - یا در حال حاضر علاقه به - اتحادهای نظامی رسمی فراتر از تعداد معدودی از پیمان های دوجانبه کشورها با ایالات متحده دارد. منافع ملی، تصورات تهدید، و تمایلات آنها برای همسویی برای یک تعهد الزام‌آور در مدل ناتو، اتحادیه اروپا یا سایر بلوک‌ها بسیار متنوع است. اقدامات کوچک آسیا تا حد زیادی پاسخی به ظهور چین و چالش در برابر توازن قدرت منطقه‌ای است.

گفت‌وگوی امنیتی چهارجانبه (متشکل از استرالیا، هند، ژاپن و ایالات متحده) و پیمان استرالیا - بریتانیا - ایالات متحده آمریکا (معروف به‌AUKUS) برجسته‌ترین نمونه‌ها هستند. هند، اسرائیل، امارات متحده عربی و ایالات متحده قالب تعاونی I2U2 را در سال 2021 ایجاد کردند و آخرین مورد اضافه شده، مشارکت سه‌جانبه در حال ظهور بین ژاپن، کره‌جنوبی و ایالات متحده است. از آنجا که جلوگیری از هژمونی چین بر آسیا مهم‌ترین عاملی است که این گروه ها را هدایت می‌کند، جای تعجب نیست که بسیاری از آنها توسط واشنگتن حمایت می شوند. با توجه به نارضایتی گسترده در پایتخت های منطقه نسبت به ائتلاف های به سبک جنگ سرد، ائتلاف های کوچک جدید آسیا بخشی از تلاشی جدید برای فراتر رفتن از چارچوب ائتلاف سنتی است.

با توجه به افزایش سریع نظامی پکن و مشکلات واشنگتن در ارائه قدرت در چنین فاصله ای از سواحل خود، دولت بایدن اقدامات جزئی را ابزاری حیاتی برای تقویت توانایی آسیا برای مقابله با قلدری پکن می داند. در منطقه‌ای که بی‌میلی برای پیوستن به ائتلاف‌های رسمی ریشه دوانده است، ائتلاف‌های کوچک مکانیزمی عمل‌گرایانه برای مقابله با قدرت چین ارائه می‌دهند. در گذشته، انتقام‌گیری از سوی چین برای متوقف ساختن یک گروه‌بندی فرعی بالقوه کافی بود. در سپتامبر 2007، استرالیا، هند، ژاپن، سنگاپور و ایالات متحده یک رزمایش دریایی بزرگ را در خلیج بنگال برگزار کردند. چین به سرعت آن را به عنوان منادی «ناتوی آسیایی» محکوم کرد و اندکی پس از آن، ایده نهادینه کردن چنین تمرین هایی به خواب رفت.

زمانی که کواد در سال 2007 شروع ضعیف خود را آغاز کرد، هر چهار عضو هنوز از دشمنی با پکن بیزار بودند. از آن زمان، فشار چین برای هژمونی در منطقه، واکنش های اجتناب ناپذیری را به همراه داشته و به ویژگی اصلی سیاست خارجی و امنیتی هر یک از اعضا تبدیل شده است. آسیای پسااستعماری به اتحادها حساسیت داشت. کشورهای تازه استقلال‌یافته آسیا تمایلی نداشتند که سیاست خارجی مستقل خود را تابع نظم و انضباط اتحادهای جنگ سرد کنند - به استثنای چند مورد، از جمله استرالیا، ژاپن، نیوزیلند، کره‌جنوبی و فیلیپین که رابطه منحصر به فردی با ایالات متحده داشتند. تلاش های واشنگتن برای ایجاد اتحادهای نظامی منطقه ای در مدل ناتو مانند سازمان پیمان آسیای جنوب شرقی (سیتو) و در خاورمیانه سازمان پیمان مرکزی (سنتو)، شکست خورد. در عین حال، منطقه هرگز به سیستم سازمان ملل متحد به دلیل شکست هایش در خنثی کردن درگیری در کشمیر، شبه‌جزیره کره و خاورمیانه اعتماد چندانی نداشت.

در حالی که ایالات متحده به تعداد انگشت‌شماری از ائتلاف‌های دوجانبه رضایت داد، ائتلاف‌های کوچک به زودی به گزینه‌ای جذاب در بخش‌هایی از منطقه تبدیل شد. بریتانیا که سابقا قدرت استعماری مسلط در آسیا بود، در سال 1971 یک قرارداد کوچک - پنج ترتیبات دفاعی قدرت - با اعضای مشترک‌المنافع استرالیا، مالزی، نیوزیلند و سنگاپور ایجاد کرد. انجمن کشورهای جنوب شرقی آسیا (آسه‌آن) نیز به عنوان یک عضو کوچک آغاز شد. پنج عضو موسس آن در میان منافع مشترک در مقابله با شورش های کمونیستی در داخل گرد هم آمدند. اما آسه‌آن زودتر از اینکه چین ادعاهای ارضی علیه همسایگان خود را مطرح کند به مرزهای خود دست یافت. به‌رغم ادعای آ‌سه‌آن برای مرکزیت در نظم منطقه‌ای، این بلوک برای حمایت از اعضا در برابر تجاوزات پکن به دریای چین جنوبی تلاش کرده است و به نظر می‌رسد فاقد اراده سیاسی برای رویارویی جمعی با چالش چین است.

چهار وجه خرده‌ائتلاف‌ها

چهار درس را می‌توان از داستان در حال آشکار شدن طرف‌های کوچک آسیایی استخراج کرد که نشان می‌دهد آنها قدرت ماندگاری دارند و می‌توانند در مناطق دیگر با ساختارهای چندجانبه و اتحادی مشابه ضعیف مفید باشند. اول، خرده‌ائتلاف‌ها؛ شبکه هستند، نه بلوک ها، که امکان بازنگری در جغرافیای منطقه را فراهم می‌کنند. آسیا و هند و پاسیفیک منطقه وسیعی را تشکیل می‌دهند که بلوک های فشرده سیاسی و جغرافیایی را تشکیل می‌دهند که مدت هاست گفته می‌شود اروپا را هم در برگرفته است. قراردادهای کوچک به هند اجازه می‌دهد تا به شبکه‌های ائتلاف‌ها و مشارکت‌های ایالات متحده در شرق آسیا از طریق کواد و خاورمیانه از طریق I2U2 متصل شود.

ایالات متحده همچنین بریتانیا را به بازگشت به اقیانوس هند و اقیانوس آرام تشویق کرده است، نه‌تنها به خاطر علاقه عمومی به درگیر شدن با سیاست‌های امنیتی منطقه، بلکه در ساخت زیردریایی‌های هسته‌ای برای استرالیا تحت پرچم آکواس. بریتانیا، ایتالیا و ژاپن دست به دست هم داده‌اند تا نسل جدیدی از هواپیماهای جنگنده بسازند. استرالیا، فرانسه و هند در مورد امنیت منطقه‌ای رایزنی‌های سه‌جانبه داشته‌اند. فرانسه نیز با هند و امارات برای تقویت نقش خود در اقیانوس هند درگیر است.

دوم، واشنگتن برای فراتر رفتن از چارچوب سنتی ائتلاف‌های دوجانبه از روش‌های کوچک استفاده می‌کند. در آسیا این مدل دیگر قادر به مقابله با مقیاس و دامنه چالش چین نیست. شبکه های همپوشان دوجانبه مکمل ارزشمندی برای سیاست ایالات متحده برای راه اندازی مجدد اتحادهای دوجانبه خود است. علاوه بر Quad و‌AUKUS، گروه‌های دیگری نیز ظهور کرده‌اند: استرالیا، هند و ژاپن قالب سه‌جانبه خود را دارند. گروه‌بندی استرالیا - ژاپن - ایالات متحده به عنوان یک عامل قدرتمند در امنیت شرق آسیا در حال ظهور است. هند و همسایگان آسیای جنوب شرقی آن در خطوط دریایی حیاتی در داخل و اطراف تنگه مالاکا گشت‌زنی می‌کنند. بنگلادش، هند و ژاپن نیز در حال هماهنگی برای تسریع یکپارچگی منطقه‌ای در شبه‌قاره شرقی هستند. سوم، قالب کوچک همکاری استراتژیک به‌ویژه برای کشورهایی با سابقه عدم‌تعهد، مانند هند، که به دقت از حاکمیت استراتژیک خود محافظت می‌کند، اما آماده همکاری با ایالات متحده برای پیگیری منافع امنیتی خود است، جذاب است.

حتی با افزایش فشار بر هند پس از به قدرت رسیدن شی جین پینگ، رئیس‌جمهور چین در سال 2012، پکن مطمئن بود که دهلی نو به دلیل سنت طولانی عدم‌تعهد، دست به دست واشنگتن نخواهد داد. اما قمار چین اشتباه بود: چارچوب چهارگانه به هند این امکان را می‌دهد تا با ایالات متحده و متحدان آسیایی اش در زمینه امنیت تعامل کند، بدون اینکه از استقلال سیاست خارجی خود دست بکشد. در واقع «کواد» به ابزار اصلی تلاش‌های پنهان هند برای ایجاد تعادل با چین تبدیل شده است. علاوه بر این، استراتژی ایالات متحده برای تقویت قابلیت های شرکای خود به هدایایی برای هند از طریق کمک غرب در نوسازی پایگاه صنعتی دفاعی و قابلیت های فناوری آن منجر شده است.

چهارم، فرمت کوچک‌تر و غیرایدئولوژیک تر، روشن می سازد که هند و سایر شرکت‌کنندگان در یک سیستم تحت هدایت ایالات‌متحده محبوس نشده اند، بلکه در تعریف آینده گروه، عاملیت کامل را حفظ می‌کنند. در نتیجه، تلاش های چین برای بازی با کارت هویت منطقه ای آسیا در حال سقوط است و روایت آن مبنی بر اینکه واشنگتن یک قدرت خارجی است که منطقه را برای ساختن ناتوی آسیایی دستکاری می‌کند، آن‌طور که انتظار می‌رود طنین انداز نشده است. به نظر می‌رسد که نیروی هدفمند خرده‌ائتلاف‌های آسیایی، پکن را غافلگیر کرده است. این ویژگی های خرده‌ائتلاف‌ها، آن را به ویژه برای آسیا و دیگر مناطق پسااستعماری که از همسویی های رسمی با ایالات متحده خسته شده اند، مناسب می سازد.

هند، یکی از ایدئولوگ های اصلی عدم‌تعهد و قهرمان سابق «وحدت آسیایی»، امروز نیاز به وجود قدرت های خارجی را برای ایجاد تعادل بین قدرت های هژمون منطقه ای مورد شناسایی قرار می‌دهد. حتی بسیاری از کشورهایی که در حال حاضر از توافقات جزئی خارج می‌شوند، به اندازه کافی واقع‌بین هستند که بدانند حضور قوی‌تر ایالات متحده و گسترش دامنه ترتیبات دوجانبه و فرعی با ایالات متحده، قدرت چانه‌زنی آنها را با چین بهبود می‌بخشد. بنابراین، ما باید انتظار داشته باشیم که کشورهای بیشتری، به‌ویژه در آسیای جنوب شرقی، با فرمت چهارجانبه و دیگر کشورهای کوچک درگیر شوند. به‌رغم تمام صحبت‌های بی‌وقفه در مورد سلطه غیرقابل توقف چین و افول ایالات متحده، اقدامات کوتاه‌مدت جدید به بازگرداندن ایالات متحده به صندلی راننده در ژئوپلیتیک آسیا کمک می‌کند. در کمتر از سه سال، دولت بایدن طرح های کوتاه برد را به بخشی جدایی‌ناپذیر از نظم آسیایی تبدیل کرده است.

در بعد امنیتی، این اقدامات کوچک شروع به پیچیده تر کردن محاسبات امنیتی پکن با افزایش قابلیت های بازدارندگی همسایگانش کرده اند. در جبهه اقتصادی، طرف های کوچک در حال بازسازی ساختار آسیایی با محوریت چین هستند که در قرن بیست و یکم ظهور کرده است. دولت بایدن با تشویق به انتقال زنجیره‌های تامین صنعتی به خارج از چین و ایجاد ائتلاف‌های فناوری جدید - از جمله اتحاد نیمه‌هادی Quad و «‌Chip 4» (متشکل از ژاپن، کره‌جنوبی، تایوان و ایالات متحده)، سلطه اقتصادی پکن را به چالش می‌کشد. در آسیا، ظهور یک هژمون منطقه ای بیش از حد جاه طلب، اراده سیاسی جدید یک ابرقدرت دور برای مقابله با آن و حضور قدرت های بزرگ و توانمند منطقه ای، شرایط مساعدی را برای خرده‌ائتلاف‌ها ایجاد کرده است.

اما خرده‌ائتلاف‌ها در حال تبدیل شدن به بخشی از چشم‌انداز سازمانی در مناطق دیگر نیز هستند. در اروپا به عنوان قلب اتحادها و چندجانبه گرایی، ائتلاف های کوچک‌تری در حال ظهور هستند تا بر روی موضوعاتی که دیگر شرکای آن هنوز دارای ملاحظات هستند، فراتر روند. برای مثال، در حوزه دفاعی، مثلث لوبلین (لیتوانی، لهستان و اوکراین) و همکاری دفاعی شمال اروپا (میان پنج کشور شمال اروپا) در حال پیشروی در زمینه یکپارچگی استراتژیک و نظامی هستند. کشورهای حوزه مدیترانه شرقی و خلیج فارس و همچنین سه‌گانه نوظهور آذربایجان، پاکستان و ترکیه به طور فزاینده‌ای با یکدیگر همکاری می‌کنند. هر یک از اینها پاسخی است به شکست چندجانبه گرایی به سبک قدیم و اتحادهای سنتی برای حل مناقشه و ارتقای یکپارچگی که این احتمال را ایجاد می‌کند که فرمت خرده‌ائتلاف ظهور پیدا کرده تا باقی بماند.

--> اخبار مرتبط
ظهور شبکه خرده‌ائتلاف‌ها 2