عدم مرزبندی با دشمن؛ بیماری مزمن اصلاحطلبان
مخرج مشترک به دست آمده از اهداف آشکار دشمنان انقلاب و همسو شدن ناآگاهانه و آگاهانه برخی از منتسبین به جریان سیاسی اصلاحات در کشور، نمونه بارزی از بی توجهی به لزوم مرزبندی با دشمنان است.
مخرج مشترک به دست آمده از اهداف آشکار دشمنان انقلاب و همسو شدن ناآگاهانه و آگاهانه برخی از منتسبین به جریان سیاسی اصلاحات در کشور، نمونه بارزی از بی توجهی به لزوم مرزبندی با دشمنان است.
خبرگزاری مهر، گروه سیاست - طیبه بیات: بیش از چهل سال و درست از زمانی که قید «اسلام» در کنار جمهوریت ایران نشست، کشورمان مورد بغض و کینه بیشتر دشمنانش قرار گرفت تا جایی که دشمنان تمام تلاش خود را در طول این سالها به کار گرفتند تا اجازه ندهند تأثیر انقلاب اسلامی ایران در جهان ظهور و بروز پیدا کند و سعی کردند مانع از شکل گیری گفتمان مناسب علیه انقلاب و ارزشهای آن شوند؛ فارغ از اینکه خود را به خواب زدند و نمیبینند که ارزشهای والای انقلاب از مرزهای ایران عبور کرده است.
یکی از مهمترین نشانههای تأثیرات انقلاب، دشمنی بیش از پیش جهان سلطه با ایران اسلامی است و تبیین ارزشها و اصول انقلاب اسلامی در شرایط فعلی و با وجود فشارهای جهان سلطه یکی از مهمترین ضروریات کشور به حساب میآید و نیاز است مسئولان و دلسوزان نظام برای رویارویی با تلاشهای دشمن، با نگاه و رویکرد جهادی به این عرصه ورود کنند و از همه ظرفیتهای مورد تاکید مقام معظم رهبری تحت عنوان «جهاد تبیین» بهره مند شوند.
قابل توجه آنکه، دشمنان جمهوری اسلامی ایران برای تحریف تاریخ، برنامهریزی جدی دارند و تلاش میکنند با وارونهنمایی تاریخ، در ذهن جوانان جای دوست و دشمن را عوض کنند و در این میان تاکید و توجه مقام معظم رهبری به اصل توجه به رعایت مرزبندی با دشمنان خودنمایی میکند و همانطور که سابق بر این هم گفته شد متأسفانه «تدلیس» حقایق و وارونه نمایی واقعیت و دروغ از ناحیه دشمنان، توانسته است عدهای را در داخل کشور گمراه کند و علاوه بر مردم عادی، تعدادی از چهرههای یک جریان سیاسی خاص تحت عنوان «جریان اصلاحات» را نیز در تفکرات خود حل نماید که از قضا در میان مردم هم نام آشنا هستند و افکارشان چنان از فضاسازی دشمنان مسموم شده که هزینههای بسیاری را در دورههای زمانی حساس به کشور تحمیل کردند.
کوی دانشگاه و فتنه 88 از مصادیق عدم توجه به اصل رعایت مرزبندی با دشمن
عدم توجه جریان اصلاحات به اصل مرزبندی با دشمنان، حوادث جبران ناپذیری را در سالهای 78 و 88 رقم زد. «حادثه کوی دانشگاه» و «فتنه 88» کلیدواژههایی هستند که به محض شنیده شدن اتفاقات تلخ آن دوران را برای شنونده تداعی میکنند؛ حوادثی که پای همین جریان سیاسی نام آشنا به آنها باز شده بود و با طراحی رمز فتنه «تقلب در انتخابات» با تهییج جوانان، بسیاری از آنها را به خیابانها کشاندند و خسارات زیادی را برای کشور ایجاد کردند.
دوم مهرماه 88 حضرت آیتالله خامنهای در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگانرهبری با تأکید بر اینکه بلواهای بعد از انتخابات کاملاً برنامهریزی شده بود، به تلاش اهلفتنه در دورانهای مختلف برای القای ترس و انفعال از آنها در میان مردم و بهویژه خواص اشاره کرده و افزودند: «... در جنگ صفین ما از آن طرف عمار را داریم که جناب عمار یاسر دائم مشغول سخنرانی است؛ این طرف لشکر، آن طرف لشکر، با گروههای مختلف؛ دو گروه مسلمان در مقابل هم قرار گرفتند؛ فتنه عظیمی بود؛ یک عدهای مشتبه بودند. عمار دائم مشغول روشنگری بود؛ این طرف میرفت، آن طرف میرفت، برای گروههای مختلف سخنرانی میکرد، از آن طرف هم آن عدهایکه «نفر من اصحاب عبداللَهبنمسعود...» هستند، در روایت دارد که آمدند خدمت حضرت و گفتند: «یا امیرالمؤمنین ما شک کردیم. ما را به مرزها بفرست که در این قتال داخل نباشیم! خوب، این کنار کشیدن، خودش همان ضرعی است که یُحلب؛ همان ظهری است که یُرکب! گاهی سکوت کردن، کنار کشیدن، حرف نزدن، خودش کمک به فتنه است. در فتنه همه بایستی روشنگری کنند؛ همه بایستی بصیرت داشته باشند.»
به هرحال، محمد خاتمی به عنوان رئیس اصلاحات و به تبعیت آن میرحسین موسوی و مهدی کروبی دو کاندیدای ریاست جهوری در آن سالها که تحت لوای جریان اصلاحات وارد عرصه انتخابات شده بودند از جریان ایجاد شده در کشور استقبال کردند و با بازی در طراحی دشمن برای ایجاد فتنه در کشور هدف آنها برای ایجاد تشنج و اغتشاش را عملی کردند. در فتنه 88، جنبش سبزیها فضایی همراه با آشوب در کشور حاکم کردند و آنچه از موضع گیریهای سران فتنه به مشام میرسید این بود که از انتخابات آن زمان بهره برداری کردند تا پروژه آشوب را کلید بزنند.
وضوح حمایت دشمنان قسم خورده ایران در دو حادثه نامبرده زمانی با قطعیت نمایان میشود که «هیلاری کلینتون» وزیر وزارت امور خارجه وقت ایالات متحده آمریکا و باراک اوباما رئیس جمهور وقت آمریکا در یادداشتهایی از حقیقت آن ایام پرده برداری کردند. باراک اوباما رئیس جمهور وقت آمریکا در کتاب خاطرات خود با عنوان «سرزمین موعود» در تشریح اعتراضات صورت گرفته به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال 88 نوشته است: «بعد از آنکه تلاشهای ما برای آغاز مذاکره با ایران رد شد، در شرایطی که این کشور وارد چرخه هرج و مرج و سرکوبگری بیشتر میشد، ما راهبردمان را بهسمت دومین گام راهبرد منع اشاعهای خودمان تغییر دادیم. یعنی بسیج کردن جامعه بینالمللی برای اعمال تحریمهای اقتصادی سخت و چندجانبهای که میتواند ایران را وادار به حضور در میز مذاکره کند.» همچنین هیلاری کلینتون در فصل دوم کتاب خاطرات خود با عنوان «انتخابهای سخت» ضمن تاکید بر مواضع خود در گفتگوی 30 فروردینماه سال 1389 با روزنامه فایننشال تایمز بیان کرده است: «پس از اعتراضها به نتیجه انتخابات در سال 88، آمریکا توانست کشورهای دیگر را برای اعمال تحریمهای جدید علیه ایران همراه سازد.» و بر این اساس فتنه 88 در حقیقت مقدمهای شوم برای خیال باطلی بود که دشمنان را برای فشار حداکثری در قالب تحریمهای اقتصادی حریصتر کرد.
حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان هم پیرامون عدم مرزبندی اصلاحات با دشمن در ایام فتنه، با اشاره به اینکه در واقع فتنه 88 یک نوع طراحی براندازی بود، میگوید: قطعنامه 1929 مادر تحریمهاست و همین اصلاحطلبان بودند که دشمن را دعوت به تحریم کردند. خبرنگار واشنگتن پست بعد از تصویب این قطعنامه از هیلاری کلینتون میپرسد که تبعات این قطعنامه که همهاش به مردم برمیگردد شما گفتید تحریمهای دولت، کلینتون هم پاسخ میدهد «بالاخره همین مردم باید جلوی نظام بایستند»، به صراحت میگویم تحریمهای بعدی انتقام دشمن از 9 دی بود. کلینتون در کتابش از این قطعنامه به عنوان شیرینترین قطعنامه تلخی که علیه ایران گرفتیم یاد میکند.
جان مک کین سناتور معروف آمریکایی در خرداد همان سال پس از تصویب قطعنامه 1929 در «بنیاد ملی دموکراسی» درباره ضرورت وضع قطعنامه 1929 میگوید: «بالاخره قطعنامه تحریمهای بیشتر علیه ایران به تصویب رسید... ما باید در کنار جنبش سبز بایستیم، لازم است که اهداف آنان را اهداف خود بدانیم. منافع آنان منافع ماست و تلاشهایشان، تلاشهای ما»
جان بولتون مشاور قبلی امنیت ملی کاخ سفید در این باره میگوید «این ناآرامیهای ایران در سال 88 بود که گزینه تحریم ایران را که بیش از دو سال از دستور کار خارج شده بود، مجدداً به روی میز برگرداند.»
اما یکی از مهمترین اظهارنظرها در این مورد مربوط به «مایکل لدین»، مشاور سابق شورای امنیت ملی آمریکا و عضو برجسته مؤسسه «امریکن اینترپرایز» است که مرداد 94 طی یادداشتی در نشریه «فوربس» مینویسد: «سناتور چاک شامر نقش مستقیمی در نامهنگاری محرمانه بین دولت اوباما و سران آشوب علیه دولت ایران در سال 1388 و در پی انتخابات ریاست جمهوری داشته است. دولت (آمریکا) تصمیم گرفت پیامی برای گروه موسوی و جنبش سبز بفرستد. سناتور شامر دوستی در وال استریت داشت که با سبزها در ارتباط بود و همان فرد به عنوان رابط انتخاب شد».
لدین در ادامه نوشته بود: از شامر خواسته شد از طرف دولت این پیام و سوالات پیوستش را به رهبران سبزها منتقل کند. سوالات اینهاست: ما باید چه کاری انجام دهیم و چه کاری نباید انجام دهیم؟ پاسخ این پیام در یک یادداشت هشت صفحهای در تاریخ 30 نوامبر 2009 (9 آذر 88) دریافت شد. نویسندگان محتاط بودهاند و متن امضا نشده و من دلایل روشنی دارم که چند نفر در تهران روی آن کار کردهاند.
همزمان با اظهارات لدین، نیکآهنگ کوثر یک فایل صوتی از مهدی هاشمی رفسنجانی منتشر میکند که در بخشی از آن او از لزوم تشدید تحریمها علیه ایران سخن به میان میآورد. نیک آهنگ کوثر در ادامه میگوید: «... در یکی از موارد که به من زنگ زد و وقتی فهمید من در حال رفتن به واشنگتن هستم از من خواست تا راجع به بحث تحریم اقتصادی ایران کسانی را در آمریکا ببینم و میخواست بداند در واشنگتن چه کسانی هستند که بشود با ارتباط و تشویقشان تحریمهای سنگینتری را علیه مردم ایران تحمیل کرد.»
پس از فتنه سال 88 بود که آمریکا و اروپا تحریم بانک مرکزی و خرید نفت ایران را وضع کردند که در تاریخ تحریمهای جهان اقدامی بیسابقه بود. این دو تحریم، سختترین نوع تحریمی است که پس از انقلاب اسلامی تاکنون علیه ایران وضع و اجرا شدهاند.
برخی ارتش نرم دشمن را در داخل تشکیل میدهند
محمد کاظم انبارلویی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی هم در رابطه با تحرکات و اقدامات جریان اصلاحات در رادیکالیزه کردن فضای سیاسی و اجتماعی کشور در برخی زمانهای حساس کشور، گفت: اینها وقتی که رأی بیاورند و به داخل نظام ورود کنند، خروج از نظام را کلید میزنند وقتی که رأی نیاورند خروج بر نظام را کلید میزنند.
وی با بیان اینکه فتنه 78 و مخالفت با ولایت فقیه خروج از نظام بود و اتفاقات سال 88 و اردوکشی خیابانی خروج بر نظام بود، تاکید میکند: اینها یک جریان پلید با ادعای اصلاح طلبی هستند که اصلاً اهل اصلاح نیستند و در واقع اهل فساد هستند که ارتش نرم دشمن را در داخل تشکیل میدهند.
اعتراف خاتمی به عدم تقلب در انتخابات 88!
نکته قابل توجهی که وجود دارد این است که اصلاح طلبان پس از انتشار ادعاها و اظهار نظرهای اوباما و کلینتون، هیچ واکنشی نشان ندادند و البته سید محمد خاتمی بعد از سال 88 در یک نشست با روزنامه نگاران اصولگرا نسبت به اینکه در انتخابات 88 تقلبی اتفاق نیافتاده است اعتراف کرد اما زیر بار اعلام رسمی این اعتراف نرفت!
«محسن مهدیان» روزنامه نگار در یادداشتی با عنوان «عاقبت بخیری اصلاحات» روایت جالبی از دیدار تعدادی از کنشگران رسانهای جبهه انقلاب با رئیس دولت اصلاحات در سال 88 ارائه کرده و نوشت: «تاجزاده گفته است که طاغوتِ پهلوی را به جمهوری اسلامی ترجیح میدهد، این ادعا بیانگر عاقبت بخیری جبهه اصلاحات است. ثانیاً: در سالها پیش در ایام فتنه 88، در دیداری که با جمعی از دوستان رسانهای با خاتمی داشتیم متوجه شدم که وی با ادعای تقلب مخالف است. در همان جلسه، دلسوزانه پرسیدم چرا این موضع را عمومی نمیکنید؟ پاسخ او این بود که گستره اصلاحات از ایثارگر است تا گوگوش و سروش. اعلام علنی این موضع باعث میشود پایگاه اجتماعی اصلاحات لطمه بخورد!»
مخرج مشترک میان اهداف دشمن و موضع گیری روشنفکرنماها!
نمونههای زیادی برای بیان این ادعا وجود دارد که مدعیان موسوم به اصلاحات در کشور در بازههای زمانی مختلف از اقدام علیه کلیت نظام و جنگ روانی راهانداختن در این راستا، دریغ نمیکنند و کلیت این برخوردها و رویکردها از سوی این جریان باعث شده است که مرز تعریف شده و قابل تشخیصی میان آنها و دشمنان آشکار و عیان جمهوری اسلامی متصور نباشد. اظهار نظرهای گاه و بیگاه از سوی آمریکا و اسرائیل یا افراد دست نشانده آنها یا رسانههای ضدانقلاب مانند بیبیسی، ایران اینترنشنال و... گاهی از اوقات به قدری با مواضع جریان اصلاح طلب در کشور مخرج مشترک دارند که به ادعای خلط مواضع این جریان سیاسی با مواضع دشمنان کشور منتج میشود.
عدم مرز بندی با دشمن و یا مخرج مشترک پیدا نکردن با او، نکتهای بود که 7 اردیبهشت ماه 1401 در دیدار صدها نفر از دانشجویان و اعضای تشکلهای دانشجویی با رهبر معظم انقلاب از سوی ایشان مطرح شد.
رهبر انقلاب، نتیجه مطالبهگری صحیح را تفکیک ضروری آرمانها از عملکردهای ضعیف برخی مدیران دانستند و در بیان توصیهای، گفتند: «مطالبهگری شما بهگونهای باشد که هم در بیان صورت مسائل و هم در مقام ارائه راهحلها، با دشمن مغرض، مخرج مشترک پیدا نکنید.»
ادعای پایبند بودن اصلاح طلبان به خط امام (ره) و مصادره به مطلوب کردن بخشی از کلام و منش برخی از چهرهها و شخصیتها در تاریخ انقلاب مانند سردار شهید سلیمانی، شهید بهشتی، شهید مطهری و... از ویژگیهای بارز این جریان سیاسی است و عمل و عکس العمل های صورت گرفته از سوی آنها در مواضع مختلف در نهایت این مهم را به ذهن متبادر میکند که اصلاحطلبان هویت و دشمن مشخص ندارند و در عمل به کلام مقام معظم رهبری و تاکید ایشان بر لزوم توجه به اصل مرزبندی با دشمنان، دچار تعلل و لغزش هستند و خروجی همه آنها چیزی نیست جر تحمیل پی در پی خسارات جبران ناپذیر به انقلاب و بدنه نظام.