یک‌شنبه 4 آذر 1403

عملیات روانی مشترک اصلاح‌طلبان و معاندان در اغتشاشات

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
عملیات روانی مشترک اصلاح‌طلبان و معاندان در اغتشاشات

جریان اصلاح طلب با تمرکز بر مسئله مجازات آشوبگران و تلاش برای توقف اعدام ها، خوراک مدنظر دشمن در اعمال تحریم های حقوق بشری را تأمین می کند.

به گزارش مشرق به نقل از گزارش کمیته رسانه و ارتباطات شورای ائتلاف نیروهای انقلاب، در این سه ماهی که گذشت شاهد فصل جدیدی از جنگ رسانه‌ای علیه جمهوری اسلامی ایران بودیم. در این جنگ رسانه‌ای تمام عیار، خطوط مشترک قابل تأملی میان جریان اصلاح طلب و جریان معاند قابل مشاهده است.

اصرار بر معرفی آشوبگران مسلح و تروریست ها با عنوان «معترض» و «مردم عادی»، القای تحقیر سیستماتیک زنان در ایران و تمرکز بر گسل جنسیتی، کشته سازی، تمرکز بر گسل های قومیتی، نفرت پراکنی علیه مدافعان امنیت، تطهیر تجزیه طلبان، قریب الوقوع نشان دادن سقوط نظام، دست گذاشتن بر گسل های شیعه و سنی با تمرکز بر شخص عبدالحمید (امام جماعت مسجد مکی زاهدان)، القای اینکه اکثریت مطلق مردم ایران مخالف جمهوری اسلامی هستند، ضریب دادن به تجمعات اعتراضی در دانشگاه ها با چاشنی مظلوم نمایی، سوءاستفاده از دانش آموزان و نوجوانان، تحریک مردم در حوزه سیاست خارجی با تمرکز بر روسیه هراسی و چین هراسی، سانسور حضور چشمگیر مردم در تشییع شهدا، تردید افکنی در فعالیت گروهک های تروریستی از جمله داعش، اقتدارزدایی و اعتبارزدایی از مدافعان امنیت به خصوص نیروی انتظامی، توهین به اقشار مذهبی، بکارگیری حداکثری از سلبریتی ها و به خصوص ورزشکاران و بازیگران، یأس آفرینی و القای ناامیدی، باورسازی گسترده بودن اغتشاشات در سطح کشور، تمرکز بر مشکلات معیشتی و القای ناکارآمدی دولت، سنگ اندازی در مسیر محاکمه و مجازات آشوبگران مسلح و ایجاد انگیزه در بدنه جریان آشوب و... از جمله مصادیق خطوط مشترک رسانه ای جریان اصلاح طلب و جریان معاند است.

در تشریح فصل مشترک رسانه ای جریان اصلاح طلب و جریان معاند، چند سرفصل بسیار مهم وجود دارد که عبارتند از:

1- اصرار بر بکارگیری کلیدواژه «اعتراض» و انکار «اغتشاش» و «آشوب»:

در این 3 ماه و پس از فوت مهسا امینی روند اتفاقات به گونه ای بود که ابتدا با تجمعات اعتراضی آغاز شد. این تجمعات اعتراضی در ادامه به آشوب و اغتشاش بدل شد. چندی بعد اشرار و اوباش مسلح به میدان آمده و شرارت ها افزایش یافته و روز به روز بر خشونت اشرار افزوده شد. کار به شکنجه طلبه بسیجی وسط خیابان و پاره کردن گلوی مأمور پلیس و آتش زدن دیگر مأمور پلیس کشید. در ادامه، تروریست های مسلح و تجزیه طلب وارد معرکه شده و جنایاتی از قبیل حمله تروریستی به حرم شاهچراغ و آتش زدن منزل یک پاسدار در جوانرود و جنایت ایذه را رقم زدند. با این حال جریان اصلاح طلب دقیقا همصدا با جریان معاند در پله اول توقف کرده و همه موارد مذکور را «اعتراض» و عاملان این جنایت ها را نیز «مردم معترض» نامید.

2- کشته سازی:

یکی از فصل های اساسی مشترک میان جریان اصلاح طلب و جریان معاند در ماههای اخیر، تمرکز بر پروژه «کشته سازی» بود. این ترفند از مرگ مهسا امینی با صحنه گردانی روزنامه شرق و روزنامه هم میهن آغاز شد و سپس تا ماجرای «کیان پیرفلک» در ایذه با صحنه گردانی روزنامه اعتماد ادامه یافت.

3- نفرت پراکنی علیه مدافعان امنیت:

رسانه های جریان اصلاح طلب در ماههای اخیر به دفعات در نفرت پراکنی علیه مدافعان امنیت با رسانه های معاند همصدا شدند. اوج رفتار جریان اصلاح طلب در نفرت پراکنی علیه مدافعان امنیت در توئیت «علی شکوری راد» سخنگوی جبهه اصلاحات و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت قابل مشاهده است. وی در توئیتی نوشت:«لباس شخصی ها وارد جمعیت معترض می شوند، شعارهای زشت سر می دهند، می شکنند، تخریب می کنند، چادر از سر زنان می کشند، قرآن و مسجد آتش می زنند و گاهی به طور اتفاقی کشته می شوند، اما شهید تلقی شده، مراسم تشییع آنها در رسانه ملی نمایش داده می شود و از آنها تجلیل به عمل می آید.»

4- تردید افکنی در فعالیت گروهک های تروریستی از جمله داعش:

در ماجرای حمله تروریستی به حرم شاهچراغ، به فاصله کوتاهی پس از این اقدام جنایتکارانه، گروهک تکفیری تروریستی داعش مسئولیت آن را بر عهده گرفت. شواهد و مدارک نیز همگی گویای آن بود که داعش این اقدام جنایتکارانه را انجام داده است. اما با این حال رسانه های معاند مدعی شدند که این اقدام تروریستی از سوی حاکمیت در ایران انجام شده و داعش در این خصوص نقشی نداشته است! در ادامه، برخی فعالین و رسانه های اصلاح طلب دقیقا همراستا با رسانه های دشمن، با تشکیک در نقش داعش در این اقدام تروریستی، به پروژه عملیات روانی دشمن ضریب دادند. در این خصوص می توان به توئیت «آذر منصوری» و همچنین توئیت «سعید شریعتی» در تردیدافکنی درباره عاملان این جنایت تروریستی اشاره کرد.

5- ضریب دادن به تجمعات اعتراضی در دانشگاه ها با چاشنی مظلوم نمایی:

برخی رسانه های اصلاح طلب با ضریب دادن به تجمعات اعتراضی در دانشگاه ها، طوری القاء می کردند که گویا تمامی دانشگاه ها در سراسر کشور ملتهب بوده و مراکز دانشگاهی در حالت تعلیق و تعطیلی است.

در هفته های گذشته احمد وحیدی، وزیر کشور گفته بود:«در دانشگاه ها در اوج شلوغی، 18 هزار نفر از جریانات مختلف در تجمعات حضور داشتند، این در حالی است که کل دانشجویان ما 3 میلیون و 200 هزار نفر است اما به گونه ای جلوه می دادند که انگار همه دانشجویان ما در تجمعات حضور داشتند.»

لازم به ذکر است که هم جریان اصلاح طلب و هم جریان معاند در قضیه دانشگاه و دانشجویان بر برخی سلبریتی ها از جمله «عادل فردوسی پور» متمرکز شدند.

6- سوءاستفاده از دانش آموزان و نوجوانان:

همانطور که رهبر معظم انقلاب نیز چندی پیش به این مسئله اشاره کردند، مجموعه اتفاقاتی که در ماههای اخیر رخ داد، ثابت کرد که دشمن از مسئله فوت مهسا امینی صرفاً به عنوان بهانه استفاده کرده است. یکی از اهداف اصلی این بود که مهرماه به دلیل بازگشایی مدارس و دانشگاه‌ها، با حواشی و آشوب همراه شود.

در همین رابطه دشمن همزمان با دانشجویان و دانشگاه ها، به سراغ دانش آموزان و مدارس هم رفت و اینگونه القاء کرد که دانش آموزان در سراسر کشور علیه حاکمیت به میدان آمده‌اند. این در حالی بود که مشابه اعتراضات دانشجویی، تعداد مدارس و دانش آموزانی که در پروژه عملیات روانی دشمن بازی خورده بودند، در مقایسه با جمعیت کل دانش آموزان در سراسر کشور بسیار اندک و ناچیز بوده است.

لازم به ذکر است که جریان معاند و جریان اصلاح طلب در این خصوص بر برخی سلبریتی ها از جمله «علی دایی» متمرکز شدند.

7- تمرکز بر گسل های قومیتی:

یکی از تفاوت‌های آشوب‌های اخیر با موارد قبلی، تمرکز ویژه دشمن بر گسل‌های قومیتی بود. سرویس‌های جاسوسی غربی - عبری در این غائله ابتدا بر کردستان تمرکز کردند. در مرحله بعد در شرایطی که دروغ‌ها درباره نحوه فوت مهسا امینی افشا شد، دستگاه رسانه‌ای دشمن بر سیستان و بلوچستان متمرکز شد و خبرهایی دروغ در این باره منتشر شد.

در مرحله سوم، رسانه‌های معاند به سراغ اردبیل رفته و خبرهای دروغ در خصوص کشته شدن یک دانش‌آموز را منتشر کردند. در غائله خبرسازی درباره نحوه فوت «نیکا شاکرمی» نیز رسانه‌های معاند بر لرستان متمرکز شدند.

قطعاً این سلسله اقدامات، اتفاقی نبوده و از دستور کاری ویژه حکایت می‌کند. با توجه به فعال شدن گروهک‌های تروریستی و جنایتکاری از جمله کومله، دموکرات، پژاک، جیش العدل و... در ماههای اخیر، مشخص است که هدف اصلی دشمن در این پروژه ضد ایرانی، کلید زدن طرح تجزیه ایران بوده است.

با اینکه تمرکز دشمن بر گسل‌های قومیتی با هدف تجزیه ایران کاملاً آشکار شد اما برخی رسانه‌های اصلاح‌طلب در این پروژه مشارکت کرده و پازل دشمن در ایجاد حساسیت در قومیت‌ها را تکمیل کردند. در این خصوص روزنامه سازندگی و روزنامه هم میهن و همچنین حزب کارگزاران، آتش بیار معرکه بودند.

8- نفی تجزیه طلبی:

به دلیل حساسیت مردم ایران به مسئله «تجزیه طلبی» و نگرانی عمیق دشمن از خاموشی سریع پروژه آشوب، انکار تجزیه طلبی هم توسط جریان اصلاح طلب و هم جریان معاند کلید خورد. در همین رابطه محمد خاتمی در اظهار نظری گفت:«اعتراض گر چه با مرگ ناگوار خانم مهسا امینی آغاز شد ولی رنگ و بوی قومی و مذهبی نگرفت و صدای تجزیه طلبی از آن شنیده نشد.»

همچنین احسان هوشمند از فعالین طیف موسوم به ملی مذهبی در مصاحبه با روزنامه هم میهن گفت:«بر مبنای شواهد و مستندات میدانی فراوان می‌توان گفت که اعتراضات موجود هیچ‌گونه نشانه‌ای که به‌صورت مشهود و با عدد و رقم به ما نشان بدهد، معترضان یا بخشی از معترضان جدایی‌طلب و تجزیه‌طلب هستند، یا شعارهای جدایی‌طلبانه سر داده‌اند، وجود ندارد.»

9- تحریک مردم در حوزه سیاست خارجی با تمرکز بر روسیه هراسی:

همزمان با آشوب های اخیر، پروژه روسیه هراسی و چین هراسی به صورت مشترک توسط جریان اصلاح طلب و جریان معاند دنبال شد. در این میان همکاری نظامی ایران و روسیه و همچنین بیانیه مشترک چین و عربستان با حجم گسترده ای از تولید محتوا توسط جریان اصلاح طلب و جریان معاند مواجه شد.

10- تمرکز بر گسل جنسیتی و القای تحقیر سیستماتیک زنان در ایران:

در ماههای اخیر رسانه های اصلاح طلب به دفعات با ادبیاتی مشابه رسانه های معاند، مدعی شدند که زنان در ایران به صورت سیستماتیک مورد تحقیر قرار می گیرند. به عنوان نمونه، چندی پیش «فاطمه صادقی» فعال حقوق زنان در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت: «مساله زنان در جامعه ایرانی، تحقیری است که به شکل سیستماتیک از سوی حکومت بر آنان وارد می‌شود. هدف حکومت هم از اجباری کردن حجاب و نادیده گرفتن حقوق انسانی زنان، به فعل رساندن همین تحقیر است.»

11- باورسازی گسترده بودن اغتشاشات در سطح کشور و القای مخالفت اکثریت مطلق مردم ایران با جمهوری اسلامی:

یکی از ترفندهای مشترک رسانه ای جریان اصلاح طلب و جریان معاند در ماههای اخیر، باورسازی گسترده بودن اغتشاشات در سطح کشور و القای مخالفت اکثریت مطلق مردم ایران با جمهوری اسلامی بود.

به عنوان نمونه چندی پیش روزنامه هم میهن در مطلبی به قلم «محمد رهبری» نوشت:«رسانه‌های نزدیک به حاکمیت اعلام می‌کنند که به‌رغم گستردگی و تعدد اعتراضات، تعداد معترضان در خیابان زیاد نیست. نگارنده این یادداشت نیز از تعداد معترضان خیابانی در هفته‌های اخیر اطلاعی ندارد و به همین خاطر فرض می‌گیرد که کل این معترضان در این مدت بیش از 50 هزار نفر نباشند. با این حال، آیا معنای این امر این است که معترضان محدود هستند؟ پاسخ به این سوال منفی است.»

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«کنشگری آنلاین در شبکه‌های اجتماعی توسط هنرمندان و ورزشکاران بیانگر سطوح عمیق اعتراض در جامعه است؛ حتی 40 میلیون بازدید ترانه اعتراضی یکی از خواننده‌ها که در مدت‌زمان کوتاه با آن شدت وایرال شد، بیانگر همین است که ما میلیون‌ها معترض در خانه داریم. کسانی که نسبت به وضع موجود ناراضی هستند، اما به دلیل ترس از برخورد یا نگرانی بابت نتیجه این اعتراضات، تاکنون در خانه مانده‌اند.»

12- سانسور حضور چشمگیر مردم در تشییع شهدا و راهپیمایی 13 آبان:

یکی دیگر از خطوط رسانه ای مشترک میان جریان اصلاح طلب و جریان معاند، سانسور حضور چشمگیر مردم در تشییع شهدا و همچنین سانسور حضور میلیونی مردم در راهپیمایی سراسری 13 آبان بود.

جمع بندی:

درخصوص فصل مشترک عملیات رسانه ای جریان اصلاح طلب و جریان معاند در آشوب های اخیر و چشم انداز ماههای آینده، چند نکته قابل ذکر است:

1: با توجه به اینکه آشوب و التهاب تقریبا فروکش کرده است، جریان اصلاح طلب و جریان معاند در یک پروژه مشترک اما نانوشته بر مسئله معیشت و اقتصاد متمرکز شده اند. تمرکز بر التهاب بازار دلار، افزایش غیرقابل کنترل در بازار خودرو، القای ناتوانی دولت در اجرای طرح ملی مسکن، وانمودکردن اوضاع نامساعد در بازار بورس و ترغیب مردم به خروج سرمایه از بورس، از مصادیق این پروژه با چاشنی معیشت و اقتصاد است، پروژه ای که در صورت موفقیت می تواند مجددا آتش آشوب و التهاب را شعله ور کند.

2: دشمن در یک چرخش آشکار در پی اعمال تحریم های حقوق بشری به جای تحریم های هسته ای است. تحرکات آمریکا و اروپا و کانادا در سازمان ملل و اخراج ایران از کمیسیون مقام زن از جمله موارد مذکور است. همزمان با این روند، جریان اصلاح طلب با تمرکز بر مسئله مجازات آشوبگران و تلاش برای توقف اعدام ها، خوراک مدنظر دشمن در اعمال تحریم های حقوق بشری را تأمین می کند.

3: با توجه به موارد مذکور، حمایت از مجازات آشوبگران و مسئله معیشت، دو سرفصل اصلی در ماههای پیش رو است. بر همین اساس اقناع افکارعمومی درخصوص اقدامات مثبت دولت در حوزه اقتصاد و معیشت و ارائه راهکار برای بهبود وضعیت اقتصادی و همچنین اقناع اذهان عمومی درخصوص لزوم مجازات آشوبگران مسلح و تروریست‌ها، لازم و ضروری است.