قوانین حضور فیلم اولیها در جشنواره نیاز به بازنگری دارد؟
تهران - ایرنا - ورود فیلماولیها به جشنواره فجر با توجه به قوانینی که در این خصوص وجود دارد، آیا نیاز به بازنگری دارد؟
درحالی نام برگزیدگان بخش سودای سیمرغ سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر اخیرا اعلام شد که 4 فیلم از مجموع 22 فیلم را آثار بخش نگاه نو یا فیلماولیها تشکیل میدهند. نکته جالب و منحصربهفردی که در این دوره از جشنواره فیلم فجر روی داده تا شاهد رقابت فیلمها و اسامی ناآشنا با نامهای آشنا و بعضا برجسته سینمای کشور باشیم؛ فیلمهای آن شب به کارگردانی کورش آهاری، پوست ساخته بهمن و بهرام ارک، روز صفر به کارگردانی سعید ملکان و شنای پروانه ساخته محمد کارت، 4 فیلم اولی هستند که موفق شدهاند که به رقابتهای بخش سودای سیمرغ راه یابند.
این رخداد در ذات خود خوشایند است و باعث امیدواری نسبت به تولیدات و کیفیت آثار اولین فیلمهای ساخته شده توسط کارگردانان در سینمای ایران؛ امری که تجربههای گذشته نشان از نوعی درخشش در این آثار و موفقیت این مجرای ورود فیلمسازان به سینما دارد. بدین مفهوم که هم به لحاظ پیشرفت فناوریهای فیلمسازی و کیفیت تولید و هم به لحاظ شخصی و تجربی با نسلی از سینماگران در این دهه روبرو هستیم که سینما را میشناسند و میدانند چگونه باید فیلم بسازند و این حضور در جشنواره و راهیابی فیلمهای این افراد به بخش سودای سیمرغ علاوه بر تضمین فروش فیلم در نوبت اکران، باعث شناخت و معرفی آنان به جامعه هنری، سرمایهگذاران و تهیهکنندگان و مردم میشود.
البته بحث ورود فیلمهای اول به سودای سیمرغ نه موضوعی تازه است و نه لزوما مشکلساز؛ چنانچه مثالهای متعددی را میتوان از حضور موفقیتآمیز فیلم اولیها و تأثیرات و جریانهایی که بعد از آنها در شکل فیلمسازی به راه افتاده نمونه آورد؛ در نهمین دوره جشنواره در سال 69 برای اولین بار فیلم پرده آخر ساخته کریم واروژ مسیحی به بخش اصلی جشنواره راه یافت. فیلمی که دیپلم افتخار بهترین فیلم را در بخش مسابقه فیلمهای اول و دوم از آن خود کرد و در بخش مسابقه اصلی نیز 9 سیمرغ بلورین را با خود به خانه برد که ازجمله آنها میتوان به سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، بهترین بازیگر نقش دوم زن اشاره کرد. همچنین در سال 75 و در پانزدهمین جشنواره فیلم فجر، سعید سهیلی توانست با اولین فیلم مردی شبیه باران بدرخشد و با راهیابی به بخش رقابت اصلی، جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد برای ابوالفضل پورعرب و همچنین بهترین موسیقی متن را دریافت کند. در سال 94 و در سیوچهارمین جشنواره فیلم فجر، ابد و یکروز به کارگردانی سعید روستایی بهعنوان یک فیلم اولی موفق شد به بخش سودای سیمرغ راهیافته و فارغ از کسب جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلم در بخش نگاه نو، در بخش سودای سیمرغ نیز جایزه بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و بهترین تدوین را کسب کند؛ در همین سال محمدحسین مهدودیان هم با نخستین فیلم بلند خود ایستاده درغبار، توانست جایزه بهترین فیلم جشنواره سیوچهارم را از آن خود کند. فیلم مهدویان همچنین سیمرغ بلورین بهترین جلوههای ویژه میدانی و جایزه ویژه هیاتداوران را در بخش نگاه نو دریافت کرد. سال گذشته و در جریان جشنواره سیوهفتم فیلم فجر نیز همایون غنیزاده با نخستین فیلم بلند خود مسخرهباز توانست به بخش سودای سیمرغ راهیافته و چهار جایزه را از آن خود کند که مهمترین آنها، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای علی نصیریان بود.
بر این اساس، در خلال سالها و ادوار مختلف جشنواره شاهد حضور مؤثر، جریان سازی و اثرگذاری فیلم اولیهایی بودهایم که حرفی برای گفتن داشتهاند و از نظر منتقدان و مردم خوش درخشیدهاند. بهرغم تمامی این تفاسیر اما هنوز این حضور و شکل حضور فیلم اولیها یکی از مناقشات بیپایان در جشنواره هرسال است. بدین مفهوم که همواره فیلم اولیها لزوما فیلم اول یک کارگردان نیستند و بعضا کارگردانان و فیلمسازانی بهعنوان فیلم اولی در جشنواره حضور مییابند که تجربه ساخت فیلمهای متعدد و حتی تصاحب جوایز بینالمللی را بهواسطه فیلمهایشان داشتهاند.
مشکل کجاست؟
مشکل اینجاست که شرط قانونی فیلم اولی محسوب شدن یک اثر برای شرکت در جشنواره فیلم فجر، نه خود فیلم بهعنوان یک ماهیت سینمایی و اثر هنری مستقل بلکه برخورداری فیلم از پروانه ساخت است؛ در این مفهوم اگر کارگردانی پیشازاین اثر، آثار متعددی را ساخته و حتی در جشنوارههای خارج از ایران شرکت داده است مادامیکه آثارش پروانه ساخت سینمایی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را نداشتهاند، بالقوه میتواند اولین اثر خود را که پروانه ساخت دریافت کرده، متقاضی شرکت در جشنواره کرده و شانس حضور در بخش نگاه نو یا فیلم اولیهای جشنواره فیلم فجر داشته باشد.
البته حتی صرف این اقدام هم محل مناقشه نیست بلکه آنچه تضاد ایجاد کرده، زیرسوال بردن مفهوم فیلماولیهاست که از نظر برخی صاحبنظران و برگزارکنندگان محل تناقض است؛ آنان معتقدند فلسفه فیلماولی بودن برای یک کارگردان این است که او فیلم اولش را میسازد و در این مرحله باید همه آدمهایی که باهم رقابت میکنند در یک سطح به لحاظ تجربی باشند. موضوعی که ورود بحث پروانه ساخت سینمایی آن را به حاشیه رانده و علاوه بر به حاشیه راندن جوانان تازهکار، شانس برابر افراد همسطح را کاهش میدهد؛ یعنی اگر فیلمسازی دهها فیلم بسازد که حتی در گروه هنر و تجربه، شبکه نمایش خانگی به نمایش درآمده یا در جشنوارههای خارجی شرکت کرده و حتی جوایزی هم کسب کرده باشد، طبق آییننامه جشنواره فیلم فجر، فیلم اول یک کارگردان محسوب نمیشود.
بر این اساس و با ارجاع به این قانون، فیلمسازانی اقدام به درخواست میکنند که به لحاظ تجربی اصلا مبتدی و تازهکار نیستند و جوانان کمتجربه در رقابت با این افراد آنهم در کانال و مدخلی که برای کمتجربهترهاست، بازنده میدان هستند. در نتیجه اینجا مشکل نه از اشخاص و اسامی که بحث نارساییهای قانونی مطرح است. یعنی این خلأ قانونی باعث شده نوعی دور زدن قانون شکل بگیرد مادامیکه صحت یک فیلم اولی با پروانه ساخت سنجیده میشود، بر سر جای خود باقی است.
سهل اما ممتنع
این موضوع مدتهاست ذهن برخی صاحبنظران را به خود مشغول داشته و آنان را به کنشگری در فضای حقیقی و مجازی برانگیخته است؛ کسانی که تلاش میکنند مسئولان و قانونگذاران جشنواره را ترغیب به تغییر کنند.
وقتی مسئله مشخص است، راهحل آن نیز معلوم است؛ درنتیجه به نظر میرسد که تغییر این قانون و اصلاح آن، تنها راهحل موجود در راستای اجرای عدالت باشد؛ بر این اساس با تغییر این نگرش میتوان امیدوار بود فیلم اولیهای جشنواره فجر به فیلمهای اول واقعی یک صاحب اثر و با استناد به تجربه و سطح وی سنجیده شود و نه با مؤلفه مداخلهگری چون پروانه ساخت.
شاید بهتر باشد امسال و پس از سالها تحمل این موضوع و اجحاف بالقوه و نابرابریهای بالفعل که بعضا در مورد برخی فیلمسازان و فیلمها رخ داده است، عزمی جدی برای رفع آن در سال آینده صورت پذیرد تا جریان جشنواره را به سمتی منصفانهتر هدایت کند.
*س_برچسبها_س*