ماجرای سوره از 170 شماره در 34 سال / از سید مرتضی آوینی تا سید علی سیدان
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - میثم بالزاده، چند ماه پس از پایان جنگ و پذیرش جام زهرِ قطعنامه 598، و در هنگامه بازگشت رزمندگان به شهر و سربرآوردن مشکلات تازه فرهنگی و اجتماعی که در هیاهوی جنگ فرصتی برای خودنمایی نداشتند؛ سیدمرتضی آوینی با همراهی برادرش، سیدمحمد آوینی، سنگر مبارزه تازهای را برای مقابله با این مشکلات و جریانات استکبار داخلی و خارجی ایجاد و شروع به مبارزه...
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - میثم بالزاده، چند ماه پس از پایان جنگ و پذیرش جام زهرِ قطعنامه 598، و در هنگامه بازگشت رزمندگان به شهر و سربرآوردن مشکلات تازه فرهنگی و اجتماعی که در هیاهوی جنگ فرصتی برای خودنمایی نداشتند؛ سیدمرتضی آوینی با همراهی برادرش، سیدمحمد آوینی، سنگر مبارزه تازهای را برای مقابله با این مشکلات و جریانات استکبار داخلی و خارجی ایجاد و شروع به مبارزه میکند؛ ماهنامه سوره. اولین شماره سوره، فروردین ماه 1368، بدون شناسنامه تحریریه و نام سردبیر و به صاحب امتیازی حوزه هنری انقلاب اسلامی و مدیر مسئولی مدیر وقت حوزه هنری منتشر میشود. سرمقاله بینام و امضا _ که به اذعان نزدیکان سوره، به قلم سیدمرتضی آوینی نگاشته شده _ با تیتر «به کجا میرویم؟»، تصویری از وضعیت فرهنگی و اجتماعی کشور _ چند ماه پس از جام زهر _ را نشان میدهد و طرحی کلی از آنچه سوره میخواهد پِی بگیرد را در میاندازد. شهید آوینی در سرمقاله مذکور، پس از بیان برکات جنگ و روشن بودن مرز میان حق و باطل در جبهه دفاع مقدس، در بخش دوم، به آنچه که در آن هنگام، متأثر از سیاستهای سید محمد خاتمی _ که هفت سال است بر مسند مدیریت فرهنگی کشور تکیه زده و مدیران و معاونان او، کشور با آن مواجه است و باعث نفوذ هر چه بیشتر جریان روشنفکری در بدنه فرهنگی و درهم آمیختگی مرز میان حق و باطل شده میپردازد و رسالت سوره را مقابله با آن و تبیین و تشویق هنر انقلابی معرفی میکند و از خداوند مدد میجوید تا در این راه، پشتیبان او و سوره باشد. شهید آوینی پس از سرمقاله نیز، به تفصیل به شرح منشور هنر امام که پیام امام به هنرمندان و خانواده شهدا در سیام شهریورماه 1367 بود میپردازد و هنر را از این منظر به بحث مینشیند. تا شماره مرداد و شهریور 1369، یعنی شماره پنجم و ششم که در یک مجلد منتشر شده، برای هجده شماره، سوره به سردبیری سید محمد آوینی منتشر میشود و پس از شماره بعدی، یعنی هفتم و هشتم، مهر و آبان، که مجله دوباره بدون شناسنامه منتشر میشود؛ از شماره آذرماه، نام سید مرتضی آوینی به عنوان سردبیر در شناسنامه اثر حک میشود و این شناسنامه تا شهادت سید مرتضی، یعنی فروردین 1372، بیتغییر میماند. هر چند که خاطرات اطرافیان و دوستان و کتابهایی که پس از شهادت سید مرتضی، از ایشان چاپ شد، نشان میدهد که در آن یک سال و نیم اول نیز، مسئولیت سوره در حقیقت به عهده سید مرتضی بوده و تنها نام سید محمد آوینی به عنوان سردبیر در شناسنامه حک میشده است. طی چهار سال، سوره به صورت ماهنامه با محوریت هنر و فرهنگ منتشر میشد. در این چهار سال و در لابهلای این ماهنامهها، ویژهنامههایی نیز به صورت پراکنده در موضوعات سینما، تئاتر، ادبیات و بحثهای نظری هنر منتشر شد. با شهادت سید مرتضی آوینی در 20 فروردین 1372، تحریریه اول سوره در فقدان سردبیرِ شهید، تا مهرماه به سردبیری سیدمحمد آوینی به کار خود ادامه میدهد و پس از انتشار شماره دهم در آذرماه سال 72، پایان مییابد. پس از سه سال فترت، از سال 1375، ماهنامه سوره مجدداً و این بار به سردبیری سیدعلی میرفتاح _ نویسنده، نقاش و منتقد ادبی و صفحه آرا و طراح گرافیک تحریریه اول _ تحت مشاوره سید محمد آوینی و حسین معززینیا منتشر میشود. میرفتاح در سرمقاله شماره اول دوره خود، با تیتر «خرق عادت، رهایی از وضع موجود»، از عادت سخن میگوید و از حقیقت انقلاب، که خلافآمد عادت است و با آن سر جنگ دارد. او بیماری بشر امروز را «سخت گوشی» میداند که گوششان را از عادات و شریعت علمی پُر کردهاند و از این جهت حرف حق خریدار کمتری دارد. انقلاب نیز از این جهت با نظم تکنولوژیک و باور و ایمان علمی سر عناد دارد که آن را ناسازگار با فطرت انسانی میداند. او انقلاب اسلامی را در ادامه سنت حسنه انبیا و تاریخ طیبه آنها میداند که ما را به گذر از دنیا و توبه تاریخیمان فراخواند. او غرب و انسان غربی را در انتهای مسیر تاریخی خود میبیند و نشانه آن را در آثار هنرمندان دنبال میکند که هنرمند اهل شهود است و هنر، فیضی است از عالم قدس که هنرمند آن را وساطت میکند. در پایان نیز، شهید آوینی را خلافآمد عادت معرفی میکند که روح سوره بود و به ملکوت آسمانها عروج کرد و جسم مانده تا در این کوره ابتلائات، بار امانت را به مقصد برساند و جسم آنقدر محکوم به ماندن است تا موعود سر برسد. با اینحال سوره میرفتاح شش شماره و آن هم طی سه سال بیشتر عمر نمیکند و پس از شماره ششم در زمستان 1378، پایان مییابد. پس از آن سوره دوباره به محاق میرود تا آنکه در سال 1380، بار دیگر و اینبار با فُرم و لوگویی تازه، به سردبیری سید عبدالجواد موسوی _ شاعر و روزنامه نگار _ منتشر میشود. سردبیر جوان و 27 ساله دوره سوم سوره، سرمقاله اول خود را با عنوان «اگر گسسته، اگر جمع، آخرینهاییم» به رشته تحریر در میآورد و در آن، در چند بند کوتاه، هم از لزوم نوشتن و خواندن با وجود بهتر بودن خاموشی سخن میگوید و هم از شهید آوینی و یادگار او سوره و در ادامه مینویسد که به حکم «فرزند زمان خویشتن باش»، با لحن و آهنگ دیگری به میدان آمدهاند و این لحن و آهنگ متفاوت، خواب حافظان وضع موجود را آشفته خواهد ساخت. با این وجود تحریریه سوم نیز چندان پایدار نیست و پس از دو سال و انتشار تنها پنج شماره، به کار خود پایان میدهد. از اردیبهشت ماه 1382، ماهنامه سوره بار دیگر و با همان لوگوی مشهور، کار خود را آغاز میکند. تحریریه چهارم را اینبار جوانِ سی ساله مشهدیای به نام «وحید جلیلی» گرد هم آورده و و بر صندلی سردبیری شهید آوینی تکیه میزند. جلیلی سرمقاله اول دوره چهارم را با عنوان «خود راه نمایدت که، چون باید رفت» به نگارش در میآورد و در آن به بررسی آنچه پیش از این در سوره _ خصوصاً در دوره آوینی _ گذشته میپردازد و طرح کلی خود از آنچه سوره باید باشد را مشخص میکند. سوره در دوره چهارم، با رویکردی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، رنگ متفاوتی به این میراث مشهور میدهد و به صورت ماهنامه روی کیوسک میرود و صدای تازهای برای حزباللهیها در سالهای پایانی دولت اصلاحات میشود. جلیلی و تحریریه چهارم تا آذرماه 1385 به کار خود ادامه میدهند و در طول این سه سال، سی شماره را منتشر میکنند. با این حال، اختلافات وحید جلیلی با مدیر آن سالهای حوزه هنری، حسن بنیانیان، در نهایت کار را به آنجا میرساند که جلیلی از سوره خداحافظی کند و حتی برای شماره سیام، که با نام وی بر روی کیوسکها رفته، سرمقالهای ننویسد و سرمقاله شماره سیام، به انتشار متن مکتوب سخنرانی رهبری با عنوان «افتوخیز» میپردازد و در ادامه نیز، مطلبی به نویسندگی مدیر مسئول، حسن بنیانیان، با عنوان «نقد سازنده، ضرورتها و نیازها» منتشر شود. بنیانیان در این متن، که به نظر پاسخی کنایی به سردبیر مستعفی است، به «نقد» و جایگاه آن در روزگار حاضر از طرفی و پیچیدگی جامعه امروز از طرف دیگر میپردازد و پس از بیان چند عملکرد مثبت دوره فعلی (چهارم) سوره، دغدغهها و نگرانیهای خود از آسیبهای نقد را بر میشمارد و از خوانندگان سوره مدد میجوید تا نظر خود را نسبت به آن اعلام کنند! صرف تمرکز بر نقد و ندیدن پیشرفتها و احتمال ایجاد یأس و ناامیدی از چنین گذرگاهی، صرف پرداختن به نقد و نرسیدن به راهحل، ایجاد شکاف میان حوزه و دانشگاه و مسئولین و سرخوردگی افرادی که صرفاً منتقد بودهاند و پس از ورود به عرصه اجرا، با شکست مواجه شدهاند و البته سرخوردگی طرفدارانشان؛ از جمله نگرانیها و دغدغههای مطرح شده از سوی بنیانیان در متن مذکور است. با استعفای جلیلی و رفتنش از سوره، از زمستان 1385 تا زمستان 1388، پانزده شماره تحت هدایت و سرمقالههای حسن بنیانیان بدون هیچ شناسنامه مشخصی منتشر میشود. در این بین، در مواردی نیز، ویژهنامههایی به مناسبتهای مختلف از جمله سیسالگی انقلاب اسلامی به سردبیری مهدی مظفرینیا و علی عبد منتشر میشود. در نهایت نیز دوره [غیررسمی] پنجم، با پانزده شماره و شماره مسلسل چهل و پنج در شماره آخر خود _ به کار خود خاتمه میدهد. از زمستان 1389، سوره بار دیگر به کیوسک باز میگردد. تحریریه ششم به سردبیری مهدی مظفرینیا با رویکردی تازه شکل میگیرد. سوره تصمیم میگیرد این بار به جای هنر و فرهنگ و مسائل سیاسی و اجتماعی، بر مسائل نظری و انتزاعی علوم انسانی تمرکز کند و از همین جهت، عنوان «اندیشه» را نیز به خود میگیرد و تحت نامِ کامل «سوره اندیشه»، اما با همان شماره مسلسل سابق، منتشر میشود. مهدی مظفرینیا در سرمقاله اول خود با عنوان «سوره در دوره جدید» با چنین جملهای آغاز میکند «آیا ما به انقلاب دیگری نیاز نداریم؟» و در ادامه به تفصیل به ترسیم راهی که در این سی سال طی شده میپردازد و دست به آسیبشناسی میزند و از امروز و وضعیتمان مینویسد. در نهایت نیز از لزوم تفکر و تحول فکری سخن میگوید و راهحل وضعیت امروز را در آن میجوید. او انقلاب را نیازمند تولید فکر و تربیت انسان و عمل جهادی میداند چرا که تفکری که با عمل جهادی همراه نباشد و عملی که با تفکر جهادی همراهی نکند در ساخت آدم و عالمی دیگر عاجزند. او تفکر قائم را رهآموز انقلاب اسلامی میداند چرا که جنس انقلاب قیام است و لازمه امروز نیز تفکر قائم. در پایان نیز به وضعیت سوره و آفتهای گذشتهاش و آنچه که باید باشد میپردازد و آن را در دوره جدید، شامل سه بخش میداند؛ خبری (مجله خبری)، حکمی (مجله تحلیلی) و ذوقی (ضمیمه ادبی - هنری). هر چند این رویکرد و عنوان تازه سوره باعث شده عمدتاً در فضای ژورنالیستی، این دوره را چیزی غیر از «سوره» بدانند، اما از آنجایی که این نشریه با مجوز و شماره مسلسل «سوره» منتشر شده، نمیتوان آن را چیزی غیر از سوره دانست. تحریریه ششم سوره تا مهر و آبان 1394 منتشر میشود و در نهایت با 21 شماره، به کار خود پایان میدهد. حالا چند ماهی است که پس از یک فترت هفت ساله، تحریریه هفتم سوره گرد هم آمده و تا به حال سه پیششماره منتشر کرده و شماره اول در دست انتشار است. رویکرد تحریریه هفتم در عین نیمنگاهی به سوره شهید آوینی و سوره جلیلی _ به عنوان مهمترین سورههای منتشر شده در شش تحریریه قبلی _ «روایتِ میدان» است. نگاه گذرایی به سه پیششماره منتشر شده میاندازیم. پیش شماره اول سوره در آذرماه 1401 با تمرکز بر روایت «بلوای 1401» منتشر شد. مهمترین و خواندنیترین مطالب پیش شماره اول. جستاری مفصل درباره آنچه در بلوای 1401 تجربه کردیم (بلوا در حباب)، روایتی جذاب و مستند از سِیر مجاهدین خلق، از آغاز تا امروز (سودای انطباق)، بررسی واکنشهای حوزویان به بلوا (افولِ اجتهاد و ظهورِ هیاهو)، روایتهای مختلفی که حول بلوا شکل گرفت (گفتارها در جنگ با واقعیت)، مصاحبهای خواندنی با استاد اصغر طاهرزاده و نگاه متفاوت و عمیق ایشون به آنچه در بلوا رخ داد (انتقام استکبار از مردم متفکر ایران)، میزگردی درباره بلوا و آینده ایران با حضور سجاد صفار هرندی، علیرضا شفاه و محمد قوچانی و قسمت اول از سهگانه سفرنامه سوریه به قلم علی اصغر عزتی پاک. پیش شماره دوم در بهمنماه 1401 منتشر شد. مهمترین و خواندنی ترین مطالب پیش شماره دوم. مهمترین متن منتشر شده در پیش شماره دوم، متن آخرین سخنرانی حاج قاسم در جمع فرماندهان سپاه در شهریور 1398 بود. متن سخنرانیای که در شب تولد امام حسین به مناسبت روز پاسدار، به کمک سایت مکتب حاج قاسم، در فضای مجازی بازنشر پیدا کرد. علاوه بر این متن، گفتوگویی مفصل، جذاب و پرحاشیه با بهروز افخمی، سفرنامه شیرین کرمان در سومین سالگرد شهادت حاج قاسم (زیارتگاه کرمان، تکهای از جغرافیای مقدس مقاومت)، جستاری خواندنی درباره رمانهای انقلاب (دیدار با اول شخص روحانی)، روایتی از سینمای راویِ انقلاب (مبارزه، یقظه، فروپاشی)، بررسی روایتهایی که حول مسئله چین شکل گرفت (چین، تمدن مونتاژ) و قسمت سوم از سه گانه سفرنامه سوریه. پیش شماره سوم هم در اسفندماه 1401 منتشر شد. پیش شماره سوم. یک روایت مفصل و خواندنی از زیست مستضعفانه و عدالتخواهانه «روحالله رشیدی» (تولد یک قیام سیاسی)، قصه هجرت طولانی حجتالاسلام سانتیاگو پاز از آرژانتین تا قم، بررسی دیدگاههای پسابلوای جریانهای مختلف (پایانِ بلوا، آغازِ اعتراف)، سفرنامههای قطر (جام جهانی) و بصره (جام خلیج)، بررسی تاریخی سیاسی بودن تأسیس حوزه علمیه قم در پاسخ به آنچه رسول جعفریان و محققداماد در آگاهی نو ادعا کرده بودند، تحلیل رمان ایرانشهر و مجموعه نقدهایی بر آثار جشنواره فیلم فجر. شماره اول سوره در دوره جدید، صد و هفتاد و یکمین شماره سوره در مجموع، در پایان 29 اردیبهشتماه 1402 با تصویری از خواهر شهید عجمیان، منتشر شد.