معنای پاسخ «هیچ» امام در هواپیمای بازگشت به ایران
حجتالاسلام رحیمیان گفت: خبرنگاری در هواپیما از امام (ره) پرسید، احساس شما چیست؟ ایشان در پاسخ فرمودند: «هیچ». این هیچ را افرادی که با عالم امام (ره) آشنا نبودند، طور دیگری معنا کردند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ حجتالاسلام محمدحسن رحیمیان تولیت مسجد مقدس جمکران و یار دیرین امام خمینی (ره) در سخنرانی پیش از خطبه نماز جمعه 18 بهمنماه تهران در مصلای امام خمینی (ره) با اشاره به مهمترین ویژگیهای امام (ره) اظهار داشت: امام خمینی (ره) بنده خدا بود و این مهمترین ویژگی است که میتواند به عنوان درس و عبرت در زندگی ما مدنظر قرار گیرد. هرکس بنده خدا باشد از بندگی غیرخدا، رها و آزاد است که امام خمینی (ره) نیز در سایه بندگی خدا بنده دنیا، ریاست، شهرت، جاهطلبی و حتی مرجعیت نبود.
امام خمینی (ره) از دنیا، شهرت و مرجعیت فراری بود وی با بیان اینکه از میان افرادی که سراغ داریم هیچکس مانند ایشان از دنیا فراری نبود و مانند ایشان نیز دنیا به سمتش نیامده بود، گفت: هیچکس مانند ایشان از شهرت و مرجعیت فراری نبود و مانند ایشان نیز شهرت و مرجعیت به سمتش روی نیاورده بود. امام خمینی (ره) چه در زمانی که در قم و چه در زمان حضور در نجف اشرف، از مرجعیت و مطرح شدن به عنوان مرجع گریز داشت و هیچگاه اقدامی در این زمینه نداشت و افرادی را که نسبت به مرجعیت و رساله عملی ایشان تلاش میکردند، تشویق نمیکرد و حتی برخورد منفی هم داشت، اما بودند افرادی که برای مرجع شدن خود دست و پا میزدند. دلداری امام (ره) به افراد دستگیرکننده خود رحیمیان با اشاره به اینکه امام خمینی (ره) تنها از خدا میترسید و آن کس که از خدا بترسد از هیچ چیز و فرد نخواهد ترسید، گفت: امام (ره) در سایه ترس از خدا، هرگز از طاغوت، زندان، تبعید، شکنجه، اعدام، ساواک و آمریکا سر سوزنی نترسید و در سخنرانی اردیبهشت ماه سال 43 خود بعد از آزادی از زندان فرمودند: افرادی که مرا دستگیر کردند و به تهران بردند، میترسیدند و من آنان را دلداری میدادم. به خدا قسم که من هیچگاه نترسیدم.» تولیت مسجد مقدس جمکران اضافه کرد: آقا مصطفی خمینی، فرزند امام می گفت: زمانی که ایشان در صبحگاه پانزدهم خرداد دستگیر شدند و به سمت تهران برده شدند، هیچگاه در مسیر ماموران ساواک حتی برای نماز خواندن امام (ره) توقف نکردند اما ایشان نقل کردند که ناگهان ماشین از جاده آسفالتی خارج و به مسیر خاکی رفت که در آن لحظه تصور کردم بنا دارند من را بکشند. به نفس خود مراجعه کردم و به خدا قسم باز هم نترسیدم. وی با بیان اینکه امام خمینی (ره) میفرمود: کسی از مرگ باید بترسد که آن طرف مشکل داشته باشد، تصریح کرد: زمانی که امام خمینی (ره) در پانزدهم خردادماه 42 به زندان رفتند، صحبت از اعدام ایشان و حتی محاکمه صحرایی مطرح بود. در همان زمان مرحوم پسندیده، اخوی امام، به ملاقات ایشان رفتند و خبر دادند که علما و مراجع زیادی از شهرهای قم، اهواز، تبریز و اصفهان برای حمایت از امام (ره) و جلوگیری از اعدام به تهران مهاجرت کردند که امام (ره) فرمودند: به سراغ آنها بروید و از قول من تشکر کنید و بگویید من راضی نیستم به خاطر آزادی من علما به رژیم جبار رو بیندازند، بروید و نهضت را ادامه دهید. رحیمیان افزود: آقای پسندیده این پیغام را به علما ابلاغ کردند و آیتالله مرعشی نجفی در پاسخ گفتند اگر مجدد به ملاقات امام (ره) رفتید، بفرمایید ادامه نهضت کار ما نیست. وظیفه ما حفاظت و صیانت از شما است. عاقبت سرهنگ ساواکی که امام فرمود: میدهد گوشش را ببرند تولیت مسجد مقدس جمکران گفت: کماندوهای ساواک در دوم فروردین ماه سال 42 به مدرسه فیضیه در جریان مراسم عزاداری شهادت امام صادق (ع) حمله کردند که در آن واقعه، طلاب را کتک زدند و برخی را نیز به شهادت رساندند. امام (ره) در سخنرانی عاشورای خود در این سال به این ماجرا اشاره کردند و درباره فرمانده آن کماندوها فرمودند: «اسم آن فرمانده را نمیبرم، اما روزی خواهم داد تا گوشش را ببرند، آن زمان اسمش را خواهم برد». بعد از دستگیری ایشان سرهنگ مولوی فرمانده آن روز، به در سلول امام (ره) رفت و گفت آقا سید تازگی ندادی گوش کسی را ببرند؟ یعنی بنا داشت به امام کنایه بزند که امام (ره) تأملی کرد و با قدرت فرمود: «هنوز دیر نشده است». بعد از آن سرهنگ مولوی تنزل مقام گرفت و در شهر دوردستی مأمور شد که در مسیر رسیدن به آن شهر، هلیکوپترش سقوط کرد و خاکسترش هم حتی به زمین نرسید. امام خمینی (ره) در مسیر نهضت 10 ماه در زندان به سر برد وی با بیان اینکه امام خمینی (ره) در مسیر نهضت 10 ماه در زندان به سر برد، افزود: بعد از آزادی، امام (ره) از مصوبه مجلس شورای ملی رژیم شاهنشاهی در خصوص مصونیت مستشاران آمریکایی باخبر شدند. آن زمان دهها هزار مستشار آمریکایی تمام امور کشور را حتی تألیف کتابهای دبستان و دبیرستان را در دست داشتند و حقوق های کلان هم دریافت میکردند که با این مصوبه جرم و جنایتهای آنها نیز قابل پیگیری از سوی پلیس ایران نبود که ایشان ابتدا اعلامیه بسیار مهمی صادر و بعد نیز اعلام کردند در چهارم آبانماه سخنرانی خواهند داشت. رحیمیان ادامه داد: پیکی از سوی دربار به قم آمد و به امام (ره) عرضه داشت راجع به هر چیزی که میخواهید سخن بگویید اما راجع به آمریکا نگویید، در حالی که در دفعات گذشته، دربار پیام میداد در سخنرانیها حق ندارید راجع به شاه، اسرائیل و در خطر بودن اسلام سخن بگویید که البته شیوه امام (ره) نیز این گونه بود که تنها راجع به آنچه آنان حساس بودند، سخن میگفت. مدت زندان و تبعید امام خمینی (ره) در مسیر نهضت تولیت مسجد مقدس جمکران گفت: امام خمینی (ره) در سخنرانی پانزدهم سال 42 خود، هیمنه رژیم طاغوت شاهنشاهی را فرو ریختند و در سخنرانی 4 آبان ماه سال 43 هیمنه آمریکا را فرو ریختند و فرمودند: «رئیسجمهور آمریکا بداند که منفورترین شخص نزد مردم ایران است» و این آخرین سخنرانی امام (ره) در ایران بود که 9 روز بعد در سیزدهم آبان دستگیر و به ترکیه تبعید شدند و 11 ماه در آنجا حضور داشتند و سیزدهم مهر سال 44 نیز به عراق تبعید شدند و 13 سال در این کشور حضور داشتند. امام (ره) در سیزدهم مهر سال 57 به سمت کویت رفتند که دولت آن کشور نپذیرفت و ایشان به پاریس منتقل شد که بعد از 4 ماه در دوازدهم بهمن 57 به ایران برگشتند. یعنی مجموعا امام در مسیر نهضت انقلاب اسلامی، 15 سال و یک ماه در حبس و تبعید بودند. امام در مسیر مبارزه با شاه همراهی جریانهای غیرخدایی را نپذیرفت وی با اشاره به اینکه امام خمینی (ره) در مدت 13 سال حضور در نجف علیرغم شرایط بسیار سخت و غربت، حاضر نشدند با جریانهای غیرخدایی همراه شوند، گفت: در آن زمان افرادی از جریان چپ و افرادی که به دلایلی غیر از آنچه امام (ره) با شاه مخالف بود، به مبارزه با رژیم شاه میپرداختند، تلاش کردند با ایشان همراه شوند، اما امام (ره) هرگز همراهی با جریانهای غیرخدایی را برای مبارزه با شاه نپذیرفت، بنابراین مدعیان راه امام باید بدانند همراهی و همکاری با جریانهای کفر و غربگرایانه در مسیر اسلام ناب و خط امام خمینی (ره) نیست. تولیت مسجد مقدس جمکران افزود: زمانی که امام خمینی (ره) در هواپیما از پاریس به سمت ایران در حرکت بود، خبرنگاری از ایشان پرسید، احساس شما چیست؟ امام (ره) در پاسخ فرمودند: «هیچ». این هیچ را افراد بیگانه با عالم امام (ره)، طور دیگری معنا کردند. اما ایشان بنا داشتند بگویند: «یکی درد و یکی درمان پسندد / یکی وصل و یکی هجران پسندد - من از درمان و درد و وصل و هجران / پسندم آنچه را جانان پسندد» یعنی برای امام (ره) کار کردن برای خدا مهم بود و نسبت به استقبال میلیونها نفر احساسی نداشتند. زمانی ایشان به احمدآقا فرموده بودند این جمیعت که امروز در حسینیه شعار میدهد درود بر فلانی، اگر روزی بگوید مرگ بر فلانی هم برایم فرقی ندارد. مهم آن است که تکلیف را انجام دهیم و رضایت خدا را به دست آورم. وی گفت: امام خمینی (ره) در تمام مسیر زندگی خود برای خدا کار کرد و با اینکه نقش اساسی در اسقاط شاه، رژیم پهلوی و نظام 2500 ساله شاهنشاهی داشت، اما هرگز این موفقیت را به نام خود ندانست و فرمود: «خدا این ملت را بیدار کرد و دست عنایت خداوند بر سر این مردم کشیده شد» و در زمان آزادی خرمشهر هم فرمودند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد» یعنی هر چه خوبی بود آن را به خدا نسبت میداد. منبع: فارس