چهارشنبه 7 آذر 1403

مکتب حسینی از منظر امام رضا (ع)

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع
مکتب حسینی از منظر امام رضا (ع)

امام رضا علیه السلام با ظرافت عملی بی مانند، روشی اتخاذ کرد که هم خواسته مامون تامین نشود، و هم سراسر بلاد پهناور اسلام به حق نزدیک شوند. ایشان در دوران حیات مبارک‌شان همواره در حال ترویج مکتب حسینی و بیان مظلومیت اهل بیت بودند که روایت‌هایی از آن در تاریخ درج شده است.

حضرت علی بن موسی الرضا (ع) امام هشتم شیعیان در دوران حیات مبارک‌شان همواره در حال توسعه مکتب حسینی و مظلومیت شیعیان بودند؛ رویکردی هوشمندانه و موثر در یکی از سیاه‌ترین دوران‌هایی که جهان اسلام به خود دیده است.

به گزارش «تابناک»؛ امام رضا (ع) روز یازدهم ذیقعده سال 148 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود. دوران امامت آن حضرت 20 سال بود که با سه تن از حکمرانان مستبد عباسی، یعنی هارون، امین و مأمون معاصر بود. مامون به فکر آن افتاد که با طرح واگذاری خلافت یا ولایتعهدی به شخصیتی مانند امام رضا علیه السلام، پایه های لرزان حکومت خود را تثبیت کند.

امام رضا علیه السلام با ظرافت عملی بی مانند، روشی اتخاذ کرد که هم خواسته مامون تامین نشود، و هم سراسر بلاد پهناور اسلام به حق نزدیک شوند. ایشان در دوران حیات مبارک‌شان همواره در حال ترویج مکتب حسینی و بیان مظلومیت اهل بیت بودند که روایت‌هایی از آن در تاریخ درج شده است.

احیای نهضت حسینی

پس از واقعه عاشورا، اهل‌بیت (ع) همواره بر احیای نهضت حسینی اهتمام داشتند. علی بن موسی الرضا (ع) در طول حیات شریفشان توجه خاصی به این امر داشتند که با بررسی در سیره و فرمایشات ایشان، روایات بسیاری از آن بزرگوار به دست می‌آید. در این بخش به برخی از این روایات اشاره می‌نماییم.

محرم؛ ماه هتک حرمت خاندان پیامبر (ص)

تعیین مبدأ تاریخ برای مسلمانان در سال شانزدهم هجری، زمان خلافت خلیفه دوم و با مشورت حضرت علی (ع) صورت گرفت. مبدأ تاریخ را هجرت پیامبر (ص) و ماه نخست آن را محرم سالی که هجرت در آن روی داده بود، گرفتند.[6] علت نام‌گذاری این ماه آن بود که در ایام جاهلیت، جنگ در این ماه را حرام می‌دانستند. در دوم ماه محرم الحرام سال 61 هجری، کاروان حضرت امام حسین (ع) وارد کربلا شد ودر روز دهم که به «عاشورا» معروف است، او و یارانش را به شهادت رساندند.

امام هشتم شیعیان درباره این ماه فرمود: در جاهلیت، حرمت این ماه نگاه داشته می‌شد و در آن نمی‌جنگیدند، ولی در همین ماه، خون‌های ما را ریختند و حرمت ما را شکستند و فرزندان و زنان ما را اسیر کردند و خیمه‌ها را آتش زدند و غارت کردند و حرمت پیامبر را درباره ذریه‌اش رعایت نکردند! [7]

عاشورا؛ روز مصیبت و اندوه

عاشورا روز مصیبت و اندوه است و به فرموده امام رضا (ع) روز شهادت حسین (ع) چشم ما را زخم کرد و اشک ما را روان ساخت.[8] و می‌فرمایند: تا روز قیامت بر مانند حسین باید گریست.[9]

حضرت رضا سیره پدر بزرگوارشان در این ایام را چنین توصیف می‌فرمایند: کان أبی اذا دخل شهر المحرم لایری ضاحکا و کانت الکآبه تغلب علیه حتی یمضی منه عشر أیام فاذا کان یوم العاشر کان ذلک الیوم یوم مصیببته و حزنه و بکائه و یقول هو الیوم الذی قتل فیه الحسین؛[10] شیوه پدرم چنین بود که چون محرم می‌شد، خنده نداشت و اندوه بر او غالب بود تا روز دهم، مصیبت و حزن و گریه‌اش بود و می‌فرمود در این روز حسین کشته شد.

از این‌رو ایشان در توصیه‌ای مهم فرموده‌اند: من کان یوم عاشوراء یوم مصیبته و حزنه و بکائه جعل الله عز و جل یوم القیام یوم فرحه و سروره‌؛[11] کسی که روز عاشورا روز مصیبت و حزن و گریه او باشد، خدا روز قیامت را روز شادی و خوشحالی وی قرار خواهد داد.

چراکه شیعه در اندوه اهل‌بیت (ع) اندوهگین و در شادی آنها شاد است و روز عاشورا روز اندوه اهل‌بیت (ع) است. کسانی که در این دنیا، در اندوه و شادی اهل بیت (ع) همراه آنانند، در درجات عالی نیز قرین ایشان هستند. حضرت امام رضا (ع) خطاب به ابن‌شبیب فرمودند:

ابن شبیب ان سرک أن تکون معنا فی الدرجات العلی من الجنان فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا و علیک بولایتنا فلو أن رجلا أحب حجرا لحشره الله عز و جل معه یوم القیام؛ [12] ای ابن‌شبیب! اگر دوست داری با ما در درجات عالی بهشت همراه باشی، در اندوه ما اندوهگین و در شادی ما، شاد باش، و بر تو باد به ولایت ما؛ زیرا اگر کسی سنگی را دوست داشته باشد، خداوند در روز قیامت او را با آن سنگ محشور خواهد کرد.

باید به این نکته توجه داشت که چون یکی از نمادهای ماتم‌و عزادار بودن، دست کشیدن از کسب و کار و تعطیل کردن بازارهاست، در روایات توصیه شده است که در روز عاشورا کسب و کار را تعطیل کرده، به عزاداری برای سیدالشهداء (ع) بپردازند. امام رضا (ع) در این باره فرموده‌اند: من ترک السعی فی حوائجه یوم عاشوراء قضی الله له حوائج الدنیا و الآخر؛[13] هرکس که تلاش برای رفع نیازهایش را در روز عاشورا به خاطر به پا داشتن عزا ترک کند، خداوند حوایج دنیا و آخرتش را برآورده سازد.

سفارش به گریه بر امام حسین (ع)

گریه عالم، به‌ویژه گریه آسمان بر شهادت حضرت اباعبدالله (ع) در روایات منقول از ائمه هدی (ع) منعکس شده است. برای مثال در روایت ابن‌شبیب از امام رضا (ع) بر گریه آسمان‌ها و زمین‌های هفت‌گانه بر مظلومیت اباعبدالله تصریح شده است.[14] راز این گریه، اظهار عظمت این مصیبت است؛ به گونه‌ای که در تمام اجزای عالم هستی دارای تأثیر بوده است.

همچنین باید دانست که تجلی بیرونی عزاداری برای امام حسین (ع) «اشک چشم» عزادار است و درون آن، مهر و محبتی است که خداوند در دل‌های آنان قرار داده است: «اشک، زبان دل و شاهد عشق است»[15] امام رضا (ع) در عظمت گریه بر امام حسین (ع) خطاب به ریان بن شبیب می‌فرمایند: یا ابن شبیب ان بکیت علی الحسین حتی تصیر دموعک علی خدیک غفر الله لک کل ذنب أذنبته؛ ای پسر شبیب! اگر بر حسین بگریی، چندان که اشک‌هایت بر گونه‌ات جاری شود، خداوند هر گناهی را که مرتکب شده‌ای، می‌آمرزد.

شاید علت این سفارش‌های اکید ائمه (ع) و بزرگان دین به گریه بر امام حسین (ع) را در این امر بتوان جست‌وجو کرد که گریه و عزاداری برای امام حسین (ع) در واقع، مکتب او را زنده نگاه داشته و پیام قیام او را به همه انسان‌ها انتقال داده است. بر این اساس، گریه در فرهنگ عاشورا، سلاح همیشه برانی است علیه ستمگران و پاسدار خون شهیدان.[16] در این باره، سخن حضرت امام خمینی (رحمه الله) بسیار گویاست: هر مکتبی تا پایش سینه‌زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد... حفظ نمی‌شود.[17]

گریه کردن بر عزاداری امام حسین (ع) زنده نگه داشتن نهضت و زنده نگه داشتن همین معناست که یک جمعیت کمی در مقابل یک امپراتور بزرگ ایستاد... آنها از همین گریه‌ها می‌ترسند؛ برای این‌که این گریه‌ای است که گریه بر مظلوم است؛ فریاد مقابل ظالم است.[18] بنابراین، گریه برای امام حسین (ع) اعلام وفاداری به آن حضرت و پای‌بندی به نهضت و آرمان‌های اوست.

ترغیب و تشویق شاعران به سرودن اشعار و مراثی در عزای حسینی

با بررسی سیره ائمه معصومین (ع) درمی‌یابیم که ایشان نسبت به ترغیب و تشویق شاعران برای سرودن شعر و مراثی در عزای امام حسین (ع) اهتمام خاصی داشتند؛ چراکه این امر، یکی از عوامل مهم در احیای فرهنگ عاشورا به شمار می‌رود. از این‌رو شعر حسینی یکی از پرعاطفه‌ترین، تأثیرگذارترین و صادق‌ترین اشعار شمرده می‌شود. عظمت فاجعه عاشورا، فشار و بی‌عدالتی حاکمان، سوز و شور دینی، بی‌نظیری حماسه حسینی و تشویق امامان و بزرگان دین، از عوامل شکوفایی فرهنگ عاشورا در جهان اسلام بوده است.

استاد شهید مرتضی مطهری (ره) در این باره می‌گوید: (ائمه می‌خواستند) قیام امام حسین (ع) به صورت یک مکتب و به صورت یک مشعل فرزوان همیشه باقی بماند. این یک چراغی است از حق، از حقیقت‌دوستی و از حقیقت‌خواهی. این یک ندایی است از حق‌طلبی، از حریت و آزادی. این مکتب آزادی و این مکتب مبارزه با ظلم را خواستند برای همیشه باقی بماند. در زمان خود ائمه اطهار (ع) که این دستور صادر شد، سبب شد که جریان زنده و فعال و انقلابی به وجود آید. نام امام حسین (ع) شعار انقاب علیه ظلم گشت. یک عده شاعر انقلابی به وجود آمدند؛ مانند: کمیت اسدی، دعبل خزایی، سید حمیری و...؛ کمیت اسدی می‌دانید کیست؟ همان کسی که با اشعارش از یک سپاه بیشتر برای بنی‌امیه ضرر داشت.[19]

«دعبل خزایی» شاعر اهل بیت (ع) نقل کرده است: ایام محرم بود که به زیارت امام هشتم علی بن موسی الرضا (ع) رفتم. دیدم آن حضرت با حالت حزن و اندوه نشسته و اصحاب هم به دور ایشان جمع شده‌اند. چون مرا دید، فرمود: ای دعبل! دوست دارم شعری بخوانی؛ زیرا این روزها غم و اندوهی است که بر خاندان ما رفته است و کسی که بر مصیبت جدم حسین (ع) بگرید، خداوند گناهان او را می‌آمرزد. سپس آن حضرت از جای خویش برخاست و پرده‌ای را نصب کرد و اهل خانه را در پشت آن پرده قرار داد تا در مصایب جدشان عزاداری کنند. در این حال رو به سوی من کرد و فرمود: برای جدم حسین (ع) مرثیه‌ای بخوان. من نیز اشعاری خواندم؛ به طوری که صدای گریه امام رضا (ع) و اهل بیت او بلند شد.[20]

سفارش به لعن فاتلان امام حسین (ع)

لعن قاتلان و دشمنان امام حسین (ع) امری است که براساس نصوص و روایات متعدد، توصیه شده؛ به طوری که در آن روایات بر برائت و تبری جستن از قاتلان اهل بیت (ع) و استحباب لعن آنان تأکید شده است.

حضرت رضا (ع) در این باره خطاب به ابن شیب می‌فرماید: یا ابن شبیب ان سرک أن تسکن الغرف المبنی فی الجن مع النبی فالعن قتل الحسین؛[21] ای ابن شبیب! اگر دوست داری با پیامبر اکرم (ص) در غرفه‌های بهشت همراه باشی، قاتلان حسین را لعنت کن.

لعن به معنای نفرین کردن است؛ یعنی دور شدن از رحمت و عفو و مغفرت خویش، با دعای ملائکه و دیگر لعن‌کنندگان:[22] ان الله لعن الکافرین و اعد لهم سعیرا)[23]؛ خداوند کافران را لعن می‌کند و عذاب را برای آنان آماده کرده است.

پس نمی‌توان از برکات حسینی استفاده برد، مگر آن‌که ابتدا دشمنان او را لعن کنیم و سپس بر او سلام بفرستیم. قرآن می‌فرماید: (ع) أشداء علی الکفار رحماء بینهم).[24]

آرزوی همراه بودن با امام حسین (ع)

آرزوی رسیدن به فیض عظیم شهادت در رکاب ولی خدا و رستگار شدن، برای کسانی که در معرکه کربلا نبوده‌اند، آرزویی شیرین است. شهادت را رستگاری دانستن و آرزوی درک آن فیض، در واقع، همراهی با سیدالشهداء (ع) است. این آرزو در زیارتنامه‌های آن حضرت با عبارت‌های مختلفی بیان شده است؛ همچون:

فزتم والله فلیت انی معکم فافوز فوزا عظیما؛[25] یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما؛[26] فیا لیتنی کنت معک فافوز معکم.[27]

حضرت رضا (ع) خطاب به همه کسانی که چنین آرزویی دارند، چنین می‌فرماید: ان سرک أن یکون لک من الث‌واب مثل ما لمن استشهد مع الحسین بن علی فقل متی ذکرته یا لیتنی کنت معهم فافوز فوزا عظیما؛ [28] اگر دوست داری ثوابی مانند ثواب کسانی که همراه حسین بن علی (ع) شهید شدند داشته باشی، هرگاه به یاد او افتادی بگو: «یا لیتنی کنت معهم فافوز فوزا عظیما» ای کاش با آنان می‌بودم و به فوز عظیم می‌رسیدم.

زیارت امام حسین (ع)

یکی از شیوه‌هایی که امامان (ع) برای احیای نهضت عاشورا به کار گرفتند، توجه فراوان به زیارت امام حسین (ع) بود. زیارت مرقد پاک حضرت امام حسین (ع) جایگاهی بسیار رفیع دارد و از ویژگی‌های بزرگی برخوردار است؛ به طوری که امام رضا (ع) می‌فرمایند: من زار قبر أبی عبدالله بشط الفرات، کان کمن زار الله فوق عرشه؛[29]

کسی که به زیارت قبر اباعبدالله (ع) در کنار فرات رود، همانند کسی است که به زیارت خدا بر عرش او رفته است.

شاعری این معنا را چنین به نظم درآورده است: و حدیث عن الائم فیما: یعنی زائر وی، مثل کسی است که خدا را در عرش عبادت کرده باشد.

حضرت رضا (ع) در تفسیر معنای زیارت خداوند فرموده‌اند که چون رؤیت و زیارت خداوند ممکن نیست، خداوند زیارت اباعبدالله (ع) را به منزله زیارت خود قرار داده است.[30] ایشان در پاسخ سؤال فردی که از زیارت امام حسین (ع) پرسیده بود، کلامی را بدین مضمون از پدر بزرگوارشان نقل فرمودند: من زار قبر الحسین عارفا بحقه کتب الله له فی علیین؛[31]

هرکس قبر سیدالشهداء (ع) را زیارت کند و عارف به حقش باشد، خداوند او را در زمره مقربان خود خواهد نوشت.

نکته‌ای که امام بر آن تأکید دارند این است که این زیارت باید همراه با معرفت باشد؛ به این معنا که حق و مقام زیارت شونده را بداند (عارفا بحقه)؛ یعنی بداند که اطاعت از امام واجب و پیروی از راه و روش او دستور دینی است و به یقین یکی از مؤثرترین و مهم‌ترین راه‌های شناخت و ایجاد ارتباط قلبی و فکری با معصومین (ع) زیارت و حضور در حرم‌های ایشان است. محمد بن سلیمان به نقل از امام جواد (ع) «معرفت» را چنین تفسیر می‌کند:

عارفا بحقه یعلم انه حج الله علی خلقه و بابه الذی یؤتی منه فسلم علیه...؛[32] بداند که حجت خداوند بر روی زمین و بهترین طریق شناخت و ارتباط با حضرت حق است.

انسان در سایه زیارت، درمی‌یابد که ضمن حرمت نهادن به مقام والای امامت و ولایت، باید در عرصه‌های معنوی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، امام را پیشوا و مقتدا قرار داده، به حق پیروی کند و این پیروی و پذیرش امامت را باور داشته باشد و زندگی بدون امامت را، زندگی در جهات و گمراهی بداند: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میت جاهلیه»[33]

بنابراین، زائر هنگامی عارف به حق امام است و به ولایت و حرمت وی آگاهی دارد و از او پیروی می‌کند که او را معصوم، افضل و اعلم از دیگران، جانشین رسول خدا (ص) و منصوب از جانب خدا بداند؛ اوامر و دستورهایش را اوامر الهی بشمارد؛ تبعیت از وی را در تمام امور زندگی واجب بداند؛ با اقتدا و پیروی از سیره و سنت او خط سیر زندگی خود را ترسیم کند.

حضرت رضا (ع) درباره زمان مخصوص زیارتی امام حسین (ع) و شیوه زیارت ایشان فرمودند: در نیمه رجب و شعبان، مستحب است زائر پیش از زیارت، غسل کند و به هنگام زیارت «دعای ام داوود» را بخواند. هرگاه خواست این اعمال را انجام دهد، باید روز سیزده و چارده و پانزدهم را روزه بگیرد و در هنگام ظهر روز پانزدهم غسل کند و پس از این که نماز ظهر و عصر را به جای آورد، در جای خلوتی قرار گیرد و رو به قبله بنشیند و صد بار سوره حمد و توحید و ده بار آی الکرسی را بخواند. سپس سوره انعام، بنی‌اسرائیل، کهف، لقمان، یس، صافات، حم سجده، حم عسق، دخان، فتح، واقعه، ملک، نون و اذا السماء انشقت را تا آخر قرآن قرائت کند. هرگاه از قرائت فارغ شد، بگوید: «صدق الله العظیم الذی لا اله الا هو الحی القیوم» تا آخر دعا.[34]

تربت حسینی

خداوند، به پاس فداکاری بزرگ سیدالشهداء (ع) و ایثار جان خود و خاندانش در راه احیای دین، آثار ویژه و احکام خاصی در تربت مقدس ایشان و خاک کربلا قرار داده است. آنچه به تربت سیدالشهداء (ع) قداست و کرامت بخشیده، همان خون حسین (ع) و شهادت ثارالله است که الهام‌بخش فداکاری عظیم او و یادآوری جان باختن در راه ارزش‌های الهی است. از این رو سجده بر آن تربت مستحب است؛ ذکر گفتن با تسبیح تربت فضیلت بسیار دارد؛ شفا دهنده بیماری‌هاست و ده‌ها اثر دیگر که در روایات وارده از ائمه معصومین (ع) در این باره وارد شده است. در این‌جا به برخی از فرموده‌های امام رضا (ع) در این موضوع اشاره می‌شود.

جایگاه تربت حسینی نزد امام رضا (ع)

ابی‌بکار در این باره می‌گوید: أخذت من الترب التی عند رأس قبر الحسین بن علی فانها طین حمراء فدخلت علی الرضا فعرضتها علیه فأخذها فی کفه ثم بکی حتی جرت دموعه ثم قال هذه ترب جدی؛ [35]

از تربتی که بالای سر قبر حضرت حسین بن علی (ع) بود، مقداری برداشتم؛ تربتی سرخ رنگ بود؛ پس بر حضرت رضا (ع) وارد شده و آن را به حضرت عرضه داشتم. آن جناب تربت را در کف دستشان نهاده و بوییدند؛ پس چنان گریستند که اشک‌های مبارک‌شان جاری شد؛ سپس فرمودند: این تربت جدم می‌باشد.

تربت امام حسین (ع)، شفای هر درد

از جمله آثار و برکات قطعی تربت پاک سیدالشهداء (ع) شفابخش بودن آن برای دردها و آلام انسان است. سعد بن سعد از حضرت رضا (ع) روایت کرده که از امام پرسیدم خوردن گل چگونه است؟ فرمود: خوردن گل مانند میته و خون و گوشت خوک حرام است، مگر گل قبر حسین (ع) که در او شفای هر دردی هست و انسان را از هر ترس آرامش می‌دهد.[36]

تسبیح تربت امام حسین (ع) و ذکر توصیه شده امام رضا (ع) با آن

ذکر گفتن با تسبیحی که از تربت امام حسین (ع) ساخته شده و حتی همراه داشتن آن مستحب است. امام صادق (ع) فرمودند: من کان معه سبح من طین قبر الحسین کتب مسبحا و ان لم یسبح بها؛ [37] هرکس تسبیحی از تربت قبر امام حسین (ع) همراه داشته باشد، تسبیح‌گو نوشته می‌شود؛ هرچند با آن تسبیح نگوید.

از حضرت رضا (ع) نقل شده است که فرمودند: من ادار الطین من الترب فقال: سبحان الله والحمدلله و لا اله الا الله والله اکبر، مع کل حب منها کتب الله له بها ست آلاف حسن، و محا عنه ست الاف سیئ، و رفع له ست آلاف درج، واثبت له من الشفاع مثلها؛[38] هر که تسبیحی که از تربت امام حسین (ع) درست شده را بچرخاند و بگوید: منزه است خداوند و سپاس مخصوص اوست و معبودی جز او نمی‌باشد و خداوند برتر از توصیف است، با هر قطعه‌ای از تسبیح، خداوند شش‌هزار نیکی برای او نوشته و شش‌هزار گناه را محو می‌کند، و شش‌هزار درجه مقامش بالاتر رفته و همین مقدار شفاعت را نصیب او می‌کند.

تربت حسینی؛ هدیه امام رضا (ع)

«ابن قولویه» از شخصی نقل می‌کند که گفت: امام علی بن موسی الرضا (ع) از خراسان برایم بسته‌ای را فرستاد؛ وقتی آن را گشودم، در میانش خاکی را یافتم. از کسی که آن را آورده بود پرسیدم: این چیست؟ گفت: خاک قبر امام حسین (ع) است. حضرت امام رضا (ع) هدیه‌ای برای کسی نمی‌فرستد، مگر آن‌که کمی از این خاک را در میانش می‌گذارد و می‌فرماید: به اذن و مشیت خدا امان از بلاهاست.[39]

[1] ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج 2، ص 231.

[2] «الحسن و الحسین اسمان من اسماء اهل الجن لم یکونا فی الجاهلی»، ابن‌حجر هیثمی، الصواعق المحرقه، ص190؛ جلال‌الدین سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص73.

[3] شیخ طوسی، امالی، ج 1، ص 377.

[4] شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا، ج 2، ص 25.

[5] عیون أخبار الرضا، ج 1، ص 56 - 60.

[6] سید جعفر شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ص 30.

[7] شیخ صدوق، أمالی، ص111، ح 2؛ محمد بن احمد فتال نیشابوری، روض الواعظین، ص187، س13؛ سید بن طاووس، اقبال الأعمال، ص16، س 12.

[8] همان.

[9] همان.

[10] أمالی صدوق، ص 128.

[11] محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 44، ص 284.

[12] عیون أخبار الرضا، ج 1، ص 300.

[13] همان، ص 298.

[14] همان، ج 2، ص 268.

[15] جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص 382.

[16] محمد کاویانی، روان‌شناسی عزاداری، تعالیم اخلاقی و عرفانی امام حسین (ع)، ص 384.

[17] امام خمینی، صحیفه نور، ج 8، ص 70.

[18] همان، ج 19، ص 31 و 32.

[19] مرتضی مطهری، ده گفتار، ص 251 و 252.

[20] بحارالانوار، ج 45، ص 275.

[21] عیون أخبار الرضا، ج 1، ص 300.

[22] علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 1، ص 390.

[23] احزاب، آیه 64.

[24] فاطر، آیه 6.

[25] مفاتیح الجنان، زیارت اول امام حسین (ع)، ص 424.

[26] همان، زیارت ششم، ص 427.

[27] همان، زیارت وارث، ص 430.

[28] عیون أخبار الرضا، ج 1، ص 300.

[29] مناقب آل ابی‌طالب، ج 4، ص 272.

[30] محمد علوی شجری، فضل زیار الحسین، ص71، ح 57.

[31] مرتضی فیروزآبادی، فضائل الخمسه من الصحاح السنه، ج 3، ص 321.

[32] بحارالآنوار، ج 99، ص 37.

[33] عبدالله جوادی آملی، فلسفه زیارت و آیین آن، ص 93؛ بحارالانوار، ج 8، ص 368.

[34] عزیزالله عطاردی، مسند امام رضا (ع)، ج 2، ص 13.

[35] ابن‌قولویه قمی، کامل الزیارات، ص 283.

[36] محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 6، ص 378.

[37] بحار الآنوار، ج 83، ص 322.

[38] محمد بن جعفر مشهدی، المزار الکبیر، ص367، ح 13.

[39] کامل الزیارات، باب 92، ص 278، ح 1.