ناقوس جنگ از اوکراین؛ ناتو و مسکو دنبال چه هستند؟
تهران - ایرنا - بزرگترین صفآرایی نظامی روسیه و غرب بعد از جنگ سرد بر سر اوکراین، فرضیه شکست دیپلماسی و آغاز نبرد را تقویت میکند؛ نبردی با تمرکز بر «ناتو» که روسیه گسترش این پیمان را به شرق برنمیتابد و غرب از بحران مذکور برای تقویت همبستگی و پُرکردن شکاف فراآتلانتیک سود میجوید.
بحران اوکراین در شرایط کنونی آمیختهای از «دیپلماسی» و «رزمجویی» در جبهه روسیه و غرب است و بسیاری از ناظران بر این باورند که با شکست دیپلماسی و بسته شدن درهای مذاکره، جنگ آغاز میشود. حال این پرسش به ذهن میرسد که دو طرف در روند دیپلماتیک و نیز صحنهآرایی میدان نبرد، تا کجا پیش رفتهاند؟
کفه سنگین ترازو به سمت میدان رزم
در پیوند با تکاپوی دیپلماتیک، سفر «امانوئل مکرون» رئیسجمهوری فرانسه به روسیه و نیز گفت وگوی تلفنی «جو بایدن» و «ولادیمیر پوتین» روسای جمهوری آمریکا و روسیه تنها دو مورد از گفت وگوهای جدی به شمار میروند. ضمن اینکه «اولاف شولتس» صدراعظم آلمان هم در روزهای آتی برای دیدار و مذاکره با پوتین راهی مسکو خواهد شد.
به نظر میرسد که کفه ترازو به سمت عملیات میدانی سنگینی میکند و باوجود تکاپوی دیپلماتیک فیمابین در بالاترین سطوح سیاسی، موفقیت چشمگیری در این عرصه حاصل نشدهاست به طوری که آمریکا و چند کشور دیگر از جمله انگلیس، استرالیا، کانادا، کرهجنوبی و غیره از شهروندانشان خواستهاند فورا خاک اوکراین را ترک کنند. شماری از کشورها هم دیپلماتهای خود را خارج کردهاند.
به نظر میرسد که کفه ترازو به نفع عملیات میدانی سنگینی میکند و باوجود تکاپوی دیپلماتیک فیمابین در بالاترین سطوح سیاسی، موفقیت چشمگیری در این عرصه حاصل نشدهاست در زمینه آرایش نیروها لازم به ذکر است که روزانه به آمادگی نظامی دو طرف افروده میشود. روسیه در ماههای گذشته بیش از 100 هزار نیرو در مرزهای مشترک خود با اوکراین مستقر کردهاست. رزمایش مشترک روسیه و بلاروس از نگاه طرف غربی دلیل دیگری برای آغاز یک نبرد است اگر چه بنا بر اعلام وزارت دفاع روسیه، هدف از این مانور آمادهسازی نیروهای مسلح بلاروس برای مقابله با تهاجمات خارجی احتمالی است.
در مقابل شاهد ورود جنگافزارهای غربی و نظامیان پیمان «سازمان آتلانتیک شمالی» (ناتو) به سمت شرق قاره اروپا بودیم به طوری که ناتو در همین ارتباط واحدهای نظامی بیشتری در کشورهای شرق اروپا از جمله لهستان و رومانی مستقر کردهاست. گفته میشود آمریکا به منظور تقویت توان دفاعی اوکراین، محمولههای تسلیحاتی به ارزش 200 میلیون دلار به این کشور فرستاده و شمار نیروهای اعزامی آمریکا به شرق اروپا در هفتههای اخیر را به 6 هزار نیرو رسیده است.
در شرایطی که کشورهای غربی به اتهامزنی به روسیه درباره قصد حمله به اوکراین ادامه میدهند، حمایت نظامی آنها از این کشور افزایش قابل توجهی یافتهاست. به گفته «دیمیتری کولهبا» وزیر امور خارجه اوکراین، کییف در ماههای اخیر 1.5 میلیارد دلار از شرکای غربی خود کمک نظامی دریافت کرده است.
سلاح انرژی در دستان دو طرف
در حالی تنش بین روسیه و غرب بر سر اوکراین بالا گرفته که طرف غربی با ابزار انرژی در صدد اعمال فشار بر کاخ کرملین برآمده است؛ موضوعی که همواره مقامات مسکو در این مقطع بارها بر آن تاکید کردهاند.
«سرگئی ریابکوف» معاون وزیر امور خارجه روسیه به تازگی با بیان اینکه «اروپا استقلال خود را از دست دادهاست»، گفت: «ایالات متحده و متحدانش مدتهاست که خط لوله گاز «نورد استریم2» را به ابزاری برای اعمال فشار بر مسکو تبدیل کردهاند. این انعکاسی از این واقعیت است که دیگر در اروپا، ناتو و اتحادیه اروپا شکل گرفته، جایی که نه تنها استقلال عمل وجود ندارد، بلکه حتی تلاش نمیشود تا منافع خودی را به درستی و در بلندمدت را ارزیابی کرد.»
از طرفی، کشورهای اروپایی نیز به گاز وارداتی از روسیه نیاز شدیدی دارند. به عنوان نمونه آلمان به عنوان بزرگترین اقتصاد اروپا از نظر تامین انرژی موردنیاز خود به روسیه وابسته است. آلمان تقریبا یکسوم گاز خود را از روسیه دریافت میکند و 26 میلیون خانه آلمانی از طریق گازی که از خط لوله «نورد استریم 1» میآید گرم میشوند.
وابستگی گازی اتحادیه اروپا به روسیه 47 درصد است. بنابراین اقتصاد روسیه و اروپا درهمتنیده است و از نگاه ناظران، در صورت حمله روسیه و وقوع یک جنگ در اوکراین، هم اقتصاد روسیه و هم اقتصادهای اروپایی از چنین حملهای متاثر خواهند شد. در یک نگاه کلیتر، آخرین دادهها و آمارها هم نشان میدهد؛ وابستگی گازی اتحادیه اروپا به روسیه 47 درصد است. بنابراین اقتصاد روسیه و اروپا درهمتنیده است و از نگاه ناظران، در صورت حمله روسیه و وقوع یک جنگ در اوکراین، هم اقتصاد روسیه و هم اقتصادهای اروپایی از چنین حملهای متاثر خواهند شد.
طرف غربی اما در پی فرصتی برای جایگزینسازی گاز روسیه است. در پی افزایش تنشهای روسیه با اروپا، موضوع کاهش وابستگی گاز اتحادیه اروپا به روسیه دوباره مطرح شده و گزارشهای زیادی از مذاکرات غرب با آذربایجان، قطر و دیگر کشورهای صادرکننده گاز برای افزایش صادرات گاز به اروپا منتشر شده است.
در این میان «رجب طیب اردوغان» رئیسجمهوری ترکیه که کشور متبوعش در پیمان ناتو عضویت دارد، دست به کار شد تا به قول معروف «از این نمد کلاهی برای خود ببافد» و روز جمعه 15 بهمنماه در آستانه سفر همتای اسرائیلی به آنکارا گفت که همکاریهای انرژی در دستور کار مذاکرات آنکارا - تلآویو قرار دارد و ترکیه آماده همکاری با اسرائیل برای انتقال گاز این کشور به اروپا است.
نگرانی روسیه از بندهای 5 و 10 پبمان ناتو
مهمترین دلیلی که روسیه را در برابر اوکراین و بازیگران غربی مصمم و جدی به تصویر میکشد، تلاش اروپا و آمریکا برای گسترش ناتو به سمت شرق همچون اوکراین است که قبل از فروپاشی شوروی عضوی از این کشور بزرگ به شمار میرفتند.
روسیه درصدد گرفتن تضمین و تعهد دائمی از ناتو و آمریکا برآمده تا اوکراین را به عضویت این پیمان نظامی درنیاورده و از استقرار دائمی نیرو و تجهیزات در شرق اروپا و در نزدیکی مرزهای غربی روسیه دست بکشند. این در حالی است که دبیرکل ناتو در واکنش به این تقاضای روسیه گفت: ناتو هرگز درباره پذیرش اعضای جدید از نظر قدرتهای دیگر پیروی نخواهد کرد.
مهمترین دلیلی که روسیه را در برابر اوکراین و بازیگران غربی مصمم و جدی به تصویر میکشد، تلاش اروپا و آمریکا برای گسترش ناتو به سمت شرق همچون اوکراین است که قبل از فروپاشی شوروی عضوی از این کشور بزرگ به شمار میرفتند. لازم به ذکر است که این اتحادیه نظامی 29 عضوی که مرکز فرماندهی آن در بروکسل پایتخت بلژیک است ابتدا در سال 1949 یعنی چهار سال بعد از پایان جنگ دوم جهانی با هدف تقابل با پیمان «ورشو» و بلوک شرق ایجاد شد. به رغم فروپاشی شوروی، این سیستم دفاع دسته جمعی همچنان به کار خود ادامه دادهاست.
بند 5 این پیمان از اهداف آن پرده برمیدارد، بندی که تاکید دارد «دولتها توافق دارند که حملهای مسلحانه علیه یک یا چندی از آنها در اروپا و امریکای شمالی به معنای حملهای علیه تمام آنها تلقی خواهد شد». در این بند دفاع دسته جمعی و ضرورت پاسخ مشترک در دوره جنگ سرد احساس میشد اما امروز در جهان «چندقطبی» احساس نمیشود.
امروز نه تنها بند 5 بلکه بند 10 اساسنامه ناتو به محل اختلاف تبدیل شده است. در این بند که درهای عضویت را بر روی دیگر کشورها میگشاید، آمده است: دولتها ممکن است به اتفاق آراء، از دیگر دولتهای اروپایی دعوت کنند تا به منظور تقویت اصول این پیمان و همکاری در امنیت منطقه آتلانتیک شمالی به این پیمان ملحق شوند. هر دولتی که بدین نحو دعوت میشود، میتواند با تسلیم اسناد الحاق به دولت ایالات متحده امریکا به عضویت این پیمان در آید. دولت ایالات متحده امریکا دریافت این چنین سند الحاقی را به اطلاع تمام دولتهای عضو میرساند.
بنابراین ناتو یک «سیاست باز» برای پذیرش و استقبال از اعضای جدید از جمله اوکراین دارد اما تمام اعضا باید به یک مجموعه پیچیده از معیارهای نظامی، اقتصادی و سیاسی پایبند شوند. پیشتر ترامپ در صدد گسترش آن به شرق آسیا و تشکیل «پیمان آتلانتیک - خاورمیانه» (NATO- ME) برآمدهبود که به دلیل مواضع اعتراضی بازیگران اروپایی از ایده خود عقب نشست.
بحران اوکراین؛ آزمون وحدت ناتو پس از شکاف فراآتلانتیک
آمریکا و اروپا به عنوان دو ستون ناتو در دوره ترامپ از یکدیگر فاصله قابل توجهی گرفتند به طوری که این شکاف هر روز تعمیق میشد که البته شکاف دو سوی اقیانوس اطلس بیارتباط با سیاستهای کاخ الیزه و تکاپوی مکرون برای ایجاد ارتش واحد اروپایی نبود.
در سالهای اخیر به دنبال ورود رئیس جمهوری جوان فرانسه به کاخ الیزه، تکاپوی اروپا برای دستیابی به سیستم دفاعی - امنیتی مشترک افزایش یافت؛ سیستمی که بدون تکیه بر ناتو، بتواند جوابگوی تامین امنیت و پیشبرد اهداف نظامی قاره سبز باشد.
در شرایط کنونی که ناتو افزون بر اختلافات آشکار داخلی بین اعضا، در جبهههای مختلف از جمله افغانستان شکست خورده در پی کسب نمره قبولی در یک آزمون دیگر است؛ آزمونی مانند بحران اوکراین که میتواند چشمانداز این پیمان نظامی را برای اعضای کنونی و آتی آن روشن کند. مکرون چندی پیش در گفت وگو با نشریه «اکونومیست» به انتقاد از شرایط موجود در ناتو پرداخت و مستقیما سیاستهای کاخ سفید را به چالش کشید و گفت: «آنچه ما امروز شاهد آن هستیم، مرگ مغزی ناتو است»؛ جملهای که از عمق اختلافات و ناهمسویی داخلی پیمان نظامی مذکور حکایت میکرد.
پس از آن موضعگیری جنجالی، مکرون در گفت وگو با روزنامه «وال استریت ژورنال» و همچنین «رادیو اروپا یک» تاکید کرد که «ما نمی توانیم از اروپاییها حفاظت کنیم مگر این که یک ارتش اروپایی واقعی داشته باشیم.» بنابراین وی ایده «ارتش واحد اروپایی» را مطرح کرد.
در آن زمان ایده مکرون مبنی بر استقلال نظامی اتحادیه از آمریکا به مذاق ترامپ خوش نیامد و وی همزمان با ورود به پاریس برای شرکت در مراسم صد سالگی پایان جنگ جهانی اول، در یک توئیت از برنامه 10 کشور اروپایی برای طرح دفاع مشترک انتقاد کرد و نوشت: «مکرون رئیسجمهوری فرانسه به تازگی پیشنهاد داده که اروپا ارتش خود را تشکیل دهد تا بتواند از خود در مقابل آمریکا، چین و روسیه دفاع کند. بسیار توهینآمیز است. بهتر است اروپا ابتدا سهم عادلانه خود در ناتو را بپردازد؛ سهمی که آمریکا آن را به مقدار زیادی تامین میکند.»
هزینههای ناتو و حقالسهم هر یک از اعضا، مهمترین اختلاف آمریکا و بازیگران اروپایی در سالهای اخیر بوده است. در سال 2014 اعضای این سازمان توافق کردند تا سال 2024 سالانه 2 درصد از تولید ناخالص داخلی خود را به بودجه این سازمان اختصاص دهند؛ توافقی که همواره از سوی اعضای این پیمان نظامی حتی خود فرانسه نادیده گرفته و به اختلاف داخلی بدل میشود.
در شرایط کنونی که ناتو افزون بر اختلافات آشکار داخلی بین اعضا، در جبهههای مختلف از جمله افغانستان شکست خورده، در پی کسب نمره قبولی در یک آزمون دیگر است؛ آزمونی چون بحران اوکراین که میتواند چشمانداز این پیمان نظامی را برای اعضای کنونی و آتی آن روشن کند چرا که بسیاری معتقدند عمر ناتو به دلایلی مانند انحلال ائتلاف رقیب (وروشو) و گذر از جهان دوقطبی به سر آمده و در جهان چندقطبی وجود چنین ائتلافی بیمعنا است.