نسخه تقلبی جنبش «میتو» در سینمای ایران
تهران - ایرنا - نویسنده کتاب «فیلسوفان بدکردار» با اشاره به شکلگیری جنبش «میتو» در زمینه افشای تعرضات جنسی در سینمای آمریکا، گفت: درباره اصل جنبش «میتو» و اصالتش میتوان ساعتها صحبت کرد اما همین پدیده با تمام نقدهایی که به آن وارد میکنیم، وقتی به ایران میرسد تبدیل میشود به مجموعهای از اتهامزنیهای نامشخص، با منابع نامشخص و در زمانهایی مشکوک!.
در دهمین قسمت از فصل جدید برنامه «نقدسینما» علاوهبر نقد و بررسی فیلم سینمایی لتیان به کارگردانی علی تیموری، پرونده «حریم اخلاقی سینمای ایران» نیز به بهانه برخی ادعاهای مطرح شده در فضای مجازی درباره حواشی پشتصحنه سینمای ایران، مورد واکاوری و بررسی قرار گرفت.
حریم اخلاقی سینمای ایران؛ ما را چه به جنبش «میتو»!؟
در بخش «حریم اخلاقی سینمای ایران» امیررضا مافی میزبان احسان شاهقاسمی پژوهشگر و مدرس دانشگاه بود تا به بهانه طرح برخی ادعاهای مرتبط با تجاوز و تعرض جنسی در پشتصحنه سینمای ایران بحث و گفتگو کنند.
مافی در آغاز با اشاره به کتابهای ترجمهشده توسط شاهقاسمی درباره فضای اخلاقی حاکم بر روشنفکران و متفکران غربی پرسید که شاهقاسمی در پاسخ به آن گفت: واقعیت این است که در زمان نبود اینترنت و فضای مجازی ما غالبا تصوری اسطورهای از فیلسوفان و صاحبنظران داشتیم. برهمین مبنا هم برخی امروز معتقدند برای لذت بردن از یک اثر، باید اثر را از پدیدآورندهاش جدا در نظر بگیریم. از این منظر پرداختن به شرایط فیلسوفان بزرگ غربی دغدغهام بود و برمبنای مطالعاتی که داشتم و کتابهایی که در این زمینه ترجمه کردهام عرض میکنم که اینگونه نیست و اثر را نمیتوان از پدیدآورنده جدا دانست. این جدایی حاصل افسانهای است که همه گروههای فکری از لیبرال تا حزبالهی برای خود ساختهاند.
نویسنده کتاب «فیلسوفان بدکردار» افزود: از فیلسوفان تا مولف و کارگردان سینما، همه آثارشان در واقع بروندادی از درونیات و مسائل درونیشان است. در غرب هم این تفکیک پذیرفته نیست. عمدتا در «غرب لیبرال» تلاش میکنند به حریم خصوصی تجاوز نشود اما در هر حال یک فیلسوف متوسط غربی با معیارهای خودش، از یک شهروند عادی بیاخلاقتر است. تأکید دارم براساس فلسفهای که خودشان تبیین کردهاند.
امیررضا مافی در ادامه با اشاره به شکلگیری جنبش «میتو» در زمینه افشای تعرضات جنسی در سینمای آمریکا و برخی تلاشها برای رقم زدن جریانی مشابه در سینمای ایران گفت: با همه احترامی که برای قربانیان ماجرای تعرض قائل هستم، معتقدم گرتهبرداری از جنبش «میتو» برای ما نیست. ما به لحاظ فرهنگی شبیه غرب نیستیم و چون شبیه آنها نیستیم، چنین جنبشی هم در ایران نمیتواند شکل بگیرد.
وی با تأکید براینکه اصل جنبش «میتو» هم در آمریکا به راه افتاد تا بخشهایی از واقعیت نادیده بماند افزود: در فرهنگ ما همه چیز متفاوت از غرب است اما گویی میلی وجود دارد تا از ابزارهای شبکههای اجتماعی بهره گیری شود و کاری مشابه آنچه در غرب رخ داده اینجا هم رقم بخورد، در صورتی که این اتفاق ممکن نیست.
در ادامه شاهقاسمی هم با تأکید بر موضع مافی گفت: در کشور ما این تنها نمونه نیست و غالبا زمانی که میخواهیم از یک پدیده تقلید کنیم، معمولا شرایط رقتباری پیش میآوریم! درباره اصل جنبش «میتو» و اصالتش میتوان ساعتها صحبت کرد اما همین پدیده با تمام نقدهایی که به آن وارد میکنیم، وقتی به ایران میرسد تبدیل میشود به مجموعهای از اتهامزنیهای نامشخص، با منابع نامشخص و در زمانهایی مشکوک!
وی ادامه داد: در این شرایط من به راحتی میتوانم به هر کسی اتهام بزنم اما بعد از آن هیچ اتفاقی رخ نمیدهد. اساسا در این شرایط نمیدانیم از چه کسی و در برابر چه کسی باید دفاع کنیم! وجدان جمعی ایرانیان آماده دخالت، همدردی و رفع مشکل است اما از آنجا که در اصل جریان اعتراض، تقلیدی عمل کردهایم، نتیجه نمیگیریم. بهخصوص که برخی احساس کردهاند از این نمد میتوانند کلاهی برای خود ببافند و از این جریان سوءاستفاده کنند.
مافی در ادامه ضمن تأکید مجدد بر احترام به قربانیان واقعی این جریان افزود: واقعیت این است که اگر چنین اتفاقی رخ میدهد حتما باید بهصورت قضایی پیگیری و با خاطیان با سختترین احکام برخورد شود، اما در این میان نباید فراموش کرد که فضای سوءاستفاده هم بسیار فراهم است. کافی است اسم کسی تبدیل به هشتگ شود بدون هیچ سندی. اگر فرد موردنظر بخواهد اثبات کند چنین چیزی نبوده دیگر آبرویش رفته است. کمااینکه در سنت دینی ما افشای فحشا از اصل فحشا بدتر است.
وی افزود: ما همواره مدافع مظلوم در هر شرایطی هستیم. اما نفس علنی شدن یک ظلم و فساد، دیگرانی که ممکن است چنین خواستهای را در ذهن خود داشته باشند را به این نتیجه میرساند که من تنها نیستم و یک «دیگری» شبیه من وجود دارد. همین پیدا کردن «دیگری» که در فلسفه هم مطرح شده، فرد را برای فحشایی که مدنظر دارد توجیه میکند.
شاهقاسمی در ادامه به موضوع «تخصص تشخیص» اشاره کرد و گفت: وقتی قتلی اتفاق میافتد یک کارآگاه باید برای تشخیص ورود کند. در همان جنبش «میتو» که گفتیم اصیل هم نیست، باز هم افراد به دستگاه قضایی مراجعه و طرح شکایت میکنند، ما اما همه چیز را به دادگاه توییتر سپردهایم. چه کسانی در توییتر حکم میدهند، آنها که میخواهند تهاجمی موضع بگیرند.
در بخش بعدی این گفتگو شاهقاسمی به تعریف «فساد» و نسبت آن با «قدرت» پرداخت و در ادامه ضمن برشمردن دو عنصر «ثروت» و «شهرت» که عامل قدرت هستند، به ظرفیت بالای دنیای سینما برای شکلگیری فساد اشاره کرد.
مافی در این بخش با تأکید بر «امکان» فساد در دنیای سینما، وضعیت سینمای ایران در قیاس با سینمای غرب را سالم توصیف کرد.
شاهقاسمی در بخش دیگری از صحبتهای خود به حساسیت غرب نسبت به برخی مسائل اخلاقی اشاره کرد و گفت: در همان جهان غرب لیبرال، صاحبان هنر و سینما حساس هستند که یک نقش یا یک فیلم آیا براساس لیاقت به فردی واگذار شده یا روابط شخصی در آن دخیل بوده است. رئیس بانک جهانی به دلیل پستی که به معشوقهاش داده بود، برکنار شد بنابراین این تعاملات مبتنیبر فساد در جهان غرب هم پذیرفته نیست.
مافی در ادامه گفت: سینمای ایران به لحاظ ماهوی تفاوتهای جدی با سینمای غرب دارد و به همین دلیل بسترهای فساد هم در آن محدودتر است. هرجا که در سینمای ایران خواستیم شبیه غربیها عمل کنیم، بستر فساد هم بیشتر فراهم شده است. بالاخره علیرغم تمام بیاخلاقیهایی که امروز در همه شئون و صنوف ما وجود دارد، در کلیت همچنان انسانهایی اخلاقمدار هستیم.
وی ادامه داد: در سینمای ایران هم فساد وجود دارد اما در قیاس با سینمای غرب، سینمای ایران شریفتر و اخلاقیتر است. هویت اخلاقی ما پاسداری بیشتری از حریمهای اخلاقی میکند و این شرایط در سینمای ایران هم حاکم است، هرچند به دلیل حضور سلبریتیها بهصورت ناگزیر هر اتفاقی در این حوزه زیر نور و ذرهبین قرار دارد این مسائل بیشتر به چشم میآید. عاملان فساد حتما باید با برخورد دستگاه قضا مواجه شوند و حتی موارد اندک هم قابل قبول نیست اما اینکه میخواهیم آن را تبدیل به موج کنیم و این معنای «فساد» را به کل ساحت هنری و روشنفکری ایران تسری دهیم، قابل قبول نیست.
امیررضا مافی منتقد و مجری برنامه «نقد سینما» در بخش اول این برنامه نیز در گفتگو با آرش خوشخو و علی فرهمند به نقد فیلم لتیان پرداخت.
فرهمند منتقد سینما در مقدمه بحث با اشاره به ویژگیهای اصطلاح تکرارشونده «فیلماولی» در سینمای ایران به تشریح شرایط فیلمهای اول پرداخت و از نبود ادراک بصری در برخی از این آثار گفت.
در ادامه آرش خوشخو درباره «لیتان» گفت: در مواجهه با این فیلم حس میکنید با یک کارگردانی تمیز و قابهای چشمنواز مواجهید. ترکیب بازیگران هم از ترکیبهای قابلتوجه است اما در آخر با این سوال مواجه میشوید؛ که چی؟ این همه هنرنمایی کارگردان و بازیگران برای چیست؟ مثل قالب خوشگلی که درونش هیچ چیز نیست؟ من چرا باید نگران کاراکترهای این فیلم باشم؟ همین داستان با محوریت یک شخصیت بازاری و بیمار مشابه امیر جدیدی را در سال 78 در فیلم «قرمز» فریدون جیرانی با بازی محمدرضا فروتن داشتیم. آن فیلم در تحولات اجتماعی آن سالها یک معنای ویژه پیدا کرد اما «لتیان» از هر معنایی تهی است!
فرهمند در ادامه گفت: در فیلم «لتیان» ظاهرا ما با یک شبه درام مدرن طرف هستیم با مضامین برخاسته از طبقه متوسط مانند دروغ و خیانت. مسأله اصلی در این درامها این است که شخصیتها باید بار درام را به دوش بکشند. ما در درام مدرن رشد طولی در داستان نداریم و بیشتر شخصیتها در موقعیتها رشد میکنند. در این فیلم اما آیا شخصیتی شکل گرفته است؟ مهمترین شخصیت داستان «طاها» با بازی امیر جدیدی است، مشکل او چیست؟
وی افزود: اکتای براهنی در هر سه فیلمنامهای که تا به امروز نوشته است یعنی «پل خواب»، «عنکبوت» و همین «لتیان» بهدنبال روانشناسی جنایت است اما نکته حائز اهمیت این است که صرفا نباید بر پسزمینه وقوع جنایت متمرکز شویم و باید اطلاعی از پیشینه فرد هم داشته باشیم.
امیررضا مافی در این بخش توضیح داد: در روایت «لتیان» در پایان متوجه اختلال پارانویا در کاراکتر «طاها» میشویم اما این شناخت در طول داستان شکل نمیگیرد. در طول فیلم نمیدانیم چرا باید بپذیریم طاها آدم بدی است. از این منظر پایانبندی فیلم بهشدت بیمعنی است.
خوشخو ضمن موافقت با بیمعنی بودن پایانبندی فیلم افزود: اساسا شخصیتهای فیلم همه سست هستند. نمونه خوب این جنس درام، «درباره الی...» اصغر فرهادی است. اینجا هم سعی شده تعدادی آدم به همان شکل در همان موقعیت قرار بگیرند اما از آنجا که هم فیلمنامهنویس و هم کارگردان میدانند که توجیه مناسبی برای خلق این موقعیت ندارند، مدام در حال توضیح آن هستند! وقتی درام تا این اندازه سست است هرچقدر هم کارگردانی تمیز باشد و برخی صحنهها حتی شما را یاد فیلمهای برگمان و لینچ و آنتونیونی بیندازد، بازهم هیچ نداریم!
مافی هم با تأکید بر ضعف منطقی پرداخت شخصیت طاها گفت: اساسا همه اینها جمع شدهاند که مثلا ما قبول کنیم طاها بد است، اما فیلم به ما نمیگوید چرا!؟ اتفاقا در مواردی طاها نسبت به دیگران، محقتر است.
خوشخو هم در تکمیل این موضع مافی گفت: اتفاقا به نظر میرسد دیگران هستند که پارانویا دارند و طاها از باقی سالمتر است!
فرهمند افزود: مدام در مواجهه با کاراکترها باید از خودمان بپرسیم چرا چنین رفتاری میکند؟ همه چیز بهصورت کاملا سطحی دیده شده است. جدای از شخصیتپردازی فیلم «لتیان» از منظر تصاویر زیبایی که دارد تحسینشده است، اما این تصاویر زیبا اساسا همسو با درام نیست؛ درامی که اتفاقا باید در کلوزاپ روایت شود. برای قابهای زیبا داستان را به لواسان و سد لتیان برده در حالی که همین داستان را میشد در ویلایی در شمال هم روایت کرد. گویی برای فرار از کاری که قبلا فرهادی کرده بود، تصمیم گرفتهاند به جای شمال به لتیان بروند! همینطور است که هیچ چیز در فیلم دلیل و منطق دراماتیک ندارد.
در بخش دیگری از میز نقد «لتیان» آرش خوشخو گفت: کلا سینمای ایران به دلیل افرادی که در آن مشغول هستند، غالبا به طبقه سنتی نگاه خوبی ندارد. در فیلمهای کمدی همچون «پوپک و مشماشالله» گرفته تا همین «مطرب» این نگاه وجود دارد و در فیلمهای ملودرام که تشدید هم میشود. منصفانهترین نگاه به این طیف سنتی در سینمای ما همان «جدایی نادر از سیمین» است که بهنظرم واقعبینانه به این طبقه پرداخته است. در غالب فیلمهای ایرانی این نگاه به طبقه سنتی در حال تبدیل شدن به یک کلیشه است.
فرهمند هم گفت: اساسا سوءتفاهمی در سینمای ایران شکل گرفته و فکر میکنند برای مطرح کردن حرفهای برآمده از یک جامعه و نگاه مدرن، حتما باید «سنت» را سرکوب کنند. در صورتی که جهان مدرن و سنتی در پرداخت یک درام بهراحتی میتوانند مکمل یکدیگر باشند.
آرش خوشخو در ادامه درباره عملکرد بازیگران «لتیان» گفت: برخلاف نظرات مطرح شده به نظرم بازی امیر جدیدی در این فیلم بازی خوبی است و تکرار نقشهای قبلی هم نیست. جدیدی تا به اینجا در فیلمهایی که بازی کرده، با اینکه دانشآموخته بازیگری نیست و یک بازیگر غریزی محسوب میشود، نشان داده که میتواند شخصیتهای متنوعی را خلق کند. پریناز ایزدیار هم بازیگر اول زن سینمای ایران است و به رغم انتقاداتی که به بازیهای او دارم، مهمترین گزینه فیلمسازان برای شاهنقشهای زن محسوب میشود. اما به نظرم او متناسب با جایگاهی که امروز در سینما دارد پیشرفت نکرده و همچنان منتظر یک بازی خیلی خوب از او هستم.
فرهمند هم در این زمینه توضیح داد: طبیعتا وقتی درباره اثری صحبت میکنیم که هیچ شخصیتپردازی ندارد، درباره بازیگری آن هم نمیتوان موضع قطعی گرفت. امیر جدیدی در این فیلم میخواسته ادای نوید محمدزاده در «خفهگی» را دربیاورد اما در عمل تبدیل به محمدرضا فروتن در «نگار» شده است و همین تفاوت سطح دو فیلم نشان میدهد به چه قهقرایی رفته است! کاراکتر «مانی» هم به ظاهر از خارج آمده اما جز مدام فیلم خارجی دیدن هیچ ویژگی دیگری از او نمیبینیم!
حضور بازیگر ترکیهای در فیلم جلیلوند؟
در بخش «میز خبر» برنامه شب گذشته «نقد سینما» علیرضا مرادی بهعنوان میزبان به مرور مهمترین رویدادهای سینمایی هفته گذشته پرداخت.
در این بخش محمدرضا شفاه به ارائه توضیحاتی درباره شرایط اکران فیلم سینمایی «دیدن این فیلم جرم است» پرداخت و تأکید کرد طبق برنامهریزی صورت گرفته تلاش میشود این فیلم در اواخر مهر و ابتدای آبان روانه پرده سینماها شود. تهیهکننده این فیلم سینمایی تأکید کرد نسخهای از فیلم که به اکران عمومی در میآید به لحاظ فنی نسبت به نسخه جشنواره اصلاحاتی داشته اما از نظر محتوایی هیچ بخش آن دچار ممیزی و اصلاح نشده است.
در بخش دیگری از میز خبر، مرادی به پست اخیر «کالود شالچی اغلو» بازیگر ترکیهای در صفحه شخصی خود در فضای مجازی اشاره کرد که در آن این بازیگر خبر از حضورش در یک پروژه سینمایی ایرانی داده بود. پستی که وحید جلیلوند کارگردان فیلم سینمایی «شب، داخلی، دیوار» پای آن کامنتی گذاشته و ابراز امیدواری کرده بود که درآینده نزدیک همکاری با هم داشته باشند. این پیام احتمال حضور این بازیگر ترک در کنار نوید محمدزاده و امیرآقایی در فیلم جدید وحید جلیلوند را تقویت کرده است.
گفتگوی کوتاه با مریم دوستی دبیر جشنواره «سلفی20» بخش پایانی میز خبر بود که به تشریح جزییات این رویداد هنری پرداخت.
افخمی: سینما هنر «صدا» است تا هنر «تصویر»
در ادامه برنامه «نقد سینما» بهروز افخمی در گفتگو با مافی به اهمیت «صدا» در حوزه بازیگری و کلیت «سینما» و فیلمسازی پرداخت.
افخمی در ابتدا تأکید کرد: سینما نزدیک به 100 سال است که ناطق شده و در این مدت سینما هنر تصویر و صدا بهصورت توأمان بوده و چه بسا بگوییم امروز دیگر سینما بیش از آنکه هنر تصویر باشد، هنر صدا است.
وی افزود: اگر در فیلمها پرسروصدا و حتی اکشن، صدا را حذف کنید، بهسرعت متوجه این واقعیت میشوید که صدا در این فیلمها چقدر نقش دارد و چقدر ضعفها را پوشانده است.
تمایز میان فیلمنامه رادیویی و سینمایی از دیگر مباحثی بود که امیررضا مافی نکاتی را درباره آن مطرح کرد.
افخمی در ادامه با نقلی قولی از فیلمبردار فیلمهای اینگمار برگمن گفت: زمانی سینما ارزش و حثیت خود را از دست نداده بود، برخلاف امروز. در همان دوره فیلمبردار برگمن میگوید، اگر برگمن نبود من امروز یک فیلمبردار ساده تلویزیونی بودم. برگمن بود که به من یاد داد سینما یعنی دیالوگ و نور. دیالوگ را او مینوشت و نور را به من یاد داد چگونه با دیالوگ ترکیب کنم تا منظومه درستی شکل بگیرد. این یعنی در اوج دوران سینما، کارگردانی مانند برگمن بر اهمیت توأمان صدا و تصویر تأکید داشته است.
این کارگردان سینما دربخش دیگری تأکید کرد: یک بازیگر خوب میداند که احتیاجی به کلوزاپ و التماس به کارگردان برای دیده شدن ندارد. وقتی لحن را درست انتخاب کرده باشی و شدت گفتن دیالوگهایت را درست انتخاب کنی، مثل آن است که کلوزاپ از تو میگیرند و مخاطب ناخواسته متوجه حضور تو میشود. از این منظر کارگردانی صدا در فیلمسازی اصل است.
تأثیر دوبلورها و صداپیشهها در ماندگاری نقشآفرینی برخی بازیگران در سینمای ایران بخش دیگری از موضوع مورد تأکید مافی و افخمی قرار گرفت.
افخمی در این زمینه گفت: حتی بازیگران خوب تئاتر وقتی به سینما میآیند شاید باور نکنند که میتوانند با صدای کمتر نقشآفرینی کنند و نمیتوانند از تکنیکهای بازیگری در تئاتر در سینما بهره بگیرند. کم بازیگری هست که هم در تئاتر خوب باشد و هم در سینما به همان اندازه خوش بدرخشد.
افخمی در ادامه به مرور برخی خاطرات خود از صداگذاری فیلم سینمایی «عروس» پرداخت و نکاتی را در این زمینه درباره تعامل با بازیگران مطرح کرد.
برنامه «نقد سینما» به تهیهکنندگی یوسف بچاری جمعه شبها ساعت 22 از شبکه پنج سیما پخش میشود.
*س_برچسبها_س*