پنج‌شنبه 8 آذر 1403

نشست «بایسته‌های ضروری در ریشه‌یابی طلاق» برگزار شد

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
نشست «بایسته‌های ضروری در ریشه‌یابی طلاق» برگزار شد

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، نهاد خانواده در فرهنگ ایرانی جایگاه والایی دارد و به نوعی مرز تمدنی ایران و بسیاری از کشور‌های جهان، قلمداد می‌شود. هرچند این بستر از سایر نهاد‌های اجتماعی به لحاظ ابعاد کوچکتر است، اما از منظر اعتبار و اثربخشی عظیم‌ترین و پایدارترین نهاد جامعه تلقی می‌شود. زیرا لازمه دوام جامعه متشکل از خانواده‌ها است؛ بنابراین الگوی جامعه از طریق روشن ساختن روابط خانوادگی موجود در این بستر قابل تحلیل و توصیف است.

یکی از مسائل اولویت‌دار سیاست‌گذاری برای تضمین چگونگی پایدارسازی نهاد خانواده، ریشه‌یابی و انجام مطالعات پیرامون زمینه‌های بروز رخداد طلاق در بین خانواده‌های ایرانی است. در همین زمینه، «بنیاد سیاست‌پژوهیِ پیشرفت اجتماعیِ پدیدار»، قصد دارد طی تحقیقی در خصوص ریشه‌یابی علل و عوامل بروز مسئله طلاق به پاسخی متقن و قابل اتکاء دست یابد.

در همین راستا به همت این بنیاد، اخیراً نشستی تحت عنوان «بایسته‌های ضروری در ریشه‌یابی طلاق» برگزار شد. در این جلسه که با مشارکت جمعی از اساتید و صاحب‌نظران حوزه طلاق و آسیب‌های‌اجتماعی انجام شد؛ مطالبی در خصوص وضعیت مسئله طلاق و زمینه‌های آن ارائه شد.

در ابتدای این نشست، پدارم کاویان، مدیر اندیشکده پدیدار ضمن اشاره به تاریخچه مطالعات انجام گرفته در حوزه طلاق، گفت: مسئله طلاق حدود ده سالی است که بر روی میز سیاست‌گذاری آمده و بسیار جدی است. بزرگواران در جریان نقد‌هایی که به بحث کنترل طلاق می‌شود؛ مهم‌ترین‌اش این است که یک عده می‌گویند نباید دست روی دست بگذاریم تا زوجین به مرحله ناسازگاری برسند و بعد بگوییم سیاست ما از این لحظه شروع شد تا این‌ها رو به سازگاری برگردانیم. برآورد ما این است که این نوع نگرش و تقرب به مسئله از این ناشی می‌شود که سیاست گذار نمی‌داند که علت چیست؟! به همین دلیل زمانی که عارضه خود را نشان می‌دهد مانند آتشی است که بر روی آن آب می‌ریزد، اما فرصت ندارد علت آتش‌سوزی را بررسی کند و شاید ضرورتش را هم احساس نمی‌کند.

وی افزود: ریشه‌یابی این عارضه به خودی خود دنیای عجیب و غریبی دارد. در ابتدا این پدیده بین دو نفر اتفاق می‌افتد که هر یک نگرش‌ها و ارزش‌های خود را دارد. فضایی است که در همین لایه اول پیچیدگی آن احساس می‌شود. مسائلی که جامعه با آن درگیر است از فقدان آگاهی و یا فقدان در حوزه مهارت‌های ارتباطی ناشی می‌شود. اینجا ما یک سوالی را مطرح کردیم که مورد استقبال دوستان مرکز معاونت مشاوره قرار گرفت. سوال این بود که به چه شکلی به مسئله نزدیک شویم؟ به چه شکل تحقیق کنیم و موضوع پژوهش از کجا شروع می‌شود تا بتوانیم در یک نگرش کلان به یک الگویی از علل ناسازگاری برسیم؟

مدیر بنیاد پدیدار با بیان اینکه اکثر تحقیقات در ریشه‌یابی طلاق به صورت پراکنده انجام شده، گفت: اغلب تحقیقات پاسخ‌های اجتماعی پیدا کردن درحالی که مقیاس تحقیق، افراد بودند. به طور مثال با بیست نفر مصاحبه شده و یک آسیب اجتماعی دور را به عنوان علت طلاق معرفی کرده‌اند. در رسانه‌ها از مسئولین و کارشناس‌های مختلف زیاد شنیده‌ایم که برخی مسئله زناشویی را 60 درصد عامل طلاق می‌دانند و بعضی ناباروری را 40 درصد عامل طلاق می‌دانند و یا گفته‌می‌شود اعتیاد 80 درصد عامل طلاق است.

وی ضمن تقدیر از این مطالعات انجام شده، افزود: منظور من این نیست که این‌ها عامل طلاق نیستند بلکه می‌خواهم بگویم فقر و اعتیاد در بسیاری از خانواده‌های دیگر نیز وجود دارد چرا آن‌ها به سمت طلاق نمی‌روند؟! بنابراین مشخص می‌شود اینجا یک مسئله دیگری وجود دارد که به سراغ شناسایی آن نرفته‌ایم! این جلسه از این جهت برنامه‌ریزی شده تا ما درخدمت اساتیدی که صاحب نظر هستند باشیم و از محضرشان کسب فضل کنیم و نقطه‌نظراتشان برای آغاز پژوهش ریشه‌یابی طلاق را بشنویم.

در ادامه این نشست رسول قبادی، کارشناس جمعیت‌شناسی با ارائه وضعیت کلی آمار‌های طلاق، گفت: قصد داریم بدانیم وضعیت کلی طلاق در کشور به چه شکل است. اول موردی که به ذهن می‌رسد نمایش وضعیت طلاق‌های ثبت شده در کشور است. در طول سالیان گذشته تقریبا یک روند فزاینده‌ای را نسبت به ثبت طلاق‌ها داشته‌ایم؛ که برای بررسی بهتر آن نظر من این است که اثر جمعیت را از آن خنثی کنیم. زیرا به همان اندازه تعداد جمعیت هم زیاد شده است.

مقایسه نسبت ازدواج به طلاق، سنجه غلطی است!

قبادی افزود: باید بررسی شود که این اثر را اگر خنثی کنیم چه اتفاقی می‌افتد؟ قبلش یک سنجه نادرست را بررسی می‌کنیم. بعد سنجه اصلی رو نگاه می‌کنیم. سنجه‌ای که تقریبا مشهور است در کشور سنجه ازدواج به طلاق است که نسبت ازدواج‌های ثبت شده را به طلاق‌های ثبت شده بررسی می‌شود و این قسمت این طور عنوان می‌شود که به دلیل اینکه نسبت طلاق به ازدواج سه می‌باشد به ازای هر سه ازدواج یک طلاق رخ می‌دهد. برخی می‌گویند نرخ طلاق به 33 درصد رسیده است.

وی گفت: بررسی این سنجه به ما نشان می‌دهد که جمعیت در معرض طلاق و ازدواج متفاوت است. به این معنا که جمعیت در معرض ازدواج جمعیت مجرد هستند، اما جمعیت در معرض طلاق افراد متاهل هستند. مقایسه این دو جمعیت نمی‌تواند رخداد درستی به ما بدهد؛ بنابراین نرخ بازبینی شده طلاق، تعداد طلاق‌های ثبت شده را نسبت به افراد متاهل می‌سنجد. این طلاق‌ها نسبت به زنان متاهل سنجیده می‌شود. به این شکل که ما بررسی می‌کنیم می‌بینیم که در 30 سال گذشته، از سال 75 به این‌سو، با یک شیب تندی طلاق افزایش می‌یابد.

این کارشناس جمعیت با اشاره به شیوع محسوس آمار طلاق در کشور، گفت: قبلا اگر به ازای هر 1000 زن متاهل سه طلاق ثبت می‌شد؛ الان در بین 8 و 9 در نوسان است. موضوع دیگری هم که در مسئله طلاق وجود دارد گسترش طلاق در سنین مختلف زندگی مشترک است. اگر در سال‌های قبل میانگین طول زندگی مشترک افراد قبل از طلاق 6 تا 7 سال بوده هرچه پیش می‌رویم مشاهده می‌شود میانگین طول زندگی افراد قبل از طلاق درحال افزایش است.

اجرای سیاست‌هایِ ناکارآمد طلاق در استان‌های خراسان رضوی و فارس

وی افزود: رشد این مسئله در 15 سال اخیر بسیار محسوس بوده است. یک سری از نهاد‌ها مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای فرهنگی عمومی و مجمع تشخیص مصلحت نظام با مسئله طلاق مرتبط هستند. اقداماتی هم در جهت سیاست‌های کاهش طلاق رخ داده مانند قانون حمایت از خانواده سال 91 و برنامه ششم توسعه. برنامه ششم توسعه به طور عینی بر کاهش طلاق تاکید داشته که اقداماتی در دو استان خراسان رضوی و فارس اجرایی شده است. هدف از اجرای این برنامه‌ها ابتدا توقف نرخ طلاق و سپس کاهش آن بوده است. برنامه دیگر برنامه کنترل ملی طلاق است که سال 94 ابلاغ شده است. دو استانی که قرار بود این دو طرح را اجرایی کنند هر دو در مسئله طلاق کاهش که هیچ حتی افزایش هم داشته‌اند. درواقع دز این دو استان طلاق 30 درصد افزایش یافته است. در استان سمنان و خراسان رضوی از سال 90 تا 95 کاهش نرخ طلاق رو داشتیم در صورتی که سیاست‌های کاهش طلاق به طور رسمی اتخاذ نشده بود.

در بخش دیگر نشست، سمیه خزایی، کارشناس مرکز پژوهش‌های مجلس ضمن اشاره به آمار‌های طلاق، گفت: اگر نرخ آمار طلاق سیستان درست باشد از دو منظر می‌توان به آن توجه کرد. یکی اینکه شاید، چون خیلی از موسسات غیردولتی در سیستان هستند و همیشه یک موردی را گزارش می‌دهند که عقد بی شناسنامه در اینجا خیلی زیاد است و از منظر دیگر در دوتا پیمایش بزرگ کشور به عامل اقتصادی به عنوان عامل سوم اشاره شده است. این پیمایش 5000 نمونه دارد و در همه استان‌ها صورت گرفته است. سومین عامل را بیکاری همسر مطرح کرده است. نکته جالب این است که در استانی که انقدر محرومیت زیاد است نرخ طلاق را انقدر پایین می‌بینیم.

خزایی با تاکید بر نتایج پیمایش‌های انجام شده در حوزه طلاق، گفت: دو تا پیمایش ملی برای طلاق انجام شده است. یکی پیمایش ملی ازدواج و طلاق که تخصصی است. در پیمایش‌ها معمولا موضوعات مطرح می‌شود، اما در پیمایش ملی ازدواج و طلاق فقط ازدواج و طلاق بررسی شده است. بیکاری همسر در سال 98 سومین عامل است. در پیمایش ملی ازدواج و طلاق هم بیکاری، پنجمین علت است؛ بنابراین اگر به داده‌های پیمایش ازدواج و طلاق استناد کنیم و از یکسری نواقص آن بگذریم فکر می‌کنم بتوانیم 5 الی 6 علت از عوامل طلاق را احصاء کنیم.

در سال 99 مطالعه‌ای با عنوان مطالعات و تحقیقات ازدواج و طلاق در کارگروه ملی ترویج ازدواج و کاهش طلاق در دبیرخانه شورای انقلاب فرهنگی انجام شده است. تقریبا جزو کار‌های جدید است. در آن اینطور آمده ردیف یک عدم تفاهم، ردیف دو دخالت خانواده‌ها، ردیف سه اختلافات خانوادگی، ردیف چهار عدم علاقه و ردیف پنجم ناسازگاری. گویا شما در ردیف پنج که ناسازگاری است، دوباره وارد ردیف یک می‌شوید. به نوعی ما به جای اینکه به مسئله پاسخ بدهیم مسئله را بازتعریف می‌کنیم.

در ادامه این نشست، محمدحسین روشنفکر راد، فعال اجتماعی با اشاره به مطالعات انجام شده در حوزه آسیب‌های خانواده، گفت: من یک سمیناری رو می‌دیدم دررابطه با فردی که رفته بود تحقیق کرده بود روی کسانی که در ایالات متحده جنایات سنگینی انجام داده بودند. ریشه‌یابی کرده بودن توی اکثریت آن‌هایی که قتل‌های زنجیره‌ای داشتن. به یک نکته خیلی جالب رسیده بود. می‌گفت با افرادی مصاحبه داشته مثلا با یک نفری که 40 نفر را به طرز فجیهی کشته صحبت کرده و اظهار کرده وقتی بچه بوده مادرشون به دلیل ناسازگاری‌های که با همسر داشته، شراب و مشروبات الکلی که پدر می‌خورده و مادر هم مصرف می‌کرده، مادر با چاقو می‌افتاده دنبال اون بچه و می‌گفته میخوام بکشمت!

وی افزود: من محضر خیر اندیش بودم ایشان یک تحقیق انجام داده بود در رابطه با ناسازگاری‌های رفتاری و فکری بر مبنای تغذیه و طب سنتی. ایشان استنتاجاً به من تاکید کردن که ما خیلی از اتفاقاتی که در کشور داریم به خاطر سطح کیفی تغذیه است. اما متاسفانه شما این تحقیق‌ها را جایی نمی‌بینید. من معتقدم این چیزی که شما زحمتش رو کشیدید الان شش الی هفت نمودار کم دارد. نمودار افزایش و کاهش جمعیت و سقط، نمودار بزهکاری، نمودار بالا رفتن سطح کیفی زندگی و سطح درآمدها.

این پژوهشگر با اشاره به ضرورت آموزش مهارت‌های کاربردی در مدارس کشور، گفت: امروزه روز متاسفانه درسته که یکی از دلایل طلاق فقر است، ولی خیلی از فقرا هستند که طلاق نگرفتند و درسته که می‌تواند فقر عامل باشه، ولی خیلی از پولدار‌ها هستن که بیشتر طلاق میگیرن و روابط غیر متعارف دارن. زمانی که به ما در علوم زیست شناسی در علوم تجربی یا مهندسی میخوان یه مسئله رو بشناسن تمام زوایای آن را بررسی می‌کنند. یک زمانی بوده که پدرمادر‌های ما مسائل امروز بین‌شان مطرح نبوده و سازندگی رقم نخورده است.

در ادامه این نشست، ریحانه رحمانی پور کارشناس مرکز پژوهش‌های مجلس با اشاره به اهمیت تشخیص رویکرد نسبت به مسئله طلاق، گفت: آیا ما به دنبال این هستیم که طلاق به صفر برسد یا حداقل شود؟ ما می‌خواهیم طلاق از بین برود و یا خانواده پایدار شود؟ اگر مسئله را پایداری خانواده تعریف کنیم؛ آن وقت طلاق و ازدواج را باید در کنار هم بگذاریم. اونجایی که داره نسبت طلاق به ازدواج دیده می‌شود بله ایرادی دارد. چون جمعیت در معرض متفاوت است.

رحمانی‌پور، افزود: داده نسبت ازدواج به طلاق دارد یک حرفی به ما می‌زند؛ یعنی هرسال فارغ از جمعیت در معرض ازدواج و طلاق که چه کسانی و چه گروهی هستن؟ در سال 10 تا ازدواج اتفاق افتاد؛ 3 تا طلاق رخداد پس 7 تا خانواده پایدار است. این حرفی است که این آمار می‌زند. اگر ما به دنبال این هستیم که بگوییم در سال این تعداد خانواده برای ما می‌ماند / چه زمانی تشکیل شدن و چه زمانی طول خواهد کشید اگر به دنبال این هستیم پس می‌توانیم از این داده بهره ببریم!

این پژوهشگر حوزه خانواده با بیان اینکه طلاق مکروه‌ترین حلال خداست؛ گفت: هرچند منع شده، اما نباید بریم به این سمت که انقدر این مسئله سخت بشود که فرایند طلاق منجر به کاهش ازدواج شود. فرزند کسی که می‌خواهد طلاق بگیرد می‌بیند فرایند طلاق سخت شده و فکر می‌کند من هم اگر در آینده ازدواج کردم و به مشکل خوردم و خواستم جدا شوم انقدر فراینده پیچیده می‌شود که اصلا ازدواج نمی‌کنم. ما یک فرایندی را داریم که هم ازدواج را کاهش می‌دهیم و هم کل مقوله خانواده را از هم می‌پاشیم.

وی افزود: باید بپذیریم که ازدواج یک سازوکاری است که خانواده به بهترین شکل خود بماند. اگر خانواده نمی‌تواند بماند ما هم بزاریم که از هم بپاشد. ولی باید دنبال این فرهنگ باشیم که بپذیریم که طلاق اتفاق بیفتد، اما بعدش بتونیم ازدواج مجدد داشته باشیم. کما اینکه وقتی درباره همین پیمایش ازدواج و طلاق می‌پرسند بعد از طلاق شما چقدر تمایل دارید ازدواج کنید بالای 50 درصد افراد موافق هستند. ولی هرچقدر ما فرایند را سختتر بکنیم این رقم کاهش پیدا میکند و ما دیگر آن خانواده‌ای که به دنبالش بودیم رو نخواهیم داشت.

رحمانی‌پور با اشاره به جایگاه حکمیت در بین خانواده‌های ایرانی، گفت: به چه میزان با سازو کار خانوادگی تلاش کردیم خانواده از هم پاشیده رو درست کنیم صرفا مناسبات خانواده رو دیدیم در فرایند طلاق. نکته دیگر ما در بررسی‌هایی که انجام می‌دهیم سن طلاق‌ها دارد افزایش پیدا میکند، فرزندان این خانواده‌ها یک درکی دارند. آیا پیمایشی صورت گرفته که فرزندان این خانواده‌ها در آینده چه نوع ازدواج و الگوی ازدواجی دارند؟ و اگر منجر به طلاق می‌شود چه الگویی برای طلاق دارند؟ یعنی یک بررسی کنیم که این طلاق بر روی نسل بعدی چه اثری می‌گذارد. برای این هیچ شاخصی ندارم و باید بررسی شود. نکته بعد نگرش جامعه است و نمی‌توانیم تغییر نگرش جامعه بر اساس همین داده که دهه دوم طلاق‌ها بیشتر شده را کتمان کنیم.

22 درصد جامعه، طلاق را قبح نمی‌دانند!

وی افزود: در پیمایشی که در سال 95 وزارت ارشاد انجام داده 22 درصد جامعه معتقدند طلاق قبح ندارد. این یک زنگ خطر است. ممکن است آن فرد طلاق نگرفته باشد، اما قبحی ندارد. وقتی جامعه همچین نگرشی دارد نمی‌توانید فرایند طلاق را سخت‌تر کنید. ممکن است به ظاهر زندگی کنند، اما درعمل طلاق اتفاق افتاده است. طبق آمار سال 97، 26 درصد جوانان 16 تا 32 ساله اعلام کردند که با ازدواج سفید موافق‌اند. این رقم خیلی بالاست. این یعنی ممکن است در آینده طلاق رسمی کاهش پیدا کند، اما ازدواج رسمی هم ثبت نشده است.

همچنین امید رحمتی نسب، پژوهشگر حوزه خانواده با تاکید بر اولویت مطالعات ریشه‌یابی طلاق، گفت: یکی از مشکلات مقالات و چارچوب مقالاتی است که مبتنی بر این موضوع بنا شده‌اند. شاید یک سلسله جلساتی مانند این باید برگزار شود تا مسائل ناظر بر جامعه خودمان را احصاء بکنیم و از قِبل آن به نظریات بومی برسیم. بعد مبتنی بر نظریات بومی به راه حل برسیم. یکی از راه حل‌های مطرح این است که بریم سراغ قوه قضائیه.

این پژوهشگر حوزه خانواده، افزود: البته باید توجه شود که مصاحبه‌شونده هرچه در چهارچوب سوال و ایدئولوژی خود باشد در خروجی مصاحبه اثرگذار است. در واقع آن مشاورین باید مسلط به نظریات بومی و ابعاد مختلف مسئله باشند و بعد از طریق مصاحبه با سی چهل نفر در یک سال این نظریات را تیک بزنند. در حقیقت آن زمان می‌شود گفت که یک فهرست جامعی در دسترس است و بعد با مصاحبه‌ای که با افراد صورت می‌گیرد؛ مشاوران می‌توانند نظرات جمع‌بندی شده خود را ارائه دهند.. این اقدام به دلیل اینکه خیلی اوقات خود زن و شوهر شاید ندانند که دلیل طلاق و جدایی‌شان چیست؛ ضرورت دارد.

در ادامه معصومه اسمعیلی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه‌طباطبایی و رئیس انجمن مشاوره ایران با اشاره به عدم وجود بوم در فرهنگ جامعه ایرانی، گفت: این مسائل یک جایی در تاریخ و در زمین اتفاق افتاده و تجربه شده بعد امده به جامعه ما منتقل شده است. آیا ما مجموعه بومی داریم که بریم در آنجا ببینیم چه اتفاقی افتاده است؟! مگر اینکه شما بگویید تنها بومی که الان در حال اتفاق افتادن است هرمزگان است که متفاوت از مجموعه جهان می‌باشد؛ که آن هم رو به تحلیل است.

اسمعیلی افزود: گرچه ما اینجا هویت ایرانی و اروپایی و امریکایی رو متفاوت نمی‌بینیم نه اینکه اصلا وجود ندارد، ولی بعضی از زمینه‌هاش خیلی شباهت پیدا کرده در جهانی سازی. واقعا در حال اتفاق افتادن است مانند همان عشق رمانتیک که الان دوستان فرمودند. یکی از لایه‌های خیلی جدی است. برای همین من نمی‌تونم بگویم الان اگر برم پیش بوم‌ِایرانی کردی، ترکی، لری مسئله تازه‌ای به دست می‌آررم. چون وقتی شما در یک کشور خیلی خوب فکر کنی 30 درصد مردم تلویزیون جمهوری اسلامی می‌بینند یعنی 70 درصد اطلاعات دیگری رو دارند میگیرند. پس ما اینجا با آن‌ها صحبت نمی‌کنیم.

وی با تاکید بر نقش آموزش و پرورش در جامعه‌پذیری افراد، گفت: آنجایی که ما می‌تونیم صحبت کنیم آموزش و پرورش است. یعنی اگر شما بری سراغ آموزش و پرورش حداقل شاید بتوانی یک تغییراتی را برای 60 درصد از مردم برای 20 سال آینده ایجاد کنی. یکی از مواردی که جزو جهانی شدن است و ما اصلا متوجه نیستیم و در دام افتادیم بحث هویت است. بحث هویت مهم‌ترین مباحثی است که غربی‌ها، چون ازش آسیب دیدن درست شناختنش و حالا برایشان تبدیل به ابزار شده برای بهم ریختن جوامع دیگر. در خود غرب که نگاه می‌کنیم؛ بحث هویت از 1970، چون اول اتفاق افتاده بعد فرموله شده و بعد سلاح شده. جامعه غربی برای اینکه بتواند مدل خانواده را به مدل ماشینی تبدیل کند گفته زن‌ها باید سرکار باشند. زیرا ارزان‌تر است و تجارت این را می‌پسندد. وقتی این کار را انجام می‌دهد اولین کاری که اتفاق می‌افتد این است که خانواده از هم می‌پاشد.

این عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با تاکید بر نقش سیاست‌های غرب در خصوص اختلالات هویتی زنان؛ افزود: غرب برای اینکه بتواند این کار را در جوامع سنتی دیگر انجام بدهد قومیت را از بین می‌برد. این مسیری که این‌ها طی کردن بعد میاد در جهان سوم پیاده می‌شود. درواقع متوجه می‌شوند که اگر قرار است این بازار کار در جهان سوم نیز برای آن‌ها ایجاد شود باید با قومیت مبارزه کند و آن را بردارد بعد از اینکه این را برداشت دژ بعدی خانواده است و شما این را به راحتی می‌توانید مشاهده کنید.

اسمعیلی با اشاره به نقش قومیت در همبستگی اجتماعی، گفت: البته غربی‌ها خودشان وقتی متوجه می‌شوند که قومیت باعث همبستگی است تلاش می‌کنند در جامعه خودشان روی این مسئله کار کنند. شما می‌دانید دیگر نژادپرست‌ترین آدم‌های دنیا آمریکایی‌ها هستند. اگر یک مهندسی معکوس بکنیم اتفاقی که در جامعه ما به عنوان یکی از جوامع جهان سوم دارد رخ می‌دهد خیلی عادی و طبیعی دارد؛ جلوه می‌کند. مفاهیمی هم که وارداتی است به اندازه گفتمان جذاب و جالبی است به ویژه در مقابل اسلام.

طلاق، پیامد شکاف نسلی فرزندان و والدین آن‌ها است!

وی افزود: ما یک هویت چندلایه داریم و یک هویت چندپاره. هویت چندپاره موجب می‌شود همه چیز از هم بپاشد و آدم‌ها تکه پاره شوند! مثل نولیبرالیسم فردی. حالا شما اثر این را کجا می‌بینید؟ شکاف نسلی! بچه‌ها، پدر و مادرشان را دوست ندارند. یعنی والدین‌شان را قبول ندارد و در نتیجه انتقال فرهنگی انجام نمی‌گیرد. من می‌توانم یک سری از ویدیو‌های مجازی را به شما نشان بدهم. هر دوره تلاش می‌شود یک شکافی را اشاعه دهد. طلاق یکی از پیامد‌های ساده این مسئله محسوب می‌شود.

رئیس انجمن مشاوره ایران با بیان اینکه متاسفانه در وزارت بهداشت نیز خیلی آمارسازی‌های غلط اتفاق می‌افتد؛ گفت: طبق برخی از این آمارها، کرونا که آمده، مردم در منازل هم دیگر را می‌کشند. ما یکبار اوایل که تازه دو سه ماه بود کرونا آمده بود. دیدیم مرتب برای ما پیامک میاید که آقا مواظب باشید؛ خشونت خانگی افزایش پیدا نکند!

در پایان این نشست نیز، حجت الاسلام محمد دادسرشت مشاور و محقق اجتماعی با اشاره به اهداف اساسی برگزاری این نشست، گفت: به نظرم شما در این جلسه به دنبال دوتا سوال اساسی بودید؛ یک اینکه آیا اصلاً ریشه یابی طلاق امکان دارد؟ دو اینکه اگر امکان دارد به چه صورت باید انجام شود؟ من در پاسخ به سوال اول می‌گویم بله! زیرا طلاق، یک امر انسانی است و امکان ندارد یک امر انسانی به جواب نرسد. در مورد دوم هم با تلفیق روش‌های کیفی و کمی کاملا موافق هستم.

فاکتور‌های دینی برای شاخص‌سازی در مطالعات طلاق، قابل احصاء است

دادسرشت ادامه داد: استفاده از تلفیق روش‌های متعدد ما را بیشتر به جواب می‌رساند. امروزه پژوهش‌های کیفی که از یک روش استفاده کردند خیلی اثر بخش نبودند. خیلی نمی‌توانیم بگوییم که ما بومی داریم که بخواهد ازش استفاده شود. خانم دکتر اسمعیلی فرمودند: «در هرمزگان ما بوم داریم». اما من هفته پیش دانشگاه زابل بودم. نه خانم دکتر هرمزگان و زابل هم دیگر بوم وجود ندارد! خودشان هم رسماً معتقد هستند که دهکده جهانی ما را تغییر داده است. لباس پوشیدن و نحوه صحبت کردن هم گاهاً می‌بینید تغییر کرده است؛ بنابراین من معتقدم در مسئله ریشه‌یابی طلاق، استفاده از روش‌های چندوجهی می‌تواند مثمرثمر باشد.

وی افزود: درسته ما نظریه نداریم، ولی متن دینی ناب داریم که انگشت اشاره گذاشته رو بعضی از مسائل خانواده. به نظرم می‌شود با تمرکز بر این فاکتور‌ها به مطالعات جهت داد. هرچند ما سلسله نظریات اکادمیک شده در مسئله طلاق نداریم، ولی شاخص‌های متعددی داریم که نقطه تمرکز است. به نظرم می‌شود رو این پژوهش کرد که فاکتور‌های دینی ما یکی از شاخص‌های قابل احصاء است که باید مورد توجه قرار بگیرد تا بتواند تعادل ایجاد کند.