چهارشنبه 7 آذر 1403

نقش رسانه ها در جنگ ترکیبی

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
نقش رسانه ها در جنگ ترکیبی

جنگ های ترکیبی به دنبال پیروزی نیستند تا درگیری پایان یابد. هدف این نوع جنگ ها پیروزی و استقرار صلح نیست؛ بلکه از طریق اطلاعات نادرست - دستکاری و مداخله به دنبال تضعیف مشروعیت نهادها، تضعیف اعتماد به نهادها و تغییر نتایج انتخابات است.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ دکتر علی کرمی در یادداشتی نوشت: جنگ هیبریدی یا ترکیبی از زمانی که غرب احساس کرد هژمونی اش (سلطه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و...) رو به افول گذاشته و هنجارهای بین المللی غربی تضعیف شده است مطرح شد. مهم ترین ویژگی جنگ های ترکیبی اهداف آن هاست. جنگ های ترکیبی به دنبال پیروزی نیستند تا درگیری پایان یابد. هدف این نوع جنگ ها پیروزی و استقرار صلح نیست؛ بلکه از طریق اطلاعات نادرست - دستکاری و مداخله به دنبال تضعیف مشروعیت نهادها، تضعیف اعتماد به نهادها و تغییر نتایج انتخابات است. تاکتیک های جنگ ترکیبی بی ثباتی ایجاد می کند و مردم سالاری را از بین می برد. قطب بندی سیاسی ایجاد می کند و همزیستی، همبستگی، وحدت و اجماع را نابود می کند.

هیبرید یعنی گیاه یا حیوانی که از ترکیب دو نوع مختلف تولید شده است: یعنی ترکیبی از دو چیز کاملا متفاوت (زیست شناسی) یا مثلا خودروی هیبریدی یعنی خودرویی که از بیش از یک منبع نیرو استفاده می کند. جنگ هیبریدی به معنای ترکیب روش های سنتی و نامنظم جنگ است و این یعنی استفاده یکپارچه از ابزارهای نظامی و غیر نظامی (متعارف و غیر متعارف - سخت و نرم) برای دستیابی به یک هدف سیاسی. به عبارت دیگر استفاده از ابزار نظامی و غیر نظامی در یک جنگ یکپارچه طراحی شده برای دستیابی به غافلگیری و به دست گرفتن ابتکار عمل روانی و فیزیکی، دیپلماتیک، اطلاعاتی، الکترونیکی و سایبری از طریق اقدامات نظامی و اطلاعاتی پنهان و آشکار و فشار اقتصادی.

اصطلاح جنگ ترکیبی برای اولین بار در سال 2002 در پایان نامه ای توسط ویلیام جی. نمث که نحوه ترکیب جنگ چریکی با تاکتیک های نظامی مدرن و استفاده از فناوری تلفن همراه و اینترنت را توسط شورشیان چچنی توصیف می کند به کار برده شد. در سال 2005 هافمن از اصطلاح جنگ ترکیبی استفاده کرد. از نظر هافمن جنگ هیبریدی شامل: 1- جنگ نامنظم 2- تبلیغات و 3- جنگ اطلاعاتی است. تهدیدات هیبریدی نیز از نظر هافمن عبارت اند از: 1- تهدیدات متعارف 2- گروه های نامنظم 3- اقدامات تروریستی از جمله خشونت و زور بی رویه3- بی نظمی. همچنین از نظر هافمن کارگزاران جنگ ترکیبی عبارت اند از: 1- دولت 2- بازیگران غیردولتی 3- ارتش ها 4- گروه های شبه نظامی 5- شبکه های جنایی سازمان یافته 6- بازیگران غیرنظامی. ابعاد و جنبه های جنگ ترکیبی عبارت اند از: 1- جنبه نظامی 2- دیپلماتیک 3- اقتصادی و 4- فناوری.

البته قبل از امریکا مفهوم جنگ ترکیبی با ادبیاتی متفاوت در چین مطرح شده است. در سال 1999 کیائو و وانگ نظریه جنگ نامحدود را ارائه کردند و نوشتند که جهان وارد دوره جدیدی از جنگ نامحدود شده است که در آن هکرهای شبکه، تراکنش های مالی و تجاری و رسانه ها همگی به سلاح های جنگی مدرن تبدیل شده اند. در جنگ نامحدود هدف هر دولت فلج کردن و تضعیف دشمن است نه فقط کشتار صرف. اجلاس سران ناتو در ولز در سال 2014 در مورد استراتژی مقابله با جنگ هیبریدی برگزار شد. اتحادیه اروپا در سال 2017 مرکز عالی اروپایی برای مقابله با تهدیدات ترکیبی را در فنلاند ایجاد کرد.

دکترین گراسیموف یا دکترین جنگ ترکیبی یا جنگ غیر خطی در سال 2013 توسط ایدئولوگ جنگ ترکیبی در ارتش روسیه ژنرال والری گراسیموف رئیس ستاد کل ارتش روسیه ارائه شد. گراسیموف در مقاله ای در سال 2013 نوشت: قوانین جنگ به طور قابل توجهی تغییر کرده است. سوالی که گراسیموف در مقاله خود مطرح کرد این بود که جنگ مدرن چیست و ارتش باید برای چه چیزی آماده باشد؟ از نظر گراسیموف استفاده از روش های غیر نظامی برای دستیابی به اهداف سیاسی و استراتژیک در برخی موارد بسیار موثرتر از استفاده از زور است. استفاده گسترده از ابزارهای نامتقارن می تواند به خنثی کردن برتری دشمن کمک کند. این ابزارها شامل استفاده از نیروهای عملیات ویژه - مخالفت های داخلی برای ایجاد یک جبهه دائمی در سراسر کشور دشمن و همچنین تاثیر ابزارها، اشکال و روش های تبلیغاتی است. نمودها جنگ ترکیبی علیه روسیه از نظر گراسیموف عبارت اند از: 1- انقلاب های رنگی 2- جنبش های اجتماعی و سیاسی مورد حمایت امریکا 3- بهار عربی.

استدلال بنیادین جنگ ترکیبی این است که دشمن انسانی است که توانایی استدلال خلاقانه دارد و بنابراین بایستی از روش های ترکیبی برای ضربه زدن استفاده کرد. در فرایند جنگ رقیب حق انتخاب دارد و مجبور نیست طبق قوانین طرف دیگر بازی کند. هدف جنگ ترکیبی ایجاد ابهام در نسبت دادن و جلوگیری از تلافی است.

ماهیت امنیت و منازعات بین المللی ثابت است اما روش های عمل دیگر یکسان نیست. درگیری ها به روش های جدید، مبتکرانه و کاملا متفاوت انجام می شوند. قدمت جنگ ترکیبی به اندازه خود جنگ است. هرچند ترکیب استراتژی ها، روش ها و تاکتیک های متعارف و غیر متعارف در جنگ ها معاصر و جنبه های روانی یا اطلاعاتی درگیری های مدرن به وضوح قابل مشاهده است اما هدایت جنگ ها دچار تغییرات انقلابی و تکاملی شده است به نحوی که نیروهای اجتماعی، سیاسی و تکنولوژیکی می توانند بر ویژگی های جنگ تاثیر بگذارند اما ماهیت بنیادی جنگ غیر قابل تغییر است. چهار بلوک جنگ ترکیبی عبارت اند از: 1- در یک بلوک می جنگید 2- بلوک تدارکات بشردوستانه 3- دور نگه داشتن جناح های متخاصم 4- عملیات روانی یا اطلاعاتی. بلوک چهارم منطقه ای است که ممکن است شما از نظر فیزیکی در آن حضور نداشته باشید اما در حال برقراری ارتباط و پخش پیام خود هستید. مولفه و مشخصه جنگ اطلاعاتی این است که با گسترش دامنه نفوذ بر جمعیت هدف تاثیر گذاشته شود تا فکر و ایده آن ها تغییر یابد. رسانه ها در جنگ ترکیبی دشمن را بزرگ می کنند تا عزم کشور را تضعیف کنند. قدرت آتش فکری در جنگ ترکیبی مهم تر از قدرت آتش تسلیحاتی است. خواندن نقشه زمین فرهنگی یک منطقه به اندازه خواندن نقشه فیزیکی زمین اهمیت دارد.

برای این که یک جنگ به عنوان جنگ ترکیبی نامگذاری گردد لازم است یک دولت یا یک بازیگر غیردولتی از ابزارهای نظامی و غیر نظامی (متعارف، غیر متعارف، سخت و نرم) برای دستیابی به یک هدف سیاسی استفاده کند. امریکائیان مفهوم جنگ هیبریدی را ابداع کردند ولی روس ها در جنگ اکراین به گستردگی از ان استفاده کردند. جنگ اطلاعاتی استفاده از خود اطلاعات به عنوان سلاح است.

مفاهیم نزدیک به هم در بحث جنگ هیبریدی عبارت اند از: 1- جنگ تبلیغاتی 2- جنگ روانی 3- جنگ اطلاعاتی 4- جنگ سایبری. در همه این موارد هدف تاثیرگذاری بر نظرات، عواطف و انگیزه های مخاطب است. مفهوم جنگ ترکیبی ترکیبی از جنگ متعارف و غیر متعارف را نشان می دهد که فراتر از میدان نبرد گسترش می یابد. جنگ ترکیبی شامل جنگ های اقتصادی - دیپلماتیک - اطلاعاتی (روانی - سایبری - اطلاعات نادرست) و جنگ سیاسی است. جنگ ترکیبی در درجه اول مبتنی بر توانایی هدف قرار دادن اشیاء و فرایندها از طریق ابزارهای نظامی جدید است به ویژه آن هایی که برای عملکردهای دولتی و نظامی حیاتی هستد. جنگ ترکیبی تلاش می کند با استفاده از ابزارهایی مانند مهار عملیات نظامی طرف مقابل یا جلوگیری از حمایت سیاسی مردم به اهداف خود برسد. هدف جنگ ترکیبی بی ثبات کردن فرایندهای داخلی و خارجی یک دولت است. همچنین تشویق به بی ثباتی اقتصادی، سرخوردگی و نارضایتی مردم، انشعاب اقلیت ها یا جمعیت آسیب دیده، ایجاد شرایط تشویق مهاجرت کنترل شده، سرکوب مقاومت مدنی و اختلال در زیرساخت های حیاتی از دیگر اهداف جنگ ترکیبی به شما می آید. فناوری هایی مانند رسانه های اجتماعی این امکان را برای یک بازیگر فراهم کرده اند که از را ه دور بر تمام نهادها و زیر ساخت های اصلی یک دولت تاثیر بگذارد.

در جنگ ترکیبی اهداف اصلی عبارت اند از در دست گرفتن کنترل جامعه، تاثیرگذاری بر ذهنیت مردم و دستکاری ذهنیت افرادی که مسئول تصمیم گیری های مهم در یک دولت هستند. هدف دشمن در جنگ ترکیبی دستکاری ارزش های اصلی، عوامل انگیزشی و پایه های فرهنگی و زیرساخت های راهبردی، ارتباطی و حیاتی یک کشور است. تهاجم سایبری علیه شخصیت های کلیدی دولت، طیف گسترده ای از جریان ها اطلاعاتی منفی را به منظور تشدید بی اعتمادی موجود و رفتار ضد دولتی تشویق می کند. انتشار اطلاعات نادرست و مخرب باعث تشویق باورها و رفتارهایی می شود که معمولا با آداب اجتماع موجود و انتظارات مدنی سازگار نیستند که می تواند بر روند درگیری تاثیر بگذارد و حمایت از دولت هدف را تضعیف کند.

در تهاجم سایبری اغلب بازیگران انگیزه های خود را پنهان می کنند و با روش های تکنولوژیکی اهداف را دستکاری و پنهان می کند. روش های پنهان کاری شامل: ادعاهای ناشناس درباره اقتدار - اخبار دستکاری شده یا نیمه حقیقت - تکرار پیام ها - بار اطلاعاتی - عملیات شبه سایبری - عروسک گردانی و ایجاد حرکات کاذب مردمی است.

برخی از شایع ترین تاکتیک های جنگ ترکیبی عبارت اند از: جنگ چریکی شهری - استفاده از تسلیحات پیشرفته مانند هواپیماهای بدون سرنشین - اطلاعات نادرست - آدم ربایی - تروریسم و جنگ های مذهبی. هر چند تسلیحات هسته ای جنگ را تا حدودی غیر قابل پیروزی کرده است اما این وضعیت مطلوبیت جنگ بین کشورها را از بین نبرده است و در عوض کشورها را به یافتن روش های جدیدی برای به راه انداختن یک جنگ ممکن سوق داده است که نه در میدان نبرد سنتی بلکه در حوزه ای گسترده تر انجام می شود. از این رو کیائو و لانگ مفهوم جدیدی از تسلیحات را مطرح می کنند مفهومی که تاکید کمتری بر مرگ آوری و بیشتر بر ابزار اعمال تلفات مادی و روانی به دشمن تاکید دارد. این تسلیحات جدید شامل ابزارهای الکترو مغناطیسی یعنی هک و عملیات اطلاعاتی، جنگ تجاری و جنگ مالی هستند. علیرغم وابستگی متقابل جهانی، ملت ها هنوز در رقابت برای تحقق منافع ملی خود هستند و این گفته فون کلازویتس را به خاطر می اوریم که جنگ ادامه سیاست از راههای دیگر است. یافته های کیائو و وانگ بازتابی از سخنان سان تزو (کتاب هنر جنگ سان تزو) است که معتقد بود عالیترین هنر جنگ این است که دشمن را بدون جنگ تحت سلطه خود در آورید و جنگجویان پیروز ابتدا پیروز می شوند و سپس به جنگ می روند در حالی که جنگجویان شکست خورده ابتدا به جنگ می روند و سپس به دنبال پیروزی هستند.

برخی از تاکتیک های رسانه ای در جنگ ترکیبی عبارت اند از: ترولینگ اینترنتی 2- کمپین های اطلاعاتی 3- شبکه های اجتماعی. هدف اصلی بازیگران جنگ هیبریدی که در ان اطلاعات را تسلیحاتی می کنند بی ثبات کردن دشمن و رقیب است. بی ثباتی می تواند اشکال مختلفی داشته باشد مانند قطبی سازی محیط که منجر به ناارامی اجتماعی می شود. پرورش بی اعتمادی نسبت به نهادها و اقدامات و در نتیجه کاهش نفوذ نهادهای حاکم که همه این ها به درجات مختلف منجر به تضعیف جوامع می شود.

اعتماد واحد پول بازیگران جنگ ترکیبی است؛ یعنی در جنگ ترکیبی هدف هر بازیگری این است که سطح اعتماد را در حوزه های مختلف در کشور هدف کاهش دهد. در مورد رسانه ها هم این بحث صادق است. اعتماد به رسانه های سنتی در مقابل رسانه های نوظهور هنوز بسیار بیشتر است. رسانه های پخش کننده قابل اعتماد ترین رسانه ها در سراسر اروپا هستند. رادیو در 85 درصد کشورهای اروپایی و تلوزیون در 75 درصد مورد اعتماد هستند. اعتماد به رسانه های انلاین به طور مداوم در حال کاهش است. به طوری که شبکه های اجتماعی کم اعتماد ترین رسانه در 88 درصد از کشورهای اروپایی هستند. از سوی دیگر در کشورهایی که رسانه های دولتی دارند قابلیت اعتماد رسانه های اجتماعی افزایش می یابد.

از طریق جنگ رسانه ای تصویر یک دولت می تواند توسط گروه های متخاصم ساخته و تخریب می شود. در دنیار معاصر هیچ کشوری نمی تواند تصویر بدی از خود نشان دهد. علی مورات کریک استاد و کارشناس رسانه های دیجیتال در دانشگاه مرمره استانبول در مصاحبه ای اختصاصی با خبرگزاری آناتولی معتقد است که افزایش فعالیت های مدیریت ادراک و مهندسی اجتماعی در رسانه های اجتماعی ثابت می کند که از آن ها به عنوان ابزار جنگی استفاده می شود. رسانه های اجتماعی می توانند واقعیت را دستکاری کنند و از ان ها برای تضعیف سازمان ها، جامعه، ارتش یا اقتصاد یک کشور استفاده می شود.

اطلاعات در رسانه های اجتماعی دستکاری و آلوده می شوند به نحوی که می توان گفت در این رسانه ها واقعیت از بین رفته می رود. شبکه های اجتماعی می توانند ادراکات را شکل دهند و جوامع را باز طراحی کنند. می توانند حساسیت ها را افزایش دهند و واکنش ها را در جوامع خشن تر و سخت تر کنند. هر چیزی می تواند از طریق رسانه های اجتماعی به واقعیت تبدیل شود و جامعه می تواند بخشی از این شبیه سازی یا دنیای مصنوعی باشد.

با توجه به قدرت نفوذ رسانه های اجتماعی قدرت دستکاری در رسانه های اجتماعی می تواند باعث درگیری های داخلی، قطبی شدن اجتماعی و رادیکالیسم شود. دستکاری به ویژه در مورد موضوعات حساس و بحث برانگیز جامعه باعث ایجاد اختلاف و درگیری در بسترهای مجازی می شود و این موضوع به محیط واقعی منتقل می شود. مطالب جعلی، نادرست یا دستکاری شده و ترول های شبکه های اجتماعی دعوا و درگیری های بین دولت و جامعه یا بین گروه های مختلف جامعه را به وجود می آورند. چون مردم می خواهند از هر چیزی که نظر خودشان را منعکس می کند حمایت کنند این وضعیت باعث هرج و مرج در جامعه می شود. زیرساخت های کنترل نشده و لجام گسیخته شبکه های اجتماعی باعث می شود که حس اعتماد مردم نسبت به دولت و سایر گروه های جامعه از بین برود. به اعتقاد کریک اساس جنگ یا مداخله احتمالی در رسانه های اجتماعی امروزی ساخته می شود به عنوان مثال در پی توئیت های ترامپ رئیس جمهور امریکا مبنی بر هدف قرار دادن ایران، سردار قاسم سلیمانی توسط امریکا ترور شد. به گفته کریک اگر تحرکات در شبکه های اجتماعی به خوبی تحلیل شوند می توان دریافت که کدام کشور درگیر جنگ روانی است و کدام کشور هدف بعدی است.

درگیری ادرنالین رسانه است. روزنامه نگاران بیشتر دنبال اختلاف نظر هستند و جنگ را غیر قابل اجتناب می دانند. در جنگ های کنونی رسانه ها به عنوان میدان نبرد جدید ظهور کرده اند که در ان ها جنگ به راه انداخته می شود. دلیل این که رسانه های جمعی چنین نقش مهمی در جنگ ایفا می کنند قدرت تعیین کنندگی دستور کارها و رویدادها و هدایت افکار عمومی به روش عامدانه است. افکار عمومی به نوبه خود نقش زیادی در سیاست از نظر تصمیم گیری و مشروعیت ایفا می کنند. شچتر با اشاره به ادغام رسانه، ارتش و سیاست شکل کنونی حکومت ها را به جای دموکراسی سنتی رسانه سالاری می نامد.

حقیقت اولین قربانی جنگ رسانه ای است. حقیقت یا بخشی از ان به دلیل تبلیغات و سانسور سرکوب یا تحریف می شود. اوتوسن چند مرحله کلیدی استفاده از رسانه ها برای تغییر افکار عمومی و آماده سازی برای مداخله مسلحانه به شرح ذیل ذکر می کند: 1- مرحله مقدماتی - که در این مرحله کشور هدف در رسانه ها به عنوان عامل فقر و دیکتاتوری و هرج و مرج به تصویر کشیده می شود 2- مرحله توجیه: در این مرحله اخبار وسیعی برای فوریت بخشیدن به مداخله و مداخله مسلحانه برای بازگرداندن کشور به حالت عادی تولید می شود. 3- مرحله اجرا که در این مرحله ادغام و سانسور پوشش رسانه ای اتفاق می افتد تا چیز دیگری منعکس نشود 4- نتایج: که تغییر رفتار و نرمالیزیشن مدنظر است.

در مورد نقش رسانه ها در جنگ باید به داستان نوزاد مرده اشاره کرد. داستان نوزاد مرده مربوط به دوران جنگ خلیج فارس در سال 1991 است که در ان یک شرکت روابط عمومی در امریکا از دختر سفیر کویت خواست تا در نقش پرستار ظاهر شده و مدعی شود که سربازان عراقی را در حال کشتن نوزادان در بیمارستان ها دیده است. هدف از این کار ایجاد برانگیختگی بود تا عراق را شیطان سازی کنند و جنگ قابل قبول تر باشد. اطلاعات واحد پول پیروزی عنوان کتابچه راهنمای میدانی ارتش امریکا در سال 1996 است. از منظر نظامی جنگ اطلاعاتی جبهه دیگری است که باید در آن نبرد کرد. با این حال علاوه بر نیاز به فریب دشمنان برای حفظ حمایت عمومی، اطلاع رسانی به مردم خودی نیز باید مدیریت شود.

جنگ شبکه ای با جنگ سایبری یا جنگ ارتباطی تفاوت دارد. هدف از جنگ شبکه ای دستکاری ادراک یک گروه به روش عمدی و در نتیجه آسیب رساندن به هدف حمله است. عملیات ها در چارچوب جنگ هیبریدی معمولا به صورت مخفیانه و بدون اعلام رسمی جنگ انجام می شود. روش های رسانه ای مورد استفاده در جنگ هیبریدی عبارت اند از: 1- فریب: فریب دادن گروه هدف از طریق اطلاعات و شایعات نادرست 2- سردرگم کردن: با ارائه اطلاعات متناقض 3- تفرقه: با انتشار عقاید افراطی و همچنین نفرت و تحریک در اینترنت 4- افشاگری: انتشار اطلاعات محرمانه 5- بی اعتبار کردن و افترا: به اعتبار و شهرت طرف نقابل از طریق پخش محتوای مخرب و افترا امیز حمله می کنند. 6- هویت های جعلی، حساب‌های رسانه‌های اجتماعی عروسکی جورابی و ربات های اجتماعی (هویت جعلی ایجاد کردن در شبک ههای اجتماعی) 7- ربودن هشتک: ربایش هشتک های پرطرفدار موجود و استفاده از ان ها برای ارسال محتوای مورد نظر خود 8- مهندسی اجتماعی: تلاش برای استفاده از دستکاری روانشناختی برای متقاعد کردن اهداف به انجام اقدامات خاصی مانند افشای اطلاعات و داده های محرمانه است. مهندسی اجتماعی در سال 2010 توسط توماس رایان و دیگران ارائه شد. رایان چهره هنری مجازی به نام رابین سیج را ایجاد کرده بود و از ان برای تماس با سیاستمداران و روسای شرکت ها استفاده می کرد تا اطلاعات محرمانه را از ان ها استخراج کرد. 9- حملات سایبری اجتماعی: بدافزارها و نرم افزارهای مخرب را از طریق پست های عمومی اکانت های جعلی یا پیام های مستقیم در برنامه های پیام رسان شبکه ها ارسال می کنند.