هورامان / اورامانات «جهانی» که جهانی شد
ثبت جهانی هورامان به یک شروع بسیار بزرگتر و حیاتی تر از آنچه که میتواند در ثبت یک اثر انجام بگیرد، نیاز دارد و آن هم تدوین نقشه یا عملیاتی کردن راهبردهای حفاظت از این میراث جهانی است.
ثبت جهانی هورامان به یک شروع بسیار بزرگتر و حیاتی تر از آنچه که میتواند در ثبت یک اثر انجام بگیرد، نیاز دارد و آن هم تدوین نقشه یا عملیاتی کردن راهبردهای حفاظت از این میراث جهانی است.
خبرگزاری مهر _ گروه جامعه؛ رسیدن به قله مطلوب در حفاظت از میراث جهانی و نیز دستیابی به اهداف اقتصادی - اجتماعی مقوله بسیار مهمی در جهان صنعتی امروز است. جهانی که از یک سو به توسعه، رفاه و اشتغال نیاز دارد و از سوی دیگر به فکر پایداری و توازن در توسعه است. در چنین رویکردی، نظرها و کنشها به میراث بشری متفاوت خواهد بود. عدهای آن را صرفا اقتصادی میدانند و برخی نیز بیشتر به جنبههای فرهنگی و زیباشناختی آن توجه دارند. به مناسبت ثبت میراث جهانی هورامان / اورامانات به عنوان بیست و ششمین میراث جهانی ایران در گفتگویی با کمال طاهری زمین شناس و صاحب نظر در کارست شناسی و ژئوتوریسم (زمین شناسی گردشگری) پژوهشگر و اهل اورامانات نظر وی را درباره پساثبت هورامان در میراث جهانی جویا شدیم.
*چرا هورامان / اورامانات در سطح جهانی جذاب بود؟
در پاسخ به این پرسش شما باید گفت چرا ریفهای بزرگ مرجانی استرالیا مهم اند؟ چرا کارستهای جنوب چین و دولومیتهای ایتالیا زیبا هستند؟ چرا تخت سلیمان، تخت جمشید، شوش، قناتها و چغازنبیل شکوهمندند؟ به همان دلایلی که این جلوههای میراث بشری جذاب اند و قابلیت ثبت در میراث جهانی را داشتند و ثبت شدند هورامان هم جذاب است. به نظر من هورامان (اورامانات) جهانی است که حتی با ثبت جهانی آن و تمام کارهایی که برای شناخت آن انجام شده است، بسیار مستور و کم شناخته است. هورامان (اورامانات) مدرک واضحی از تداوم زندگی و سنتهای کهنی است که بدون تغییر چشمگیری تاکنون بقای مانده اند. شیوههای معیشتی و زیستی که تفاوت چندانی با دوره نوسنگی ندارد. بد نیست بدانیم از دوران پارینه سنگی و شکارورزی (حداقل از حدود 50 هزار سال پیش) تاکنون انسان در هورامان با محیط پیرامون خویش در تعامل و سازگاری بوده است. در مقایسه با نمونههای میراث بشری و طبیعی ثبت شده جهان و یا شاید ثبت نشده و فراموش شده اقصای عالم، هورامان (اورامانات) چیز عجیبی نیست که هیچ جای جهان نمونههایی از آثار و داشتههای آن را نداشته باشد، معماری پلکانی و خشکه چین در نقاط دیگری از جهان وجود دارد، زیباییهای طبیعی در کارست و چشماندازهای کوهستانی در جهان اگر فراوان نباشد، نادر نیست. به زعم من تمام فرهنگها و رسوم باستانی ماندگار جهان، برای بشر صنعتی شده امروز جذاب هستند. اما باید پذیرفت در هورامان (اورامانات) این به هم پیوستگی انسان و محیط و نبوغ سازگاری با محیط بر مدار توسعه پایدار و بدون نگرشهای صرفا انسان مدارانه است که این منطقه را کم نظیر و شاید بی نظیر ساخته است. ساکنان هورامان / اورامانات از هزارههای پیشین تا امروز (فردا معلوم نیست چون باید نقشه راه حفاظت از این میراث طراحی و عملیاتی شود) با حکمرانی بی چون و چرای محیط محورخود موجب خلق میراثی نامیرا شده اند که از دیرباز در هیبت جهانی از معماری، اسطوره، عرفان، آئین و رسوم، زبان، لباس، اخلاق و همسایگی قامت برافراشته است. زبان کردی با گویشهای هورامی و سورانی در عرصه و حریم میراث جهانی هورامان با توزیع قومی بسیار جالب، جهانی از قدمت و تکثر است. هورامی و جاف و گوران در قالب تنوع فرهنگی - زبانی در گستره کوه و دشت موجد خلق آثار بی نظیری بوده اند که من پیشتر از آن به عنوان یک الگوی نادر اتنو مورفوتکتونیکی یا قوم شناسی بر مبنای ریخت شناسی و تکتونیک یاد کرده بودم. در کلام ساده و خلاصه یعنی انطباق عجیب ساختارهای تکتونیکی - زمین ریختی با نظام ایلی و فرهنگی - زبانی.
هورامان و حریم پیرامونی اش جذاب است چون هارمونینیاز - زندگی و غنا - مدارا در چرخه زیستی و معیشتی همواره زندگی بخش و هنر آفرین بوده است. در هورامان حتی مرگ زندگی بخش است و در مراسم پیرشالیار اسطوره و باور و مرگ و زندگی، اختلاطی انفکاک ناپذیر است. در هورامان باری بر محیط و یا جهان جاندار و فضای بی جان زمین تحمیل نمیشود. خانه بر شیب و در آغوش کوه بنا میشود و کوه و جنگل را نمیتراشند. در کلامی سادهتر در بیلان منابع - منافع بکری طبیعت، توأم با ابقای فرهنگ و پویایی زبان بر تضارب منافع و تغییرکاربری های سودجویانه چیرگی دارد. مدیریت انطباقی انسان - محیط در هورامان آغاز و پایان جذابیت است. مادامی که این تعادل برقرار باشد هورامان زیبا است در غیر آن، هورامان یک میراث در خطر است.
* اورامانات چگونه ثبت شد؟
تلاشهای بسیاری صورت گرفت تا این افتخار نصیب هورامان / اورامانات شود. روزها و ساعتهای متمادی کار و تلاش و نوشتن و معرفی توسط کارشناسان و مدیران میراث فرهنگی استانهای کرمانشاه و کردستان در جریان ثبت این اثر را میتوان با یک ساختار مثلثی مفروض بهتر بیان کرد. در رأس این مثل میراث فرهنگی دو استان کرمانشاه - کردستان و به تبع آن وزارت میراث فرهنگی بود که با تسهیل سیاسیون و به ویژه نمایندگان ادوار و فعلی مجلس شورای اسلامی و برخی فرمانداران منطقه به مثابه یک دغدغه و یک مطالبه منطقهای معرفی شد. ضلع سوم را میتوان مردم و علاقه مندان به میراث ایران زمین دانست که با ایجاد کمپینها، سخنرانیها و فعالیتهای متعدد، مثلث ثبت را تکمیل کردند. به عبارتی تصمیم ساز - تصمیم گیر به همراه ذی نفع، برای طراحی خیر مشترک همسو شدند. علیرغم همه تلاشها، هیچ کاری بی عیب و نقص نیست و مطمئنا این کار عظیم
«ثبت جهانی هورامان / اورامانات» به یک شروع بسیار بزرگتر، مهمتر و حیاتی تر از آنچه که میتواند در ثبت یک اثر انجام بگیرد، نیاز دارد و آن هم تدوین نقشه راه و تدوین یا عملیاتی کردن نظام و راهبردهای حفاظت از این میراث جهانی شده است
هورامان هژمونی انسان - طبیعت است، تفوق انسان بر همه محدودیتها، با رضایت به همه کاستیها است. انسان هورامی (تعریفی عام از هورامانیزم مدنظر برخی از محققان مردم شناسی، اما انسان ساکن در هزارههای قبل در هورامان مدنظر این گفتار) بر محیط، بسیار متفاوت از هژمونی بشر صنعتی بر ذخایر طبیعی است و چنان که در این الگو، مردم جاف با رویکردی دیگر خود را نشان میدهد، رویکردی که در تعامل با مردم هورامی و حکمرانی بر دشت و مراتع است. از منظر مردم شناسی، هورامی و جاف دو تیره اصلی ساکنان هورامان / اورامانات هستند. باید پذیرفت واژه اورامان غلط مصطلحی است که به اشتباه ثبت شد و چه بسا میتوانست با واژه مناسبتری مانندهورامان بیشتر عینیت یابد. یعنی اگر قرار بود سه شهرستان دیگر شمالغرب استان کرمانشاه در این ثبت، بنا به مناسبات سیاسی مشترک شده (یک حوزه انتخابات نمایندگی مشترک، یک نگاه مدیریتی از مرکز استان و...) شریک باشند، هورامان و جاف میتوانست بسیار معقول تر از اورامانات باشد.
* محدودهای که در یونسکو ثبت شد چقدر از اورامانات را در برمی گیرد؟
در روند ثبت این میراث 700 آبادی در عرصه و حریم وجود دارد که حدود 13 درصد این آبادیها هورامی هستند و 87 درصد جاف اند. در عرصه ثبت شده اما برتری با هورامی نشینها است به گونهای که 32 درصد آبادیهای جاف و 68 درصد آبادیها، هورامی هستند. این درهم تنیدگی هورامان / جاف غیر قابل انکار است و نشان از میراثی مشترک با تاریخی سراسر تعامل است. باید پذیرفت درهم تنیدگی فرهنگی هورامان / جاف در هورامان / اورامانات جهانی شده چنان است که اگر تلاشی برای انفکاک اجزای آن صورت گیرد باید چشم به راه سقوط کل مجموعه واحد بود. اگر شمول زبانشناسی هورامی را در نظر بگیریم باید اشارهای هم به روستای تاریخی کندوله در شهرستان صحنه استان کرمانشاه داشت که در فاصله بیش از 150 کیلومتری هورامان / جاف قرار دارد، ساکنان کندوله از نظر مذهبی شیعه اند اما به زبان هورامی سخن میگویند. بد نیست به میعادگاه مقدس یارسان هم اشاره شود که در سلطان اسحاق و در محدوده هورامی نشین حریم ثبت شده قرار گرفته است اما زوار و معتقدین به این سلسله اعتقادی، عمدتا به گویش گورانی سخن میگویند و در بحث ساختار فرهنگی گوران محسوب میشوند. با این همه هورامان / اورامانات جهانی شده یک منظر فرهنگی است که فراتر از اتکای به زبان و گویش بر مبنای بکری منظر معماری، تعیین حریم و عرصه شده است. چنین پیچیدگیهایی طبیعی است که دارای اشتباهاتی هم باشد، خطاهای سهوی در مقیاس درهم تنیدگی و عظمت هورامان اصلا به چشم نمیآید.
در روند ثبت این میراث 700 آبادی در عرصه و حریم وجود دارد که حدود 13 درصد این آبادیها هورامی هستند و 87 درصد جاف اند. در عرصه ثبت شده اما برتری با هورامی نشینها است به گونهای که 32 درصد آبادیهای جاف و 68 درصد آبادیها، هورامی هستند. این درهم تنیدگی هورامان / جاف غیر قابل انکار است و نشان از میراثی مشترک با تاریخی سراسر تعامل است
برای ثبت هورامان / اورامانات بنا به گفته مدیر پایگاه هورامان بالغ بر چند صد صفحه گزارش و نقشه و نوشته، این کار بزرگ را حمایت کرده است. قطعا برای سرزمینی که هنوز از نظر دادهها و انتشارات جهانی ناشناخته است با این حجم از دانسته میتوان امید به شناخت بیشتر و الحاق عرصه بیشتری داشت. طبیعی است که هموطنان و محققانی که در سیطره هورامان / اورامانات می زیند یا زیسته اند، کاستیهایی در تعریف قلمرو جغرافیایی و عرصه و حریم ببینند. در کمبود داده و اطلاعات سرزمینی این یک اتفاق مرسوم است و به نظرم باید سری به دو معیاری زد که بر اساس آن منظر فرهنگی هورامان ادله کافی برای ثبت داشته است: همبودی انسان - محیط و نبوغ و خارق العادگی انسان در تعامل با محیط به عبارتی بهتر معیارهای 3 و 5 کنوانسیون میراث جهانی.
اگر به قول یکی از مدیران ارشد میراث فرهنگی اشاره کنیم که در کردستان عراق نیز، هورامان میراث مشترکی در استان حلبچه دارد، بر پیچیدگیهای مردم شناختی و تصور قلمرو جغرافیایی ما افزوده شود. بنا به گفته این مدیر مسئول، کشور عراق میتواند در الحاق بخشهایی از هورامان حلبچه و سلیمانیه به این میراث جهانی، خود را در پیشینه تاریخی مشترک دو ملت ایران و عراق شریک کند و در چنین حالتی عنوان اورامانات چندان گویای مطلب نیست و استفاده از عنوان هورامان / جاف منطقیتر است. آنچه که میتواند صلح و ثبات و برادری فزایندهتری را برای توسعه پایدار و استفاده از منابع مشترک در این خطه مرزی به همراه داشته باشد. مگر ثبت میراث جهانی جز از این نیست که بشر میتواند از یک پیکره واحد باشد و میراث جهانی متعلق به همه باشد. شاید صلح فرجام آخر میراثی باشد که بشر در جستجوی ثبت و حفظ آن است.
* از واژه جاف نام بردید؟ یعنی شما منتقد عنوان هورامان / اورامانات هستید؟ اگر ممکن است درباره اطلاق جاف بیشتر توضیح بدهید؟
من قبلا نیز گفته ام و تکراری میشود اگر بگویم نام اورامانات یک اصطلاح اداری منسوخ شده برای هورامان (در جایگاه اداری پاوه به عنوان تنها شهرستان اورامانات فعلی در دهه 60 شمسی) به عنوان عرصه و سه شهرستان روانسر و جوانرود و ثلاث باباجانی به عنوان حریم در جمع عربی ات بوده است. شاید اورامان فارسی شده یا انگلیسی شده هورامان باشد که در گفتار مستشرقین و محققین خارجی به ادبیات فارسی وارد شده باشد. اما اورامانات که واژهای کردی است که انگلیسی شده و به فارسی برگردان شده و نهایتا با ات جمع بسته شده است، ریشه مکانی و تاریخی بسنده ای ندارد. هورامان (اورامانات) اطلاقی منطقه شمول است که اکنون جهانی شده است و تواما جاف را در همسایگی و درون قلمرویی خویش دارد. در یک توصیف خیلی ساده میتوان گفت هوارمی، کردهایی هستند که در محدوده کوهستانی در شمالغرب استان کرمانشاه و جنوب غرب استان کردستان و بخشهایی از جنوب شرق کردستان عراق از دیرباز سکونت داشته اند، کوچ عمودی دارند تا در تابستانهای گرم برای سازگاری با کم آبی و استفاده از مراتع به ارتفاعات بروند، با زبان کردی هورامی سخن میگویند و دارای آئینهای باستانی و مذهبی و خاستگاه تصوف و عرفان و موسیقی اند. سکونتگاه این مردمان را هورامان میگویند. کوهستانهای مرتفع وجه تمایز این سکونتگاه است. هورامی ها یکجانشینانی هستند که با حکمرانی محلی دارای سرباز و سلاطین (سان های هورامان) و آداب و رسوم مختص به خود بوده اند. اما جاف مردمانی هستند که قبل از یکجانشینی امروزی، عمدتا کوچرو و گله دار بوده و با سواران زبده و تیرههای مختلفی همچون ولدبیگی، باباجانی، قبادی، تاوگوزی و... زیر نام واحد جاف برای امرار معاش مسافتهای طولانی گرمسیرتا سردسیر و بلعکس را طی میکردند. در مرز و تداخل قلمرویی با هورامان بوده اند به زبان کردی سورانی / جافی سخن میگویند و کوچ افقی داشته اند. جالب این است که بزرگترین مشاهیر و شعرای هورامی سرا جاف بوده اند. زبان متون مقدس پیروان یارسان نیز هورامی است. با چنین تعریفی باید پذیرفت که تفوق جمعیتی و مراکز روستایی جاف نسبت به هورامی بیشتر است اما این حکمرانی محلی هورامان و یکجانشینی قدیمی تر آنها است که هورامان را مقدم تر برای اطلاق در هورامان / اورامانات کرده است. هرچند که بنابر توزیع جغرافیایی جاف و هورامان ایجاد یک خط و مرز بارز فرهنگی برای این اطلاق کاری بسیار دشوار است. هورامان / جاف (به جای هورامان / اورامانات) اطلاقی ایده آل از منظر مردم نگارانه است. با این حال هورامان / اورامانات ثبت شده امروز خاستگاه هورامی و جاف و... است و باید مکانی برای استمرار همبودی انسان - طبیعت و پویایی فرهنگ - زبان - آیین و رسوم و میراث ناملموس منطقه باشد.
ایجاد یک مرکز بین المللی هورامان شناسی برای پژوهشهای دقیق و مستند، در آینده میتواند پاسخ بهتری برای این پرسشها را به ارمغان بیاورد. ما به تسمیه هورامان / اورامانات برای نامگذاری این میراث جهانی احترام میگذاریم و همه اقوام و تیرهها و... را بخشی انفکاک ناپذیر از ایرانزمین متکاثر و متحد میدانیم اگرچه شاید دقیقتر اطلاق هورامان / جاف باشد. برای درک عظمت هورامان و ارائه نویافتههای سرزمینهای جاف و هورامان اخیرا با دوست و همکار باستان شناس دکتر بیگلری دانشنامهای با نام هورامانیکا را آغاز کرده ایم که در آن به جنبههای مختلف باستان شناسی، تاریخ، فرهنگ، مشاهیر، معماری، میراث طبیعی و... منطقه پرداخته شده که مدخلهای آن توسط پژوهشگران منطقه هورامان و همچنین پژوهشگرانی از مؤسسات علمی و پژوهشی کشور و بین المللی نوشته شده است که گواهی بر رویکرد دانش محور و بی طرفانه در مواجه به عظمت میراث جهانی ثبت شده در غرب ایران زمین است.
* برای هورامان و یا به قول شما هورامان / جاف چه باید کرد؟
اگر بگویم هیچ کار نکنیم به پایداری و حفظ وضعیت موجود نزدیکتر است شاید چندان خوشایند نباشد. اما واقعیت این است که باید برای حفاظت از این میراث جهانی که با ثبت، مسئولیتی سنگینتر متوجه ساکنان و متولیان امر میراث فرهنگی و گردشگری شده است، داشتن برنامه و نقشه راه توسعه متوازن و پایدار بر مبنای ساختار فرهنگی - معماری الزامی است. گردشگری بی برنامه جز خرابی و آلودگی چیزی به بار نخواهد آورد. قرار نیست ثبت یک میراث جهانی چاه نفت درآمدزایی برای منطقه بشود. اتفاقا برای تغییرکاربری های بعدی محدودیت زا است و باید بر اساس دستورالعملهای تدوینی و شیوههای منطبق بر میراث جهانی برنامه ریزی کرد. باید دانست که میراث جهانی هورامان در سرزمینی کارستی است که بین دو زون زمین شناسی سنندج - سیرجان و رادیولاریتهای کرمانشاه واقع شده است، این محیط بسیار شکننده است. ماهیت فرهنگی و معماری منطقه هم در برابر دخالتهای غیرکارشناسی حساس است. با این حساب هم محیط طبیعی و هم محیط معماری و انسانی مستعد تخریب و واپاشی از اصل هستند. در چنین حالتی باید بر مبنای مدیریت یکپارچه منابع - منافع و نگرشهای مسئولانه برنامه ریزی کرد.
* مهمترین دغدغه مردمان منطقه، معیشت و اقتصاد محلی است، اینکه ثبت جهانی آیا کمکی به تحول اقتصادی منطقه خواهد کرد؟ آیا این ثبت موجب کوهخواری و رانت و تاخت و تاز سلایق نو ورود برای ایجاد هتل و بومگردی و گردشگری بی ضابطه خواهد شد؟ آیا باید به کمکها و وامهای جهانی برای توازن منطقه باید امیدوار بود؟ اینها مهمترین سوالاتی هستند که در همین مدت کم بعد از ثبت جهانی هورامان مکررا پرسیده شده است.
به نظر من بزرگترین خدمت ثبت جهانی این اثر، معرفی آن به جهان از سوی معتبرترین نهاد جهانی مرتبط است. کسی در تاریخ نخوانده است که هورامان در جنگ و صلح و خشکسالی دچار قحطی و گرسنگی شود. ساکنان این منطقه به سختکوشی شهره اند و همیشه نیاز خود را از محیط و زمین و آب - ولو محدود - تأمین کرده اند و به امروز رسیده اند. داشتن برنامه و ضمانت اجرا برای ممانعت از رانت و کوهخواری و تغییرکاربری های غیرمسئولانه حیاتی است. بعید می دانم در شرایط اقتصادی جهان امروز و کرونای عالم گیر چندان امیدی به وامهای کلان و اعتبارات ویژه باشد. به نظر میرسد اگر همین اعتبارات قطره چکانی و کم هم به دست اهل کار سپرده شود نتایج بسیار معقولی به دست میدهد. در ثبت میراث جهانی دیده میشود که اعتبارات بسیاری برای تحقیق و پژوهش صرف میشود اما بعدا مشخص میگردد از مشاورین دست دوم و گاهی دست چندم برای سپردن کار استفاده شده است و محققان و کاربلدان واقعی بیرون از گود مانده اند. این یک خطر عمومی برای دانش افزایی در همه میراث و برنامههای پیش رو در مملکت ما است و باید با آن برخورد شود.
در مصاحبه یکی از صاحبنظران اقتصادی منطقه به نکات قابل توجهی اشاره شده است. دکتر مردوخی با اشاره به دانش و انفورماتیک برای ایجاد شغل محلی و بدون آلودگی و.. اشاره کرده اند. چه ایرادی دارد مناطقی همچون هورامان / اورامانات که ثبت جهانی شده اند محلی برای تهیه برنامههای انفورماتیکی و مثلا ساخت انیمیشن باشند. خلق یک قهرمان انیمیشنی هورامی با متحدان جاف و گوران و فارس و ترک و لر و... می تواند در ایجاد یک بازار رقابتی مبتنی بر دانش انفورماتیک و انیمیشن غوغا کند. چه کسی میتواند ادعا کند که لباس کردی و گویش و پوشش هورامی و سورانی برای ژاپن و اسکاندیناوی و استرالیا جذاب نباشد!
چه ایرادی دارد با حفظ سنت و فرهنگ منطقه به تولید خشکبار و محصولات ارگانیک غیر ماشینی و توسعه طب سنتی و ایجاد برند برای سوغاتهای فراوان محلی پرداخت و بافت فعلی را حفظ کرد. بومگردی و هتلداری به سبک و سیاق سنتی به طور متناسب و بدون فشار به بافت و ساخت محلی اجرا گردد. هورامان / اورامانات برای ماندن به مدیریت مسئولانه و مشارکتی نیاز دارد. امروز مسئولیت برنامه ریزان جهانی شده است و باید منطبق بر الگوهای استاندارد جهانی تصمیم بگیرند. بررسیها به محققان کارآزموده سپرده شود و نقشه راه با دقت و وسواس تدوین و اجرایی گردد. باید ایمان داشت بدون نقشه راه، قله پیش رو در توسعه گردشگری - اقتصادی در مه آلودی منابع و تضارب آرا و تضاد منافع گم خواهد شد.
امیدوارم با حفظ میراث طبیعی منطقه حریم و عرصه آن بتوان در آیندهای نزدیک ژئوسایتهای متعدد کارستی در منطقه را ثبت جهانی یونسکو کرد. با حفظ کوهستان شاهو از دستکاری های غیرمتعارف انسانی با وجود غار قوری قلعه و سایتهای پیش از تاریخ و فرهنگ کردی - ایرانی بتوان به ثبت اولین ژئوپارک منطقه چشم دوخت. کاری که در کنار حفظ منظر فرهنگی، جهان بی جان را نیز در شمول عزت و احترام خواهد آورد و موجد حفاظت از تنوع زیستی و تنوع زمین شناسی (ژئودایورسیتی) خواهد شد. باید خاطرنشان ساخت که هورامان علیرغم میراث غنی فرهنگی و طبیعی آن، هنوز فاقد یک موزه است که گردشگران ایرانی و خارجی پیش از ورود به منطقه با بازدید از آن تصویر کلی از منطقه و پیشینه آن به دست آورند. بدون شک ایجاد یک موزه مختص این منطقه در شهر پاوه یا روانسر که دروازه جنوبی هورامان است یا در شهرهای سروآباد یا کامیاران در ورودیهای شمالی یا شرقی آن میتواند گام مهمی در معرفی منطقه باشد.