جمعه 9 آذر 1403

وزیر فرهنگ: معتقد به توقیف نیستم / به بازیگری که 43 سال اجازه کار نداشت مجوز دادیم / مخالف اباحه‌گری هستم

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
وزیر فرهنگ: معتقد به توقیف نیستم / به بازیگری که 43 سال اجازه کار نداشت مجوز دادیم / مخالف اباحه‌گری هستم

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با تاکید بر اینکه مخالف اباحه‌گری هستم و برای حمایت از هنرمندان هر کمکی لازم باشد انجام می‌دهم، گفت: مثلاً یک بازیگری بوده که 43 سال در جمهوری اسلامی مجوز بازی نداشته آمد پیش من، به او مجوز دادم.

به گزارش ایرنا، در نخستین روزهای آخرین ماه از آخرین تابستان قرن، چهاردهمین وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نظام برای حضور در دولت سیزدهم انتخاب شد؛ محمدمهدی اسماعیلی. این وزیر چهل و شش ساله در چهل و سومین سال انقلاب اسلامی ایران، در ساختمان موسوم به «بهارستان» حاضر شد تا در شرایطی که کرونا و تنگناهایش، همه را کلافه کرده بود، راهی بیابد یا بسازد برای وزیدن نسیم نشاط. فرهنگ و هنر، آنک فرمان‌اش مدیری افتاده بود که اولویت نخست وزارتخانه اش را «رسیدگی به عوارض ناشی از کرونا» می‌دانست.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در نخستین اظهاراتش پس از نشستن پشت میز وزارت، گفت که «تعطیلی اصناف و خانه‌های سینما، تئاتر و موسیقی صحت ندارد» و «به دنبال تقویت آموزش‌های هنری» است. او، این مورد آخر را در عمل، ثابت کرد؛ در آغاز سال تحصیلی جدید، به هنرستان موسیقی دختران رفت و زنگ مدرسه را به صدا در آورد. خبرش هم در این حضور آن بود که «طی چهار سال ریاست جمهوری جدید، قرار بر توسعه تعداد هنرستان‌های موسیقی در سطح کشور است».

اسماعیلی در گفت و گو با ایران گفت که حوزه هنر، جای ابلاغ نیست و تاکید کرد که مخالف اباحه گری است. او معتقد است که وزارت فرهنگ و ارشاد در دولت قبل به انزوا رفته بود. اسماعیلی تاکید کرد که باید واقعیت‌ها را بگوییم ولی سیاه نمایی نکنیم.

مشروح این گفت و گو در ادامه از نظر شما می‌گذرد.

آقای دکتر اسماعیلی ممنون بابت وقتی که اختصاص دادید. شما شهریورماه امسال در وزارت فرهنگ و ارشاد مستقر شدید. تصور قبلی‌تان از وزارت ارشاد چه بود و تصور الان شما بعد از 6 ماه استقرار در ارشاد چیست؟ ساختار وزارت را چطور دیدید؟

من تقریباً با ساختار ارشاد آشنا بودم و از خود من هم اگر می پرسیدند که مثلاً اگر در دولت بخواهی مسئولیتی بگیری، خود من هم نزدیک‌ترین حوزه به خودم را حوزه وزارت فرهنگ و ارشاد می‌دانستم. مسئول فرهنگی ستاد رئیس جمهور منتخب بودم و بعد اجماع بود که بنده بیایم وزارت فرهنگ و ارشاد. البته بار کارش را می‌دانستم که سنگین است و ابا داشتم و می گفتم دوستان دیگری هستند. آقای رئیس جمهور این اواخر کار که می‌خواست کابینه را ببندد، شاید مثلاً اولین جاهایی که در موردش به جمع بندی رسیدند، همین جا بود و به من گفتند برنامه‌ات را آماده کن. من هم چون مخصوصاً مسئول بررسی وزارتخانه‌های فرهنگی بودم، در این دو ماه تا آمدن به دولت متمرکز بودم که یک ارزیابی کاملی از فرهنگ در دولت دوازدهم و افق‌های دولت سیزدهم آماده کنم. من از صبح می‌روم سازمان حج و زیارت، بعدازظهر می‌روم سازمان سینمایی، شب می‌روم جشنواره موسیقی و... آخر وقت هم مثلاً می‌روم معاونت قرآن. من شاید روزانه بیش از 13-12 برنامه روتین دارم. همین جور یک برنامه‌هایی ثابتی داریم و یک برنامه‌های خارج از وزارتخانه که آن هم زیاد است

یک مجموعه کاملی را که شاید شما هم دیده باشید آماده کردیم. ما تقریباً 15 جزوه داشتیم و خیلی کار عمیقی بود و یک تیم ممحض و حرفه‌ای رویش کار کرده بود. برنامه ای که بیرون آمد در واقع یک تبیینی از وضعیت موجود بود که عمدتاً براساس گزارش‌های دستگاه‌های مختلف احصا شده بود و آن برنامه‌های اصلی همان اقدامات اجرایی ما بود که بعداً یک خلطی هم در رسانه‌ها ایجاد شد و فضای ابهام آلودی براش درست شد ولی الان هم بعد از 6 ماه چیزی خلاف توقعم اتفاق نیفتاده. من از صبح می‌روم سازمان حج و زیارت، بعدازظهر می‌روم سازمان سینمایی، شب می‌روم جشنواره موسیقی و... آخر وقت هم مثلاً می‌روم معاونت قرآن. من شاید روزانه بیش از 13-12 برنامه روتین دارم. همین جور یک برنامه‌هایی ثابتی داریم و یک برنامه‌های خارج از وزارتخانه که آن هم زیاد است. یعنی من هفت هشت تا وقت گل کارم در دولت می‌رود مثلاً شورای عالی فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی، بعد دولت خودش دو تا نیمروز است تقریباً، ستاد کرونا دو تا جلسه ثابت هفتگی داریم به علاوه جلسات اقتضایی دیگر و سفرهای استانی و مجموعه فعالیت‌ها که یک کار پر تراکم است که اگر مهندسی کار و چیدمان خوب اتفاق نیفتد، خروجی سخت می‌شود. ما تلاش مان این بوده که عمدتاً از دوستان خوب که هم می‌شناسیم‌شان اغلب و سال‌هاست با آنها آشنا هستیم استفاده کنیم و من آدم غریبه خیلی کم دارم در تیمی که آوردم و چون خودم هم سال‌ها بود در حوزه فرهنگ بودم آدم‌ها را می‌شناختم و با آنها کار کرده بودم، کارم راحت‌تر از کسی است که به حوزه‌ای می‌رود که کمتر آشنایی دارد.

پس شما ساختار وزارت را می‌شناختید، ولی من به عنوان نمونه با یکی از نمایندگان مجلس که به تازگی وارد مجلس شده صحبت می کردم می گفت مجلس اصلاً آن طوری که فکر می‌کردم، نیست و خیلی ساختارش بوروکراتیک است.

خب ایشان حتماً تجربه مجلس نداشته است. من سابقه حضور در دولت را داشتم. من یک دور معاون سیاسی امنیتی اصفهان بودم. مرکز بررسی های استراتژیک بودم. مثلاً همیشه من خودم می‌گویم یک حکمران خوب در دولت حتماً باید یک دور یک استان را اداره کرده باشد. مخصوصاً من در اصفهان که بودم در همه حوزه‌ها مسئولیت داشتم، معاون سیاسی، امنیتی، فرهنگی و اجتماعی. 4 تا اداره کل داشت یک اداره کل فرهنگی داشت یک اداره کل فرهنگی اجتماعی با هم بود، امنیتی داشت، سیاسی داشت، اتباع داشت و بعد جانشین استاندار، فلذا با مسائل مختلف و متنوع ساختار دولتی آشنایی عملی ملموس داشتم. من از دانشگاه نیامدم در این حوزه یا مثلاً از یک جای آکواریومی که کار گلخانه‌ای کرده باشم، چون درگیر بودم با کار اجرایی.

اگر بخواهید از ساختار فعلی ارشادی که الان شما میراث دارش هستید، انتقاد کنید، چه نکاتی را عنوان می کنید؟

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دهه 60 هم به لحاظ سازمانی هم به لحاظ مرجعیت جایگاه مهمتری داشت. بخشی از دلایل اینکه کاسته شده، تحولات تکنولوژیک است. مثلاً الان VOD‌ها به وجود آمده، شبکه‌های اجتماعی به وجود آمده، اینها همه ضربه زده به مرجعیت ارشاد و چاره‌ای نیست. یک روزی روزنامه بود ما صبح شنبه می‌رفتیم تازه می‌فهمیدیم دو شب پیش 18 تیر اتفاق افتاده و ما که در تهران بودیم و فعال سیاسی بودیم، نمی دانستیم پنجشنبه شب در کوی دانشگاه چه اتفاقی افتاده. یک خبر اجمالی مثلاً خبر 21 سیما می گفت. شنبه من صدا و سیما بودم دکه جلوی جام جم همه تقلا می‌کردند روزنامه بگیرند که ببینند چه خبر بوده. خب آن روزنامه را ارشاد مجوز می‌داد، نظارت می‌کرد، جهت‌دهی می‌کرد، حالا در شبکه اجتماعی در آن واحد هزاران خبر صحیح و ناصحیح به راحتی می‌چرخد یا مثلاً در بخش‌های نمایشی آن زمان تلویزیون ما هم وضعش خوب بود ولی امروز دارد مرجعیتش را از دست می‌دهد. مردم همین الان هم به آن معنا اخبارشان را از تلویزیون نمی گیرند. ما اگر بخواهیم خیلی تأثیرگذار باشیم، می‌رویم در شبکه‌های اجتماعی آن کار را انجام می‌دهیم و این کار را دشوار کرده است. یک مقدار از این کاسته شدن هم به لحاظ سازمانی بوده مثلاً سازمان میراث جدا شد.

نگاه جریان مومن انقلابی هم این بود که یک وزیری باشد که کمتر ایجاد حاشیه بکند، نگاه جریان دولتی هم این بود که وزیر کسی باشد که مثلاً کلیات دولت را همراهی کند ولو اینکه مجبور باشد عقب بایستد و به دلیل تفاوت دیدگاه‌ها جلو نیاید و این یعنی افتادن از مرجعیت. ما با یک وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی روبرو بودیم در آغاز دولت جدید که یک بخشی از مرجعیتش را به خاطر تحولات تکنولوژیک از دست داده بود و یک بخشی را به دلیل رویکردها و ماهیت‌های دولت قبلی. حوزه کار ارشاد به هر حال حوزه متنوعی به لحاظ مخاطب هم هست؛ یعنی شما ببینید از فعال قرآنی و مداح و روحانی و امام جماعت با ما روبرو هستند تا بازیگران و جریان روشنفکری با تنوع دیدگاه‌هایی که به شدت هم با هم فاصله دارند.

همین موضوع تنوع دیدگاه‌ها سؤال بعدی من است. گاه این تنوع و این چندگانگی یا دوگانگی ها باعث می‌شود در عرصه حکمرانی وزارت و شخص وزیر و کسی که در مصدر مسئولیت است در تنگنا و منگنه قرار بگیرد، نمونه بارزش همین ماجرای اظهارات فیلمنامه نویسی که در جشنواره فجر باعث جنجال شد به نظر می رسید که شما تحت فشارید هم از جانب جریان حزب اللهی و متدین وهم از طرف جریان هنری روشنفکری که بالاخره وزیر طرف ما را می‌خواهد بگیرد یا طرف منتقدین را. شما به هر حال باید موضعی بگیرید که قضیه را حل کند. از این چالش‌هایی که با آن مواجه هستید بگویید.

اقتضای کار ما همین است. مثلاً الان آمدم شورای ساخت را عوض کردم و آدم‌هایی گذاشتم که اعتقاد دارم اینها می‌توانند این کار را انجام دهند. از وقتی این مسئولیت را قبول کردم، توقع ندارم جایی بنشینم که ضربه‌ای به من نخورد، این دندان را کندم و از خودم دور کردم. مطمئناً من قرار نیست یک روز بدون حاشیه داشته باشم و با این قضیه کنار آمدم. اطرافیانم خیلی دچار استرس و نگرانی و دلواپسی می‌شوند ولی من اصلاً نگران نیستم البته همین الان این شورای نمایش ممکن است تصمیمی بگیرد که شمای جوان مومن انقلابی نپسندید. مصداق‌هایی بوده و این طبیعی است و من توقع عافیت ندارم در این پست. از وقتی این مسئولیت را قبول کردم، توقع ندارم جایی بنشینم که ضربه‌ای به من نخورد، این دندان را کندم و از خودم دور کردم. مطمئناً من قرار نیست یک روز بدون حاشیه داشته باشم و با این قضیه کنار آمدم. اطرافیانم خیلی دچار استرس و نگرانی و دلواپسی می‌شوند ولی من اصلاً نگران نیستم. به موضوع فکر می‌کنم ولی می‌دانم خلاف توقعم اتفاقی نیفتاده. به عنوان مثال درباره همین جنجالی که اشاره کردید این خانم که حرفهایش پخش شد خب من گفتم دامن نزنید و آن خانم هم عذرخواهی کرد. داستان این بود که ایشان فیلمنامه‌نویس بود، در فیلمنامه‌اش معلوم نبود که یک بچه حاصل چه نوع ارتباطی است، فیلمش هم بر این اساس ساخته شده بود. ما الزام کردیم که باید یک دیالوگ اضافه کنید که این بچه حلال‌زاده است و آنها هم اضافه کردند. در پایان نمایش فیلم این خانم داشت با خبرنگاران محاجه می‌کرد که چه دلیلی دارد شما الزام کنید که من این را اضافه کنم. خب بچه حاصل عشق هم حلال‌زاده است. تهیه کننده هم بعدش آمد همین را اشکال گرفت که وزارت ارشاد ما را وادار کرده یک دیالوگ اضافه کنیم. من از این قصه دفاع می‌کنم. من مهر تأیید جمهوری اسلامی را پای فیلمی که خلاف ارکان اخلاقی جامعه باشد، نمی زنم. بروید بیرون توزیع کنید. انتهایش این است که بروند شکایت کنند، من غرامتش را می‌دهم. این بهتر از این است که جمهوری اسلامی متهم بشود به اباحه‌گری.

به هر حال جریان هنری و روشنفکری را باید به نحوی راضی نگه داشت و با آنها تعامل کرد. شما به هر حال باید با این جامعه هنری کار کنید.

من آن ساحت ارتباطات شخصی و فردی را با جریان هنری کاملاً دارم و هر کمکی هم از دستم بربیاید، انجام می‌دهم. مثلاً یک بازیگری بوده که 43 سال در جمهوری اسلامی مجوز بازی نداشته. آمد پیش من. من به او مجوز دادم. از قضا خیلی جاها آمدند تخطئه کردند که اسماعیلی دارد به بازیگران خارج از کشور مجوز می دهد. گفتم چه اشکالی دارد؟ هیچ اشکالی ندارد. تئاترش هم 10 روز است دارد راحت اجرا می‌شود. هر مورد دیگری مربوط به مسائل شخصی‌شان باشد، کارشان باشد، من خودم به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی موظفم که از این ساحت‌شان حمایت کنم. هیچ هم برایم فرقی ندارد به من فحش دادند، به این مقوله به عنوان وظیفه اخلاقی کارم نگاه می‌کنم. اما آنجایی که مربوط به ساخت و حوزه کاری در وزارت است، من معتقدم ما باید مطابق با این نظام هنجاری که داریم و پذیرفته شده، با اینها صحبت کنیم. به نظرم خیلی وقت‌ها این ابهاماتی که پدید آمده، در درست عمل نکردن مسئولان گذشته است. یک مقدار شل کن و سفت کن‌ها سلیقه‌ای بوده است. من شورایی گذاشته‌ام و همه آیین‌نامه‌ها را داریم به‌روز می‌کنیم. انشاالله همه برنامه‌ها را بعد از عید ابلاغ می‌کنیم. در سینما، در تئاتر، در موسیقی که یک بازیگر یک تهیه کننده و کارگردان بداند ما به چه چیزی مجوز می‌دهیم و به چه چیز مجوز نمی‌دهیم.

این آیین نامه ها صرفاً سلبی است یا ایجابی هم هست؟ مثلاً جامعه ما الان نیاز به تزریق امیدواری اجتماعی دارد. شما ابلاغ می‌کنید که در آثار هنری‌تان این را الان ما از شما می‌خواهیم؟

ببینید به این معنا حوزه هنر جای ابلاغ نیست، حوزه هنر این است که شما می‌گویید من این نبایدهای حداقلی را دارم که باید رعایت شود اما اگر من قرار شد به محصولی پولی بدهم و حمایت کنم بله می گویم این را می‌خواهیم مثل یک تهیه کننده. من می‌گویم آقای فلانی شما می‌توانید در موسسه‌تان سه تا فیلم برای دفاع مقدس تولید کنید و من حمایت کنم؟ ایشان می‌گوید بله می‌توانم و من می‌گویم خب پس من حمایت می‌کنم، پس بیا با هم مشارکت کنیم. فیلمنامه‌ات را بیاور فارابی، فارابی نگاه کند و شورا تصویب کند، در این اتاق ناظر من باشد، من اینها را می‌خواهم، ولی فیلمی که در بیرون ساخته می‌شود را من نظارت حداقلی می‌کنم و می‌گویم جامعه هنجارهایی دارد که باید رعایت بشود. اگر قرار شد خانمی نشان بدهند که به مرد نامحرم دست می‌زند، من این را اجازه پخش نمی دهم. باید بدانند و رعایت کنند. مسائل شرعی خط قرمز است. من حتماً اجازه نمی‌دهم که قبر و قیامتم به خاطر نوع مدیریتم به خطر بیفتد. من به خاطر اینکه 4 نفر بخواهند از من راضی باشند، احکام الهی را زیر پا نمی گذارم. من حتماً سر احکام الهی قرص می‌ایستم و روزی اگر بخواهم از این عقب نشینی کنم، دیگر من با این ماهیتم نیستم و دوست ندارم آن روز را ببینم.

پس رویکرد شما حمایتی و نظارتی است، اینکه پرسیدم رویکردهای ایجابی را ابلاغ می کنید به این معنا هم هست که در حوزه تولید محصولات فرهنگی هدف گذاری و ریل گذاری هم انجام می دهید؟

بله، ما در جشنواره امسال گفتیم که ما فیلم سیاه نمی خواهیم. گفتیم باید امید در فیلم ها باشد. جامعه ایرانی به اندازه کافی فشار و مشکل دارد. ما حتماً این کار را می‌کنیم در آنجایی که قرار است انتخاب کنیم. ما حتماً سیاستگذاری و ریل‌گذاری می‌کنیم. ما معتقدیم جامعه هنری ما، جامعه فرهیخته‌ای است. من این را اغراق نمی کنم و بخاطر خوشامد اهالی هنری نمی گویم که از من خوششان بیاید. نه من آن روزی که در جشنواره آمدم و صحبت کردم، گفتم کسی حق ندارد با اهالی فرهنگ و هنر با ادبیات غیر فرهنگی صحبت کند. به صراحت گفتم و شاید این گفتن ما هزینه دارد و بعضی‌ها دوست ندارند و می‌گویند شما چرا از اینها دفاع می‌کنید. آقای رئیس جمهور را بردیم به موزه هنرهای معاصر که هیچ رئیس جمهوری نرفته بود. ایشان یک ساعت تمام تابلوها را دیدند و با هنرمندان نجیب تجسمی دیدار کردند. هنرمند فقط چند تا سلبریتی و چهره سینمایی نیست.

در ادبیات امام و رهبری در مقابل جریان روشنفکری، جریان تحجر هم داریم. تقابل تان با جریان تحجر چگونه است؟

یکی از دغدغه های بنده که شاید وقتی بتوانم کتابش کنم، حل دوگانه‌های مهم در جمهوری اسلامی است. دوگانه‌هایی مانند اسلامیت و ایرانیت، تجدد و سنت. در رابطه با تحجر به نظرم امام (ره) هر چقدر به پایان عمرش نزدیکتر شد، ادبیاتش صریح‌تر شد و اوجش هم همین منشور روحانیت است که بیان می کنند ما با تحجر نسبتی نداریم. تحجری که اگر رهایش کنیم، می‌گوید سینما تعطیل شود، فعالیت خانم‌ها را محدود کنید، تحجری که می گوید چه دلیلی دارد خانم‌ها در حوزه‌های فرهنگی و هنری و اجتماعی باشند. من واقعاً تلاشم این است که از خط فکری امام که خیلی شفاف در مورد تحجر اظهار نظر کرده، دچار عقب رفتگی نشویم. مثلاً نمونه‌اش همین سریال پائیز صحرا سال 66. آنجا یادم هست که ولوله‌ای شده بود و خب یک تلویزیونی بود و یک شبکه‌ای بود و عصر جمعه‌ای بود و پائیز صحرا پخش می‌شد و ما دوم راهنمایی بودیم. امام آمد از سریال دفاع کرد و گفت پیام‌های اخلاقی خوبی دارد فقط گریمور خانم بازیگر، مرد نباشد و بحث را عوض کرد. در حوزه موسیقی خب ما تفکری داریم که موسیقی را حرام می‌داند و مقلدینی هم دارند که محترم هستند ولی ما در حوزه موسیقی فقه امام و رهبری برای مان مرجعیت دارد و این یک خط فاصله روشن هم با جریان روشنفکری دارد و هم با جریان تحجر و این کار را سخت کرده است. سال 68 که امام فوت کردند، من مقلد آیت الله گلپایگانی بودم، آقای گلپایگانی موسیقی را مطلقاً حرام می‌دانست و مقلدین ایشان مارش اخبار را هم گوش نمی کردند و خاطرم هست ایشان می‌گفت موسیقی مطلقاً حرام است. بعد که آقای گلپایگانی فوت کردند ما مقلد آقای بهجت بودیم. آقای بهجت فتوایش مثل آقا بود. حتی فروش آلات موسیقی هم به قصد کار حلال اشکال ندارد یا شنیدنش اشکال ندارد. اما من مقلد آقای بهجت باشم نمی توانم بیایم این را مسأله حکومتی کنم. در حکومت، ولایت فقیه تعیین کننده است. من مرز تحجر را این می‌دانم. می‌دانم سخت هم هست تفسیر عملی‌اش ولی به هر حال در حوزه فرهنگ و هنر ما یک مقدار هم ما بایستی با صبر و آرامش با عزیزان فرهنگ و هنر تعامل کنیم. ما قرار نیست اینجا مثل پلیس سر چهارراه عمل کنیم. فرهنگ و هنر ذاتش یک مقدار صبر و آرامش را برای پیشبرد مسائلش می‌خواهد و ما این را می‌فهمیم. ما صفر و صد نداریم در این حوزه و باید قائل باشیم که اجازه نداریم همه سلیقه‌ها را تعطیل کنیم. در حوزه فرهنگ و هنر تا آنجایی که می‌توانیم ما باید به تنوع و تکثر سلیقه‌ها احترام بگذاریم. این را من اعتقاد دارم. این چیز مهمی است. در حوزه هنر ما نمی توانیم مثل یک چراغ قرمز چهار راه عمل کنیم. نه این نیست. حوزه فرهنگ و هنر یک حوزه متنوع و متکثر است و خطوطش به آن معنا پر رنگ نیست. باید امکان رفت و آمد فراهم باشد ولی احکام شرعی برای ما خط قرمز محسوب می‌شود. در این میان یک تنوعی از سلیقه‌ها می‌توانند و باید باشند.

مخاطب ما 80 میلیون جمعیت ایران است. شما چه کار می خواهید بکنید و چه برنامه ای دارید که مخاطب تولیدات فرهنگی همه مردم ایران باشند؟

در حوزه خدماتی که به بخش متدین می‌دهیم خیلی مشکلی نداریم. در سازمان حج و زیارت مان امسال ان شاالله برای حج 500 هزار نفر اعزام می‌کنیم. در سازمان اوقاف مشکلی نداریم و کارهای مان مشخص است. آن جایی که مشکل داریم در حوزه‌های محتوایی هنر است. ما می‌توانیم چتری را تعریف کنیم که همه را زیرش قرار بدیم. به این معنا که ما بتوانیم با جهت‌دهی مثبت و حرکت‌های ایجابی فضای تولید فرهنگی را دامن بزنیم. نکته دیگر این است که شما بپذیرید که حوزه فرهنگ و هنر هم به تبع مناسبات دیگر جامعه دچار قبض و بسط می‌شود، یعنی اگر فقر در جامعه بیداد می‌کند این به هر حال در هنر بازتاب پیدا می کند. به همین دلیل در حوزه توسعه وقتی ما صحبت می‌کنیم همیشه می گوییم توسعه متوازن. اگه توسعه نامتوازن بشود، ایجاد بحران می‌کند. مثلاً ما امروز مشکلی داریم به نام حاشیه نشینی یا طلاق. آیا مشکل حاشیه نشینی و طلاق نباید در فیلم‌های ما انعکاس داشته باشد؟

24 درصد عدد زیادی است. بعضی‌ها حرفه‌ای‌ترند که اینها از قضا جریان فرهیخته‌ای هستند. خب یک طیفی ممکن است به هر دلیل مخاطب ما نباشند. بعضی‌ها به لحاظ جهت گیری‌های مذهبی این فاصله را دارند و بعضی‌ها هم به لحاظ جهت گیری‌های روشنفکری یا نوع سطح زندگی‌ای که دارند و مثلاً از ما فیلمی می‌خواهد که در آن هنجارهای اخلاقی رعایت نشود.

یک مسأله ای که وجود دارد اعمال سلیقه است. اینکه گفته می شود نظارت ها سلیقه ای است و اینکه چه فیلمی تولید شود و چه فیلمی تولید نشود کدام کتاب ترجمه شود کدام کتاب ترجمه نشود سلیقه ای اعمال می شود. اینها را چطور باید نظام‌مند کرد؟

ما باید یک نظام حداقلی را در بایدها و نبایدهایمان داشته باشیم. الان ما چیزی به نام ممنوع القلم نداریم. یک دفعه یک نویسنده ای مصاحبه کرده بود که آقا من را وزارت ارشاد ممنوع‌القلم کرده. به معاونت فرهنگی گفتم این آقا چنین ادعایی کرده؟ گفتند آره گفتم ما بنای مان بر این نیست. ما وزارت فرهنگیم شما بررسی کنید. گفتند بررسی کتابش نشان می‌دهد مشکلی ندارد. گفتم مجوزش را بدهید چاپ شود. الان ما چیزی به نام ممنوع القلم نداریم. یک دفعه یک نویسنده ای مصاحبه کرده بود که آقا من را وزارت ارشاد ممنوع‌القلم کرده. به معاونت فرهنگی گفتم این آقا چنین ادعایی کرده؟ گفتند آره گفتم ما بنای مان بر این نیست. ما وزارت فرهنگیم شما بررسی کنید. گفتند بررسی کتابش نشان می‌دهد مشکلی ندارد. گفتم مجوزش را بدهید چاپ شودفیلم می‌خواستیم اکران کنیم، مشکل داشت، بازیگرش رفته بود خارج از کشور. باز گفتند آقا این نباید پخش بشود. گفتم چرا نباید پخش شود. گفتم آقا این مسأله برای هر فیلمی ممکن است اتفاق بیفتد. اکران کردیم 40 میلیارد هم فروخت. حالا ممکن است من چنین فیلمی را نپسندم ولی فیلم را پخش کردم. در فیلم‌های جشنواره هیچ فیلم توقیفی نداریم. من اصلاً معتقد به توقیف نیستم، می گویم این اشکالاتش را برطرف کنید و پخش کنید. به این تفاهم الان داریم می‌رسیم. بله قبول دارم در هر حاکمیتی و هر دولتی، مدیریت فرهنگی اش تلاش می‌کند تا مطابق با آن گفتمانی که دارد، فضای فرهنگ را مدیریت کند. کدام سینمایی در دنیا سراغ دارید که فارغ از این باشد؟ ما ادعایی نداریم در این زمینه ولی به نظر من همین الان تنوع ژانر، تنوع موضوع و تنوع سوژه‌ها در سینمای ایران خیلی زیاد است.

آقای دکتر! در ادبیات مسئولین فرهنگی این کلمه را زیاد شنیدیم، کلمه «تراز». مثلاً حجاب تراز، خانواده تراز و... انگار تعریف ما از کار فرهنگی همواره این بوده است که ما یک الگوی تراز ارائه کنیم و دیگران را ارجاع بدهیم به این الگو در حالی که شاید بهتر بود به جای الگوی تراز از الگوی متکثر سخن می گفتیم و به جای اینکه تأکید کنیم که فقط یک الگو وجود دارد، الگوهای مختلف و سبک زندگی‌های مختلف ارائه کنیم و الگوی متکثر را در کارهای فرهنگی مان بازنمایی کنیم. این را شما قبول دارید؟

در فقه حکومتی یک بحثی است به نام «منطقه الفراغ» منطقه الفراغ خیلی باز است. اگر باید و نباید خیلی محدود باشد و اگر ما منطقه الفراغ را نداشتیم، نمی توانستیم نظام تقنینی در کشور داشته باشیم. چرا اوایل عده‌ای مخالف بودند با نظام تقنینی؟ گفتند قانونگذاری شده است دیگر. می‌خواهی چه قانونی داشته باشی؟ بعد توسط بزرگانی مثل نائینی مثل شهید صدر و بعد در انقلاب اسلامی

مثلاً وقتی موسیقیدان‌ها می‌گویند شما چرا با اینهایی که پاپ می‌خوانند، جلسه می‌گذاری، گفتم آقا چه اشکالی دارد. خود استاد موسیقی این را به من می‌گوید و می‌گویم چه اشکالی دارد، این اگر از نظر شما هنرمند هم نباشد، اهل هنر که هست و من حرفش را شنیدم چه اشکالی دارد؟

ادبیات قوی تری تولید شد. شما نمی‌توانید نوع لباس، نوع گفتار، نوع سیره سلوک را به مردم تحمیل کنید. حوزه تحمیل حداقلی فقط در احکام الهی است. ما بعضی وقت ها در جمهوری اسلامی دچار افراط و تفریط شدیم. من خودم بیشترین ارتباط را با بدنه جامعه هنری دارم. مرتب با صنوف مختلف شان جلسه دارم. بعضی وقت‌ها اینها همدیگر را تحمل نمی کنند. مثلاً یک وقتی موسیقیدان‌ها می‌گویند شما چرا با اینهایی که پاپ می‌خوانند، جلسه می‌گذاری، گفتم آقا چه اشکالی دارد. خود استاد موسیقی این را به من می‌گوید و می‌گویم چه اشکالی دارد، این اگر از نظر شما هنرمند هم نباشد، اهل هنر که هست و من حرفش را شنیدم چه اشکالی دارد؟ من فکر می‌کنم همین الان هم ما بیشترین تنوع و بیشترین آزادی‌ها را داریم و اتفاقاً نگرانی این است که الان یک مقدار به سمت ولنگاری رفته ایم. مثلاً ما حق نداریم حریم خانواده را در فیلم‌های مان بشکنیم. من یک بار گفتم فیلمی که همراه با خانواده‌ام نتوانم ببینم، نمی توانم به دیگران توصیه کنم ببینند.

آقای دکتر! درباره بحث معافیت مالیاتی هنرمندان مواضع شما را شنیدیم و شما در واقع جانب هنرمندان را گرفتید و گفتید که ما پیگیریم که این معافیت حفظ شود. حالا هم که مجلس قانون گذاشت که هنرمندان تا 260 میلیون در سال از مالیات معافند. شما موافقید با این قانون؟ منتقدین از منظر عدالت طلبی می گویند چرا کارمند با حقوق 5-4 میلیون دارد مالیات می دهد ولی هنرمند با 260 میلیون درآمد در سال که می‌شود ماهی 20 میلیون از مالیات معاف است؟

اشکال ما به این کار مجلس، اشکال روشی بود. ما می‌گفتیم یک قانونی در کشور هست به نام قانون مالیات‌های مستقیم. این قانون آمده یک صنوفی را معاف کرده از جمله فعالیت‌های فرهنگ و هنر. حالا قانون لایحه بودجه جای تخفیف دادن یا عوض کردن آن قانون نیست و همه حرف من این بود. باید برود در جای خودش بحث کارشناسی بشود که اجحاف نشود. به هنرمندی که دو سال بیکار است حالا یک قراردادی می‌بندد و کارش فصلی است بگوییم بالای 200 میلیون درآمد داشتی بیا مالیات بده. این مدلش با مدل کارمندی که حقوق ثابت دارد، وضعیت مشخصی دارد فرق می‌کند. ما این تفکیک را باید قائل باشیم. یک عده در این قصه به ما نقد کردند که شما چرا طرف هنرمندان را می‌گیرید. گفتم هنرمند و غیرهنرمند ندارد، کسی که درآمد بالایی دارد، باید مالیات بدهد. من که منکر این نیستم. چرا نباید مالیات بدهد؟ هنرمندی که یک میلیارد دو میلیارد درآمد دارد هم باید مالیات بدهد. ما گفتیم جای تغییر قانون در لایحه بودجه نیست. من همین الان هم دارم می‌گویم. الان هم این کار را کردند بهتر شده ولی باز اشکالات و ابهامات جدی دارد و من معتقدم کاری که اشکال ابهام آمیزی دارد عملاً اجرای درستی پیدا نخواهد کرد.

در بحث ساترا، آقای خزاعی خیلی اصرار دارند که صفر تا صد VODها و نظارتش باید بیاید ذیل ارشاد و گویا این کشمکش همچنان بین ارشاد و صدا و سیما وجود دارد. می گویند که صدا و سیما خودش رقیب VODهاست و چون با آنها رقابت دارد نمی تواند خودش ناظر آنها هم باشد. این بحث اختلافی میان ارشاد و ساترا در چه مرحله‌ای است؟

ببینید، ایرادی که آقای خزاعی می‌گیرد، ایراد درستی است. من هم قبول دارم اما ما الان در یک وضعیت تثبیت یافته در این موضوع نیستیم یعنی هنوز در این رابطه سیاست‌های کلان نظام روشن نشده، به همین دلیل الان ما ادعایی داریم، سازمان هم یک ادعاهایی دارد. من مخالف آورده شدن بحث ساترا در قانون لایحه بودجه هستم چون هیچ قانونی ندارد. پارسال در لایحه بودجه آورده امسال هم در کشمکش این است که باشد یا نباشد. معلوم نیست تکلیفش چه می‌شود. یک قانونی داریم درباره وظایف ابلاغی وزارت فرهنگ و ارشاد اما قبول هم داریم که این یک پیچیدگی‌های

من معتقدم صدا و سیما باید قانون داشته باشد ولی ندارد و این ایراد جدی است. ما با مجموعه ای روبرو هستیم که قانون اداره ندارد. مگر می‌شود یک سازمانی مثل صدا و سیما با چهل و چند هزار کارمند و این همه شبکه بدون قانون اداره بشود؟ خب خودشان هم دچار مشکل هستند. همین الان در کمیسیون فرهنگی اجتماعی دولت که من رئیسش هستم، بحث قانون صدا و سیما را داریم فعال می‌کنیم. چون معتقدیم الان وقتش است

جدیدی پیدا کرده که موجب این شده که رهبری انقلاب دستخط و دستور دادند که نظارت بر صوت و تصویر فراگیر با تلویزیون است. من مثالی می‌زنم همین سریال «آقازاده» که پخش شد، همین دوستان مان در صدا و سیما نظرسنجی کرده بودند و می‌گفتند 4 درصد مردم این سریال را دیدند. در حالی که صوت و تصویر فراگیر! باید چقدر بیننده داشته باشد که نامش فراگیر باشد؟ در حالی که یک سریال دم دستی تلویزیون تکراری هم که پخش بشود، حداقل 15 درصد بیننده دارد. آیا فراگیر منظور حوزه پوششی است؟ اگر اینجور باشد، فعلاً VOD این قدرت را ندارد که اسم فراگیر بر آن اطلاق بشود. بله تلویزیون اینترنتی فراگیر است. ما معتقدیم تلویزیون اینترنتی در VODها متعلق به صدا و سیماست، اما غیر از آن طبیعتاً در چارچوب برنامه‌های وزارت ارشاد با قانون وظایف وزارت فرهنگ است. اگر مجلس می‌خواهد عوض کند، بیاید قانون مصوب خودش را عوض کند و بگوید آقای وزارت فرهنگ از امروز این دو تا را تو داری، آن سه تا را صداوسیما داشته باشد. ما حرفی نداریم. ما بیشتر از قانون حرفی نمی‌زنیم ما مجری قانونیم. می‌خواهم بگویم این الان مشکل قانونی دارد. این کاری که ما با رئیس صدا و سیما داریم انجام می‌دهیم، موقتی است تا قانون داشته باشیم. بالاخره بدون قانون که نمی شود. من و آقای جبلی با هم دوستیم، ممکن است فردا در این ساختار دو تا آدم با نظام اعتقادی و کاری متفاوت باشند، آن موقع تکیف چیست؟ ما داریم یک تفاهم اولیه می‌بندیم تا به قانون برسیم. من معتقدم صدا و سیما باید قانون داشته باشد ولی ندارد و این ایراد جدی است. ما با مجموعه ای روبرو هستیم که قانون اداره ندارد. مگر می‌شود یک سازمانی مثل صدا و سیما با چهل و چند هزار کارمند و این همه شبکه بدون قانون اداره بشود؟ خب خودشان هم دچار مشکل هستند. همین الان در کمیسیون فرهنگی اجتماعی دولت که من رئیسش هستم، بحث قانون صدا و سیما را داریم فعال می‌کنیم. چون معتقدیم الان وقتش است. من هم نماینده رئیس جمهور هستم به عنوان ناظر بر صدا و سیما هم شورای نظارت بر صدا و سیما و هم رئیس کمیسیون فرهنگی. در هر دو جا هم گفتم این قانون باید اجرا بشود. در آن قانون باید تکلیف را مشخص کنیم. این را باید نظام کارشناسی حقوقی کشور جمع‌بندی کند، لایحه بدهد به دولت، مجلس بررسی کند، اگر ایراد دارد شورای نگهبان تصمیم بگیرد و آن را بگذارد مبنای عمل.

الان مطبوعات تحت تأثیر فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی در بحران اند ولی به هر حال همچنان مطبوعات کارکرد و مخاطب خودش را دارد و مطبوعات در پویایی فضای اندیشه و فرهنگ نقش دارند. خیلی از روزنامه‌ها دارند تعطیل می‌شوند، خیلی از روزنامه‌ها مشکل کاغذ دارند، برنامه شما برای اینکه این پویایی ایجاد بشود و فضای مطبوعات رونق پیدا کند، چیست؟

ببینید، ما در حوزه مطبوعاتی دو کار می‌توانیم انجام بدهیم؛ یکی اینکه پشتیبانی زیرساخت‌ها را کمک کنیم و این را داریم انجام می‌دهیم و مجلس با کمکی که دارند انجام می‌دهند، رقم قابل توجهی را دارند افزایش می‌دهند و من از هر منبعی که بتوانم کمک می‌کنم اما در فضای مطبوعات دچار یک بلبشویی هستیم. روزنامه‌های اجاره‌ای، مجلات اجاره‌ای، یکی آمده ده تا مجوز گرفته است. اینها بهم ریختگی زیاد دارد و باید درستش کنیم.

قیمت تمام شده را باید کاهش بدهیم ولی بخش اصلی در حوزه مطبوعات همین مسأله به‌روز نشدن‌شان است. با این شرایط جدید هنوز روزنامه با همان طرح و لوگو و صفحه‌بندی 20 سال پیش دارد ارائه می‌شود. خب این اشکال است. همین الان ابتکاراتی که روزنامه ایران دارد خوب است. ما با این موضوع مشکلی نداریم به دوستان هم گفتیم و جلساتی گذاشتیم و الان آقای مهدی پور هر دو هفته یک بار با گروه‌ها و صنف‌های مختلف جلسه دارند که مشکلات را حل کنیم و به اینها کمک کنیم. الان آقای مهدی‌پور را گذاشتیم معاونت مطبوعاتی که یک آدم مورد اجماع گروه‌های مختلف است. آدم وارد و این کاره است. الان سه تا کار داریم؛ قانون نظام صنفی رسانه ای را داریم عوض می‌کنیم، قانون مطبوعات را داریم عوض می‌کنیم و نظام رتبه‌بندی را. کار مهمی در کمیسیون فرهنگی شروع کردیم و فکر می‌کنم در سه ماه آینده تمام ریل‌گذاری‌ها انجام می‌شود.

آقای دکتر! سوال آخر درباره شورای فرهنگی عمومی کشور است. بالاخره شما در جایگاه وزارت فرهنگ و ارشاد متولی محصولات فرهنگی و هنرمندان و نخبگان هستید ولی شورای فرهنگی عمومی ذیل شورای عالی انقلاب فرهنگی و ناظر به فرهنگ عمومی مردم است و شما به عنوان وزیر ارشاد در آنجا ریاست می‌کنید. برای شورای فرهنگ عمومی چه برنامه‌هایی دارید؟

شورای فرهنگ عمومی در این شش ماه خیلی تغییر کرده است. یکی از مهم ترین جاهای تحولی دولت جدید، شورای فرهنگ عمومی است. تمام جلساتش مرتب دو هفته یک بار برگزار می‌شود. شورای فرهنگ عمومی در این شش ماه خیلی تغییر کرده است. یکی از مهم ترین جاهای تحولی دولت جدید، شورای فرهنگ عمومی است. تمام جلساتش مرتب دو هفته یک بار برگزار می‌شود کارگروه‌های مختلفش را فعال کردیم، مسائل مد و لباس، عفاف و حجاب، همه اینها در آنجا دارد انجام می‌شود. قانون بحث مد ولباس را من امروز ابلاغ کردم. در بحث حجاب الان ما داریم همین کار را می‌کنیم و همین نگاهی که شما داشتید یعنی تنوع و تکثر را دنبال می کنیم که کار مهمی است. این از آن چیزهایی است که بیرون بیاید، ممکن است کلی سر و صدا کند. چون قانونگذار ابلاغ کرده است که این را باید وزیر ارشاد ابلاغ کند. دولت هم نمی رود و مستقیم وزیر ابلاغ می‌کند. این کار چند سال مانده ای بود که با هم اندیشی‌ها درآمد. الان مسائل عمومی در شورای فرهنگ عمومی کشور رصد و بررسی می‌شود، الان تیم ملی دارد می‌رود جام جهانی. این یک مسأله عمومی است. چند میلیون مخاطب دارد. سیستم پژوهشگاه ما خیلی قوی است. الان حوزه رصدی پژوهشگاه ما جزو معتبرترین‌هاست و قانون هم پیش بینی کرده و مرکز ملی رصد ما را داریم آنجا تشکیل می‌دهیم که در واقع اتاق فکر شورای فرهنگ عمومی است. الان قرارداد پروژه بررسی باورهای ایرانی را بستیم که بعد از عید اجرا می‌شود. کارهای خیلی مهمی در آنجا صورت می‌گیرد. کارهایی که در واقع به درد همه حوزه‌های فکری می‌خورد و در عین حال تلاش می‌کنیم در شورای فرهنگ عمومی به مسائل مورد ابتلای مردم در این حوزه‌ها پاسخ قانع کننده‌ای بدهیم.