پرچمدار اغتشاشات از تقابل با سپاه عقبنشینی کرد / اسحاق جهانگیری هم نگران سفره معیشتی مردم شده است!
وقتی دولت رئیسی در اواسط مرداد 1400 روی کار آمد، تمام ارز اختصاص یافته برای واردات کالاهای اساسی، در همان چهار ماه اول سال (چهار ماه آخر دولت روحانی) پیشخور شده بود!
سرویس سیاست مشرق -در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژههای مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم. در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
*******
روزنامههای امروز چهارشنبه سوم اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که حکمرانی جدید ارزی بانک مرکزی با راهاندازی مرکز مبادله ارز و طلا، قمار آژانس انرژی اتمی و پیامهای جدید غرب برای توافق در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
بررسی مباحث کنفرانس امنیتی مونیخ همچنان مورد توجه بسیاری از روزنامهها قرار دارد، روزنامه هممیهن در شماره امروز خود به حمایت عجیب کشورهای غربی از برخی عناصر گروهکی پرداخته و نوشته است:
با پدیدهای در این چند وقت مواجه هستیم که شاید بتوان «تظاهرات آخر هفتهای» خواندش. شنبهها و یکشنبههای اخیر، تلویزیونهای فارسیزبان و شبکههای اجتماعیشان پر میشود از ویدئوی ایرانیان ساکن خارج از کشور که دور هم جمع شدهاند و معمولاً بطری به هم میکوبند و شعارهایی میدهند. بعضا تلاش میکنند در پرفورمنسشان تنوع و خلاقیت داشته باشند. کاربری در توئیتر، نوشته بود دوستش که یکی از تظاهرکنندگان ویکندهاست به او گفته: «ما اینجا 5روز کار میکنیم، یک روز استراحت و یک روز هم تظاهرات، شما در داخل برای آزادی چه میکنید!؟»
در ادامه این یادداشت آمده است:
شوربختانه یا خوشبختانه تابهحال در تاریخ گزارش نشده که به علت راهپیمایی در کشوری، نظام سیاسی مستقر کشور دیگری سقوط کرده باشد، حتی اگر این تظاهرات 24ساعت در هفتروز هفته باشد، چه خواسته وعدهای برای ویکندها باشد. یا تا بهحال جایی ثبت نشده که سیاستمداری با بطری بههمزدن جماعتی از مهاجران، تحتتاثیر قرار گیرد و سیاستهایش را بر این اساس تنظیم کند. اینها البته همه خارجنشینان نیستند. کم نیستند منتقدان و حتی مخالفان خارج از کشوری که خیر جمعی و آینده ایران را به امیال و کینههای خود در نظر و عمل ترجیح میدهند. از بخت بد صدای آنان در پروپاگاندای چهرههای سرشناس و مردمان تحتتاثیرشان گم میشود.
روزنامه وطن امروز نیز سیرک اخیر ضدایرانی در بلژیک را خنده بازار خوانده و نوشته است:
همانطور که زلنسکی برای جلب حمایت غرب، کشور خود را به ورطه جنگ و نابودی کشاند و غربگراییاش منتج به این شد که رئیسجمهور آمریکا با او و اوکراین مثل یک مستعمره برخورد کند، جریان ضدایرانی نیز که چند ماهی میشود آویزان دولتهای غربی شده تا با اعمال تحریمهای بیشتر از سوی آمریکا و اروپا علیه مردم ایران، باعث براندازی جمهوری اسلامی شود، همچنان مورد بیتوجهی و بیمحلی مقامات غربی قرار میگیرد. جریان برانداز ضدایرانی به سرکردگی حامد اسماعیلیون که با سوءاستفاده از خون خانواده خود توانسته به اسم و رسمی در میان گروههای ضدایرانی برسد و مسیح علینژاد که مدتهاست وطن خود را فروخته و به آغوش غربیها غش کرده، با برپایی سیرک براندازی در بروکسل، خواستار قرار دادن نام سپاه پاسداران در فهرست گروهها و سازمانهای تروریستی شدند. تحریم سپاه پاسداران و قرار دادن نام این نهاد نظامی رسمی کشورمان در فهرست گروههای تروریستی اروپا پروژهای است که در چند ماه اخیر از سوی گروههای ضدایرانی دنبال میشود.
روزنامه جامجم نوشته است که با وجود اقدامات ضد ایرانی گروهکی در خارج اروپا در برابر سپاه تعظیم کرده است؛ در این گزارش آمده است:
البته موضوع تحریم نیروی نظامی رسمی یک کشور آنقدر سطح پایین و غیرمتعارف است که حتی جمعی از فعالان مدنی خارج از کشور هم از دخالت اتحادیه اروپا در مسائل امنیتی و نظامی کشور انتقاد کردند تا این مارپیچ سکوت را بشکنند؛ این واکنش از سوی این افراد بهخوبی نشان میداد یک جریان پرسروصدا و برخوردار از رسانه با کمک فضای مجازی بیدرو پیکر چطور توانسته بودند به فضای خارجی این توهم را بقبولانند که ایرانی متفقالقول بهدنبال رژیمچنج هستند؛ درست مثل تصور رئیسجمهور آمریکا از به شهادترساندن سردار که مدعی بود ایرانیها از این اقدام خوشحال میشوند! بنابراین میتوان گفت یکی از پیشنیازهای لیبیایی و سوریه کردن ایران، تهدید امنیت این کشور از طریق برچسب تروریستی زدن به سپاه پاسداران است، آن هم در شرایطی که تامین امنیت درونمرزی و برونمرزی در مواجهه با اژدهای داعش در سختترین رویدادها برعهده این نیروی انقلابی بوده و اگر سپاه هیچ کاری هم برای امنیت بینالملل نکرده باشد، اروپا باید بهخاطر متوقف کردن داعش به سپاه تعظیم کند.
روزنامه خراسان نیز از عقب نشینی پرچم دار تقابل با سپاه خبر داده و مینویسد:
آلمان که این روزها جلودار اقدامات ضد ایرانی است، در عقب نشینی آشکار، تروریستی اعلام کردن سپاه را فاقد مبنای حقوقی دانست. بورل نیز گفت: صدای معترضان قوانین ما را درباره سپاه تغییر نمی دهد
خراسان در ادامه نوشته است:
در حالی که تظاهرات تعدادی از افراد ضد انقلاب در حاشیه نشست امنیتی مونیخ و همچنین در بروکسل با شعار قراردادن سپاه در فهرست تروریستی جریان داشت، به نظر می رسد این موضوع نمی تواند اروپایی های منفعت طلب را راضی کند تا کاری کنند که منافع آن ها را به خطر بیندازد یا تنش را در منطقه حساس غرب آسیا افزایش دهد. بر همین اساس جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در گفت وگو با خبرنگار بی بی سی فارسی که اصرار داشت جمله ای از این پیرمرد کارکشته سیاستمدار در تایید تروریستی اعلام کردن سپاه بگیرد، آب پاکی را روی دستش ریخت و گفت: این صداهای معترضان در خیابان قوانین ما را تغییر نمی دهد و قوانین می گویند برای قراردادن سپاه در این فهرست به حکم قانون نیاز داریم. وی ادامه داد: ما قوانینی داریم و قانون این است که برای این که کسی را در فهرست تروریستی قراردهیم باید دادگاه حکم دهد و شما اگر درخواستی دارید باید طبق قانون ما عمل کنید. بورل پیشتر نیز در حاشیه اجلاس شورای وزیران خارجه اروپا گفته بود: «نمیتوانید بگویید چون از شما خوشم نمیآید پس تروریست هستید!
دروغ الیاس
روزنامه جوان در ستون اخبار ویژه خود درباره روایت الیاس حضرتی نماینده لیست امیدی با علی دایی نوشته است:
الیاس حضرتی، مدیرمسئول روزنامه اعتماد خبر داده که همراه با جمعی از شخصیتهایی که او آنها را «جمع گروهی از شخصیتهای برجسته، بزرگان و شایستگان آذریزبان (عموماً) و شخصیتهای بزرگوار از استان اردبیل (خصوصاً) اعم از مقامات سابق اجرایی، تقنینی، ورزشی، سیاسی و اجتماعی، فرهنگی و...» توصیف کرده، برای دلجویی از علی دایی، فوتبالیست سابق تیم ملی به دیدن او رفتهاند. حضرتی که این موضوع را در یادداشت خود در روزنامه اعتماد نوشته، اضافه کرده که «در این دیدار صحبتهای مفصل و اظهار همدردی با ایشان صورت گرفت. نباید فراموش کرد که علی دایی به نوعی پرچم ایران و شخصیت مطرح کشور است.»
در ادامه این خبر آمده است:
این ادعای الیاس حضرتی را بی اغراق باید «ادعای دروغ» لقب داد، به این دلیل که اولاً ملی بودن و شخصیت مطرح کشور برای الیاس حضرتی و اصلاحطلبان مهم نبوده و این انتخاب به دلیل تعلقات استانی از سوی برخی شخصیتها و بعد هم تعلقات سیاسی از سوی گروهی دیگر صورت پذیرفته است. اصلاحطلبان در آشوبهای امسال به طور عام و روزنامه اعتماد به طور خاص از آشوبها حمایت کردند. اکنون یاد تکریم کسی افتادهاند که حامی این آشوبها بود. همین شخصیت ملی اگر در جبهه سیاسی مخالف آنها ایستاده بود، حتماً او را تخریب و تخطئه میکردند.
پشت پرده ارز جهانگیری چه بود؟
اظهارات اخیر اسحاق جهانگیری معاون اول دولت روحانی مورد توجه بسیاری از روزنامهها قرار گرفته است.
روزنامه آرمان ملی با انتشار بخشی از این روایت از دلنگرانی معیشتی این روزهای جهانگیری خبر داده و نوشته است:
جهانگیری در پاسخ به این سوال که یعنی شما فکر سوءاستفاده از پشت این داستان را هم میکردید؟ گفت: بله. الان که 7 8 ماه است که این را به هم زدند و دوباره به این نتیجه رسیدند که ارز را روی 28500 نگه دارند؛ به این دلیل که میبینند من در یک یادداشت، بعد از برداشتن ارز 4200 به آقای رئیسی نامه زدم که چکار کنید که این سیاست موفق اجرا شود. نظراتم را به رئیسجمهور گفتم. بعد هم ایشان تلفن زدند و تشکر کردند. گفتم آقای رئیسی آن چیزی که مهم است، این سفره است؛ اگر شما بتوانید با برداشتن این سفره، از آن محافظت کنید خوب است؛ ارز به صورت روزانه در بازار تغییر میکند او برای مرغ و تخممرغ و روغن اگر هر روز نرود، بالاخره هفتهای یک بار میرود و برایش قابل تحمل نیست که گفته شود قیمت تغییر کرد. یک کاری کنید که این آذوقه مردم در یک دوره چند ماهه ثابت بماند. خب چارهای هم نبود؛ وقتی تابع نرخ ارز میشد و ارز 30 تومان میشد، قیمت اینها هم روی 30 تومان تنظیم میشد. به موازات تغییر روزانه قیمت ارز، بازار هم روزانه تغییر میکرد؛ لذا اینها وقتی دیدند عدد به 40 45 رسید نمیتوانند و برگشتند گفتند ما 28500 فیکس میکنیم و به آن کالاها 28500 میدهیم.
به نظر میرسد که جهانگیری دچار آلزایمر سیاسی کوتاه مدت شده است، وقتی دولت رئیسی در اواسط مرداد 1400 روی کار آمد، تمام ارز اختصاص یافته برای واردات کالاهای اساسی، در همان چهار ماه اول سال (چهار ماه آخر دولت روحانی) پیشخور شده بود! بر اساس پاسخ روحانی به نامه نوبخت، خزانه در ماه پایانی آن دولت، خالی بود و حتی برخی وزرا و معاونین در جلسه با آقای رئیسی - که هنوز دولتش تشکیل نشده بود - اعلام میکردند دولت قادر به پرداخت حقوق کارکنان در شهریور 1400 نیست. سید ابراهیم رئیسی، دولت را نه با خزانه خالی، بلکه با کسری بودجه 450 هزار میلیارد تومانی و بدهی 1500 میلیاردی تحویل گرفت. صادرات نفت هم به 400 تا 500 هزار بشکه کاهش یافته و درآمد نفتی شدیدا افول کرده بود که با اهتمام دولت، به 1/5 میلیون بشکه افزایش یافت. در واقع، دولت رئیسی از زیر صفر شروع کرد و نه از صفر.