شنبه 3 آذر 1403

پیروزی سوریه بر تروریسم در مسیر تبدیل محور به جبهه مقاومت بود

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
پیروزی سوریه بر تروریسم در مسیر تبدیل محور به جبهه مقاومت بود

استادیار جغرافیای سیاسی دانشگاه امام حسین (ع) گفت: پیروزی سوریه در جنگ با تروریسم که به برکت خون شهدای مقاومت صورت گرفت، گامی هم در راستای تبدیل «محور مقاومت» به «جبهه مقاومت» بود.

استادیار جغرافیای سیاسی دانشگاه امام حسین (ع) گفت: پیروزی سوریه در جنگ با تروریسم که به برکت خون شهدای مقاومت صورت گرفت، گامی هم در راستای تبدیل «محور مقاومت» به «جبهه مقاومت» بود.

به گزارش خبرنگار مهر، در آستانه سوم خردادماه و روز مقاومت و پیروزی نشستی در نمایشگاه کتاب با عنوان «ژئوپلیتیک مقاومت در غرب آسیا» شنبه 31 اردیبهشت ماه در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران و در غرفه مجمع ناشران دفاع مقدس برگزار شد.

در این نشست بهرام فرجی، استادیار جغرافیای سیاسی دانشگاه امام حسین (ع) و سید محمد تقی رئیس السادات، دبیر انجمن ژئوپولیتیک ایران و محمد کرمی مدیر تاریخ سازمان ادبیات و تاریخ دفاع مقدس حضور داشتند.

محمد کرمی در ابتدای این نشست ضمن گرامیداشت سالروز آزاد سازی خرمشهر و همچنین روز مقاومت مردم شریف شهر دزفول وجه تسمیه این نشست را با این مناسبات دفاعی و مقاومت در ارتباط دانست و گفت: کشور ایران به عنوان یکی از دیرپاترین کشورهای دنیا که از پیشینه دیپلماسی و روابط هزاران ساله برخوردار است. که تاکنون با فراز و نشیب‌های بسیاری مواجه شده است. و بخش بزرگی از فلات ایران را تشکیل داده که با 13 کشور مرز مشترک دارد. ایران با جنوب غرب آسیا، خاورمیانه، قفقاز، آسیای مرکزی و خلیج‌فارس پیوند ژئوپلیتیک دارد. یکی از عواملی که سیاست خارجی یک کشور را در هر شرایطی تحت شعاع قرار می‌دهد، جغرافیای آن کشور است.

وی افزود: سوالی که در اینجا به وجود می‌آید این است که؛ جغرافیا چه تأثیری در روابط بین الملل دارد؟ اندیشمندان به این سوال این گونه پاسخ داده اند که؛ اگر اهمیت جغرافیا را نادیده بگیریم، ژئوپلیتیک در روابط بین الملل جنبه سوری پیدا خواهد کرد. چرا که ژئوپلیتیک بر چشم انداز جغرافیایی روابط بین‌الملل تمرکز و تاکید دارد.

مدیر تاریخ سازمان ادبیات و تاریخ دفاع مقدس گفت: در این میان یکی از واژه‌هایی که اخیراً وارد ادبیات سیاسی کشورمان شده است واژه «ژئوپلیتیک مقاومت» است که در مجامع عمومی و آکادمیک بحث‌های فراوانی پیرامون آن شکل گرفته است. سوال اساسی این است که ژئوپلیتیک مقاومت به لحاظ تاریخی چگونه شکل گرفته است و مبانی نظری آن کدام است؟

سید محمدتقی رئیس‌السادات دبیر انجمن ژئوپلیتیک ایران در پاسخ گفت: بحث و ریشه تاریخی ژئوپلیتیک و ژئوپلیتیک مقاومت به اندازه تاریخ مقاومت انسان‌ها در برابر قدرتهاست. هر زمانی که انسان‌ها به مقاومت پرداخته اند ژئپلیتیک مقاومت نیز شکل گرفته است. ژئوپلیتیک مقاومت از نظریات انتقادی شروع می‌شود. نظریات انتقادی برخاسته از مکتب فرانکفورت است. این نظریات از از قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم مطرح شد و ادبیات انتقادی وارد ادبیات سیاسی و جغرافیایی شد. بعد از جنگ جهانی دوم که ژئوپلیتیک در چارچوب نظام‌های سیاسی منفور شد، این ادبیات وارد جغرافیای ژئوپلیتیکی شد و ژئوپلیتیک انتقادی از آن نشأت گرفت. افرادی مثل ژئوراید اتوتایل و سیمون دالبی، پاول روتلج و جان اگنیو آن را مطرح کردند.

وی افزود: در راستای ژئوپلیتیک انتقادی مباحثی مطرح می‌شود که بحث نابرابری‌های اجتماعی، تلاش برای عدالت و آزادی، روابط اجتماعی، محیط زیست التزام به قانونمندی و نفی سرمایه داری را مطرح می‌کند که از این مبحث، مباحث مختلفی مثل ژئوپسیفیک، ژئوپلیتیک محیط زیست، ژئوپلیتیک رسانه، ژئوپلیتیک احساسات و ژئوپلیتیک عامه پسند به وجود می‌آید. یکی از شاخه‌های مهم ژئوپلیتیک، ضد ژئوپلیتیک یا ژئوپلیتیکِ مقاومت است. ژئوپلیتیک در راستای رویکرد سیاسی افرادی مثل میشل فوکو، ادوارد سعید و آنتونیو گرامشی است. این اندیشمندان ساختار را به نوعی ساختار ضد دولت و حکومت در ژئوپلیتیک مطرح می‌کنند. ژئوپلیتیک واژگون ساختن مفهوم ژئو قدرت است و بستر و چشمه‌های اجتماعی این نوع ژئوپلیتیک طبقه‌های زیرین جامعه هستند.

رئیس السادات گفت: جنبش‌های ضد استعماری در چارچوب ژئوپلیتیک مقاومت قرار می‌گیرند. در دوران جنگ سرد اتفاقاتی مثل انقلاب کوبا، انقلاب نیکاراگوئه، انقلاب اسلامی ایران و جنبش ملی ویتنام در برابر اشغال آمریکا و همچنین جنبش اسلامی افغانستان در برابر اشغال شوروی در همین چارچوب قرار می‌گیرند. یکی از عوامل مهم در ژئوپلیتیک، بحث اقتصاد و ژئواکونومی است. طیف‌های ژئوپلیتیک مقاومت را طرفداران محیط زیست، مدافعان حقوق بشر، جامعه زنان، گروه‌های عمومی مذهبی و جنبشهایی صلح طلب و ضد سرمایه داری تشکیل می‌دهند، که می‌توانند مبارزات را از پایین یعنی از توده مردم در بر داشته باشند.

دبیر انجمن ژئوپلیتیک در پایان گفت: مبنای فکری ژئوپلیتیک مقاومت بر مبنای ژئوپلیتیک انتقادی است. از لحاظ تاریخی هم در منطقه جنوب غرب آسیا و هم ایران می‌توان به مقاومت‌های زیادی اشاره کرد که به ژئوپلیتیک مقاومت می‌پردازند.

در ادامه این نشست بهرام فرجی استادیار جغرافیای سیاسی دانشگاه امام حسین (ع) با اشاره به اینکه ژئوپلیتیک مقاومت همواره به مناسبات قدرت و بحران چشم دارد، گفت: ژئوپلیتیک مقاومت با رویکرد جبهه مقاومت که در ادبیات سیاسی معاصر مصطلح شده است، محور مقاومت و جبهه مقاومت نام گرفته است. ابتدا هسته‌های مقاومت در صور لبنان شکل گرفت که بعدها تحت عنوان جنبش امل نامگذاری شد و اولین گام‌های ساختارمند در مقابل رژیم صهیونیستی بود که در واقع نقطه آغازین تشکیل جبهه مقاومت و حزب الله کنونی لبنان بوده است.

وی افزود: در ارتباط با محور مقاومت و شکل گیری جبهه مقاومت، اگر یک بررسی علمی و تاریخی انجام شود، می‌توان دید که سر منشأ این گفتمان انقلاب اسلامی و تحولات پس از انقلاب اسلامی است، که خود انقلاب اسلامی هم در منظومه مقاومت تعریف می‌شود. اگر بخواهیم یک مقطع تاریخی را برای شکل‌گیری ژئوپلیتیک مقاومت که بیشتر به جبهه مقاومت مصلح است، بیان کنیم باید به سال 1973 و یا 1975 و شکل گیری جبهه مقاومت در مقابل رژیم غاصب صهیونیستی در لبنان اشاره کنیم. کشوری با 7 میلیون جمعیت و با ویژگی‌ها و جغرافیای سیاسی منحصر به فرد خودش و با قومیت‌ها و مذاهب مختلف و جریان‌های سیاسی متفاوت و رویکردها و منافع بعضاً متعارض!

استاد دانشگاه امام حسین (ع) در ادامه گفت: این شرایط باعث دعوت شخصی مثل امام موسی صدر از طرف جریان‌های سیاسی شیعی لبنان شد. با توجه به عدم انسجامی که در جریان‌های سیاسی شیعیان در جنوب لبنان به مرکزیت شهر «صور» وجود داشت، بعدها امام موسی صدر از شهید مصطفی چمران که مبدع جریان‌های پارتیزانی بود، دعوت می‌کند در جبهه مقاومت در مقابل رژیم تمامیت خواه صهیونیست، شیعیان منطقه را آموزش دهد. شهید چمران با ابتکارات خاص خودش در مقابل رژیم اشغالگر قدس رزمندگان آنجا را سازماندهی می‌کند در سال 1975 اصطلاح جبهه مقاومت مطرح می‌شود. یک سوال مهم در ماه‌های اخیر مطرح شده، که آیا نیاز به تداوم این جبهه هست یا خیر؟ آیا بعد از پیروزی حقیقی جبهه مقاومت و گفتمان مقاومت بر گفتمان تروریستی و تکفیری ضرورت دارد جبهه مقاومت ساختار و سازمان خود را حفظ کند و یا نیازی به تداوم این گفتمان نیست؟

این‌استادیار جغرافیای سیاسی گفت: همه ما تحولات اوکراین و جنگ روسیه را دنبال می‌کنیم! شاید در نگاه اول تحولات خیلی با جریان مقاومت مرتبط نباشد. اما یک شیوه جدید از برخوردهای ژئوپلیتیکی در جنوب غرب آسیا تحت عنوان جنگ‌های نیابتی که عمده سربازان این جنگ نیابتی مزدوران جنگجو هستند، شکل گرفته است. سربازان اصلی این جریان را همین جریان‌های تروریستی - تکفیری تشکیل می‌دهند. اخیراً روسیه به صراحت اعلام کرده که شواهد و قرائن بسیاری وجود دارد که آمریکایی‌ها در بخشهایی از سوریه حدود دو هزار نفر از نیروهای تکفیری را برای بهره گیری در میدان اوکراین آموزش می‌دهند. این موضوع در واقع خلق کانون‌های بحران در منطقه غرب آسیا است که به تصور من غربی‌ها این جریان را هدایت می‌کنند.

پیروزی سوریه در جنگ با تروریسم که به برکت خون شهدای مقاومت صورت گرفت، گامی هم در راستای تبدیل «محور مقاومت» به «جبهه مقاومت» بود. اکنون شاهد شکل گیری جبهه مقاومت در کلیه نقاط منطقه هستیم و گفتمان مقاومت، به مثابه گفتمانی فراگیر موفق به مهار گفتمان سازش و متعلقات آن شده است. حتی آشکارسازی روابط برخی کشورهای عربی و رژیم اشغالگر قدس نیز قدرت تضعیف گفتمان مقاومت را نداشته و در آینده نیز نخواهد داشتوی گفت: جمهوری اسلامی ایران به یکی از کانون‌های مهم دیپلماسی و مقاومت در منطقه تبدیل شده است. سفر مقامات متعدد منطقه‌ای و اروپایی به ایران از یک سو و انسجام جبهه مقاومت در مواجهه با تحرکات رژیم اشغالگر قدس در منطقه جملگی سبب شده است تا بیش از پیش از نقش محوری و کانونی تهران در نظام بین الملل رونمایی شود. سفر رئیس جمهوری سوریه و امیر قطر به تهران و دیدارهای مهم این دو سیاستمدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی، نقطه آشکارساز نوعی هم افزایی مؤثر میان تهران با دوحه و دمشق محسوب می‌شود. «هم افزایی بازیگران منطقه‌ای» به مراتب نسبت به «همکاری بازیگران منطقه‌ای» مؤثر تر بوده و مولد فرصت‌های مشترک زیادی برای آنها می‌باشد.

فرجی گفت: پیروزی سوریه در جنگ با تروریسم که به برکت خون شهدای مقاومت صورت گرفت، گامی هم در راستای تبدیل «محور مقاومت» به «جبهه مقاومت» بود. اکنون شاهد شکل گیری جبهه مقاومت در کلیه نقاط منطقه هستیم و گفتمان مقاومت، به مثابه گفتمانی فراگیر موفق به مهار گفتمان سازش و متعلقات آن شده است. حتی آشکارسازی روابط برخی کشورهای عربی و رژیم اشغالگر قدس نیز قدرت تضعیف گفتمان مقاومت را نداشته و در آینده نیز نخواهد داشت. اکنون زمان آن رسیده است تا «جبهه مقاومت» تبدیل به «منظومه مقاومت» شود. شکل گیری منظومه مقاومت، به معنای ایجاد روابط مستقیم، علی - معلولی و هم ارز میان ارکان و اعضای جبهه مقاومت می‌باشد.

این‌استاد دانشگاه ادامه داد: نباید فراموش کرد که غرب اکنون استراتژی «بازتولید تروریسم تکفیری» و «خلق کانون‌های بحرانی» در منطقه را در دستور کار قرار داده است. در چنین شرایطی هم افزایی اعضای جبهه مقاومت در ذیل یک ساختار پویا به نام «منظومه مقاومت» الزامی بوده و این روند نیز با توجه به واقعیات جاری در منطقه در حال شکل گیری است. بدون شک جمهوری اسلامی ایران در ترسیم منظومه مقاومت و اتصالات آن، نقش بسیار مهم و تعیین کننده‌ای را ایفا خواهد کرد. منظومه مقاومت، به خوبی ماهیت، راهبردها و تاکتیک‌های دشمنان را رصد و تحلیل کرده و در قبال هر یک از آنها راهکارهای قاطعانه و مؤثر را ترسیم می‌کند. این منظومه راهبردی و گفتمانی، جنس پدافندی نداشته و اتفاقاً در بسیاری از موارد آفندی و بر مبنای «کنشگری فعال» عمل می‌کند. تحرکات خطرناک رژیم صهیونیستی در غزه، کرانه باختری، جولان جملگی الزام مواجهه همه جانبه اضلاع جبهه مقاومت با توطئه‌های تل آویو را دوچندان ساخته است. این مواجهه در ذیل منظومه مقاومت صورت خواهد گرفت و جایی برای تنفس دشمن صهیونیستی باقی نخواهد گذاشت.

وی در پایان گفت: شالوده منظومه مقاومت را "گفتمان مقاومت" تشکیل می‌دهد. گفتمانی که فرصت ساز و آگاهی بخش بوده و اساساً دشمنان قدرت درک ماهیت و اصالت آن را ندارند. قطعاً اصلی ترین وظیفه و مأموریتی که همه اجزای منظومه مقاومت بر روی آن اتفاق نظر خواهد داشت، تقویت و بسط همین گفتمان مقدس و اصیل خواهد بود. اساساً پیروزی بزرگ جبهه مقاومت بر تروریسم تکفیری و حامیان غربی و صهیونیستی آن جملگی پیوستی گفتمانی داشته است.