شنبه 3 آذر 1403

پیمان جبلی؛ صدا و سیما رسانه «همگان» می‌شود؟

وب‌گاه عصر ایران مشاهده در مرجع
پیمان جبلی؛ صدا و سیما رسانه «همگان» می‌شود؟

در حکم انتصاب رییس جدید سازمان، دوبار کلمه «عمومی» آمده و یک بارنیز «همگان». بنا بر این اگر رسانه «همگان» باشد بخش مهمی از نارضایتی ها رفع می شود. مشکل این است که صدا و سیما به خصوص در عرصه اطلاع رسانی رسانه همگان نیست و تنها بخش هایی از جامعه را بازتاب می دهد که به گواه دو انتخبات اخیر اکثریت را هم نمایندگی نمی کنند. «بهره چشم و دل همگان از جلوه های زیبایی و هنر» نیز تعبیر جالبی است....

عصر ایران؛ مهرداد خدیر - با انتصاب «پیمان جبلی» به ریاست سازمان صدا و سیما انتظار می‌رود دوران تازه‌ای در رسانه رسمی کشور که به رسانه ملی اشتهار دارد و سالانه 2000 میلیارد تومان بودجه به آن اختصاص می‌یابد و از درآمدهای آگهی هم برخوردار است، آغاز شود.

تا پیش از بازنگری در قانون اساسی سازمان صدا و سیما در قالب شورایی از نمایندگان سه قوه اداره می‌شد و آنان همچون هیأت مدیره مدیر عامل را به رهبری معرفی می‌کردند ومنصوب می‌شد و به این اعتبار، محمد هاشمی هم آحرین مدیر عامل صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به حساب می‌آید و هم نخستین رییس این سازمان.

چرا که پس از حذف مدیریت های شورایی از قانون اساسی 68 او به عنوان رییس منصوب شد و از این حیث رییسان سازمان صدا وسیما از 68 به این سو از این قرارند: محمد هاشمی، علی لاریجانی، عزت الله ضرغامی، محمد سرافراز، عبدالعلی علی عسگری و اکنون پیمان جبلی. کوتاه ترین دوره مربوط به محمد سرافراز است که هم از جانب نیروهای درون سازمان به خاطر اتخاذ سیاست های انقباضی پس زده شد و هم برخی نهادهای امنیتی پاره ای رویکردهای او را نپسندیدند. صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران با ده ها کانال رادیویی و تلویزیونی و حتی انتشار یک رسانه چاپی و انتشارات و مجموعه های مرتبط دیگر یکی از بزرگ ترین و حجیم ترین رسانه های جهان و شاید بزرگ ترین رسانه ایدیولوژیک و غیر خصوصی در دنیا باشد که نه تنها رقابت بیرونی را برنمی تابد که درون آن هم رقابت جریان ندارد. در مقاطعی البته رقابت درون شبکه ای وجود داشت و ثمرات آن را در دوران مدیرانی چون اصغر پورمحمدی در شبکه سه یا بهروز مفید در شبکه 5 یا مهدی ارگانی در شبکه دو شاهد بودیم اما این روند استمرار نیافت. مهم‌ترین آسیب از منظر پایگاه اجتماعی به صدا و سیما در سال 88 رخ داد به شکلی که از شمار بینندگان آن یا دست کم اعتماد کنندگان کاسته شد اما در سال های اخیر این وضعیت تا اندازه ای بهبود یافته هر چند که اکنون رقیب قدرتمندی چون فضای مجازی و شبکه های اجتماعی دارد. صدا و سیما نه انحصار دهه 60 را دارد که هیچ رقیبی نداشت جز چند رادیوی فارسی زبان که قابل قیاس نبودند. نه روزنامه ها رقابت داشتند و نه از اینترنت و سایت و ماهواره و پیام رسان ها خبری بود. مرجعیت صدا و سیما چنان بود که تا خبر شهادت رییس جمهوری و نخست وزیر در شبانگاه اعلام نشد کسی باخبر نبود. نویسنده این سطور بعد از ظهر هشتم شهریور 1360 مقابل نخست وزیری بود و درباره انفجار پرسید و اهل محل اطلاعات متناقض می دادند و شب خبر تأیید شد. حال آن که با معیار امروز به چند دقیقه نمی کشید و شهر خبر می شد. یا به یاد آوریم که امام خمینی ساعت 22:20 شامگاه 13 خرداد 1368 درگذشت و خود محمد رضا حیاتی که صبح 14 خرداد به رادیو می رفت خبر نداشت و از این که رادیو قرآن پخش می کرده تعجب می کنند و ساعت 6:45 باخبر می شود و 7 صبح ایران و جهان. غروب 19 دی 1395 اما هنوز صدا و سیما خبر ناباورانه درگذشت هاشمی رفسنجانی را منتشر نکرده بود که همه از طریق کانال های تلگرامی و شبکه های ماهواره ای مطلع شدند.

مطابق نظر سنجی معتبر اخیر هنوز 42 درصد مردم هنوز اخبار را از صدا و سیما دریافت می‌کنند و رقابتی شانه به شانه با فضای مجازی و شبکه های اجتماعی دارد.

با این حال این تصور که صدا و سیما هیچ تأثیر و مخاطبی ندارد به کل خطاست چرا که رایگان‌ترین و ارزان‌ترین امکان گذران اوقات فراغت است و برخی برنامه‌های آن از فضای تبلیغاتی و ایدیولوژیک صرف فاصله دارد مانند خندوانه، دورهمی و سابق بر این نود و همین ها آمار ر بالا می‌بردند یا می‌برند. شخصا برنامه هایی چون کتاب‌باز با اجرای سروش صحت در شبکه نسیم، ایرانگرد با اجرای جواد قارایی در شبکه یک، دست اول با کارشناسی و اجرای مجید تفرشی در شبکه سه را دوست دارم و دنبال می کنم. جسته و گریخته برنامه های دیگر را نیز می بینم. بنا براین نمی توان گفت که عرصه را به تمامی به جم و من وتو باخته یا واگذار کرده خاصه این که جذابیت های اولیه ناشی از کنج کاوی را از دست داده اند. صدا و سیما اگرچه همچنان انحصاری است اما مخاطب امکان مقایسه و انتخاب دارد و به خاطر فضای مجازی هر خطای آن بارها بازنشر و تکثیر می شود و قابل انکار نیست.  آیت الله خامنه‌ای در حکم انتصاب آقای جبلی صدا و سیما را با 4 واژه توصیف کرده اند: دانشگاه، آوردگاه، آسایشگاه و قرارگاه. در توضیح دانشگاه این هدف آمده: ارتقای سطح آگاهی و معرفت عمومی و در توصیف آوردگاه نیز این عبارت: مقابله با تحریف و تفتین. مراد از آسایشگاه، بهره چشم و دل همگان از جلوه های زیبایی و هنر و قرارگاه نیز این قرار: پراکندن نشاط و امید در فضای عمومی. چنانچه ملاحظه می شود دوبار کلمه «عمومی» آمده و یک بار «همگان». بنا بر این اگر صدا و سیما رسانه «همگان» باشد بخش مهمی از نارضایتی ها رفع می شود. مشکل این است که صدا و سیما به خصوص در عرصه اطلاع رسانی رسانه همگان نیست و تنها بخش هایی از جامعه را بازتاب می دهد که به گواه دو انتخابات اخیر اکثریت را هم نمایندگی نمی کنند. بهره چشم و دل همگان از جلوه های زیبایی و هنر، نیز تعبیر جالبی است. هر چند مستقیما به بهره گوش اشاره نشده تا از موسیقی بگوییم اما اولین انتظار زیبایی است. یک بار که یک مجری برنامه ای سیاسی در اوج التهابات بعد از انتخابات 88 تعبیر تحریک کننده ای را به کار برد خطاب به او نوشتم دست کم نگویید بینندگان عزیز! چون اگر عزیز شما بودیم چنین سخن نمی گفتید. اگر پیمان جبلی بتواند دست کم درون صدا و سیما رقابت ایجاد کند و نهادهای ذی نفوذ را توجیه کند چنانچه از صبح تا شب برنامه ایدیولوژیک پخش کنند نتیجه وارونه دارد چون مردم را به کانال‌های ماهواره‌ای سوق می دهد، اگر مجریان و برنامه‌سازان محبوب را بازگرداند، اگر قبل از انتشار شایعات در فضای مجازی خود صدا و سیما خبر رسانی کند، اگر کار تبلیغی را با تبدیل رسانه به بوق اشتباه نگیرد و اگر به شعور و تنوع سلیقه مخاطبان اهمیت دهد بخشی از آب رفته شاید بازگردد و البته بازتعریف اصطلاح تهیه کننده و این که معیار چیست و چگونه است که از بیرون به دشواری می‌توان راه یافت؟ در همین اربعین امسال برنامه «من او» به جای حجم عظیمی از تبلیغات و شعار به جنبه های اجتماعی پیاده روی در عراق پرداخت و محمد دلاوری با لحن و ظاهری مثل همه مردم و راحت و بی تکلف برنامه اجرا کرد و کافی است با مجریان دیگر مقایسه شود و مدام بر جنبه های اجتماعی قیام عاشورا تأکید داشت و به پرسش هایی که در ذهن مخاطبان بود پاسخ داد و از جمله از چند نفر از اهالی نجف و کربلا پرسید در جنگ با ایران کجا بودند و گفتند مخفی بودیم یا شرکت نداشتیم تا ذهنیت ها مثبت شود. همگان، یعنی همه مردم ایران. چه آنان که در انتخابات اخیر به آقای رییسی رأی دادند و چه به رقبا و چه اکثریتی که نامزد مقبول خود را نیافتند و رأی ندادند. 5 سال دیگر که دوران ریاست پیمان جبلی تمام شود اگر در میانه راه مانند سرافراز تغییر نکن مهم ترین سنجه برای ارزیابی عملکرد او همین توجه به «همگان» است. نام رییس جدید (پیمان) را می توان نمادی از ظهور نسل تازه (متولدین دهه 40 به بعد) دانست. ایران، سرزمین تلفیق است و هر انحصاری محکوم به شکست است. چه انحصار درسیاست، چه اقتصاد و چه رسانه و آقای جبلی دست‌کم دست از سر شبکه نمایش خانگی بردارد خاصه حالا که در وزارت ارشاد نیز همفکران روی کار آمده‌اند و دخالت ها و انحصار طلبی‌های دیگر. چه اشکالی دارد که مردم صدا و سیمای اهل فکر را ببینند و از این انزوا به درآیند؟ در همین برنامه آقای دلاوری خانم نفیسه روشن بازیگر که به خاطر پوشش چادر و حضور در کربلا متفاوت به نظر می رسید چند بار به جای «فراغ بال» می گفت «فراغ باز» و مجری هم اصلاح نمی کرد. به جای این که برخی با «فراغ باز» هر حرفی را مطرح کنند بگذاریم اهل فکر و هنر و ادب با «فراغ بال» حضور یابند و امثال خانم روشن هم با بازی خود درسریال‌ها چراغ تلویزیون را روشن نگاه دارند.

بیشتر بخوانید: انتصاب رئیس جدید صداوسیما: پیمان جبلی لینک کوتاه: asriran.com/003NXx