پنج‌شنبه 8 آذر 1403

چالش های آموزش و پرورش در پایان روزهای کرونایی چه خواهد بود

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
چالش های آموزش و پرورش در پایان روزهای کرونایی چه خواهد بود

این روزها که پایان روزهای کرونا در کشور مشخص نیست و به دنبالش آغاز بازگشایی مدارس در ابهام است، آموزش و پرورش از طرح هایی رونمایی می کند که عموما زیرساختهایش مهیا نیست.

این روزها که پایان روزهای کرونا در کشور مشخص نیست و به دنبالش آغاز بازگشایی مدارس در ابهام است، آموزش و پرورش از طرح هایی رونمایی می کند که عموما زیرساختهایش مهیا نیست.

خبرگزاری مهر - گروه جامعه - آزاده سهرابی: این روزها شیوع ویروس کرونا انسان‌ها را در دنیا و در عرصه‌های مختلف به چالش کشیده است؛ یکی از این چالش‌ها تعطیلی مدارس است. در ایران از ابتدای اسفند این تعطیلات گریبان آموزش و پرورش، دانش آموزان و خانواده‌هایشان را گرفت و حالا با گذشت یک ماه و نیم از این تعطیلات و دوری بچه‌ها از میز و نیمکت و فضای مدرسه و با توجه به اینکه دورنمای مشخصی از بازگشایی مدارس مطرح نیست، باید به چالش‌های این ماه‌هایی که رفت و ماه‌هایی که پیش روست اندیشید.

از همان روزهای اول آموزش و پرورش کلید تعامل با تلویزیون را زد. شعار «آموزش تعطیل» نیست، سر زبان‌ها افتاد. کلاس‌های مجازی در صدا و سیما و بلافاصله در فضای مجازی در دسترس معلمان و مدارس تشکیل شد. همه هدف این بود که دانش آموزان از فضای یادگیری عقب نیفتند؛ یادگیری که به قدر کافی در سال 98 دچار چالش شده بود. اما آیا این آموزش‌ها در عمل نیز دستاوردهایش آن چیزی بود که مسئولان انتظار داشتند؟ اینکه آموزش مجازی بتواند جبران عقب ماندگی را بکند یا حداقل تا بازگشایی دوباره مدارس بچه‌ها را پای کتاب و درس نگه دارد؟

2 روی حقیقت آموزش مجازی در این روزها

مهتاب حسینی مادر امیرمهدی که فرزندش در کلاس اول در مدرسه‌ای غیردولتی تحصیل می‌کند در گفتگو با خبرنگار مهر در خصوص کم و کیف آموزش پذیری فرزندش در این روزها از آموزش مجازی گفت: امیرمهدی واقعا پیگیر آموزش‌های تلویزیون است به خصوص با مجری اول برنامه‌ها با بچه‌ها سلام و احوالپرسی می‌کند خیلی ارتباط گرفته است و هر روز دقیق از من می پرسد که فردا چه برنامه‌ای داریم. یک دفتر مخصوص تلویزیون هم دارد و کاملا هم از این طریق یاد می‌گیرد. حتی معلمشان که چیزی یاد می‌دهد خوب می فهمد چون می‌گوید آموزش تلویزیون از مدرسه جلوتر است.

وی ادامه داد: مدرسه شان هم سه گروه تشکیل داده است. یک گروه برای درس زبانشان. یک گروه برای معلم خودشان و یک گروه هم برای کلاسشان. معلمشان به صورت تصویری آموزش‌ها را می‌دهد و سرمشق و تمرین هم می‌دهد و یک زمانی فرصت می‌دهد تا تمرین‌ها را حل شده برایش ارسال کنیم و زمان برای سوال و پرسش و پاسخ می‌گذارد و عملا یک ارتباط دائمی میان بچه‌ها و اولیا و معلمشان وجود دارد. خصوصا اینکه در دی ماه هم تعطیلات زیاد شده بود و کلاسشان عقب بود از 4 عید کلاس‌های مجازی را دوباره دایر کردند و فقط از 12 فروردین تعطیل کردند. قبل از عید هم ما را صدا کردند و جزوه‌هایی آماده کرده بودند که دریافتکردیم.

وی ادامه داد: کلاس زبانشان به این جدیت نیست و تکلیفی نمی‌خواهند و برخی درس‌های دیگر اما شخصا از این روند راضی هستم و حتی با خودم می‌گفتم قبلا بچه ام بی جهت مدرسه می‌رفت و کاش امکان مدرسه مجازی بعد از این ماجرا هم باشد چون کل کار مدرسه را پسر من در دو ساعت با کیفیت انجام می‌دهد و استرسی هم ندارد و به کتاب خواندن و بازی و... می‌رسد. تلویزیون هم فرصت خیلی خوبی است و کاش بعد از این هم برای تقویت بچه‌ها برقرار باشد.

وی در پاسخ به این پرسش که هیچ نگرانی بابت افت پایه تحصیلی فرزندش خصوصا با توجه به کلاس اولی بودن ندارد، گفت: مسئولان مدرسه پسرم همان ابتدای اسفند این اطمینان را به ما دادند که هر زمان این اطمینان را پیدا کردیم که پایه همه بچه‌ها قوی است و یادگیری همه دروس اتفاق افتاده سال تحصیلی را تمام می‌کنیم و ممکن است بچه‌ها تابستانی نداشته باشند. برای همین خیالم از این بابت راحت است.

با خواندن صحبت‌های این مادر می‌شود بخشی از حقایق آموزش مجازی در دوری از بچه‌ها از کلاس‌های حقیقی را فهمید. آموزش مجازی می‌تواند تا حدی جبران فضای آموزشی واقعی را بکند تا یادگیری تعطیل بردار نباشد. اما بخش دیگر حقیقت این روزهای درس و مشق بچه‌ها کاملا با آنچه در صحبت‌های بالا خواندید متفاوت است و چهره دیگری دارد.

مهناز اتابکی مادر مهرسا که کلاس چهارم ابتدایی درس می‌خواند درباره کم و کیف آموزش مجازی به خبرنگار مهر گفت: این روزها همه فکر من مشغول همین موضوع است. از بقیه فامیل که بچه‌هایشان در مدارس غیردولتی و دولتی و نمونه مردمی درس می‌خوانند مدام سوال می‌کنم که مدرسه چطور پیگیر درس و مشق بچه هاست چون مدرسه دختر من که دولتی است عملا از قبل عید تعطیل است. قبل از عید هم کار مدرسه این بود که معلمشان چند سوال برای بچه‌ها فرستاد.

وی ادامه داد: مدرسه دخترم می‌گوید آموزش و پرورش به ما گفته است در عید به بچه‌ها تکلیف ندهید و برای همین دخترم در تمام تعطیلات عید درس و مشق را کنار گذاشت. تلویزیون هم که روزی یک ربع بیست دقیقه درس دارند. یک روز می آیند 4 جمله خبری و سوالی را درس می‌دهند و می‌رود تا چند روز بعد که ادامه اش را درس بدهند. البته من می دانم در برخی مدارس دولتی حتی کلاس آنلاین تشکیل می‌شود و حضور و غیاب هم می‌شود و غیردولتی‌ها هم که وضعشان خوب است. کلی برای بچه‌ها کلیپ درست کرده‌اند و فرستاده‌اند و.... سوال من مادر این است که آموزش و پرورش از کجا متوجه می‌شود کدام معلم چه مقدار برای بچه‌ها وقت گذاشته است؟ اصلا نظارتی نیست.

وی گفت: بچه‌ها هم وقتی مدرسه پیگیر نباشد درس نمی‌خوانند. بچه‌ای که دو ماه سه ماه قرار است در خانه بماند واقعا قرار است بعدش با چه سوادی برود کلاس بالاتر. در نهایت هم به آنها یک بسیار خوب و خوب می‌دهند و راهی کلاس بالاتر می‌شوند. انتظار مدرسه هم این است که والدین بنشینند با بچه‌ها از روی کتاب کار کنند. چیزی که آزار دهنده است تفاوتی است که بین بچه‌ها الان وجود دارد. تازه ما در پایتخت زندگی می‌کنیم. واقعا سهم یک بچه از آموزش تلویزیونی باید یک ربع در روز باشد؟ من شخصا الان راضی هستم دخترم سال بعد هم همین کلاس چهارم را بخواند چون مدرسه که سال بعد وقت نمی‌گذارد برای بچه‌ها دروس قبل را توضیح بدهد و می دانم سر کلاس درس‌های جدید را یاد نمی‌گیرد و استرسش بیشتر می‌شود.

ایجاد شبکه اجتماعی شاد برای نظارت بر برپایی کلاس‌های مجازی؛ اما...

این روزها هر دو روی حقیقت در جریان است و شاید پیش بینی همین چندگانگی در آموزش است که آموزش و پرورش را از همان روزهای اول به این فکر انداخت که کلاس‌های مجازی که قابل ردگیری و نظارت باشد راه بیاندازد و در نهایت به شبکه اجتماعی دانش آموزان یا همان شبکه شاد رسید.

قرار بود 107 هزار مدرسه حقیقی موجود در کنار خود 107 هزار مدرسه مجازی هم داشته باشد.

حتی در روز 28 اسفند با حضور وزیر آموزش و پرورش در وزارتخانه آموزش و پرورش این شبکه افتتاح شد. سیستمی طراحی شد تا با حفظ حریم خصوصی معلم و دانش آموز به نوعی ساختار مدرسه را در فضای مجازی پیاده کندو بچه‌ها سر کلاس حضور و غیاب شوند. برنامه درسی مقاطع مختلف برایش اعلام شد و قرار بود از امروز این شبکه راه اندازی شود.

همانطور که پیش بینی می‌شد راه اندازی 107 هزار مدرسه مجازی به این راحتی نبود. با اینکه 5 پیام رسان به این حوزه ورود کردند و تبلیغات صورت گرفت اما از زمان طرح این موضوع اعتراض معلم‌ها و والدین آغاز شد که عمده این اعتراض‌ها این بود که وقتی ما از وسیله ارتباطی شخصی خود باید برای نصب اپلیکیشن‌ها و پیام رسان ها استفاده کنیم و اینها عموما اجازه دسترسی گسترده به حریم شخصی را می‌خواهند، چرا باید آموزش و پرورش ما را مجبور به این کار کند؟

اما همانطور که پیش بینی می‌شد راه اندازی 107 هزار مدرسه مجازی به این راحتی نبود. با اینکه 5 پیام رسان به این حوزه ورود کردند و تبلیغات صورت گرفت اما از زمان طرح این موضوع اعتراض معلم‌ها و والدین آغاز شد که عمده این اعتراض‌ها این بود که وقتی ما از وسیله ارتباطی شخصی خود باید برای نصب اپلیکیشن‌ها و پیام رسان ها استفاده کنیم و اینها عموما اجازه دسترسی گسترده به حریم شخصی را می‌خواهند، چرا باید آموزش و پرورش ما را مجبور به این کار کند؟ این در حالی است که طی روزهای اخیر شایعاتی مبنی بر لو رفتن اطلاعات کاربران یکی از پیام رسان ها نیز مطرح شد و همه اینها باعث شد شامگاه گذشته آموزش و پرورش اطلاعیه‌ای بدهد و بگوید: با عنایت به تصمیم و تأکید وزارتخانه متبوع مبنی بر اختصاصی و امن بودن بستر ارتباطی معلم _ دانش آموزان و به منظور صیانت از حقوق آموزشی و تربیتی دانش آموزان و نیاز به زمان بیشتر برای حصول اطمینان بخش فنی از این امر، ضمن تاکید بر اهمیت راه اندازی این بستر و پابرجا بودن کلیه دستورالعمل‌های ارسالی معاونین آموزشی، زمان ورود مدیران، معلمان و دانش آموزان به این بستر ارتباطی در روزهای آتی اعلام می‌شود.

طرح هوشمند سازی مدارس و تبلت دانش آموزی چرا مسکوت ماند؟

اما چگونه قرار است در روزهای آتی از این امن بودن اطمینان حاصل شود؟ و تا پاسخ به این پرسش باز هم در تعطیلی مدارس همان آموزش تلویزیونی و ارتباط‌های مجازی غیر قابل رصد برای دانش آموزان در بستر یادگیری مانده است. اینها همه در حالی است که در آموزش و پرورش حداقل 10 سالی است که موضوع‌های مختلفی در حوزه شکل گیری فناوری اطلاعات در بستر یادگیری مطرح بوده است و طرح‌های مختلفی از جمله هوشمند سازی مدارس، طرح تبلت دانش آموزی، تلویزیون تعاملی سینا و... چند صباحی آمده‌اند، هزینه برده‌اند و در نهایت مسکوت مانده‌اند. حتی شبکه رشد که شاید از اولین اتفاقات مهم در این حوزه بود و در این روزها می‌شد روی آن سرمایه گذاری کرد نیز کارکردی نداشت تا این سوال مطرح شود که آیا بالاخره آموزش و پرورش می‌تواند به یک راهکار بلند مدت و غیرسلیقه ای در حوزه آوردن فناوری اطلاعات و ارتباطات به حوزه یادگیری داشته باشد که اتفاقا در سند تحول بنیادین نیز به آن اشاره شده است؟

یوسف نوری رییس اسبق مرکز برنامه‌ریزی، منابع انسانی و فناوری اطلاعات آموزش و پرورش که در دوره وی هوشمند سازی مدارس در دستور کار بود در این باره به خبرنگار مهر گفت: زمانی که ما کار هوشمندسازی مدارس را در دستور کار گرفتیم استراتژی این بود که در آموزش و پرورش سند فناوری ارتباطات و اطلاعات با سند تحول بنیادین همسو شود و این با بخشنامه سال 76 در این ارتباط فرق داست و 8 هزار صفحه مستندات در این ارتباط جمع آوری شد که هنوز هم در آموزش و پرروش موجود است.

وی ادامه داد: بحث هوشمند سازی مدارس را با تحقیقات پیمایشی و مطالعه 6 کشور پی گرفتیم و پیش از ما در کشورهایی مثل مالزی، سنگاپور، کره جنوبی، هند و ترکیه حتی این الگو وجود داشت. ما این مطالعات را بر اساس اسناد فرادستی خودمان مطالعه کردیم که می‌گفت باید به کارگیری هوشمندسازی اطلاعات در فرایند یادگیری و یاد دهی رخ بدهد و ملاک باشد.

رییس اسبق مرکز برنامه‌ریزی، منابع انسانی و فناوری اطلاعات وزارت آموزش و پرورش درباره چرایی مسکوت ماندن این طرح از سال 91 به بعد گفت: گیر ما در آموزش و پرورش این است که برای معلمان برنامه درسی به معنی واقعی توضیح داده نشده است. به طور طبیعی استفاده از فناوری ارتباطات در حوزه یادگیری، آموزش غیررسمی است. مثل اینکه برنامه‌های فوق برنامه باید مکمل برنامه اصلی باشد اما گاه همین برنامه‌های فوق برنامه کاری در تفهیم مطالب درسی می‌کنند که درون برنامه و با خود برنامه نمی‌توان انجامشان داد. بحث آموزش مجازی هم همین است. ما نقاط ضعف و قوت را درآورده بودیم و تهدیدها و فرصت‌ها را نیز. یک کتاب 400 صفحه‌ای با منبع هم استخراج شد که موجود است. اما وقتی انتقال مدیریت صورت می‌گیرد طرح‌های دوره قبل با اما و اگر همراه می‌شود. مثلا بعدا ایراد گرفته شد که ما نمی‌دانیم تعریف هوشمندسازی چیست. در صورتیکه اگر همان زمان طرح پیگیری می‌شد الان شاهد اجرای عجله‌ای یک طرح نبودیم چون معلم‌ها باید دوره‌های پیشرفته‌ای می‌گذراندند تا دانش به کارگیری این فناوری را در برنامه درسی پیدا کنند. حتی چند دوره هم این آموزش‌ها برگزار شد اما کلا بعدش صورت مساله پاک شد.

کارها عموما سلیقه‌ای صورت می‌گیرد نه با برنامه ریزی. گاهی هم یک طرحی یک جای دیگری درست می‌شود و به آموزش و پرورش تحمیل می‌شود و وقتی کارایی ندارد، کنار می‌رود یوسفی در ادامه با اشاره به طرح تبلت دانش آموزی نیز گفت: طرح تبلت دانش آموزی هم در تهران به صورت پایلوت اجرا شد و بعد تعطیل شد و مسکوت ماند. کارها عموما سلیقه‌ای صورت می‌گیرد نه با برنامه ریزی. گاهی هم یک طرحی یک جای دیگری درست می‌شود و به آموزش و پرورش تحمیل می‌شود و وقتی کارایی ندارد، کنار می‌رود.

وی درباره تجربه این روزهای آموزش مجازی نیز گفت: من معتقدم در این روزهای خاص و با توجه به نبود زیرساخت‌ها واقعا باید کمی آسان گرفت. هم به معلم‌ها و هم به خانواده‌ها. قرار نیست همه از یک روش استفاده کنند چون عملا امکان پذیر نیست. یکی موبایلش آی فون است و یک اپلیکیشن خاص رویش نصب نمی‌شود و یکی دیگر اصلا موبایل اندروید ندارد. در شهر و روستا زیرساخت‌ها یکسان نیست و.... درباره آموزش تلویزیونی هم به جرات می‌شود گفت 80 درصد بچه‌ها پای این آموزش نمی‌نشینند چون آموزش مطلق و یطرفه از بالا به پایین و بدون تعامل است. باید با دقت و ظرافت این موارد را برای مردم تبدیل به فرهنگ کرد.

وی گفت: در مدرسه عموما بچه‌ها بیش از معلم از یکدیگر یاد می‌گیرند. الان این ارتباط گسسته است. درست است که رسیدن به این فضا سخت نیست ولی مثلا یکی از مشکلات این است که این مساله باید در حوزه سازمان پژوهش انجام شود. الان بیشتر مخابرات پای کار آمده اما مخابرات که از برنامه درسی و اهدافش خبر ندارد. عموما هم در بخش خصوصی که پای کار امده اند اقتصاد و بیزینس مطرح است و کاش در آموزش و پرورش هم چنین بخشی با متخصصان وجود داشت. در آموزش و پرورش 50 هزار نفر فارغ التحصیل دانشگاه شریف مشغول به کار هستند و 4 هزار نفر کسانی که دارای مدرک دکترا هستند. اینها باید پای کار بیایند و چیزی مخصوص آموزش و پرورش و اقتضائات آن طراحی شود.

تصویری از روزهای پیش رو

واقعیت این است که مشخص نیست روزهای کرونایی کی به اتمام می‌رسد یا حداقل در حدی از کنترل قرار می‌گیرد که مدارس باز شود و اولیا با خیالی آسوده فرزندانشان را راهی مدرسه کنند و دوباره فضای مدرسه با صدای همهمه و شادی بچه‌ها پر شود. موضوع این است که آموزش و پرورش چه راهکار درازمدتی برای این موضوع دارد؟ آموزش و پرورش چه راهکاری برای تثبیت و تعمیق یادگیری دارد و آیا به جای وقت گذاشتن برای چنین طرح‌هایی بهتر نیست به فکر چندین مدل راه حل درازمدت تر باشد؟ مثلا اینکه چگونه می‌شود برای سال آتی آموزشی طرحی ریخت که در صورت نیاز چند ماهی از زمان صرف یادگیری دروس سال قبل دانش آموزان شود و تابستان 1400 زمان آموزش بیشتر ادامه یابد؟

به نظر می‌رسد این روزها نیاز به دیدن افقی بلندمدت‌تر از دیدن پایان سال تحصیلی جاری نیاز است و به جای درانداختن طرح‌های نو در روزهایی که فضا و امکانات اجازه نمی‌دهد زیرساخت‌ها مهیا شود، نقشه راه‌های جایگزینی نیز نیاز است. نقشه راه‌هایی که چند ماهه نباشد؛ چند ساله باشد.