پنج‌شنبه 27 شهریور 1404

چرا چپ‌ها این‌قدر عصبانی هستند و خشونت به خرج می دهند؟

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
چرا چپ‌ها این‌قدر عصبانی هستند و خشونت به خرج می دهند؟

اقتصادنیوز: گروه‌های چپ در دهه اخیر چنان به سمت و سوی رادیکال و اعمال و نظرات افراطی حرکت کرده‌اند که حتی افراد سابقا میانه‌رو توسط چپگرایان فعلی با عنوان راست‌گرا و یا حتی راست افراطی خطاب می‌شوند.

به گزارش اقتصادنیوز، مکررا هم در گذشته و هم در زمان کنونی دیده شده که افراد با اندیشه و جهان‌بینی چپ با وجود اینکه خود را کاملا به لحاظ اخلاقی برتر می‌بینند به دنبال تحمیل عقاید و دیدگاه‌های خویش به افراد مخالف خود هستند.

امیرمحمد علوی در اکوایران نوشت: به طوری که اغلب شخصیت‌های برجسته چپ‌گرا، ایده‌ها و روش‌های تند، انقلابی و همراه با خشونت شدید را جهت میل به اهداف آرمانی این جنبش توصیه می‌کنند.

در واقع گروهی که خود را در جایگاه برتر اخلاقی و انسانی قرار داده، به وقت عمل هیچ‌گونه رواداری و مدارایی از خود نشان نداده و تنها و تنها به فکر رسیدن به مقصود با استفاده از هر روشی است. امری که در رفتار و عملکرد گروه‌های چپ‌گرایی مانند مجاهدین خلق و حزب توده در ایران و هم اکنون در گروهی با اندیشه‌های کمونیستی سوسیالیستی مانند آنتیفا در آمریکا قابل مشاهده است.

این‌ها درحالی است که در سوی دیگر، لیبرالیسم و آزادی‌خواهی اندیشه‌ای محسوب می‌شود که مهم‌ترین اصل خود را بر آزادی تمام و کمال انسان‌ها قرار داده و هرگونه عمل خشونت آمیز علیه افراد مخالف را غیرقابل قبول می‌داند. این دیدگاه تا حدی پیش می‌رود که آزادی بیان را تا نهایت منطقی آن پیش می‌برد و آن را حق طبیعی افراد تلقی کرده و از جمله آزادی‌های ضروری برای انسان‌ها به شمار می‌آورد.

با این‌وجود اندیشه چپ که اصلی‌ترین آرمان و هدف خود را شامل ایجاد عدالت، رساندن انسان‌ها به جایگاهی متعالی و مقابله با استثمار و امپریالیسم تلقی می‌کند در طول تاریخ جنایات و خشونت‌هایی را تئوریزه و به عرصه عمل درآورده که کوچکترین سنخیتی با شعارهای این گروه ندارد.

می‌توان گفت گروه‌های چپ در دهه اخیر چنان به سمت و سوی رادیکال و اعمال و نظرات افراطی حرکت کرده‌اند که حتی افراد سابقا میانه‌رو توسط چپگرایان فعلی با عنوان راست‌گرا و یا حتی راست افراطی خطاب می‌شوند. به طوری که حتی کوچکترین مخالفت با اندیشه و نظرات چپگرایان با فورانی از اعتراض و احتمالا خشونت همراه خواهد شد.

تازه‌ترین مورد به ترور چارلی کرک در ایالت یوتا آمریکا مربوط می‌شود. فردی که یکی از طرفداران و فعالان جنبش ماگا و از حامیان دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا محسوب می‌شد، به علت بیان آزادانه عقاید خود توسط یک فرد دارای عقاید سوسیالیستی و کمونیستی به طرز وحشیانه‌ای به قتل رسید.

خشونت و انباشت نفرت چپ‌ها از کجا می‌آید؟

چپ‌ها معمولا از همه کس و هم چیز شکایت دارند و اغلب اوقات با لحنی آکنده از عصبانیت سخن می‌گویند. حتی در آمریکا که یکی از توسعه یافته‌ترین کشورهای جهان محسوب می‌شود. گویی جامعه‌ای در بحران مطلق را نمایندگی می‌کنند. حتی در محیط‌های دانشگاهی یا برنامه‌های پرمخاطب شبکه‌های خبری آمریکا، خشم و اضطراب تقریباً به ویژگی دائمی گفتمان سیاسی چپ بدل شده است.

این خشم گسترده در حالی است که واقعیت‌های اقتصادی و اجتماعی ایالات متحده طی چند دهه اخیر به‌سوی بهبود بی‌سابقه حرکت کرده است. درآمد سرانه، سطح بهداشت، دسترسی به آموزش و حتی شاخص‌های برابری نژادی نسبت به نیم‌قرن پیش به مراتب بهتر شده‌اند. به بیان ساده، آمریکایی امروز به‌ویژه دانشجوی آیوی‌لیگ یا طبقه متوسط شهری از امتیازاتی برخوردار است که نسل‌های پیشین حتی تصورش را هم نمی‌کردند. با این حال، بسیاری از فعالان چپ هر روز فهرست تازه‌ای از «ظلم‌ها» و «بی‌عدالتی‌ها» را به نمایش می‌گذارند: از توزیع نابرابر درآمد تا «تصاحب فرهنگی»، از احساس «ناامنی» تا نارضایتی از شیوه نوشتن یک نام در کافی‌شاپ و حتی به اینکه چرا یک بازیگر سفید پوست برای ایفای نقش در یک فیلم به خصوص به کار گرفته شده است.

روان‌شناسی، بخشی از این موضوع را توضیح می‌دهد. پژوهش‌های علمی نشان داده‌اند که خشم می‌تواند اعتیادآور باشد. عصبانیت مرکز پاداش مغز را فعال می‌کند و با ترشح دوپامین همان حس لحظه‌ای لذت را ایجاد می‌کند که در شبکه‌های اجتماعی یا بازی‌های کامپیوتری تجربه می‌شود. این چرخه، افراد را به جست‌وجوی دائمی برای یافتن محرک‌های تازه سوق می‌دهد؛ حتی اگر این محرک‌ها کوچک و کم‌اهمیت باشند. از همین‌رو اعتیاد افراد به عصبانیت موجب تحرک برای یافتن علت و دلیلی جهت برور عصبانیت و خشونت است.

عامل دیگر به نسبی‌گرایی اخلاقی مرتبط است. وقتی معیارهای «درست و غلط» ثابت نیست و مدام با فضای فرهنگی تغییر می‌کند، هر اختلاف‌نظری می‌تواند تهدیدی علیه هویت فردی و اجتماعی تلقی شود. نتیجه، فضایی است که در آن حتی قهرمان دیروز به‌راحتی به متهم امروز تبدیل می‌شود. به طور مثال در این زمینه می‌توان به خرده‌گیری چپ‌ها به پدران بنیانگذار آمریکا به دلیل داشتن برده اشاره کرد. پدران بنیانگذاری که اعلامیه استقلال آمریکا را طراحی کرده و از برجسته‌ترین و تاثیرگذارترین افراد در شکل‌گیری تمدن غرب محسوب می‌شوند.

همزمان، پژوهش‌های دیگری از پدیده‌ای به نام «ذهنیت قربانی دائمی» سخن می‌گوید؛ حالتی که در آن فرد هویت خود را بر پایه رنج و ستم تعریف می‌کند. در چنین وضعیتی، هر پیشرفتی به‌جای آرامش، اضطراب می‌آورد. چراکه اگر مشکل‌ها حل شود، منبع مشروعیت و هویت سیاسی نیز از بین می‌رود. از همین رو برخی جنبش‌های عدالت‌خواهی، حتی پس از کسب دستاوردهای عینی، همچنان هدف‌های تازه‌تری تعریف می‌کنند و «پیروزی نهایی» را به تعویق می‌اندازند.

ترکیب این عوامل باعث می‌شود که بخشی از چپ مترقی، هرچه رفاه و امنیت بیشتری تجربه کند، نارضایتی بیشتری بروز دهد. در واقع، مسئله بیش از آن‌که کمبود مادی باشد، به نیاز به معنا و تمایز سیاسی مربوط می‌شود؛ نیازی که در فضای سیاسی و اجتماعی با «خشم» بهتر از هر ابزار دیگری برآورده می‌شود.

همچنین بخوانید ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
چرا چپ‌ها این‌قدر عصبانی هستند و خشونت به خرج می دهند؟ 2
چرا چپ‌ها این‌قدر عصبانی هستند و خشونت به خرج می دهند؟ 3