چند کلمه در چند و چون مذاکره با آمریکا
موضوع مذاکره با آمریکا بیش از 40 سال است در دستور کار دیپلماسی خارجی کشور است. مقوله دفاع و مقاومت هم در دستور کار نظام و دیپلماسی خارجی است. آیا دوقطبی مذاکره و مقاومت یک دوقطبی حقیقی است؟! یک جناح سیاسی در انتخابات 96 و 92 با طرح انحرافی این دو قطبی و هدایت افکار عمومی توانست به قوه اجرایی کشور راه یابد. و با عمده کردن مذاکره و ادعای اینکه رقبای ما نمی توانند مذاکره کنند پای پیمانی را امضا کردند که جز خسارت محض برای ملت ایران دستاوردی نداشته است.
با آنکه رئیس دیپلماسی کشور مدعی بود که بیش از 30 سال در آمریکا زندگی کرده است حوصله نکرده است یکبار قوانین و رفتار این کشور را مطالعه کند و ببیند ما به چه پدیده ای در آن سوی میز مذاکره روبهرو هستیم! قانون اختیارات اقتصادی در شرایط اضطراری به رئیس جمهور آمریکا اختیار داده است که زیر همه قول و قرارهای خود با هر کشور و هر ملتی بزند. در کارنامه رؤسای جمهور آمریکا دهها قرارداد و معاهده بینالمللی وجود دارد که یک طرف قرارداد خودش بوده به هم زده است و ابایی هم از اعلام آن ندارد.
در مصاف با ایران اولین قراردادی که زدند زیرتعهد خود، همین قرارداد الجزایر بود که در جریان اشغال لانه جاسوسی با آنها بسته شد و طرف قرارداد هم در دولت وقت بهزاد نبوی بود که تا کنون حاضر نشده است به سوالات و ابهامات اجرای این قرارداد که یک سویه از طرف آمریکا نقض شده و میلیاردها دلار از سرمایههای مردم به این بهانه درآمریکا غارت شده را پاسخگو باشد.
خوب با این حساب آیا اصلا با آمریکا می شود مذاکره کرد. وقتی طرف مقابل به هیچ تعهدی پایبند نیست آیا اصلا صلاحیت گفتوگو دارد؟
پاسخ این سوال منفی نیست. مذاکره با آمریکا آنهم با دیپلماتهای «خوشباور»، «عدم آشنا به حقوق بینالملل»، «دیپلماتهایی که با لبخندهای دشمن روبهرو شدند و آنها را دوست چندساله خود میدانند» ممنوع است و قطعا خسارت محض به دنبال دارد.
سؤال این است اگر مذاکره معقول است چگونه باید مذاکره کرد؟ پاسخ روشن است اول بدانیم با «دشمن» داریم مذاکره میکنیم. دشمنی که دستانش تا مرفق به خون صدها و هزاران ایرانی آلوده است. دشمنی که با تحریمها بیش از هزار میلیارد دلار به ملت ایران آسیب زده و با پررویی و قلدری پولهای ایران را در بانکهای خود و بانکهای جهانی بلوکه کرده است.
لبخند زدن با این جماعت خونخوار، غارتگر روی میز مذاکره حکایت از آن دارد که نمیدانیم راجع به چه چیز مذاکره میکنیم؟!
اما فرمول مذاکره! فرمول و نحوه مذاکره مشخص است هرنوع تعهدی که دشمن در مذاکرات قبول کرده اول او عمل باید کند بعد طرف ایرانی آنهم پس از راستیآزمایی!!
قرار بود در قرارداد الجزایر اول آمریکاییها به تعهد خود عمل کنند. تحریمها را بردارند، پولهای بلوکه شده را آزاد کنند و روابط به حال عادی برگردد بعد ما گروگانها را آزاد کنیم. اما متاسفانه قبل از اینکه آنها به تعهد خود عمل کنند ما گروگانها را آزاد کردیم آنها به هیچ تعهدی عمل نکردند و ما را در کریدورهای دادگاه لاهه مدام بالاو پایین بردند و مرتب علیه ما حکم گرفتند!!
در همین قرارداد برجام اول ما به تعهد خود عمل کردیم و طرف مقابل به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکرد و بعد هم در زمان اوباما آنها از برجام خارج شدند و ترامپ رئیس جمهور بعدی جشن پاره کردن برجام را بر اساس همان اختیارات قانونی خود برگزار کرد.
تصویب قانون راهبردی لغو تحریمها و استیفای حقوق ملت در مجلس آنهم براساس همین برجامی که خود آقایان رفتند امضا کردند کرکره مذاکره را پایین نکشیده است.
بلکه باب دیپلماسی را باز کرده است که میگوید اول آمریکا تعهد خود را عمل کند، بعد ما راستیآزمایی کنیم بعد هم اگر تعهدی داریم عمل کنیم. این مصوبه مثل روز روشن است که منافع ملی را تأمین میکند. اما رئیس جمهور بیهیچ دلیلی همان روز اول عدم رضایت خود را از تصویب چنین قانونی اعلام کرد! چرا؟ برای اینکه آنها از مذاکرات و دیپلماسی همین را میدانند که تاکنون عمل کردند!
صورت خواسته ملت و شرایط ما که در عالیترین مرجع تصمیمگیری نظام یعنی شورایعالی امنیت ملی گرفته شده و متضمن منافع اصیل ملت است روشن است. لذا رفتن به وین آنهم در شرایطی که طرف اصلی مذاکره در پشت میز نیست و نمیتواند باشد چه معنا دارد؟ مقاومت یکی از دوگانه دوقطبی فریبآمیز مذاکره - مقاومت نیست. آنها که مقاومت را تخطئه می کنند دنبال فروش منافع ملت ایران به ثمن بخس هستند مقاومت آورده اصلی ما در مذاکرات است. شرط لازم برای هر گفتوگوی نتیجهبخش است.
آمریکا دنبال خرید زمان در مذاکرات است. اینکه چرا میخواهد زمان بخرد را دیپلماتهای ما باید بفهمند. آمریکا و رژیم صهیونیستی در زمین و هوا و دریا کم آوردهاند استخوان ناتو زیر پنجههای نیرومند جوانان ما در نبردهای سنگین با داعش و جنگهای 33 روزه، 55 روزه، 8 روزه و... شکسته است آمریکا دارد بساط خود را از افغانستان به عنوان یک سیبل ثابت تکتیراندازها و حملات مجاهدین جمع می کند و به زودی همین اتفاق در عراق و سوریه هم خواهد افتاد.
آمریکا دنبال عملیاتی کردن جنگ روانی درحوزه سیاست، جنگ اقتصادی در حوزه اقتصاد کشور، تهاجم و شبیخون فرهنگی در حوزه فرهنگ در کشور ما است. آمریکا نیاز به زمان و فرسایشی کردن مذاکرات دارد. 8 سال اندیشه مذاکره با آمریکا بر در و دیوار و کریدورهای وزارت خارجه ما سایه انداخت هرچه جلوتر رفتند کمتر نتیجه گرفتند و حاضر نیستند اعتراف کنند در این مدت سر کار بودند. چون با دادن انبوهی از امتیازات به آمریکا حتی نتوانستند یک امتیاز بگیرند!
طرح مطالبات حقیقی مردم در منطق مصوبه مجلس خودنوعی راهگشایی در مذاکره است. چون همه مطالبات ملت ایران از طرف آمریکایی روشن است، ابهامی در آن نیست. همه تحریمها در هر بستهبندی باید برداشته شود. همین الان! نه روی کاغذ بلکه در عمل نه به صورت موقت بلکه دائم! این یک حرف حساب و منطق درست برای تأمین منافع ملت ایران است. چرا رفتار دولت در 2 ماه مانده به پایان کار خود طوری است که با این امر و تصمیم بدیهی سنگاندازی می کند. مردم می گویند وقتی خواسته ما روشن است دیپلمات های ما دروین برای تبیین چه خواستهای رفتهاند؟! مردم میگویند؛ اینهمه حرف طی 8 سال زدید در زیر سقفهای مذاکره و حاضر نشدید چهار کلمه آنرا از محرمانه بودن درآورید بس نیست! پس کی وقت عمل طرف مقابل میرسد؟ مردم می گویند اصلا شما چطور شروط مجلس و شورایعالی امنیت ملی و رهبری را زیر پا گذاشتید و قبل از اینکه طرف مقابل به تعهدات خود عمل کند، یکسویه به همه تعهدات را با وارد کردن میلیاردها دلار خسارت عمل کردید؟ این رفتار شما طرف مقابل را پررو کرد و اجازه به دشمن داد در موضع «طلبکاری» ظاهر شود؟
شما گفتید رقبای ما بلد نیستند مذاکره کنند. سؤال این است شما مذاکرهکردن را بلد بودید چطور متن برجام را نخواندید ببینید مسئله «لغو تحریمها» ست یا «تعلیق تحریمها»؟! تازه همین تعلیق روی کاغذ، هم هیچگاه اتفاق نیفتاد!
آقای رئیس جمهور جناب آقای وزیر خارجه اجازه دهید مصوبه مجلس اجرا شود و نمایندگان ملت سر دشمن را با لغو همه تحریمها بدون هیچ بهانه به سنگ بکوبند.
مردم نیک میدانند محصول دیپلماسی 8 ساله دولت حتی بازگشت به نقطه صفر نیست.
چون اگر صفر بود، ملت متحمل اینهمه خسارات در حوزه هستهای و کاهش 6 برابری ارزش پول ملی و تورم 400 و 500 درصدی بسیاری اقلام و کالاها نمیشدند.
رئیس جمهور عوض اینکه نوک تیز حملات خود را به سمت دشمن اصلی بگیرد که با بدعهدی و بهانهجوئیهای مضحک زیر همه قول و قرارهای خود زده هنوز به کسانی حمله می کند که مشفقانه به او میگفتند برادر این شیوه و طریق مذاکره با دشمن نتیجهبخش نیست!
حال کار به چنین مقطعی رسیده است همانها که دولت را به این مهلکه دیپلماتیک انداخته اند میگویند: «ما سایه جنگ را از سر کشور دفع کردیم.» کدام سایه جنگ؟! آمریکا و رژیم صهیونیستی حال ندارد دماغ خود را بالا بکشند! شما سایه جنگ را ازسر آمریکا و رژیم صهیونیستی با برجام برداشتید. کافی است گزارش اوباما و جانکری را پس از امضای برجام به کنگره گوش کنید ببینید چه کسانی سایه جنگ را از چه کشوری برداشتند؟!
همین جماعت که امروز در مرکز «ناسا» جمع شدند میخواهند در انتخابات فیل هوا کنند میگویند؛
«ما اقتصاد را از قعر دره نجات دادیم»، «ما اجازه ندادیم تورم ونزوئلایی شود» کدام دره؟ کدام تورم ونزوئلایی؟ چرا به شعور مردم اهانت می کنید و آن را نادیده میگیرید؟ چرا صادقانه اعتراف نمیکنید مملکت را «چند» تحویل گرفتید و الان «چند» دارید تحویل میدهید؟!
چرا از بدعهدی آمریکا در مذاکره عبرت نمیگیرید و در مورد شیوههای جدید استیفای حقوق ملت عقل دیپلماتیک خود را به کار نمیبرید؟ چرا میخواهید ملت از یک سوراخ ده بار گزیده شود؟!
هزار راه نرفته برای رفع تحریمها و دفع تهدیدات دشمن وجود دارد. دولت در این 8 سال به آن اعتنایی نکرده است فقط یک راه بلد است! آنهم مذاکره؟ 8 سال است پشت درهای بسته در لوزان، ژنو، وین مذاکره میکنید هیچ چیز به دست نیاورده اید و حاضر نیستید از آن عبرت بگیرید.
تا کی باید امتیاز نقد بدهیم و تعهد نسیه آنهم روی کاغذ بگیریم؟!
از همه مهمتر مقامات فعلی آمریکا همین تعهد نسیه را هم نمیدهند و شما اخبار آن را سانسور می کنید؟!
نام این نوع دیپلماسی چیست؟ شما در مذاکرات منافع و مصالح چه دولتی را نمایندگی می کنید.
ما اکنون چند سال است از معقوله مذاکرات عبور کردیم در مرحله اجرای تعهدات طرف مقابل راستیآزمایی هستیم. چرا دستگاه دیپلماسی کشور خود را در این وادی نمی بیند.