چهار محور اشتراکات راهبردی ایران و آمریکای لاتین به روایت رئیس دانشگاه تهران
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، سید محمد مقیمی رئیس دانشگاه تهران روز شنبه 18 آذر ماه در همایش بینالمللی 120 سال روابط ایران و آمریکای لاتین که در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران برگزار شد، ابراز امیدواری کرد: این همایش فرصتی باشد تا محققان و اساتید و تحلیلگران سیاسی به بررسی مسائل و چالشها و شناسایی فرصتهای روابط ایران و کشورهای آمریکای لاتین بپردازند و نقشه راه جدیدی...
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، سید محمد مقیمی رئیس دانشگاه تهران روز شنبه 18 آذر ماه در همایش بینالمللی 120 سال روابط ایران و آمریکای لاتین که در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران برگزار شد، ابراز امیدواری کرد: این همایش فرصتی باشد تا محققان و اساتید و تحلیلگران سیاسی به بررسی مسائل و چالشها و شناسایی فرصتهای روابط ایران و کشورهای آمریکای لاتین بپردازند و نقشه راه جدیدی را پیش روی ارتباطات و روابط آینده جمهوری اسلامی ایران و کشورهای آمریکای لاتین قرار دهند.
مقیمی با بیان اینکه در طول 120 سال اخیر شاهد افتوخیزهای فراوانی در روابط ایران و کشورهای آمریکای لاتین بودهایم، افزود: عمدتاً تغییرات سیاسی که در هیأت حاکمه ایران و این کشورها در طول سالیان گذشته ایجاد شده، مانع این نشده است که بین جامعه ایرانی و جامعه کشورهای آمریکای لاتین واگرایی صورت گیرد و علت آن را ناظر بر اشتراکات راهبردی فرهنگی بین دو جامعه میدانم و این اشتراکات را به مثابه چسب فرهنگی تلقی میکنم که علیرغم چالشهای سیاسی که در روابط وجود داشته است، ولی مانع از واگرایی شده است.
رئیس دانشگاه تهران در تشریح اشتراکات راهبردی بین ایران و کشورهای آمریکای لاتین در چهار محور، بیان داشت: اولین اشتراک در حوزه تاریخی، تمدنی و فرهنگی است. فرهنگی که سالیان گذشته بر مردمان کشورهای آمریکای لاتین حاکم بوده است یک فرهنگ بسیار غنی و مبتنی بر یک میراث تمدنی بسیار ارزشمند است که از آن جمله میتوانیم به قوم اینکاها، آزتکها و مایاها اشاره کنیم. از طرف دیگر ایرانیان نیز دارای میراث تمدنی بسیار قوی هستند که به عنوان یکی از سه تمدن اصلی در دنیا معرفی میشوند که فرهنگ تمدنساز ایرانی همواره توانسته است در زمینه ارتقای بشر در طول تاریخ بسیار مؤثر واقع شود.
رئیس دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: ما در فرهنگ تمدنی ایران و کشورهای آمریکای لاتین شاهد درخشش فرهیختگان و شعرا و نویسندگان و اندیشمندان مختلفی بودهایم که توانستهاند در تعامل بین این دو تمدن، روابط را بهبود دهند و زمینه را برای بهرهمندی مردمان دو جامعه از تمدن قوی خودشان فراهم کنند. ما در دوره تمدنی و فرهنگی معاصر برخی شعرا و نویسندگان برجسته آمریکای لاتین را میتوانیم نام ببریم که در میان ادبدوستان ایرانی و حتی عامه مردم شناختهشده هستند. از جمله فرهیختگانی که اکثراً دارنده جایزه نوبل ادبیات هستند و در ایران شناختهشده هستند و بعضاً کتابهای آنها به فارسی ترجمه شده است، میتوان به اندیشمندانی همچون گابریل گارسیا مارکز (کلمبیا)، اوکتاویو پاز (مکزیک)، کارلوس فوئنتس (مکزیک)، پابلو نرودا (شیلی)، گابریلا میسترال (شیلی)، خورخه لوئیس بورخس (آرژانتین) و پائولو کوئیلو (برزیل) اشاره نمود و کمتر ایرانی ادب دوست را میتوان پیدا کرد که با آثار ادبی این نویسندگان آشنا نباشد. حتی برخی اشعار و متون ادبی متعلق به این ادبای آمریکای لاتین بین عامه مردم ایران روایت میشود و گفتمان فرهنگی مشترک بین ایرانیان و مردمان آمریکای لاتین بخوبی مشهود است. علاوه بر این نویسندگان، همچنین آزادیخواهان و قهرمانان آمریکای جنوبی مانند سیمون بولیوار، خوزه دسان مارتین، ارنستو چگوارا، فیدل کاسترو و هوگو چاوز به عنوان قهرمانان الهامبخش آمریکای لاتین میباشند که مورد احترام ایرانیان هستند.
این پیوند فرهنگی بین ایران و مردمان آمریکای لاتین، همواره ناگسستنی و پایدار بوده است و تحولات و تغییرات سیاسی در این کشورها و ایران نتوانسته است عامل جدایی و واگرایی این دو فرهنگ شود. مقیمی، دومین اشتراک راهبردی بین ملتهای آمریکای لاتین و ایران را ناظر بر «آرمانهای مشترک» دانست و گفت: آرمانها و ارزشهای مشترکی همچون عدالتخواهی، ظلمستیزی و کسب استقلال سیاسی و اجتماعی از استکبار، به عنوان مؤلفههای مهمی هستند که در دو جامعه ایرانی و آمریکای لاتین به خوبی مشهود است. اشتراک راهبردی سوم که در راستای مؤلفه دوم اشتراکات ایفای نقش میکند، دشمن مشترک است. ایران و کشورهای آمریکای لاتین همواره مورد طمع قدرت استکباری آمریکا بودهاند و ما میتوانیم رد پای دخالتهای بیجای آمریکا در آمریکای لاتین، چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی را در روایتهای تاریخی به خوبی مشاهده کنیم.
رئیس دانشگاه تهران افزود: درست نزدیک به دو قرن پیش، ین مونرو در ایالاتمتحده آمریکا در رابطه با کشورهای آمریکای لاتین بیانگر سلطهجویی آمریکا و ادعاهای نابجای آمریکا در کشورهای آمریکای لاتین است. همین شرایط را حدود 70 سال پیش در ایران شاهد بودیم؛ به طوری که قانون کاپیتولاسیون که با فشار آمریکا در ایران به تصویب رسید، بیانگر استعمار و سلطهجویی آمریکا بر مردم ایران بود. «ین مونرو» و «قانون کاپیتولاسیون» دو تجربه تلخی است که مردمان کشورهای آمریکای لاتین و ایران از آمریکا دارند و آمریکا تلاش کرده است به دو جامعه آمریکای لاتین و ایران به عنوان حیاط خلوت خود نگاه کند، کما اینکه همانطور که آمریکای لاتین در اصل مونرو به عنوان حیاط خلوت آمریکا تلقی میشود، بر اساس قانون کاپیتولاسیون، نظام شاهنشاهی ایران در قبل از انقلاب اسلامی نیز همین نقش را برای آمریکا در خاورمیانه بازی میکرد.
استاد دانشکدگان مدیریت دانشگاه تهران ادامه داد: امروز که اینجا جمع شدهایم وضعیت کاملاً دگرگونه شده و با وقوع انقلاب اسلامی در ایران و همچنین با سر کار آمدن دولتهای انقلابی در کشورهای آمریکای لاتین، سلطهجویی ایالاتمتحده آمریکا در رابطه با ایران و همچنین آمریکای لاتین رنگ باخته است. مطمئناً در این شرایط مهمترین دشمن ما برای توسعه روابط، آمریکا است و هرگز او حاضر نیست به راحتی از منافع خود چه در خاورمیانه و چه در کشورهای آمریکای لاتین دست بکشد؛ بنابراین در این بستری که قرار داریم بایستی برای توسعه روابط بین ایران و کشورهای آمریکای لاتین در دو جبهه حضور قدرتمندی داشته باشیم؛ یکی اینکه راه حل چالشهای مربوط به روابط خودمان را با روشهای علمی و بکارگیری اندیشه اساتید و تحلیلگران سیاسی و اجتماعی خودمان توسعه دهیم و از سوی دیگر مراقب آمریکا در زمینه تخریب روابط باشیم. این شرایط را برای ما دشوار و ضرورت هوشیاری ما را دوچندان میکند.
وی با یادآوری سه مؤلفه مهم «میراث تاریخی و تمدنی مشترک»، «آرمانهای مشترک» و «دشمن مشترک» به عنوان اشتراکات راهبردی ایران و آمریکای لاتین، خاطرنشان کرد: چهارمین مولفهای که به عنوان مؤلفه راهبردی در روابط دو جامعه میتوان یاد کرد، تشابه ادراکی است. الهیاتی که بر جوامع آمریکای لاتین حاکم است مبتنی بر الهیات آزادیبخش و انتقادی است که بر مبنای آن، حضور دین و اعتقادات و ارزشهای عقیدتی را در اداره امور اجتماعی و اقتصادی جامعه ضروری میداند. این همان چیزی است که فلسفه اصلی انقلاب اسلامی در ایران بود و انقلابیون در ایران به دنبال این بودند که بتوانند ارزشهای الهی و عقیدتی را در اداره امور جامعه به کار گیرند.
مقیمی با تاکید بر اینکه «به همان میزانی که ما با کشورهای آمریکای لاتین دارای اشتراکات راهبردی هستیم، در خصوص کشورهای آمریکایی انگلیسیتبار مانند ایالات متحده آمریکا و کانادا دارای تفارق فرهنگی هستیم.»، تصریح کرد: ما نتوانستیم به اندازه کافی از فرصتهایی که در سایه این اشتراکات راهبردی وجود دارد استفاده لازم را برای تقویت و توسعه روابط ماندگار و پایدار بین جمهوری اسلامی ایران و کشورهای آمریکای لاتین انجام دهیم. از آنجا که جوهره روابط ایران و آمریکای لاتین، دارای اصالت و درونمایه فرهنگی، تمدنی، آرمانها و دشمن مشترک و تشابه ادراکی انسانی است، بستر برای نقشآفرینی نهادهای علمی و فرهنگی فراهمتر است و ما میتوانیم از طریق دیپلماسی علمی به عنوان مهمترین سازوکار برای پایدارسازی و ارتقای این روابط و بهرهمندی ملتها از دستاوردهای این روابط استفاده بهینه کنیم.
وی افزود: دیپلماسی علمی در سایه اشتراکات راهبردی، پیشران کلیدی در توسعه روابط همهجانبه ایران و آمریکای لاتین است و معتقدم دیپلماسی علمی به طور مشخص از طریق تریبون دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران میتواند نقش پیشران را برای توسعه روابط بین کشورهای آمریکای لاتین و ایران داشته باشد.
امروز دیگر فقط صرفاً اکتفا به ایجاد مواضع مشترک که البته امر بسیار مهمی در تعامل کشورهای آمریکای لاتین و ایران در رابطه با مسائل جهانی است، به تنهایی کفایت نمیکند و لازم است حتماً یک برنامه اقدام جامع مشترک را پیریزی کنیم و آن را به اجرا درآوریم و همه اینها از طریق نقشآفرینی نهادهای علمی و فرهنگی ایران و کشورهای آمریکای لاتین قابل تحقق است.
رئیس دانشگاه تهران در پایان ضمن تشکر از سید سعیدرضا عاملی رئیس دانشکده مطالعات جهان و دستاندرکاران همایش، توصیه نمود تا با جدیت بیشتری نسبت به گذشته، دانشکده مطالعات جهان محل رفتوآمد دیپلماتها، سفرا و مقامات سیاسی کشورهای مختلف بویژه کشورهای همگرا باشد و این نشست یک فضای جدیدی را برای تعاملات بیشتر دیپلماتها و نخبگان دانشگاهی آمریکای لاتین با دانشکده مطالعات جهان فراهم نماید.