دوشنبه 5 آذر 1403

چه کسی افغانستان را تقدیم آمریکایی‌ها کرد؟ / آشنایی با «گروه رامسفلد» در وزارت امور خارجه!

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
چه کسی افغانستان را تقدیم آمریکایی‌ها کرد؟ / آشنایی با «گروه رامسفلد» در وزارت امور خارجه!

باند رامسفلد که روزگاری با پوشش «گفتگوی تمدن‌ها» با قصابان کودکان بی‌گناه افغانستان مصافحه می‌کرد. حالا در وضعیتی قرارگرفته که نزدیک‌ترین متحدش شبانه کابل را ترک کرده است.

سرویس سیاست مشرق - تقریبا همه ناامید شده و آماده می‌شدند با جمع‌کردن وسایل از هتل مارتیمیم به کشورهایشان بازگردند؛ در 9 روز مذاکرات بی‌وقفه حتی یک جمله مشترک نیز میان طرف‌ها بیان‌نشده و همه منتظر ترک جلسه بودند. ناگهان جواد ظریف به سمت یونس قانونی رفته و او را به گوشه‌ای فراخواند؛ جیمز دابینز فرستاده ویژه دولت بوش در مورد افغانستان در شرح این صحنه می‌گوید: «ناگهان دیدم قانونی با چهره‌ای خندان بازگشته و گفت ما مذاکرات را ادامه می‌دهیم و بدون توافق کسی جلسه را ترک نمی‌کند!» نماینده آمریکا ادامه می‌دهد قرار بود دولت موقت در افغانستان با ریاست عبدالستار سیرت تشکیل شود؛ اما ورق برگشت و همان چیزی که ما می‌خواستیم امضا شد؛ حامد کرزی رئیس دولت موقت شد و دو زن نیز وارد کابینه شدند. یکی از این دو زن «سهیلا صدیق» نام داشت که از مأمورین حاذق و پیچیده سازمان سیا است!

ماجرای عجیب و جالب‌توجهی است، افغانستان پس از سقوط طالبان دچار «قفل‌شدگی سیاسی» شده و هیچ‌کس نمی‌توانست میان گروه‌های ذی‌نفوذ آشتی و تفاهم به وجود آورد، اما جواد ظریف با اشاره‌ای کوچک میان رهبران مجاهدین شمال و پشتون‌ها تفاهم ایجاد کرده و همه‌چیز به وفق مراد شد.

عبدالستار سیرت ازجمله سران گروه رم و سیاست‌مدار اهل سمنگان بود که به‌صورت صریح اعلام کرده بود که اجازه نمی‌دهد پس از جنگ نیروهای بین‌المللی در افغانستان باقی بمانند، اما کرزی برعکس رقیبش می‌خواست کابل را به کمک آمریکایی‌ها بازسازی کند، یک لابی سیاسی باعث شد؛ سیرت باوجود رأی بیشتر در کنفرانس آلمان؛ انتخاب‌نشده و جای او فردی دیگر از زاده ولایت قندهار رئیس‌جمهور شود. محمد ناطقی از اعضای حزب وحدت و نیز از شرکت‌کنندگان در کنفرانس بن در شرح این ماجرا به روزنامه هشت صبح می‌گوید: کنفرانس تقریبا شکست‌خورده و همه‌چیز رو به بن‌بست بود؛ قرار بود شکست مذاکرات را اعلام کرده و دوباره به خانه بازگردیم، حتی آلمانی‌ها هتل‌ها را نیز لغو کرده بودند؛ اما به‌یک‌باره بازی برگشت و توافق شد[1]

کنفرانس بن با ابتکار آمریکایی ها برگزار شد

بعدها برخی رسانه‌های اصلاح‌طلب از ظریف به‌عنوان منجی مذاکرات آلمان یادکرده و با داستان‌سرایی اعلام کردند که او چنان تبحری در شیوه «برد -برد» در مذاکره داشت که تنها با چند جمله کوتاه توانست همه گروه‌های افغانی و حتی دولت‌های درگیر را دور میز جمع کرده و افغانستان را نجات دهد. این سناریو آن‌قدر زیبا نوشته‌شده که بسیاری باور کردند که دیپلمات ایرانی معجزه کرده است. اما واقعیت همه آنچه گفته‌شده نیست، یکی از مذاکره‌کنندگان سابق ایران در شرح آن روزها به «مشرق» می‌گوید: ظریف دقیقا کاری را انجام داد که رامسفلد (وزیر دفاع وقت دولت بوش) از او خواسته بود!

ستار سیرت نماینده گروه رم و رقیب حامد کرزی

اخلال گران مذاکرات قبرس

پیش از آنکه گروه‌های مختلف افغانی و ژنرال‌های ائتلاف شمال چمدان‌ها را بسته و راهی آلمان شوندT در شهر نیکوزیا پایتخت قبرس با یکدیگر دیدار کرده و چند دور مذاکره موفق را در آن کشور انجام می‌دهند. آن‌ها حتی پیش از سفر به قبرس در مکه با یکدیگر دیدار و پیمان برداری بسته بودند. وزارت خارجه وقت آمریکا در وصف مذاکرات قبرس در بیانیه‌ای نتایج آن را یک‌طرفه خوانده و اعلام می‌کند که خروجی نشست قبرس به سود واشنگتن به‌عنوان بازوی عملیاتی جنگ علیه طالبان نیست. رنگین دادفر وزیر خارجه سابق افغانستان در وصف این مذاکرات به رادیو آزاد اروپا می‌گوید: در قبرس مجاهدین به تفاهم نهایی رسیده بودند؛ آمریکایی‌ها از آن نشست احساس خطر کردند؛ زیرا گمان می‌کردند که در قبرس تیم جمهوری اسلامی ایران برنده‌شده است. دادفر ادامه می‌دهد: حکمتیار رهبری مذاکرات قبرس را برعهده‌گرفته بود؛ او توانست میان همه ژنرال‌های مجاهدین وحدت ایجاد کند، آن‌ها جانب‌دار جمهوری اسلامی ایران بودند.

ابوالفضل ظهره‌وند سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در افغانستان نیز شرح قابل تاملی از مذاکرات قبرس داشته و می‌گوید: در قبرس آمریکایی‌ها نقش مخرب داشتند، زیرا قافیه را باخته و گمان می‌کردند افغانستان را در سینی طلا به ایران واگذار کرده‌اند، چنان دست ایران در آنجا بالابود که وقتی نشست قبرس تمام شد، قرار بود همه طرف‌ها به کابل رفته و بیانیه تشکیل دولت را بخوانند. نماینده آمریکا چند بار پیغام داد در قبرس یکدیگر را ملاقات کنیم ما آن را رد کردیم. [2]

درحالی‌که مذاکرات قبرس به سمت‌وسوی مثبتی حرکت می‌کرد به ناگهان اعلام شد که مقصد بعدی گفتگوها از کابل به بن در آلمان منتقل‌شده است، درحالی‌که در نیکوزیا با ابتکار عمل ایران در ایجاد صلح همه توافقات به امضای طرفین رسیده بود، انتقال مذاکرات به یک شهر اروپایی معنای قابل‌توجهی داشت!

یکی از منابع مطلع در وزارت خارجه دراین‌باره به «مشرق» می‌گوید: انتقال مذاکرات از نیکوزیا به بن محصول کار محسن امین زاده معاون وقت وزارت امور خارجه در دولت اصلاحات بود؛ تیم او وقتی متوجه شد طرف‌های افغانی به تفاهم رسیده و آمریکا شکست مطلق خورده است، با کارشکنی در گفتگوها مانع از امضای تفاهم شد. اصلاح‌طلبان می‌خواستند آمریکایی‌ها کنار مرز ایران باشند؛ تشکیل یک دولت مستقل افغان این نقشه را دچار اخلال شدید می‌کرد؛ اگر دولت اصلاحت به این نتیجه رسید که مذاکرات به جای کابل به بن آلمان برود؛ زیرا در آنجا ترکیب مذاکرات عوض‌شده و افرادی چون مارشال فهیم هم وارد گفتگوها می شوند، ژنرال فهیم در حالی ادعای وطن‌پرستی می‌کرد که در عمرش حتی یک‌بار مزار شریف را از نزدیک ندیده بود! در مذاکرات بن، افغانستان را دودستی تقدیم آمریکایی‌ها شد.

وقتی آمریکایی‌ها کلاه بر سر اصلاح‌طلبان گذاشتند!

باهم بار دیگر به ابتدای داستان بازگشته و نقش ظریف در مذاکرات «بن آلمان» را از نو بخوانیم؛ تغیر در کابینه افغانستان و به قدرت رسیدن کرزی دقیقا سناریویی بود که آمریکایی‌ها روی آن کارکرده و برخی در وزارت امور خارجه دولت خاتمی آن را موبه‌مو به اجرا درآوردند. حالا خوب متوجه می‌شویم که آقای ظریف نبود که یونس قانونی را پای میز کشاند؛ بلکه این دونالد رامسفلد است که در پشت‌صحنه با توطئه سازی و صحنه‌آرایی مهره‌ها را جابه‌جا کرده و آنچه آمریکایی‌ها می‌خواستند را به بازی درآورد.

برخی اصلاح‌طلبان در آن روزها گمان می‌کردند که اگر با واشنگتن راه آمده و در ماجرای افغانستان با آن‌ها همکاری کنند؛ می‌توانند بعدها از آن‌ها امتیاز گرفته و با مقامات کاخ سفید گفتگوی مستقیم کرده و عکس یادگاری بگیرند! این خواب و اوهام خیلی زود رخت بست، پس‌ازآنکه حامد کرزی وارد ارگ ریاست جمهوری شد؛ بوش در پنسیلوانیا و در کنار یک ناوگروه جنگی ایستاده و ایران را «محور شرارت» خواند! این ماجرا چنان ضربه‌ای به اصلاح‌طلبان زد که خاتمی را تا آستانه یک شکست سیاسی تمام‌عیار پیش برد!

سال 1392 درحالی‌که اصلاح‌طلبان آماده می‌شدند با کمک حسن روحانی فرمول نرمال شدن را برای آمریکایی‌ها اجرا کنند، سعید حجاریان تئوریسین و مشاور وقت خاتمی در گفتگویی بدون پرداختن به اصل آن ماجرا و عدم اشاره به این موضوع که آمریکا چه کلاهی بر سر اصلاح‌طلبان گذاشته‌اند؛ در مصاحبه با روزنامه اعتماد می‌گوید: ما در زمان ریاست خاتمی درحالی‌که با آمریکا کاری نداشتیم، جزو محور شرارت قرار گرفتیم. [3]

از راست حسن حبیبی؛ محسن امین زاده و نوازشریف نخست وزیر وقت پاکستان

گروه رامسفلد در وزارت امور خارجه

برخی آگاهان سیاسی می‌گویند که تعدادی از اعضای نشان‌دار دولت اصلاحات با آگاهی کامل از نقشه آمریکایی‌ها طرح رامسفلد را در نشست بن اجرا کرده و می‌خواستند با نزدیک کردن ماشین جنگی بوش به مرزهای شرقی ایران فشار برای مذاکره مستقیم با آمریکا را افزایش دهند. منبع مطلع وزارت خارجه به «مشرق» می‌گوید: در کنفرانس قبرس کار تمام‌شده و پرونده افغانستان به سود ایران پیش می‌رفت؛ وقتی وزارت خارجه بیانیه داده و اعلام کرد علاوه بر کمک مالی در نشست اروپایی سازمان ملل در آلمان نیز شرکت می‌کند، برق خوشحالی را در چشمان آمریکایی‌ها دیدم؛ من اطمینان دارم که تیم محسن امین زاده با رامسفلد وزیر دفاع آمریکا هماهنگ بوده و کار را برای آن‌ها درآورد. بعدها در وزارت خارجه محسن امین زاده و تیمش در کنفرانس بن را «گروه رامسفلد» می‌نامیدند.

البته برخی دیگر از کارشناسان سیاست خارجه نظر دیگری داشته و معتقدند که خوش‌باوری بیش‌ازحد اصلاح‌طلبان و شخص امین زاده به دولت آمریکا باعث شد آن‌ها به بوش اعتماد کرده و کلاه بر سرشان برود. البته ماجرا وقتی جالب می‌شود که می‌دانیم هرگاه منافع آمریکایی‌ها به خطر می‌افتد؛ «تیم ایرانی رامسفلد» به یاری واشنگتن آمده و با آسمان و ریسمان بافتن سعی می‌کند، فضا را به سود آمریکایی‌ها تغییر دهد. پس از فروپاشی دولت اشرف غنی در کابل و فرار دست جمعی تروریست‌های سنتکام از افغانستان، محسن امین زاده در نقش سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در ایران با بیان گزاره‌هایی اغلب تخریبی و خالی از واقعیت سعی کرده است از طبل توخالی ارتش آمریکا اعاده حیثیت کند.

امین زاده در کنار تاج‌زاده پس از فتنه 88 در اطراف زندان اوین

عضو حزب منحله مشارکت و از سر حلقه‌های اصلی مشاور در برجام اخیرا در تحلیل رویدادهای افغانستان بدون اشاره به شکست آمریکایی‌ها و دست خالی آن‌ها در منطقه می‌گوید:

ایران 20 سال پیش در افغانستان تأثیرگذارترین کشور منطقه بود و توانست تحولات افغانستان را به نفع مردم افغانستان و ایران مدیریت کند. در حدی که افغانستان به‌جای اینکه در اثر حمله آمریکا به سرزمین کاملا سوخته بدل شود؛ به سرزمینی با حاکمیتی متشکل از همه اقوام بدل شد و گام‌های اولیه حرکت را در مسیر توسعه را برداشت. متأسفانه با آمدن طالبان به این شکل، فرصت‌های مهمی برای مردم افغانستان ازدست‌رفته است. با این سرنوشت مردم افغانستان و به‌ویژه نخبگان و خردمندان این کشور بازنده این ماجرا هستند.

امین زاده در حالی ایران را برنده دو دهه قبل در افغانستان نامیده است که اشرف غنی یک ماه قبل از سقوط برای مردم ایران شاخه و شانه کشیده و ادعا می‌کرد که ایرانی‌ها اگر آب می‌خواهند باید به ما نفت بدهند، اشاره رئیس‌جمهور فراری افغانستان بدان بود که اگر جمهوری اسلامی نفت مجانی به کابل نرساند؛ دولت افغانستان سرریز سد کمال خان را منحرف کرده تا شهرهای مناطق شرق کشور دچار خشک‌سالی شدید شود! این تهدیدها را حتی صدام نیز علیه جمهوری اسلامی ایران بر زبان نیاورده بود!

شکست بدون دستاورد آمریکایی‌ها از منطقه معاون وقت وزارت خارجه را چنان دچار اوهام و تشویش ذهنی کرده است که در بخشی دیگر از آخرین سخنرانی خود در انجمن اسلامی پزشکان ادامه می‌دهد:

نادیده گرفته شدن ایران در تحولات افغانستان، پس از موقعیت برجسته دولت اصلاحات در مدیریت تحولات منطقه یک تحقیر ملی است. تحقیر عمیق ایران درصحنه دیپلماسی جهانی است. خبرهای مکرری که بعضا در آن مقاله درج شده است، حاکی است که ایران با طالبان از سال 1385 رابطه فعال پیداکرده است. خبرها حاکی است که مقامات طالبان پنهانی به ایران تردد داشته‌اند. طالبان در زاهدان و مشهد دفتر داشته است، نیروهای طالبان پنهانی در چهار پایگاه در ایران آموزش می‌دیده‌اند. سال 1395 گفته می‌شود رهبر طالبان دو ماه پنهانی در ایران بوده و هنگام خرج در مرز پاکستان، با پهباد آمریکایی ترور شده است. باورم این است که این ترور و نشر خبرهای این سفر همه تحت هدایت نظامیان پاکستان بوده است و ایران عملا بازی‌خورده است. این رویدادها باعث شده که ایران از موثق‌ترین مخاطب جامعه جهانی درباره افغانستان در منطقه، به تأمین‌کننده اسلحه شورشیان طالبان در افغانستان تبدیل شود. [4]

دیپلمات اصلاح‌طلب و مهره ارشد آمریکایی‌ها در فتنه صهیونیستی سال 88 در حالی از جمهوری اسلامی ایران به عنوان «ناکام و نادیده» در تحولات افغانستان یادکرده است که به‌صورت واضح ایران در مناسبات منطقه‌ای پس از فرار تروریست‌های سنتکام از فرودگاه کابل نقش سازنده ایفا کرده و در چندین کنفرانس منطقه‌ای ابتکارات خود را ارائه داده است. بازیگردانی ایران در معادلات آسیای میانه چنان درخشان است که روسیه و چین به‌صورت هماهنگ با آن عمل کرده و حتی در پذیرش رسمی دولت طالبان نگاهشان به سمت تهران است. چینی‌ها با وجود توافق‌های اقتصادی مهم با طالبان در کابل هنوز دولت امارت اسلامی را به رسمیت نشناخته و برای ادامه مسیر منتظر اقدام هماهنگ منطقه‌ای با ایران است. اما در آن‌سوی میدان چه می‌گذرد؟ برخی از گروه‌های افغانی که اصلاح‌طلبان روی آن‌ها حساب ویژه بازکرده و حتی فتوای جنگ و حمایت از آن‌ها در پنجشیر را صادر می‌کردند؛ در اقدامی تحقیرآمیز در پایتخت آمریکا دفتر مقاومت بازکرده تا نشان دهند تا بن دندان در خدمت کاخ سفید هستند! [5]

کینه سنگین عضو برجامی حزب منحله مشارکت از فرمانده شهید نیروی قدس سپاه

حجت السلام مصباح یکی از عالمان شیعه در کشور افغانستان با تحلیلی از وضعیت فعلی این کشور و لیبرال‌های ایرانی به «مشرق» می‌گوید: متأسفانه امین زاده و جریان اصلاحات بر دهل میان‌تهی می‌کوبند و نابخردانه دوران حاکمیت خودشان را دوره طلایی بر سیاست خارجی ایران به‌ویژه در افغانستان قلمداد می‌کنند و به خود تلقین کرده‌اند که گویا بیست سال پیش با رهبری آن‌ها ایران مؤثرترین بازیگر در افغانستان بود و آن‌ها افغانستان را با همکاری اشغالگران آمریکایی در آن زمان نجات دادند و به شکوفایی رساندند.

مصباح ادامه می‌دهد: این ادعا خیلی بی‌شرمانه و درعین‌حال جاهلانه است. هرچند از ابتدای بحران افغانستان دولت هاشمی رفسنجانی نقش اصلی و مهم در جهت‌دهی و مدیریت بحران افغانستان در سطح کلان را نداشت و همواره منفعلانه عمل می کرد؛ اما این انفعال به شکل خیلی مسخره و فریبنده در دوره اصلاح‌طلبان و مدیریت آقای امین زاده و بخصوص ظریف ظاهر شد که وضع خسارت‌بار کنونی نتیجه خوش‌رقصی آن‌ها برای اشغالگران آمریکایی و غربی در افغانستان است. اصلاح طلبان از ابتدای کنفرانس بن تا فرار مزدوران سنتکام از افغانستان به آمریکایی‌ها و دولت دست‌نشانده آن‌ها کمک کردند تا به‌تدریج نیروهای اتحاد شمال (که اصلاح‌طلبان خود را پدرخوانده آن‌ها بنام مشترکات زبانی و فرهنگی فرض کرده‌اند) وبه عنوان مهره‌های دست چندم آمریکا و بنام جنگ‌سالار و جزیره‌های قدرت بی‌صلاحیت ساخته و از صحنه خارج سازند.

خوش و بش لیدر اصلاحات با قصاب کودکان افغانستان (راسموسن دبیر کل ناتو) در استانبول

با فرار برخی ژنرال‌های افغانی حاضر در کنفرانس بن از کابل و تحقیر برخی از آن‌ها توسط آمریکایی‌ها در فرودگاه؛ حالا «باند رامسفلد» مهره‌های خود را در افغانستان سوخته می‌بیند. حتی کارت‌هایی چون حزب وحدت و شورای نظارت نیز کارکرد خود را ازدست‌داده و دست لیبرال ها در افغانستان به‌صورت کامل خالی‌شده است، آن‌ها در این وضعیت آچمز مجبور به فرافکنی هستند. باند رامسفلد که روزگاری با پوشش «گفتگوی تمدن‌ها» با قصابان کودکان بی‌گناه افغانستان مصافحه می‌کرد. حالا در وضعیتی قرارگرفته که نزدیک‌ترین متحدش شبانه منطقه را ترک کرده و به‌زودی این ماجرا به عراق، اردن و برخی دولت‌های حاشیه خلیج‌فارس نیز می‌رسد. این دور شدن آمریکایی‌ها از مرزهای جمهوری اسلامی ایران، خواب خوش برخی را به کابوسی سخت و ترسناک تبدیل کرده است!

[1] https://8am.af/unspoken-conference-bon/

[2] https://avapress.com/fa/194532

[3] https://www.tasnimnews.com/fa/news/1392/05/28/120898

[4] http://emtedad.news/1400/08/03

[5] https://www.yjc.news/fa/news/7946454

چه کسی افغانستان را تقدیم آمریکایی‌ها کرد؟ / آشنایی با «گروه رامسفلد» در وزارت امور خارجه! 2
چه کسی افغانستان را تقدیم آمریکایی‌ها کرد؟ / آشنایی با «گروه رامسفلد» در وزارت امور خارجه! 3
چه کسی افغانستان را تقدیم آمریکایی‌ها کرد؟ / آشنایی با «گروه رامسفلد» در وزارت امور خارجه! 4
چه کسی افغانستان را تقدیم آمریکایی‌ها کرد؟ / آشنایی با «گروه رامسفلد» در وزارت امور خارجه! 5
چه کسی افغانستان را تقدیم آمریکایی‌ها کرد؟ / آشنایی با «گروه رامسفلد» در وزارت امور خارجه! 6
چه کسی افغانستان را تقدیم آمریکایی‌ها کرد؟ / آشنایی با «گروه رامسفلد» در وزارت امور خارجه! 7
چه کسی افغانستان را تقدیم آمریکایی‌ها کرد؟ / آشنایی با «گروه رامسفلد» در وزارت امور خارجه! 8
چه کسی افغانستان را تقدیم آمریکایی‌ها کرد؟ / آشنایی با «گروه رامسفلد» در وزارت امور خارجه! 9
چه کسی افغانستان را تقدیم آمریکایی‌ها کرد؟ / آشنایی با «گروه رامسفلد» در وزارت امور خارجه! 10